- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
بیعت برای ولایتعهدی یزید
بیعت گرفتن برای خلافت پسرش یزید، بیش از هر مسأله دیگری باعث شد بسیاری در مقابل او بایستند و از او انتقاد کنند. وی از شیوه مسلمانان در گزینش خلیفه از دوران خلافت ابوبکر، بیرون رفته بود.[۹۸] او برای بقای نظامی که بنا کرده بود، باید حکومت موروثی پدید می آورد. عملی کردن چنین تصمیمی کار آسانی نبود؛ زیرا عرب ها از قبل، با حکومت موروثی آشنا نبودند و آشکار است که معاویه از این که ثمره تلاش هایی سی ساله اش در تأسیس حکومت اموی از بین برود، می ترسید.
معاویه بر این باور بود که گزینش خلیفه باید در میان بنی امیه باقی بماند و بدین منظور یزید را به ولایتعهدی برگزید. از دیگر سو او عقیده داشت که مرکز خلافت باید در سرزمین شام باشد؛ زیرا گرایش سیاسی آنان به سوی بنی امیه بود.[۹۹]
موافق روایت مشهوری مغیره بن شعبه معاویه را به این فکر واداشت.[۱۰۰] اما خود معاویه نیز چنین تصمیمی داشت و سخن مغیره، آغاز علنی ساختن آن در میان مردم بود.[۱۰۱] زیاد بن ابیه موضع متفاوتی داشت. زیاد باور داشت که یزید آدم سستی است و به شکار بیش از خلافت علاقه دارد و برای خلیفه شدن مناسب نیست و از سوی دیگر گروه مخالف، همچنان نیرومند بودند.[۱۰۲]
معاویه توصیه زیاد را به منظور جلوگیری از قیام امام حسن (علیه السلام) و فرزندان صحابه، پذیرفت و اعلان ولایتعهدی یزید را تا ایجاد اوضاع بهتری عقب انداخت. در عین حال او شخصیت های مطرح مخالف ولایتعهدی یزید را از میان برداشت.
ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین می گوید: هنگامی که معاویه قصد کرد که برای خلافت بعد از خودش به نفع یزید از مردم بیعت بگیرد، برای امام حسن (علیه السلام) و سعد بن ابی وقاص توطئه چید و مخفیانه سم فرستاد، هر دوی آنها به فاصله چند روز از دنیا رفتند.[۱۰۳] حتی بنا بر برخی اقوال عایشه را نیز به همین دلیل به قتل رساند.[۱۰۴]
موانع ولایتعهدی یزید و اقدامات معاویه
مهمترین موانع ولایتعهدی یزید عبارت بودند از: اقناع شخصیت های بزرگ حجاز به ویژه فرزندان صحابه مانند امام حسین (علیه السلام)، عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عمر و عبدالرحمان بن ابی بکر و حتی برخی شخصیت های اموی مانند مروان بن حکم و سعید بن عاص.
معاویه برای اقناع شخصیت های بزرگ حجاز به مروان بن حکم نامه نوشت که نظر مردم را برای انتخاب جانشین وی بدون ذکر نام یزید جویا شود. وقتی جواب مثبت دریافت کرد، به مروان نامه نوشت که خبر گزینش یزید را به اطلاع برساند. همچنین در نامه ای به کارگزارانش فرمان داد که به ستایش از یزید بپردازند و هیأت هایی را از شهرهای بزرگ به سوی او گسیل دارند.
در نتیجه هیأت هایی از عراق و دیگر شهرهای شام برای بیعت با او آمدند. به زودی آشکار شد که مدینه بیش از دیگر شهرهای اسلامی با این بیعت مخالف است.[۱۰۵] امام حسین (علیه السلام)، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر زمینه چینی برای خلافت یزید را رد کردند و مروان این مطلب را به معاویه خبر داد.[۱۰۶]
این چهار نفر توافق کردند که اگر خلافت موروثی است، ایشان بیش از یزید استحقاق خلافت دارند و اگر دلیل گزینش خلیفه انتخاب افراد برتر است، معاویه باید برای فراهم کردن بیعت اهل حجاز اقدام کند. معاویه نخست نرمش نشان داد.[۱۰۷] و سعی کرد با بخشش های زیاد مردم را به سوی خویش جلب کند. شاعرانی چون عقیبه اسدی و عبدالله بن همام سلولی که از یزید نفرت داشتند، با پول معاویه، تغییر موضع دادند.
