- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : امیرعباس قاسمی
- 0 نظر
در این مقاله بر آنیم تا مباحث زیر را مطرح کنیم:
۱ – سیره در لغت و اصطلاح
۲ – مشورت در لغت و اصطلاح
۳ – نگاهی به اسرار و اهداف مشاوره در سیره معصومان(علیهم السلام).
۴ – اسرار مشورت از دیدگاه مولوی
۵ – اهمیت و ضرورت مشورت در قرآن و حدیث
۶ – نمونه هایی از مشاوره نبی اکرم(صلی الله علیه و آله)
الف – مشاوره در امور نظامی و مسائل جنگی
ب – مشاوره در امور غیر نظامی و مسائل فردی، خانوادگی و…
واژه سیره در لغت و اصطلاح
واژه سیره در لغت از کلمه سیر به معنای رفتن و جریان داشتن است. سیره در اصطلاح منطق عملی و اصول عملی است که همچون قوانین ریاضی قابل تغییر نیست و راهنمای زندگی انسان است.
راغب اصفهانی می نویسد: سیر یعنی حرکت در روی زمین، در زمین راه رفتن و گذشتن و عبور کردن. «سیره » یعنی حالت و روشی که انسان دارد، نوع خاص حرکت انسان نوع رفتار و کردار و عملکردانسان را «سیره » گویند.
مورخانی که در باره پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و روش زندگی او کتاب نوشته اند، تاریخ خود را «سیره النبی » نامیده اند. سیره شناسی به معنای سبک شناسی و رفتارشناسی است.
در این مقاله بر آنیم تا مباحث زیر را مطرح کنیم:
واژه مشورت و شورا در لغت و اصطلاح
مشورت و شورا در لغت از «شارالعسل » گرفته شده و به معنای بیرون آوردن عسل از کندوبه دست آوردن عسل ناب است. این لغت در اصطلاح به معنای به دست آوردن راه درست و متقن از طریق نظر خواهی از عقلا و خردمندان است. وجه تسمیه مشورت و مشاوره این است که به بهترین اندیشه ومحکمترین رای از طریق نظر خواهی و گفتگو با دیگران همچون عسل ناب استخراج شده از کندو به دست می آید و هدایت و صلاح و خیرهاو خوبیها در پرتو آن تحصیل و موجب پیروزی می گردد. این پرسشهااهمیت و ضرورت بحث مشاوره و شورا را تبیین می کند. شکی نیست که عمل به شورا، از اصول مسلم سیره عملی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اولیای الهی به شمار می آید.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و جانشینان آن حضرت با آنکه معصوم بودند و حتی با قطع نظر از وحی و مقام والای الهی از نظر فکر و بینش و منش از مشورت بی نیاز بودند، با مشورت کردن دو نکته را تعقیب می کردند:
۱ – اهمیت مشورت و شورا را به مسلمانان یاد آوری کنند و این روحیه را در عرصه های مختلف جامعه اسلامی، ایجاد و تقویت نمایند.
۲ – ضمن آموزش عملی به مسلمانان بیاموزند که چگونه به این سیره عمل کنند و از ثمرات درخشان آن برخور دار شوند؛ پس از آن حضرت، این سنت الهی را به نیکی استمرار بخشند و زندگی را براساس مشورت بنیاد نهند.
۳ – نگاهی به اسرار و اهداف مشاوره در سیره معصومان(علیهم السلام) یکی ازمسائل اساسی در سیره و منطق عملی پیشوایان معصوم(علیه السلام) مساله مشورت و مشاوره است. در سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام)می خوانیم که با اصحاب خود بسیار مشورت می کردند، به طوری که ازبرخی از اصحاب رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و عایشه چنین نقل شده است: هیچ کس را ندیدیم که با اصحاب خود بیشتر از رسول خدا با اصحابش مشورت کند.
