- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 13 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
آنچه گذشت:
بازنگارى و ترجمه سنتها و واقعیتهاى اجتماعى مسلمانان در زمان حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و یکى، دو سده پس از آن مىتواند منبع بسیار مفیدى درمباحث فقهى، حقوقى و اجتماعى ما باشد. از آن جمله است مشاغل زنان در آن عصر. آنچه دومین قسمت آن را پى مىگیریم فهرستى از این مشاغل است که زنان به صورت محدود یا گسترده عهدهدار آن مىشدهاند.
پرواضح است بازگویى این موارد به انگیزه فراخوانى به مشاغل یادشده نیست. چنان که به معناى محصور ساختن در این موارد نیز نمىباشد. هدف مقاله تإکید بر این امر است که اشتغال زنان خود به خود امرى ناپسند یا ممنوع نیست بلکه در بسیارى موارد پسندیده و حتى در حد واجب کفایى یا عینى مىباشد. تنها برخى عوارض جنبى و مفسدههاى عارضى و یا محدودیتهاى طبیعى و یا عرفى و اجتماعى است که آنان را از برخى مشاغل باز مىدارد و این محدودیتها براى مردان نیز وجود دارد. برخى نکات دیگر را نیز در مقدمه اولین قسمت آورده بودیم مىتواند ملاحظه گردد. هنوز یک قسمت دیگر نیز باقى است که در فرصت بعد خواهیم خواند. ان شاء الله.
۱۳ ـ نجارى
زنان مسلمانى که به حبشه هجرت کرده بودند، از فرصت به دست آمده سود جسته، پارهاى از علوم و فنون رایج در حبشه را فرا گرفتند. از جمله این فنون، نجارى و پزشکى بوده است. نوشتهاند: وقتى که حضرت زهرا(سلام الله علیها) از شیوه حمل جنازهها اظهار نگرانى کرد، اسماء بنت عمیس طرح یک تابوت به گونهاى که در حبشه فرا گرفته بود، ارائه داد و موجب خوشحالى آن حضرت شد.(۱)
همچنین گفتهاند: زینب بنت جحش نیز به فن تابوتسازى آشنا بوده و براى خود تابوتى ساخته بود.(۲)
گذشته از این، ساخت وسایل عروسى(۳) که شامل صندوقچه، شانه، قاب آینه و غیره مىشده، توسط زنان انجام مىگردید. مواد اولیه آنها از چوب و استخوان فیل و مانند آن بوده است.
۱۴ ـ دباغى
دباغى به حرفهاى گفته مىشود که پوست حیوانات را پاک و پرداخت کرده، براى استفاده آماده مىسازد. این حرفه را زنان عصر حضور از جمله همسران حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) انجام مىدادهاند. از سوده همسر آن حضرت چنین روایت شده است:
(ماتت لنا شاه فدبغنا مسکها)(۴)
(گوسفندى از ما مرد، پوستش را دباغى کردیم (و از آن مشک ساختیم).
در شرح حال زینب دختر جحش همسر دیگر آن حضرت آمده که او همواره دباغى مىکرد(۵). درباره این دو زن اصطلاح (طول ید) که کنایه از کار و صدقه دادن مىباشد، نقل شده است.(۶)
۱۵ ـ کوره (اجاق)سازى
حفر کوره براى مصارف صنعتى و خانگى از نیازهاى آن روزگار بوده است.
واقدى در شرح حال ماریه همسر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) چنین نوشته است:
(و کانت ممن حفر کوره ایضا)
(او نیز از کسانى بود که کوره حفر کرد).(۷)
۱۶ ـ خرازى
خرازى در فرهنگ تازى، به معنى دوخت و صنعت پوست، چکمهدوزى و … به کار رفته است. خرازى در فرهنگ اقتصادى حاضر به مغازههایى گفته مىشود که اسباب و ادوات دوخت و دوز، بافتنى، مهره و مانند آن را مىفروشند. این واژه در گذشته نیز شبیه این مفهوم را القا مىکرد، زیرا در مورد دوخت لباس و ظروف آب مثل مشک و پشتى و مانند اینها، به کار مىرفته است.