معاویه در سال ۵۶ بیعت با یزید را رسماً اعلان کرد. در دمشق جشن انتخاب برگزار شد.[۱۰۸] معاویه برای جلوگیری از عصیان اهل حجاز به مدینه رفت و خواست تمایل مخالفان را به بیعت با یزید تضمین کند. وقتی که معاویه به نزدیک مدینه رسید، مخالفان به مکه رفتند و بقیه مردم مدینه با یزید بیعت کردند. معاویه سخت خشمگین شد و تصمیم گرفت به دنبال مخالفان برود.
در مسجدالحرام با آنان سخن گفت. ابن زبیر به عنوان سخنگو مخالفت را اعلام کرد و گفتگو شکست خورد. معاویه پس از آن با تهدید و مجازات، مخالفان را به استثنای امام حسین (علیه السلام) و عبدالله بن زبیر وادار به بیعت با یزید کرد.[۱۰۹]
آماده کردن یزید برای پذیرش این مسئولیت
سیاست خارجی معاویه
جبهه شرقی
جبهه روم
پس از پیروزی مسلمانان در نبرد ذات الصواری در سال ۳۴ هجری، روابط نظامی جدیدی میان مسلمانان و رومیان شکل گرفت. رومیان در صدد بازپسگیری مواضعشان به توسعه نظامی پرداختند.
معاویه در این وضعیت، دو هدف را در نظر داشت: نخست ایجاد نظام پایدار برای حمایت از مناطق مرزی و سواحل اسلامی و آنگاه غلبه بر قسطنطنیه، پایتخت روم. معاویه مواضع نظامی پیشرفته ای در مجاورت مرزها ایجاد کرد. او به انطاکیه که در معرض هجوم بود، توجه کرد و گروهی از ایرانیان و مردم بعلبک، حمص، بصره و کوفه را در سال ۴۲ بدانجا منتقل کرد.
برخی را نیز به صور فرستاد. به آبادانی شهرهای میان اسکندریه و طرطوس پرداخت. دژهای متعدد مرزی را فتح و بازسازی و از نو سنگربندی کرد. حمله های منظم ادواری زمستانی و تابستانی به سرزمین های روم در آسیای صغیر می شد. بیشتر این جنگ ها دریایی بود و معاویه ناوگان دریایی را مستحکم کرد. در سال ۲۸ در عهد عثمان قبرس را فتح کردند.
در سال ۴۹ معاویه برای محاصره قسطنطنیه از راه خشکی حمله گسترده ای کرد. اما نتوانستند آنجا را فتح کنند. در سال ۵۲ جزیره رودس را فتح کردند و با فتح مناطقی دیگر، محاصره دریایی قسطنطنیه را کامل کرد. در سال ۵۴ بار دوم قسطنطنیه را محاصره کرد. این وضع به مدت هفت سال تا سال ۶۰ ادامه داشت. معاویه بدون رسیدن به هدف، تصمیم به بازگرداندن سپاه گرفت و میان معاویه و روم مصالحه انجام گرفت.
جبهه شمال آفریقا
معاویه فتوحات در شمال آفریقا را از سال ۴۵ آغاز کرد و به معاویه بن حدیج سکونی دستور داد به واقعه در غرب طرابلس حمله کند. در سال ۴۹ برای شتاب در فتوحات، برقه و طرابلس غرب از مصر جدا شد و عقبه بن نافع استاندارد آنجا شد. او شهر قیروان را برای تثبیت و استمرار فتوحات بنا نهاد.
عقبه در سال ۵۰ این شهر افزون بر نشر اسلام در مغرب، نقش مهمی در فتح شمال آفریقا و رفتن به اندلس داشت. ابومهاجر دینار انصاری در ۵۵ ق جانشین عقبه شد و بر خلاف عتبه با بربرها به اعتدال رفتار کرد. این شیوه به نفوذ اسلام در آنجا کمک کرد. ابومهاجر حملات خود را متوجه مرزهای روم کرد و شهر میله را فتح کرد و ساکنان آنجا اسلام آوردند.
سپس در نبردی در تلمسان با قبیله اوربای بربر که سپاهی گران داشتند، جنگید و آنان را شکست داد. کسیله بن ملزم فرمانده سپاه رقیب، اسیر شد و با خوشرفتاری ابومهاجر مواجه شد و به دعوت او، اسلام آورد. یزید بن معاویه، بار دیگر عقبه بن نافع را به استانداری برگزید و ابومهاجر را برکنار کرد و با این تغییر مرحله چهارم فتوح شمال آفریقا آغاز شد.