در اینجا این پرسشها به ذهن می رسد: چرا رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) واهل بیت(علیهم السلام) آنقدر مشورت می کردند؟ آیا آنان به مشورت نیازداشنتد؟ مگر اندیشه و قوای ذهنی آنان چنان کامل و نیرومند نبود که حتی با قطع نظر از وحی و مقام خلیفه اللهی، باز ازمشورت بی نیاز بودند؟
آنان چه ضرورتی در این اصل احساس می کردند؟
آیا آنچه برای آنان اهمیت داشت، پرورش روحیه مشورت در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و… بود یادستاوردهای آن؟
آنان با چه کسانی مشورت می کردند و چه کسانی با ایشان به رایزنی می پرداختند؟ آنان در نهایت چگونه تصمیم می گرفتند؟
شورا مایه انس و صفا و الفت اجتماعی، پیوند مردم، ارزش یافتن آنان، استفاده از دیدگاهها و مواضع فکری و علوم و آگاهی دیگران، پرهیز از استبداد رای و پی آمدهای وخیم خود رایی،مشخص شدن قدر و جایگاه انسانها در امور اجتماعی و عرصه های فکری و فرهنگی می گردد.
اهل حدیث و مفسران و مورخان، در بیان سر مشورت آن حضرت مطالب مبسوطی را آورده اند که نشان می دهد یکی از اهداف آن حضرت وجانشینان او در مشورت کردن با امت پرورش این روحیه در مردم وارزش یافتن آنان نزد یکدیگر بوده است.
ابو جعفر محمد بن جریر طبری، ضمن مباحث مبسوطی در این زمینه،می نویسد: «لیتبعه المومنون بعده… و یستنوا بسنته فی ذلک.»
امام فخر رازی از حسن و سفیان بن عیینه چنین آورده است:
«لیقتدی به غیره فی المشاوره و یصیرسنه فی امته.» آلوسی بغدادی می نویسد: «ان تکون سنه بعده لامته.» گروهی از مفسران شیعه هدف حضرت را اقتدای امت به این سنت نیک دانسته، چنین تعبیر کرده اند:
«لتقتدی به امته فی المشاوره » ابو الفتوح رازی می گوید:
«خواست تا مردمان به او اقتدا کنند از پس او .» شریف لاهیجی نیز در تفسیرش می نویسد: آنکه این سنت حسنه مشورت در امت آن حضرت باقی بماند و بدون مشورت کاری نکنند.» دوران حکومت اسلامی نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) و زندگی آن حضرت بخوبی نشان داد که یکی ازعوامل موفقیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در پیشبرد هدفهای اسلامی، همین مساله مشورت بوده است. آن حضرت نشان داد که با مشورت و رعایت اصول و مبانی مدیریت می توان جامعه را در موقعیت های بحرانی به سلامت اداره کرد و خود رایی و خود سری را، که از بزرگترین آفتهای فرهنگی و اجتماعی است، از ساحت اجتماع دور ساخت.
آن حضرت به همگان آموخت که همه انسانها، حتی آنها که از فکر قوی بر خوردارند و صاحب بهترین افکار و اندیشه اند، به مشورت نیازمندند و اگر خود را از مشاوره با دیگران بی نیاز بینند،خوی استبداد و استکبار می یابند. اما اگر با مردم مشاوره ورایزنی داشته باشند و شخصیت، دیدگاههای آنان را نادیده نگیرندو از استعدادهای آنان بهره برند، نه تنها از خطر فرو رفتن دراستبداد دور می گردند؛ بلکه به آرا و اندیشه های محکم و متقن دست می یابند. تجارب تایخی نشان داده است که بهترین افراد ومحکمترین نظامها در صورت فرو رفتن در استبداد به هلاکت می رسند،جنبه مردمی خود را از دست می دهند و در مسیر انحطاط می افتند.
امیرمومنان (علیه السلام) می فرماید:
«من استبد برایه هلک.» هرکس استبداد رای ورزد، هلاک می شود.