در شرح حال زینب بنت جحش همسر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است:
(فکانت تدبغ و تخزر)(۸)
(او دباغى و خرازى مىکرد.)
در دوره بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) که اصحاب آن حضرت، مرجع علمى مردم بودند، دو زن در حرفه خرازى، اختلاف پیدا کرده، براى حل دعوا نزد ابن عباس آمدند. او پس از یادآورى قوانین حقوقى اسلام آن دو را موعظه کرد که در نتیجه زن مجرم به گناه خود اعتراف کرد. در ابتداى این حدیث چنین آمده است:
(ان امرأتین کانتا تخرزان فى بیت فخرجت احداهما و قد نفد الاشفى(۹) فى کفها)
(دو زن در یک خانه خرازى مىکردند، پس یکى از آن دو از خانه خارج شد، در حالى که سوزرن خرازى در کف دستش فرو رفته بود.)(۱۰)
از این دو روایت استفاده مىشود که خراز با پوست گوسفند یا حیوان حلال گوشت دیگرى، وسایل مورد نیاز مردم را چون مشک آب و… مىساخته است. همچنین، از روایت دوم استفاده مىشود که براى خرازى زنان، کارگاه ویژه وجود داشته است.
۱۷ ـ سقایى
این پیشه تا اوایل قرن حاضر در همه ممالک اسلامى رایج بوده است و تهیه آب و توزیع آن میان مردم به عنوان یک شغل به خصوص در جبهههاى جنگ در میان زنان سده اول رواج داشته است. تعدادى از زنان صحابى که خود از محدثان نامى عالم اسلام هستند، گفتهاند: ما هر گاه در جبهه حضور یافته و نمىجنگیدیم، به مجاهدان آب مىرساندیم. (۱۱)
ام معبد انصارى مىگوید:
من به یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نوشیدنى مىدادم، از جمله به معاذ. جمعى در خصوص حکم نوشیدنى از او سوال کردند و او که آشنا به حلال و حرام آشامیدنیها بود، به پرسش آنان پاسخ داد.(۱۲) بنابراین علاوه بر سقایى، تهیه نوشابههاى مخصوص، و فروش آنها نیز به عهده زنان بوده است.
۱۸ ـ آشپزى (فروش غذاى گرم)
مفهوم آشپزى در این عنوان، پخت و پز زنان در محیط منزل نیست.(۱۳) زیرا این همت را همه زنان به عشق فرزندان، شوهر و بستگان خود انجام مىدهند. منظور از طبخ غذا به صورت انبوه براى عرضه و فروش به مردم است. زنان سده نخست دوره اسلامى و پیش از آن، در مراسمى چون حج و موقع جنگ، اقدام به طبخ غذا و عرضه آن به مردم مىکردهاند. ام عطیه یکى از این زنان است، او که از یاران حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده در جبهه حاضر مىگردید و براى رزمندگان آشپزى مىنمود. به جز این، روایات دیگرى در خصوص این شغل زنان، در عصر حضور و پس از آن موجود است اما، چون نگارنده بنا بر اختصار گذاشته، از ذکر آن خوددارى نمود.(۱۴)
۱۹ ـ شیردهى
مرد عرب به دلایلى(۱۵)، بهرهگیرى از شیر زنان دیگر را پذیرفته بود و زنان عرب به شیردهى و شیرفروشى عادت کرده بودند. اسلام این سنت را پذیرفت، ولى براى آن شرایطى قرار داد.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از کسانى بود که علیرغم بهرهورى از وجود مادرى چون آمنه به زن شیردهى از قبیله بنى سعد سپرده شد. آن حضرت به این برهه از زندگى خود اشاره کرده و با افتخار از آن سخن گفته است:
(و ما یمنعى و انا من قریش و ارضعت فى بنى سعد)(۱۶)
(چه چیز مرا (از فصاحت) مانع شود، در حالى که از قریشم و در (قبیله) بنى سعد شیر خورده ام!)
