- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
بحث از واقعه شگفت انگیز و محیرالعقول معراج رسول خدا (صلیالله علیه و آله) از جمله مباحث جنجال برانگیزی به شمار می آید که از دیرباز تاکنون، بر سر زبان و قلم دوست و دشمن جریان داشته است. برخی از اندیشمندان و مفسران به فراخور بضاعت و توان علمی خود، در این زمینه مطالبی را به رشته تحریر درآورده و دیدگاه های خود را مطرح ساخته اند. این مقاله مطالبی را در این موضوع مطرح نموده ست.
معراج، سفری اعجازآمیز و از جلوه های عظیم زندگی رسول خدا (صلیالله علیه و آله) است که در منابع اسلامی از این رخداد شگرف و سترگ، با تعبیر «معراج» و «اسراء» سخن رفته است.
«معراج» در لغت از ریشه «عرج» و از آنجا که اسم آلت است به معنی نردبان و پلکان می باشد(۱) و «اسراء» از ریشه «سری» به معنی شبانه سیر دادن و بردن می باشد.(۲)
معراج در قرآن و روایات:
آیاتی که بر معراج دلالت دارند سه دسته اند: (۳)
۱. آیه ای که دلالت بر سیر زمینی معراج یعنی از مکه و مسجدالحرام به مسجد الاقصی و بیت المقدس دارد.(۴)
۲. آیاتی که دلالت بر سیر آسمانی معراج دارد.(۵)
۳. آیه ای که دلالت بر ملاقات رسول خدا (صلیالله علیه و آله) با سایر انبیاء در شب معراج می کند.(۶)
احادیث و روایات بسیاری در باب معراج وارد شده به گونه ای که علامه مجلسی بر این باور است که احادیث وارد شده در این زمینه در حدّ تواتر است.(۷) در این روایات ضمن اینکه بر ثبوت معراج تصریح شده هرگونه انکار، نفی و ردّ آن به دور از منش و اندیشه شیعی و اسلامی انگاشته شده است. برای مثال، امام صادق (علیهالسلام) در روایتی، منکر معراج را از شمار شیعیان بیرون دانسته اند(۸) و امام رضا (علیهالسلام) هم تکذیب معراج را تکذیب رسول خدا (صلیالله علیه و آله) می دانند.(۹)
زمان و مکان معراج:
واقعه معراج از معجزات پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) است. در وقوع این رخداد هیچ اختلافی نیست. اما در مورد زمان، مکان، تعدد و کیفیت معراج در بین مورخان اختلاف نظر وجود دارد.
در مورد زمان وقوع آن تاریخ های مختلفی ذکر شده است: اوایل بعثت،(۱۰) دو سال(۱۱) یا سه سال(۱۲) یا پنج سال،(۱۳) پس از بعثت، یک سال،(۱۴) شانزده ماه،(۱۵) هجده ماه،(۱۶) و سه سال(۱۷) پیش از هجرت و از مکان های معراج «شعب ابی طالب»،(۱۸) «خانه ام هانی»،(۱۹) «مسجدالحرام»(۲۰) در منابع آمده است.