«لاظهیر او ثق من المشاوره.» هیچ پشتیبانی مطمئن تر از مشورت نیست. در مکتب اسلام مشورت کردن عین هدایت است؛ گرد آوردن خوبیها و خیرها در پرتو این سنت حسنه به دست می آید و هرکه باخردمندان مشورت کند، از انوار خردهای آنان فروغ می گیرد؛ «من المشاور ذوی العقول استضاء بانوار العقول.» یکی از راههای اساسی مشارکت در عقل و علم و دانش صاحبان اندیشه و فرهنگ وخرد، مشورت کردن است. «و من شاور الرجال یشارکها فی عقولها.» به همین جهت باید گفت:
آیه «وشاورهم فی الامر» به منظور لطف به امت و کرامت به آنهاو فروغ بخشیدن به عقول آنان وارد شده است.
۴ – اسرار و اهداف مشورت از دیدگاه مولوی
مولوی در این باره می گوید:
امر شاورهم پیامبر را رسید گرچه رایی نیست رایش را ندید در ترازو جور ضیق زرشدست نی از آنک جو چو زر گوهر شدست روح، قالب را کنون همره شدست مدتی سگ حارس درگه شدست مشورت کن با گروه صالحان بر پیمبر امر شاورهم بدان امر هم شوری برای این بود کز تشاور سهو و کژ کمتر رود این خردها چون مصابیح انور است بیست مصباح از یکی روشن تر ست
بنا بر این، سرکلام حضرت امیرمومنان (علیه السلام) روشن می گردد که می فرماید: برای در امان ماندن از لغزشها و پشیمانیها باصاحبان خرد مشورت کن. «شاور ذوی العقول تامن الزلل والنوم »
۵ – اهمیت و ضرورت مشورت در قرآن و حدیث
اخلاق رسول خدا(صلی الله علیه و آله) قرآن بود و عمل او مشورت. مساله شوری در قرآن در کنار نماز وانفاق، به عنوان یکی از ویژگیهای اساسی انسان رشد یافته، مطرح شده است: «… والذین استجابوا لربهم و اقاموا الصلاه و امرهم شوری بینهم و مما رزقناهم ینفقون والذین اذا اصابهم البغی هم ینتصرون.» و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است برای کسانی که ایمان آوردند… و دعوت پروردگارشان را اجابت کردند و نمازرا به پا داشتند و کارشان میانشان به مشورت است و از آنچه به آنان روزی دادیم انفاق می کنند و کسانی که چون تجاوز مسلحانه ای به آنان شود یکدیگر را در انتفام کشیدن یاری می دهند.
علامه طباطبایی در باره این آیه می گوید:
در جمله «و امر هم شوری بینهم » به ویژگی مهم و بنیادی مومنان اهل رشد و عمل اشاره شده، بدین صورت که آنان در به دست آوردن اندیشه صحیح و دیدگاه جامع و متقن به صاحبان عقل واندیشه و خرد مراجعه می کنند و ضمن جمع آوری کلیه دیدگاههابهترین آنها را گزینش و تبعیت می کنند و در واقع این آیه به نظر من با آیه «والذین یستمعون القول فیتبعون احسنه » نزدیک است: و راه رسیدن به بهترین راههای موجود در هر عرصه ای برای دستیابی به واقعیت مشورت است؛ چرا که «و ماتشاور قوم الاوفقوا الاحسن ما فی ضمیرهم » هیچ قومی در کارهایشان با یکدیگرمشورت نکردند مگر آنکه به بهترین راههای موجود دست یافتند.