پیشینه این سنت اجتماعى به استناد آیه دوازده سوره قصص(۱۷)به زمان حضرت موسى(علیه السلام) برمىگردد و به طور قطع، چنین سنت ریشهدارى، پیش از آن نیز وجود داشته است. اشراف عرب، همواره براى خود دایه داشتند که نام آنان چون خانم بنانه حاضنه خاندان لوى در تاریخ یاد شده است.(۱۸)
در تاریخ اسلام از زنان شیرده بسیارى یاد شده است، نظیر: حلیمه شیرده، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و ام برده شیرده فرزند ایشان ابراهیم.
۲۰ ـ دایگى
دایگى در فرهنگ اسلامى به عنوان (ظئر، حاضنه و کفیل) مطرح شده و در تاریخ ایران اسلامى با عنوان (مربى) و (لله) و چند لفظ دیگر به کار رفته است، ولى با دقت بیشتر درمىیابیم که هر یک به کار خاصى مىپرداخته و هر یک از این اصطلاحات در محدوده زمان معینى اطلاق مىشده است. (ظئر) به معناى قابله و ماماست که تنها در دوره قبل از تولد طفل، از مادر و جنین او مواظبت مىکند. پس از آن، مرضعه از ابتداى تولد تا دو سال به او شیر مىدهد. تمیز کردن و خواباندن و توجه به نیازهاى روحى و جسمى کودک موضوع حضانت قرار مىگیرد که گاهى این وظیفه را مرضعه انجام مىدهد و بیشتر اوقات توسط مادر یا حاضنه انجام مىشود. چنین کارى در اصطلاح، حضانت خوانده مىشود و به متصدى آن اگر زن باشد، حاضنه مىگویند. مدت حضانت تا وقتى است که بچه خودکفا شود و بتواند نیازمندیهاى اولیه خود را برطرف سازد و از هفت سال تجاوز نمىکند.
دوره خدمتگزارى به فرزند، پس از حضانت تا دوره بلوغ و رشد، کفالت خوانده مىشود.(۱۹)
قرآن کریم به این مقطع از زندگى حضرت مریم(سلام الله علیها) اشاره کرده، چنین مىفرماید:
(و کفلها زکریا)
(زکریا، کفالت مریم را پذیرفت).
از آنجا که کفیل، هزینه زندگى بچه را مىپردازد و زکریا خود را موظف به انجام این کار مىدانست، هرگاه براى این منظور متوجه مریم مىشد، ملاحظه مىکرد که سفره غذاى او گسترده است.
(کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انى لک هذا قالت هو من عندالله ان الله یرزق من یشاء بغیر حساب)(۲۰)
به هر حال، زنان دوره نخست اسلامى به مشاغل یاد شده رغبت داشته و بدان مىپرداختهاند. این سنت در دههها و سدههاى بعد از حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ادامه داشته و مورد تإیید بوده است.