علامه طباطبائی در مورد اختلاف مکان معراج چنین می نویسند: ممکن است معراج دوبار اتفاق افتاده باشد، یکی از مسجد الحرام و دیگری از خانه ام هانی بوده است. اما اینکه از شعب ابی طالب بوده باشد در روایاتی که متضمن آن است چنین آمده که ابوطالب در تمام طول شب دنبال آن حضرت (صلیالله علیه و آله) می گشت، و به او دست نمی یافت تا آنکه با بنی هاشم در مسجدالحرام جمع شده شمشیرها را برهنه نموده، قریش را تهدید کردند که اگر محمد رسول خدا (صلیالله علیه و آله) پیدا نشود چنین و چنان می کنیم، در همین حال بود که رسول خدا (صلیالله علیه و آله) از آسمان فرود آمده نزد ایشان آمد، و مشاهدات خود را برای قریش تعریف کرد،و پر واضح است که این همه جزئیات و خصوصیات، تصور نمی رود در ایامی اتفاق افتاده باشد که ابو طالب در شعب محاصره و دست به گریبان آن شداید و بلایا بوده است.(۲۱) در همین زمینه روایتی از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده که وقتی از ایشان پرسیده شد: رسول خدا (صلیالله علیه و آله) را چند نوبت به معراج بردند؟ فرمود: دو نوبت.(۲۲) نیز علامه طباطبائی می نویسد: آیات سوره نجم هم مؤید این روایت است که می گوید: معراج دو بار اتفاق افتاده است.(۲۳)
البته علامه مجلسی روایت دیگری را از ابن بابویه و صفار و دیگران به سند معتبر از امام صادق (علیهالسلام) نقل کرده که: «حق تعالی حضرت رسول (صلیالله علیه و آله) را صد و بیست مرتبه به آسمان برد و در هر مرتبه آن حضرت را در باب ولایت و امامت امیرالمؤمنین و سایر ائمه طاهرین (علیهم السلام) زیاده از سایر فرایض تأکید و مبالغه نمود».(۲۴)
کیفیت معراج:
داستان معراج پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) مرکب از دو قسمت بوده، قسمت نخست آن سفر با وسیله ای به نام «براق» از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی بود که آن حضرت در مدت کوتاهی در آن نقطه پایین آمد، و از نقاط مختلف مسجد، و «بیت اللحم» که زادگاه حضرت عیسی (علیهالسلام) است و منازل انبیاء و آثار و جایگاه آنها دیدن کرد. و در برخی از منازل دو رکعت نماز گزارد. البته ناگفته نماند آن حضرت این مسیر را در یکی از شب ها در دوران رسالت در مکه از طریق اعجاز طی کرده است، عروج آن حضرت از مسجدالاقصی به آسمان ها انجام شده و ستارگان و نظام جهان بالا را مشاهده کرد. و با ارواح پیامبران و فرشتگان آسمانی سخن گفت، و از مراکز رحمت و عذاب (بهشت و دوزخ) بازدیدی به عمل آورد. درجات بهشتیان و اشباح دوزخیان را از نزدیک مشاهده فرمود.
رسول اکرم (صلیالله علیه و آله) در این سیر آسمانی (معراج) با رموز هستی و اسرار شگفت انگیز دستگاه عظیم آفرینش و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بی پایان خداوند کاملاً آگاه گشت. سپس به سیر خود ادامه داد، و به «سدره المنتهی» رسید، و آن را سراپا پوشیده از شکوه و جلال و عظمت دید. در این هنگام برنامه سفر اعجازآمیز وی پایان یافت، سپس مأمور شد از همان راهی که پرواز نموده بود بازگشت نماید. در برگشت نیز در «بیت المقدس» فرود آمد، و روانه مکه و وطنش گردید.
خبردادن رسول خدا (صلیالله علیه و آله) از کاروان قریشابن هشام در سیره در ذیل حدیث معراج از ام هانی روایت کرده که می گوید: رسول خدا (صلیالله علیه و آله) آن شب را در خانه من بود و نماز عشا را خواند و خوابید، ما هم با او به خواب رفتیم، نزدیکی های صبح بود که ما را بیدار کرد و نماز صبح را خواند، ما هم با او نماز گزاردیم آنگاه رو به من کرده فرمود: ای ام هانی من امشب چنانچه دیدید نماز عشا را با شما در این سرزمین خواندم سپس به بیت المقدس رفته و چند نماز هم در آنجا خواندم و چنانچه مشاهده می کنید نماز صبح را دوباره در اینجا خواندم.
این سخن را فرمود و برخاست که برود، من دست انداخته دامنش را گرفتم به طوری که جامه اش پس رفت و بدو گفتم: ای رسول خدا این سخن را که برای ما گفتی، برای دیگران مگو که تو را تکذیب کرده و می آزارند، فرمود: به خدا! برای آنها نیز خواهم گفت!
ام هانی گوید: من به کنیز خود که از اهل حبشه بود گفتم: به دنبال رسول خدا (صلیالله علیه و آله) برو، ببین کارش با مردم به کجا می انجامد و گفتگوی آنها را برای من باز گوی.