ازدیدگاه پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)، جامعه ای که فافد سنت مشورت است ورهبران مستبد و خود سر و توانگران تنگ نظر دارد، حق حیات ندارد. چرا که فقدان سنت مشورت در جامعه شخصیت افراد را می کشدو رشد فرهنگ و اندیشه ها را متوقف می سازد. این حقیقت در حدیث نبوی چنین آمده است:
«اذا کان امراکم خیارکم و اغنیاءکم سمحاءکم و امرکم شوری بینکم فظهر الارض خیرلکم من بطنها و اذا کان امراءکم شرارکم واغنیاءکم بخلا کم ولم یکن امر کم شوری بینکم فبطن الارض خیرلکم من ظهرها.» هرگاه زمامداران شما نیکان و توانگران شماسخاوتمندانتان باشد و کارهایتان به مشورت انجام شود، در این موقع روی زمین از زیر زمین برای شما بهتر است (و شایسته حیات و بقا هستید)؛ ولی اگر زمامدارانتان بدان و توانگرانتان بخیلان باشند و کارها با مشورت برگزار نشود، در این صورت زیر زمین ازروی آن برای شما بهتر است.
مشورت ادراک و هشیاری دهد عقلها مر عقل را یاری دهد مشورت در کارها واجب شود تا پشیمانی در آخر کم شود
نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) در امور مختلف مشورت می کرد و سپس تصمیم می گرفت وعمل می کرد.
چنانچه امام رضا(علیه السلام) فرمود: «ان رسول الله(صلی الله علیه و آله) کان یستشیر اصحابه ثم یعزم علی ما یرید.» البته مشورت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) در امور مربوط به خدا و رسولش که حکم صریح داشت و به عنوان نص ارائه می شد، صورت نمی گرفت، بلکه مشورتها در امورمربوط به امت تحقق می یافت.
ضمیر «هم » در آیه «و امر هم شوری بینهم » به این نکته اشاره دارد؛ زیرا اجتهاد در مقابل نص جایز نیست. و آیات متعددی از قرآن آن را باطل می داند. «فلاو ربک لایومنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی انفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما.» نه به خدایت سوگند،ایمان نمی آورند تا تو را در اختلافهای خویش حاکم کنند؛ سپس دردلهای خود از آنچه حکم کرده ای، ملالی نیابند و کاملا تسلیم گردند.
۶ – نمونه هایی از مشاوره نبی اکرم(صلی الله علیه و آله)
در اینجا نمونه هایی ازمشاوره های نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) و جانشینانش را نقل می کنیم:
الف – مشاوره در امور فرهنگی و مسائل نظامی
۱ – از نمونه های برجسته سیره مشاوره پیامبر (صلی الله علیه و آله) جنگ بدر است که در باره اصل جنگ، تعیین مکان نبرد و اسیران جنگ با یاران خود مشورت کرد و فرمود: «اشیروا اعلی ایهاالناس.» ای مردم آراءخود را برایم بگوئید.
جنگ بدر در سال دوم هجری روی داد. به پیامبر گزارش رسید که کاروانی از قریش اموال فراوان به طرف شام می برد.
حضرت به منظور مقابله به مثل از مدینه خارج شد، به تعقیب کاروان پرداخت و به آن دست نیافت. کاروان قریش به شام رفت، پس از مدتی گزارش دادند که کاروان قریش در حال باز گشت است.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) با ۳۱۳ تن در ماه مبارک سال دوم برای مصادره اموال قریش، در مقابل اموال مصادره شده مسلمانان ؛ از مدینه خارج شد، نیروی کمکی مکه با تجهیزات کامل برای کمک با کاروان قریش حرکت کرد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) اصحاب خود را گرد آورد و در مورد اینکه آیا دشمن را تعقیب کنند یا با گروه نظامی قریش رو به رو شوندو یا به مدینه باز گردند، با آنان مشورت کرد: «فاستشار الناس و اخبرهم عن قریش.» در این جریان نخست ابوبکر بر خاست و نظرخویش را مبنی بر جنگ با دشمن اعلام کرد.