امام صادق(علیه السلام) براى فرزندشان حضرت موسى بن جعفر(علیه السلام) دایه گرفته بودند. روزى زراره (که از بزرگان اصحاب ایشان است) به حضور آن حضرت شرفیاب شد و دید، دایه امام لقمههاى برنج را به زور به ایشان خورانده و آن حضرت را به خاطر برنج کتک مىزند. او غمگین نزد امام صادق(علیه السلام) نشسته بود که امام(علیه السلام) فرمود: گمان مىکنم غم تو از دایه ابوالحسن است. او پاسخ داد: آرى، فدایت شوم، چنین است. آن حضرت(علیه السلام) ضمن قبول این روش از منافع برنج سخن گفت.(۲۱)
۲۱ ـ شیرینىپزى
نانوایى، کلوچه پزى و تهیه نوعى از شیرینى جزو مشاغل پاره وقت زنان در دورههاى گذشته بوده است. ام ایمن (که اهل حبشه بود) براى پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) یک غذاى محلى درست کرده، به صورت گرده نان درآورده بود. حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) پرسید: این چیست؟ عرض کرد: یک خوردنى که در سرزمین خود مىسازیم، من دوست داشتم، براى شما درست کنم …(۲۲)
سهل بن سعد گفته است: زنى از (تیره) ما در مزرعه خود یک نوع گیاه خوردنى (شبیه کدو) مىکاشت. روزهاى جمعه ریشه آن را مىچید و با آرد جو مىآمیخت و با آن غذایى تهیه مىکرد. وقتى که از نمازجمعه باز مىگشتیم به آنجا مىرفتیم تا از آن غذا بخوریم. ما جمعه را به خاطر آن غذا دوست داشتیم.(۲۳)
۲۲ ـ آرایشگرى
از آنجا که انسان زیبایىگراست و بدان جهت که تنوع در زندگى خصوصى زن و مرد لازم و مفید است، آرایش به خصوص براى زنان، اهمیت ویژهاى مىیابد. آنان از گذشتههاى دور تاکنون به این سنت عمل کردهاند و اسلام که دین جمال و زیبایى است و پاکیزگى را جزو تفکیکناپذیر ایمان دانسته، چنین سنتى را ترویج کرده است.
ام رعله یکى از آرایشگران دوره جاهلى است. او خدمت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و عرض کرد: شغل من مشاطهگرى است و زنان را براى شوهرانشان زینت و آرایش مىکنم. آیا این کار گناه است، تا از آن دورى کنم؟ ایشان فرمود: آنان را آرایش و زینت کن … (۲۴)
نام زنان آرایشگر دیگرى چون ام غیلان دوسیه، ام زفر (که حضرت خدیجه(سلام الله علیها) را مىآراست) جثامه، ام عطیه و ام سلیم در تاریخ اسلام دیده مىشود.(۲۵)
روایات زیادى درباره اهمیت آرایش و شرایط آن و این که نباید براى نامحرم مورد استفاده قرار گیرد و سایر خصوصیات آن وارد شده که بر آن اساس، به بحث پرداختهاند.
۲۳ ـ خوانندگى
منظور از خوانندگى در آن دوره، اصطلاح رایج امروزى نیست، بلکه خواندن زن در مجلس عزا و شادى هر دو مورد نظر است. چیزى که در فقه با دو عنوان (غنا) و (نوح) مطرح شده است. اصل مورد قبول فقیهان شیعه در فقه امامیه، حرمت غناست، مگر غناى زن در مجلس عروسى بدون آن که مردان حضور داشته باشند و بدون آن که لهو و حرامى را به دنبال بیاورد.
مرحوم شهید در (دروس) چنین نوشته است:
(احدها ما حرم لغیه کالغناء فیحرم فعله و تعلمه و تعلیمه و استماعه و التکسب به الا غناء العرس ما لم یدخل الرجال على المرأه و لم تتکلم بالباطل و لم تلعب بالملاهى)
(یکى از آنها (مکاسب حرام) چیزى است که خود حرام باشد، مانند غنا. پس انجام، آموختن، آموزش، شنیدن و به دست آوردن مال توسط آن حرام است، مگر غناى عروسى[آن هم] تا زمانى که مردان بر زن (خواننده) وارد نشوند و به باطل سخن نگوید و به لهو بازى نکند.)(۲۶)
مرحوم شیخ مفید در مورد نوحهخوانى زن نوشته است:
(و کسب النوائح بالباطل حرام. و لا بإس بالنوح على اهل الدین بالحق من الکلام و لا باس بالاجر على ذلک)
(کاسبى نوحهکننده از طریق باطل حرام است و اشکالى بر نوحه به سخن حق براى اهل دین نیست و همین طور مزد گرفتن بر آن بىاشکال است.)(۲۷)
با این وصف، اصل این شغل مورد پذیرش بوده و مواردى از آن در تاریخ اسلام یاد شده است.(۲۸)
فقیهان ما در کتاب تجارت و مکاسب (بیعها) به مناسبت، پیشههاى حرام یا مکروه و در مباحث قضا و شهادات به مناسبت، قبول یا عدم قبول شهادت کسانى که چنین مشاغلى دارند، بحثهاى خواندنى و قابل توجهى دارند که نقل آن و بحث درباره چگونگى و درستى و نادرستى اقوال مطرح شده از حوصله این مقاله خارج است. هدف ما گزارشى از وجود این شغل در میان زنان بود که برآورده شد.