کنیزک رفت و بازگشته گفت: چون رسول خدا (صلیالله علیه و آله) داستان خود را برای مردم تعریف کرد با تعجب پرسیدند: نشانه صدق گفتار تو چیست؟ و ما از کجا بدانیم تو راست می گویی؟ فرمود: نشانه اش فلان کاروان است که من هنگام رفتن به شام در فلان جا دیدم و شترانشان از صدای حرکت براق رم کرده یکی از آنها فرار کرد و من جای آن را به ایشان نشان دادم و هنگام بازگشت نیز در منزل ضجنان (بیست و پنج میلی مکه) به فلان کاروان برخوردم که همگی خواب بودند و ظرف آبی بالای سر خود گذارده بودند و روی آن را با سرپوش پوشانده بودند من آن سرپوش را برداشته آب را خوردم و کاروان مزبور هم اکنون از دره تنعیم وارد مکه خواهند شد، و نشانه اش آن است که پیشاپیش آنها شتری خاکستری رنگ است و دو لنگه بار روی آن شتر است که یک لنگه آن سیاه می باشد. و چون مردم این سخنان را شنیدند به سوی دره تنعیم رفتند و همانطور که حضرت خبر داده بود کاروان پیدا شد و پیشاپیش آنها شتری به همان اوصاف مشاهده کردند و چون داستان ظرف آب را پرسیدند همانطور که حضرت خبر داده بود گفتند: ظرف را پر از آب با سرپوش روی آن گذارده بودیم و چون صبح برخاستیم سرپوش روی ظرف بود ولی آبی در آن نبود و هنگامی که آن کاروان دیگر به مکه آمد و داستان رم کردن شتران و گم شدن آن شتر را از آنها جویا شدند همه را تصدیق کردند.(۲۵)
دو نهر «کوثر» و «رحمت»رسول خدا (صلیالله علیه و آله) در شب معراج از آب «کوثر» نوشیدند و در آب «رحمت» خود را شستشو دادند.(۲۶)
خوردن میوه بهشتی توسط پیامبر(صلیالله علیه و آله) و تشکیل نطفه فاطمه- علیها السلام – از آنطبرانی از عایشه روایت کرده که گفت: رسول خدا (صلیالله علیه و آله) فرمود: وقتی مرا به آسمان بردند داخل بهشت شدم و به درختی از درختان بهشت رسیدم که زیباتر و سفید برگ تر و خوش میوه تر از آن ندیده بودم یک دانه از میوه های آن را چیده و خوردم و همین میوه نطفه ای شد در صلب من، وقتی به زمین آمدم و با خدیجه همبستر شدم به فاطمه حامله شد و اینک هر وقت مشتاق بوی بهشت می شوم فاطمه را می بویم.
قمی در تفسیر خود از امام صادق (علیهالسلام) روایت کرده که فرمود: رسول خدا (صلیالله علیه و آله) بسیار فاطمه را می بوسید، این کار برای عایشه خوشایند نبود، رسول خدا (صلیالله علیه و آله) فرمود: ای عایشه! وقتی مرا به آسمان بردند داخل بهشت شدم جبرئیل مرا به نزدیک درخت طوبی برد و از میوه هایش به من داد و من خوردم، خداوند همان میوه را به صورت نطفه ای در پشتم درآورد ـ وقتی به زمین هبوط نمودم با خدیجه همبستر شدم به فاطمه حامله شد، و اینک هیچ وقت او را نمی بوسم مگر آنکه بوی درخت طوبی را از او استشمام می کنم.(۲۷)
بیان ولایت حضرت علی(علیه السلام):
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «حق تعالی در شب معراج خود با من سخن گفت و مرا ندا کرد که: ای محمد! علی حجت من است بعد از تو بر خلق من و پیشوای اهل طاعت من است، هر که فرمان او برد فرمان من برده است و هر که عصیان او کند عصیان من کرده است. پس او را نصب کن برای امّت خود که با او هدایت یابند بعد از تو».(۲۸)