سپس عمر نظری مشابه نظر او داد. آنگاه مقداد برخاست و گفت: «ای رسول خدا، آنچه خداوند برایت مقرر فرموده عمل کن؛ ما با تو هستیم. به خداسوگند، ما آنچه را که بنی اسرائیل به موسی گفتند به تونمی گوئیم که «فاذهب انت و ربک فقاتلا انا ههنا قاعدون »؛ توبا پروردگارت بروید و خودتان جنگ کنید که ما اینجا نشسته ومنتظریم. ما می گوییم: تو و پروردگارت بروید و بجنگید و ما هم به امر شما جنگ می کنیم.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مقداد را ستود، در حقش دعا کرد و باز فرمود:
«اشیروا علی ایهاالناس.» و مقصود حضرت، انصار بودند زیرا ازطرف آنان، اکثریت بودند و از طرفی در عقبه با پیامبر(صلی الله علیه و آله) پیمان دفاعی بسته بودند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) می خواست نظر آنان را در این خصوص بداند. سعد ابن معاذ برخاست نظر خویش را مبنی بر حرکت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و اطاعت مطلق از وی است و جنگ با دشمن اعلام کرد.
سخنان سعد، انبساطی در رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ایجاد کرد و او را خشنود ساخت. پس فرمود: «به راه افتید و بشارت باد شما را که خداوند(پیروزی بر) یکی از این دو گروه را به من وعده داده است. (یا تصاحب کاروان و یا پیروزی بر قریش) سوگند به خدا، گویا هم اکنون جای کشته شدنشان را پیش روی خود می بینم.» رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با به کارگیری این جلسه مشورتی از منزل «ذفران » حرکت کرد؛از گردنه ای که موسوم به «اصافر» بود، گذشت؛ به سوی قریه ای که در پایین گردنه قرار داشت، سرا زیر شد؛ نزدیک بدر فرود آمدو به کسب اطلاعات پرداخت. در دشت بدر آبهای مختلفی بوسیله چاههایی که در آن حفر شده بود، وجود داشت و به همین جهت محل توقف کاروانها بود، مسلمانها زودتر از قریش کنار چاهها فرود آمده بودند، واقدی می گوید:
پس از فرود آمدن در کنار اولین چاه، پیامبر (صلی الله علیه و آله) از اصحاب خود مشورتی خواست و فرمود: «اشیروا علی فی المنزل » نظر مشورتی شما در باره این مکان چیست؟ حباب بن منذر بر خاست و نظر خویش را مبنی بر عدم مناسبت این مکان برای نبرد با دشمن اعلام کرد وگفت: «اکنون که فرمان خاص در مورد این مکان نرسیده و صرفاتدبیر جنگی است، دستور دهید تا آخرین چاه، که به دشمن نزدیک است، پیشروی کنیم و در آنجا اردو بزنیم.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «رای صواب همان است که گفتی. در این داستان به مشاوره اصحاب نیز با نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) اشاره شده است. بدین ترتیب، با استفاده از یکی از اصول و مبانی مدیریت و رهبری حکیمانه و عمل به اصل اساس مشورت و بهره گیری از روشهای نظامی بجا و روح ایمان، مسلمانان با وجود نیروی کم در مقابل نیروی بسیار دشمن به پیروزی چشمگیری دست یافتند و اسیران بسیار گرفتند.
پیامبراسلام(صلی الله علیه و آله) در باره اسیران و امور دیگر مربوط به جنگ نیزبارها با اصحاب خود مشورت فرمود. مشاوره شیوه عملی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در جنگهای مختلف بود که به نمونه های دیگری اشاره می کنیم.
۲ – در نبرد احزاب یا خندق نیز همین شیوه به کار رفت. و حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) با اصحاب خود، جلسه مشورتی تشکیل داد.
۳ – در پیکار بنی قریظه، در مورد کیفیت و کمیت جنگ با یهودیان مدینه، مشورت کرد.
۴ – در پیکار نبی نضیر، در بر خورد با یهودیان مدینه، نیز چنین کرد.