۲۴ ـ مرجعیت علمى
نمونه روشن این مقام علمى و روحانى، حضرت زهراى اطهر(سلام الله علیها) دختر گرامى پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و همسر حضرت على(علیه السلام) مىباشد. زنان و حتى مردان در تمام زمینههاى علمىt به ایشان رجوع مىکردند و پاسخ درست خود را دریافت مىنمودند. از محضر آن حضرت، شخصیتهایى مثل اسماء، ام ایمن و فضه بهرهمند شدند. یاران شهیر و طراز اول پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مثل جابر و سلمان با کمال افتخار و تواضع، از نخل تنومند دانش خدایىاش خوشه مىچیدند.(۲۹)
از ایشان که بگذریم زنان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اغلب مرجع مردم بودهاند. اهل سنت به خصوص از عایشه نام برده و از او روایات زیادى نقل کردهاند.(۳۰)
در میان یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز زنان فراوانى مرجع علمى و دینى مردم بودهاند که از آن میان مىتوان به ام شریک و عاتکه بنت یزید اشاره کرد.(۳۱)
۲۵ ـ کف بینى و رمالى
در کتاب زبیر بن بکار آمده است که عمر بن عبیداله بن معمر که سال ۶۸ قمرى والى بصره و فارس بوده به اتفاق مالک بن خداش خزاعى براى نبرد به سیستان مىرفتند. سر راه، چشمشان به زنى افتاد که از روى خطوط ترسیم کرده روى زمین، پیشگویى مىکرد و عدهاى دور او را گرفته بودند. عمر با تمسخر به او نگریست و خندید. آن زن گفت: از سیستان خارج نمىشوى مگر با تابوت مردگان و این مردى که همراه توست، با زن تو ازدواج مىکند. پس از مدتى چنان شد که او پیشگویى کرده بود.(۳۲)
۲۶ ـ آموزگارى زنان
آموزگارى، از مشاغل با اهمیت عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است. حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) به خانم (شفا) که از آموزگاران با تجربه عصر خود به حساب مىآمد، دستور داد که به همسر ایشان خط و روانپزشکى بیاموزد.(۳۳)
۲۷ ـ تفریح ـ ورزش
این کار به عنوان یک شغل سرگرمکننده مباح، بلکه مستحب توصیه شده است. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره فرمود: (کل لهو المومن باطل الا فى ثلاث: فى تأدیبه الفرس و رمیه عن قوسه و ملاعبته امرإته فانهن حق)(۳۴)
جمعى از فضلا جمله (و ملاعبته امرإته) را تنها به امور جنسى تعبیر کردهاند، ولى مىتوان گفت: قرار گرفتن این تفریح در کنار پرورش اسب و تیراندازى معناى دیگرى دارد.
