- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
مفهوم دین
براى دین، تعاریف بسیار متفاوت و حتى متعارض و چندپهلو ذکر شده که گاه حتى مرام هاى ماده گرا و آیین هاى انسان پرستانه و غیرمعتقد به خدا را نیز شامل مى شود. مراد ما از دین، همان پیام هدایت خداوند است که در قالب شریعت هاى گوناگون بر پیامبران الهى وحى شده است.
روح کلى این پیام مشتمل بر عقاید صحیح و دستورهاى اخلاقى و حقوقى برخاسته از مصالح و مفاسد واقعى حیات بشرى است که پیروى از آنها موجب کمال حقیقى و توسعه ى وجودى انسان است.
بنا به دلایل قطعى و خدشه ناپذیر، امروز مصداق واقعى دین الهى و شریعت حق، همان آیین نازل شده بر حضرت محمدصلى الله علیه وآلهو وحى قرآنى است که از هر گونه دستبرد بشرى مصون مانده است.
حقانیت هر یک از شریعت هاى پیشین، که مورد تصدیق قرآن نیز هست، مربوط به ظرف زمانى آنهاست و با آمدن شریعت بعدى، تدیّن به شریعت پیشین نامقبول است.۱
مفهوم جامعیت دین
اندیشمندان و صاحب نظران در مورد جامعیت و گستردگى دین، نظریات و تفسیرهاى مختلفى ارائه داده اند که مى توان آنها را در سه نظریه خلاصه کرد:
- دین، جامع همه ى علوم و معارف بشرى و بیان کننده ى همه ى مسائل نظرى و عملى در سطح کلان و جزئى در عرصه هاى مختلف زندگى مادى و معنوى است و تعالیم آن انسان را از هر گونه تلاش فکرى در شناخت خود، جهان و ابعاد مختلف زندگى بى نیاز مى کند; لذا دین داراى نظام هاى لازم براى اداره ى جامعه است و مى توان علوم مختلف نظیر جامعه شناسى، روان شناسى، اقتصاد، سیاست، فیزیک، شیمى و حتى کامپیوترى و… را از آن استخراج کرد.۲
- وظیفه ى دین، ارائه ى رهنمود براى رسیدن انسان به سعادت و کمال اخروى است، نه براى اداره ى جامعه و مسائل دنیوى; هم چنین جامعیت دین در این است که آنچه در هدایت به کمال وسعادت اخروى انسان نقش دارد در اختیار بشر قرار مى دهد. امّا چگونگى شناخت علوم انسانى و تجربى، تشکیل حکومت، روش اداره ى حکومت، چگونگى مبارزه با مشکلات و مفاسد اجتماعى، مهار قدرت سیاسى در جامعه ى دینى، چگونگى ایجاد عدالت اجتماعى و ده ها پرسش دیگر از قلمرو دین خارج است و این آدمى است که باید بدون استمداد از آموزه هاى دینى، خود به سامان دهى مناسبات اقتصادى و سیاسى جامعه بپردازد. دین در این زمینه ها تنها به کلیات بسنده کرده و از ارائه ى راهکار معین پرهیز نموده است; و چنانچه به تدبیر امور دنیوى و تنظیم معیشت و تعیین نظام بپردازد خود نیز دنیوى و ایدئولوژیک مى شود که این با جاودانگى آن در تضاد است.۳
- جامعیت دین را باید در راستاى هدف و رسالت آن ملحوظ داشت و از هر گونه افراط و تفریط در این زمینه پرهیز کرد. با نگاهى اجمالى به قرآن و روایات درمى یابیم که هدف دین، تأمین سعادت دنیا و آخرت انسان است و چون امور دنیوى و مناسبات اجتماعى تأثیر شگرفى در روحیات و کمال انسان و تأمین سعادت واقعى وى دارند، دین خاتم هرگز نمى تواند از دخالت در این امور چشم پوشى کند و باید براى آنها برنامه اى جامع ارائه نماید.۴
از دیدگاه اسلام، انسان یک موجود مادى محدود به این دنیا نیست، بلکه موجودى است فراتر از ماده و داراى زندگى جاوید که همه ى شئون و اعمال او با سرنوشت نهایى اش ارتباط دارد; یعنى هرگونه تلاشى براى این زندگى، در سعادت و یا شقاوت ابدى او تأثیر خواهد داشت.
«الدنیا مزرعه الاخره».۵
«الیوم عمل و لا حساب و غداً حساب و لا عمل».۶
از این رو نوع رفتار اجتماعى و سیاسى اى که انسان برمى گزیند، به مانند رفتارهاى فردى اش، تأثیر قطعى در سعادت و خوشبختى و یا شقاوت و بدفرجامى اخروى او دارد;۷
لذا دینى که علاوه بر مسائل فردى به مسائل اجتماعى انسان و سعادت و هدایت جامعه مى اندیشد نمى تواند نسبت به اجراى احکام و چگونگى اداره ى جامعه، تعیین ساختار حکومت، اصل عدالت و قیام به قسط، ایجاد تعاون و امنیت در جامعه و… طرح و نظرى نداشته باشد.
بنابراین، مقصود از جامعیت دین آن است که در راستاى هدف و رسالت خود، رئوس کلى همه ى معارف لازم را براى تحقق این هدف در اختیار بشر قرار دهد; به گونه اى که بشر با تطبیق آن اصول کلى بتواند به صورت نظام مند همه ى معارف و رهنمون هاى مورد نیاز براى رسیدن به سعادت خویش را به دست آورد.۸
از این جا روشن مى شود که اگر منظور از جامعیت دین این باشد که بتوان با آن، نظریه ها، قوانین و فرمول هاى پذیرفته یا مطرح شده در علوم مختلف بشرى را از متون و منابع دینى کتب آسمانى و احادیث دینى به دست آورد تفسیرى نادرست خواهد بود;
چنان که منحصر کردن احکام و تعالیم دینى به مسائل مربوط به عبادت و نیایش خداوند نیز تفسیرى ناقص از دین است; چرا که رسالت هدایتى دین با هیچ یک از دو تفسیر یاد شده از جامعیت دین، سازگارى ندارد.۹
پی نوشت ها
- سوره ى مائده، آیه ى ۱۵.
- سید محمد على ایازى، جامعیت قرآن، رشت: انتشارات کتاب مبین، چ اول، ۱۳۷۸ش، ص ۵۹ ـ ۶۷.
- عبدالکریم سروش، کیان، «دین اقلّى و اکثرى»، سال هشتم، ش ۴۱، ص ۲ ۹.
- جمعى از نویسندگان، در آمدى بر مبانى اندیشه ى اسلامى، قم: مؤسسه ى آموزشى و پژوهشى امامرحمه الله، ۱۳۸۱ش، ص ۱۵۰.
- محمد تقى مجلسى، بحار الانوار، ج ۷۰، ص ۲۲۵.
- همان، ج ۳۲، ص ۳۵۴.
- محمد تقى مصباح یزدى، نظریه ى سیاسى اسلام، قم: مؤسسه ى آموزشى و پژوهشى امام خمینىرحمه الله، چ اول، ۱۳۸۰ش، ص ۴۶ – ۵۰.
- على ربانى گلپایگانى، جامعیت وکمال دین، تهران: مؤسسه ى فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، ۱۳۷۹ش، ص ۱۵ ـ ۱۶.
- همان، ص ۱۶.