۵ – در روز حدیبیه نیز در موضوعهای مختلفی به مشورت پرداخت.
۶ – در فتح مکه، هنگامی که آمدن ابوسفیان به حضرت گزارش شد،مشورت کرد.
۷ – در غزوه طائف، پس از محاصره آنها، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) بااصحاب خود مشاوره کرد و سپس تصمیم گرفت.
۸ – در غزوه تبوک، در امور مختلف، با اصحاب خود به مشورت پرداخت؛ «اشیروا علی » فرمود و نظرهای صائب و آرای صحیح ونوین اصحاب را مورد ستایش قرار داد.
۹ – در جنگ احد در باره اینکه سپاه اسلام در مدینه مستقر شود یابیرون رود؛ با اصحاب مشورت کرد و با اینکه خود موافق نبود نظراصحاب را پذیرفت.
این نمونه ها و دهها نمونه دیگر، حاکی از مشاوره نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) در امور جنگ بود.
ب مشاوره در امور غیر نظامی و مسایل غیر جنگی
مورخان دهها نمونه دیگر از مشورتهای نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) در امور غیرنظامی و مصالح غیر جنگی در عرصه های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی وامور فردی و خانوادگی و غیره نقل کرده اند. این موارد بیانگرآن است که شورا و مشورت به عنوان یک امر اساسی در مسائل مدیریت و حکومت و فرماندهی منحصر نیست؛ بلکه در همه شئون مربوط به امت راه دارد و ثمرات درخشانی در پی خواهد داشت.
برخی از این موارد عبارت است از:
۱ – پیامبر (صلی الله علیه و آله) در باره کسانی که به عایشه تهمت زدند، با اصحاب خود مشورت کرد و نظر آنها را خواست. مورخانی چون ابن اسحاق،واقدی، بخاری، مسلم، احمد بن حنبل، ترمذی، بیهقی و دیگران این جریان را به طور مبسوط آورده اند و ضمن اشاره به امور جلسات مشورتی نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) با اصحاب، تاکید کرده اند که نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) در این حادثه با حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) و اسامه بن زید به طور ویژه مشورت کرد.
مفسران اهل سنت نیز در ذیل آیات ۱۱ تا۱۶سوره نور که مربوط به «افک » (تهمت عظیم) است، مطالب مبسوطی در باره تهمت به عایشه آورده اند و به مواردی از مشورت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) با اصحاب و مشورت اصحاب با حضرت اشاره کرده اند که جای نقد و بررسی دارد و مفسران شیعی به نقادی مطالب مفسران اهل سنت پرداخته اند.
۲ – پیامبر(صلی الله علیه و آله) در مورد اعزام افراد برای تبلیغ و اداره امور یک منطقه و اعطای مسئوولیت به افراد به منظور فرمانداری واستانداری و مدیریت و حکومت بخشی از مناطق تحت اداره خویش بااصحاب مشورت می کرد.
اصحاب آن حضرت نیز، با پیروی از این سنت نیکو، نه تنها بارسول اکرم(صلی الله علیه و آله) در امور مختلف به مشورت می پرداختند؛ بلکه باهمدیگر نیز مشورت می کردند. پژوهشی در باره روش شناسی مشاوره نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) با اصحاب و بالعکس و همین طور مشاروه های مسلمانان در صدر اسلام نیازمند مقاله مستقل و جامعی است.
آنچه گذشت، بخوبی نشان می دهد که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) با وجود آنکه معصوم بود و از نظر فکر و تدبیر و تصمیم گیری به مشورت نیازنداشت، برای احیای این سنت و آموزش و پرورش امت، پیوسته بااصحاب خویش مشورت می کرد.
نویسنده : محمدجواد حیدری خراسانی ، صفحه ۱۶
مجله:فرهنگ کوثر-اسفند ۱۳۷۷، شماره ۲۴