ابن هشام در دو مورد، از مسابقه کشتى سخن گفته که هر دو مطابق سیره حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است.(۳۵)
مرحوم شیخ حر عاملى از مسابقه اسب دوانى و شترسوارى و تعیین جایزه از سوى حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) سخن گفته است.(۳۶)
در کتابهاى فقه و حدیث، موارد دیگرى مثل شنا و گاه شطرنج بدون برد و باخت، تجویز شده و پیرامون آن بحثهاى مفیدى مطرح شده است. بنابراین، شغل تفریحى و سرگرمکنندهاى که آموزنده هم باشد، براى خانمها مجاز است. این گونه مشاغل گرچه به عنوان یک شغل دائم در شمار بقیه شغلها قرار نگرفته بود، اما امروز با توجه به شرایط خاص زمان و مکان مىتواند تشکیلات سازمانى داشته و جزو مشاغل رسمى کشور محسوب شود.
۲۸ ـ بهداشت (خفض)
در میان عرب، رسم ختنه براى مردان و خفض براى زنان، رایج بوده است.(۳۷) هر یک از این دو سنت مردانه و زنانه، توسط دو زن خبره انجام مىشد. پس از ظهور اسلام، زنانى که به این کار اشتغال داشتند، نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده، وضعیت شغلى خود را مطرح کردند. آن حضرت نیز اجازه داد که به کار خود ادامه دهند. همچنین ایشان براى بهبود وضعیت شغلى آنان رهنمودهایى ارائه کردند.(۳۸)
۲۹ ـ پرستارى و خدمات اورژانسى
حضور گسترده زنان در جبهههاى نبرد با کافران و مشرکان از دیدگاه بیشتر محدثان و فقیهان به نیت انجام کارهایى از قبیل پرستارى و خدمات درمانى اورژانسى تفسیر مىشود.
آنان در مورد این نظر، تنها به روایاتى استناد مىکنند که در این زمینه صراحت داشته باشد. نمونه این روایات چنین است:
ام سنان اسلمیه وقتى که داوطلب شرکت در جنگ شد، نزد حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: من براى … مداواى مجروحان شرکت مىکنم. آن حضرت اجازه فرمود و چنین ادامه داد: به دوستان تو (چه از قبیله اسلم یا غیر آن) نیز اجازه مىدهم که شرکت کنند؛ پس[برو] همراه ام سلمه باش [یعنى به فرمان ام سلمه(همسر آن حضرت) عمل کنید]. (۳۹)
لیلا غفاریه از زنانى بود که به منظور مداواى مجروحان و خدمت به مریضان با پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به جبهه مىرفت.(۴۰).
ربیع دختر معوذ از زنان دیگرى است که براى کمک به مجروحان و پرستارى از مریضها روانه جبهه جنگ مىشده است.(۴۱)
۳۰ـ تدارکات جبهه
بخشى از کارهاى تدارکاتى و خدماتى جبهه، بر دوش زنان بوده است. زنان در همه غزوههاى پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فعالانه حضور داشتهاند. در جنگ خیبر زنى از قبیله بنى غفار همراه فامیل خود به خدمت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) شرفیاب شد و گفت:
إردنا إن نخرج معک الى وجهک هذا … و هو یسیر الى خیبر ـ فنداوى الجرحى و نعین على المسلمین بما استطعنا. فقال(صلی الله علیه و آله و سلم): على برکه الله؛
(ما مىخواهیم با شما به مقصد مورد نظرتان، مسیر خیبر بیایم، مجروحان را مداوا کنیم و با تمام توان به آنها کمک کنیم. آن حضرت فرمود: [بیایید] به برکت خدا).(۴۲)
بنابراین، آمادگى زنان صدر اسلام براى هر کارى که در توان آنها بوده و اجازه پیامبر به بیانى که گذشت، نشان مىدهد که زنان، فعالانه در صحنه اجتماع حضور داشته و تمام قدرت خود را به کار گرفتند تا درخت اسلام پا بگیرد و مسلمانان سربلند و عزیز باشند.