مجازات مدح معاویه در دوره مأمون عباسی
پی نوشت ها
۹۸. عبدالطیف، عبدالشافی، العالم الاسلامی فی العصر الاموی، ص۱۲۱
۹۹. محمد سهیل طقوش، دولت امویان، ص۳۳
۱۰۰. طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۵، ص۳۰۱-۳۰۷
۱۰۱. محمد سهیل طقوش، دولت امویان، ص۳۹، از اضافات رسول جعفریان
۱۰۲. طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۵، ص۳۰۲-۳۰۳
۱۰۳. مقاتل الطالبین، ج۱، ۱۳.
۱۰۴. الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، ج ۲، ص۵۰۳؛ الصراط المستقیم، ج ۳، ص۴۸
۱۰۵. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۵۰
۱۰۶. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۵۰
۱۰۷. خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفه بن خیاط، ج ۱، ص۱۹۹-۲۰۲
۱۰۸. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۴۹
۱۰۹. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۵۱؛ ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۸۲-۱۹۱
۱۱۰. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص۲۲۹؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۵، ص۲۳۲
۱۱۱. محمد سهیل طقوش، دولت امویان، ص۴۲
۱۱۲. بلاذری، فتوح البدان، ص۶۰۸
۱۱۳. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۰۸-۲۰۹
۱۱۴. بلاذری، فتوح البدان، ص۵۵۹
۱۱۵. طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۵، ص۲۹۷-۲۹۸
۱۱۶. بلاذری، فتوح البلدان، ص۵۷۸-۵۸۸
۱۱۷. سیوطی، تاریخ الخلفاء، تحقیق ابراهیم صالح، ۱۹۹۷م، ص۳۶۴؛علامه عسکری، نقش ائمه در احیای دین، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۱۰.
فهرست منابع
- ابن اثیر، أسد الغابه فی معرفه الصحابه، قاهره، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، ۱۹۷۰-۱۹۷۳م، دار الکتاب العربی، بیروت، [بیتا].
- ابن اثیر، علی بن محمد، أسد الغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
- ابن کثیر، البدایه و النهایه.
- ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الإستیعاب فی معرفه الأصحاب، تحقیق علی محمد بجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
- ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
- ابن عبدربه، العقد الفرید.
- ابن قتیبه، الامامه و السیاسه.
- ابن تیمیه، أحمد، منهاج السنه النبویه، تحقیق محمد رشاد سالم، مؤسسه قرطبه، الطبعه الأولی، ۱۴۰۶ق.
- اسکافی، محمد بن عبدالله، المعیار والموازنه: فی فضائل الامام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، تصحیح محمدباقر محمودی، [۱۴۰۲ق].
- بلاذری، ابوالعباس احمد بن یحیی بن جابر، فتوح البلدان.
- بهرامیان، علی، «بنی امیه» در دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۲، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۳ش.
- دینوری، احمدبن داوود، اخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره، ۱۹۶۰، چاپ افست قم، ۱۳۶۸ش.
- ذهبی، محمد بن احمد، سیر أعلام النبلاء، تحقیق شعیب ارناووط، بیروت، مؤسسه الرّساله، ۱۴۱۴ق.
- سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع، بیروت، [بیتا].
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، تاریخ الخلفاء، تحقیق ابراهیم صالح، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۷م.
- شوکانی، محمد بن علی، الفوائد المجموعه: فی الاحادیث الضعیفه والموضوعه، تحقیق رضوان جامع رضوان، مکه، مکتبه نزار مصطفی الباز، [۱۴۱۵ق].
- الصَّلاَّبی، علی محمد، الدوله الأمویه عوامل الأزدهار وتداعیات الانهیار، بیروت، دار المعرفه، چاپ دوم، ۱۴۲۹ق – ۲۰۰۸م.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات (نسخه موجود در لوح فشرده مکتبه اهل البیت، نسخه دوم).
- عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری.
- علامه عسکری، مرتضی، نقش ائمه در احیای دین، تهران، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، ۱۳۸۲ش.
- کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفه الرجال، تلخیص محمد بن حسن طوسی، مشهد، چاپ حسن مصطفوی، ۱۳۴۸ش.
- مبیّض، محمد سعید، موسوعه حیاه الصّحابه من کتب التراث، ادلب (سوریه)، مکتبه الغزالی، [بیتا].
- نباطی، علی من محمد، الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، تحقیق میخائیل رمضان، نجف، المکتبه الحیدریه، ۱۳۸۴ق.
- نویری، شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب، نهایه الأرب فی فنون الأدب، تحقیق مفید قمحیه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق.
- یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش.
منبع: ویکی شیعه