در مناقب خوارزمی که از کتب معتبره اهل سنت است روایت کرده است که از رسول خدا (صلیالله علیه و آله) پرسیدند که حق تعالی در شب معراج به چه لغت با تو سخن گفت؟ حضرت فرمود: در آن شب خدا با صدا و لغت علی بن ابی طالب مرا خطاب کرد و مرا الهام کرد که گفتم: پروردگارا! تو مرا خطاب کردی، یا علی با من سخن گفت؟ حق تعالی مرا ندا کرد: ای احمد! من شبیه به اشیاء نیستم و مثل و مانند ندارم، و مرا به دیگران قیاس نمی توان کرد، تو را از نور خود آفریدم و علی را از نور تو آفریده ام، و چون می دانم که هیچ کس را از علی دوست تر نمی داری پس به صدا و لغت علی با تو سخن گفتم تا دل تو مطمئن گردد.(۲۹)
متأسفانه جریان معراج رسول خدا (صلیالله علیه و آله) مانند بسیاری دیگر از جریان های صحیح تاریخی، از روی غرض ورزی یا ساده لوحی و اعمال سلیقه های شخصی در طول تاریخ آمیخته با خرافات عجیب و غریبی شده است که قیافه اصلی آن را از نظر کسانی که مطالعه کافی در این قسمت ندارند، ناپسند نشان داده است.
پی نوشت:
- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، نشرادب الحوزه، ۱۴۰۵، ج۲، ص۳۲۲.
- همان، ج۱۴، ص۳۸۱.
- مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، تهران، انتشارات اسلامیه، ج۱۸، ص۲۸۲.
- سوره اسراء ، آیه ۱.
- سوره نجم ، آیه ۱۳ـ۱۸.
- سوره زخرف ، آیه ۴۵.
- مجلسی، محمد باقر، حیوه القلوب، قم، انتشارات سرور، چاپ ششم، ۱۳۸۴ش، ج۳، ص۶۹۹.
- مجلسی، بحار الأنوار، ج۶، ص۲۲۳ .ج۸، ص۳۷ ،۱۹۷ .ج۱۸، ص۳۱۲.
- همان، ج۱۸، ص۳۱۲.
- ابن کثیر ، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۱۰۸.
- ابن شهر آشوب، محمد بن علی،مناقب آل ابی طالب، النجف الاشرف، المکتبه الحیدریه، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۱۵۰.
- قطب راوندی، سعید بن هبه الله، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدی(عج)، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۴۱.
- مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۱۹۹.
- ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر ، ۱۹۶۵م، ج۱، ص۴۷. ج۲، ص۵۱ .
- مقریزی، پیشین، ج۸، ص۲۰۱.
- ابن اثیر جزری، علی بن محمد، أسد الغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دار الفکر، ۱۹۸۹م، ج۱، ص۲۷.
- ابن اثیر جزری، همان،ج۲، ص۵۱. مقریزی، پیشین، ج۱، ص۴۷.
- ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۹۹۰م، چاپ اول، ج۱، ص۱۶۶.
- ابن هشام، عبد الملک، السیره النبویه، بیروت، دار المعرفه، ج۱، ص۴۰۲.
- سوره اسراء ، آیه ۱.
- طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ج۱۳، ص۳۱.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۴۴۳. طباطبائی، همان، ص۲۶.
- طباطبائی، پیشین، ص۲۷.
- صدوق، محمد بن علی، الخصال، ص۶۰۱. صفار، محمد بن حسن،بصائر الدرجات، ص۷۹ به نقل از: مجلسی، محمد باقر، حیوه القلوب، ج۳، ص۷۰۴ـ۷۰۵.
- ابن هشام، پیشین، ج۱، ص۴۰۲.
- مجلسی،حیوه القلوب، ج۳، ص۷۱۴.
- طباطبائی، پیشین، ج۱۳، ص۲۴ـ۲۵.
- صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۳۸۷ به نقل از: مجلسی،حیوه القلوب، ج۳، ص۷۴۷.
- خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۳۷ به نقل از: مجلسی،حیوه القلوب، ج۳، ص۷۶۱.
منبع: سایت اندیشه قم