از جمله کارهایى که زنان به آن اشتغال داشتند، حمل مجروحان و شهدا به پشت خطمقدم و گاه به مدینه بوده است. کسانى که با تاریخ اسلام آشنایى دارند، گزارشهاى حماسى و قهرمانانه زنان نمونه صدر اسلام را شنیدهاند. با این حال، یک روایت از زبان این دلاور زنان نقل مىکنیم:
(کنا نغزو مع رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) … و نرد القتلى و الجرحى الى المدینه)
(با پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگها شرکت مىکردیم … و کشتهها و مجروحان را به مدینه انتقال مىدادیم).(۴۳)
ادامه دارد…
پىنوشتها
۱ ـ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۳؛
۲ ـ زوجات النبى(صلی الله علیه و آله و سلم)، ص۲۲۸؛
۳ ـ ابوعثمان جاحظ (۱۵۰ ـ ۲۵۵ق) یکى از مشاغل رایج زن مسلمان را ساخت و ساز وسایل عروسى یاد کرده است. (اخبارالنساء، ابن قیم، ص۲۱۷؛)
۴ ـ حسن الاسوه، به نقل از بخارى و نسایى (باب ماورد فى انباذ المرأه فى الجلد.)
۵ ـ زوجات النبى(صلی الله علیه و آله و سلم) و اولاده، ص۲۲۰ ـ ۲۲۵؛
۶ ـ ر.ک. الاصابه، حرف (ز) و (سلام الله علیها).
۷ ـ الاصابه، ج۸، ص۱۸۵؛
۸ ـ زوجات النبى(صلی الله علیه و آله و سلم) و اولاده، ص۲۲۰ ـ ۲۲۵؛
۹ ـ الاشفى، المثقب … الذى ملاساکفه … و المزاود و القرب و اشجاهها و هو مقصور و المخصب للنعال. (لسان العرب، ماده شفى.)
۱۰ ـ حسن الاسوه، ص۳۰۳ ـ ۳۰۴؛
۱۱ ـ المعجم الکبیر للطبرانى، ج۲۴، ص۲۷۶؛
۱۲ ـ الاصابه، ج۸، ص۲۸۲؛
۱۳ ـ متذکر شدیم آشپزى را وظیفه زنان نداستهاند. بنابراین زن خانهدار براى شغل آشپزى مىتواند از شوهر مزد بگیرد. نگاه کنید: احکام النساء، شیخ مفید، ص۴۲؛
۱۴ ـ المعجم الکبیر للطبرانى، ج۲۵، ص۲۹، ۵۵، ۵۶، ۶۷، ۱۳۷؛
۱۵ ـ برخى از محققان درباره تعداد انگیزهها و علل این کار چنین نوشتهاند: علت این که قریش و غیرقریش (اشراف عرب) فرزندان خود را براى شیردهى به مرضعه مىسپردند، وجوهى است:
۱ ـ فراغتى که زنان براى شوهر فراهم مىآورند.
۲ ـ براى آن که اطفال در میان قبیلههاى مختلف، فصاحت و بلاغت یاد گرفته، به خلق و خوى اعراب آشنا شوند.
۳ ـ چنان که در جاى خود اشاره کردیم علت دیگر، مشغله فراوان صاحبان اولاد و نیاز آنها به مرضعهها بوده است.
۱۶ ـ السیره النبویه لابن هشام، ج۱، ص۱۸۵؛
۱۷ ـ (وحرمنا علیه المراضع من قبل فقالت هل ادلکم على اهل بیت یکفلونه لکم و هم له ناصحون)
۱۸ ـ السیره النبویه لابن هشام، ج۱، ص۱۸۵؛
۱۹ ـ موضوع کفالت موسى که در آیه ۴۰سوره طه و آیه ۱۲سوره قصص مطرح شده، اعم از حضانت و رضاع بوده است. (المیزان، ج۱۴، ص۱۵۱، موسسه إعلمى بیروت.) یا بدان جهت است که کفالت طفل شامل رضاع و حضانت و کفالت (به معنى خاص) هرسه مىشود و هر گاه به کفالت تعبیر شود، دو مرحله دیگر را نیز شامل خواهد بود.
۲۰ ـ مریم، آیه ۳۷؛
۲۱ ـ (عن زراره قال رإیت دایه ابى الحسن موسى(علیه السلام) تلقمه الارز و تضر به علیه فغمنى ما رإیته. فلما دخلت على إبى عبدالله(علیه السلام) قال لى: احسبک غمک الذى رإیت من دایه ابى الحسن موسى(علیه السلام) فقلت: نعم جعلت فداک. فقال لى: نعم الطعام الارز …) (بحارالانوار، ج۴۷، ص۴۲؛)
۲۲ ـ حیاه الصحابیات، ج۲، ص۲۹۱؛
۲۳ ـ حیاه الصحابیات، ج۲، ص۱۵۴ ـ ۱۵۵؛ خلاصه و مضمون روایت نقل شد.
۲۴ ـ الاصابه، ج۸، ص۲۳۱؛
۲۵ ـ الاصابه، ج۸، ص۲۳۵ و ۲۶۵؛
۲۶ ـ الدروس، ص۳۲۶؛
۲۷ ـ المقنعه، ص۵۸۸؛ براى نمونه مىتوانید روایات موافق و مخالف موضوع را در التهذیب، ج۶، ص۳۵۶ ـ ۳۵۹ و ۳۸۷ ـ بحارالانوار، ج۴۷، ص۲۷۹ ـ کیمیاى سعادت، ج۱، ص۳۰ نگاه کنید.
۲۸ ـ ر.ک. احیإ علوم الدین، امام محمد غزالى، ج۲، بحث سماع.
۲۹ ـ ر.ک. کتابهاى شرح حال حضرت زهرا(سلام الله علیها).
۳۰ ـ سیر الصحابیات، ص۹ ـ حیاه الصحابیات جلد اول و دوم، ص۳۰۶ ـ ۳۰۵؛
۳۱ ـ سیر الصحابیات، ص۹؛
۳۲ ـ الاخبار الموفقیات، ص۳۶۶؛
۳۳ ـ المعجم الکبیر، ج۲۴، ص۳۱۴ ـ ۳۱۶ ـ ر.ک. پیشینه آموزش زنان مجله پیام زن اثر همین نویسنده.
۳۴ ـ وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۳۴۷؛
۳۵ ـ السیره النبویه، ج۱، ص۴۱ و ج۳، ص۲۹؛
۳۶ ـ وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۳۴۵ ـ ۳۵۱؛
۳۷ ـ در روایتى پیشینه آن به دوره حضرت ابراهیم(علیه السلام) برمىگردد. در این روایت چنین آمده است: هاجر اول زنى است که خفض کرد … (لسان العرب ماده هجر)
۳۸ ـ الاصابه، ج۸، ص۲۵۹ ـ ۲۶۰ ـ التهذیب، ج۶، ص۳۶۰ ـ ۳۶۱ ـ لسان العرب، ماده شمم ـ السیره النبویه، ج۳، ص۳۳ ـ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۳؛
۳۹ ـ الاصابه، ج۸، ص۲۴۵؛
۴۰ ـ همان مدرک، ص ۱۸۳؛
۴۱ ـ المعجم الکبیر للطبرانى، ج۲۴، ص۲۷۶ و ج۲۵، ص۲۹ و ۵۵ و ۵۶ و ۶۷ و ۱۳۷؛
۴۲ ـ السیره النبویه لابن هشام، ج۳، ص۲۹۰ ـ ۲۹۱؛
۴۳ ـ المعجم الکبیر للطبرانى، ج۲۴، ص۲۷۶ و ج۲۵، ص۲۹ و ۵۵ و ۵۶ و ۶۷ و ۱۳۷؛
منبع: سید محسن سعیدزاده؛ ماهنامه پیام زن؛ شماره ۳۹