- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
مقدمه
یکى از مهمترین مسائل هر جامعه، رشد و توسعه اقتصادى، سیاسى، اجتماعى و فرهنگى آن مىباشد، که به لحاظ اهمیت و اعتبار خاصى که دارد، معمولا در رإس دستور کار دولتها قرار مىگیرد. جامعه انقلابى ایران نیز به خصوص با پایان یافتن جنگ تحمیلى، دوران سازندگى و رشد و شکوفایى و توسعه را آغاز نموده است. بدین لحاظ، تجهیز جامعه و افراد آن براى نیل به چنین وضعیتى یک ضرورت انکارناپذیر است. همچنین از نظر اندیشمندان اجتماعى، توسعه هر جامعهاى متضمن یک سرى مبانى، معیارها و عوال مىباشد و در این میان، حضور فعالانه افراد در صحنههاى مختلف جامعه و به اصطلاح مشارکت سیاسى و اجتماعى آنان، از عوامل بسیار مهم و حیاتى در امر توسعه اجتماع به حساب مىآید. در جامعه ما با توجه به باورهاى اسلامى و ضرورتهاى انقلابى و مطلوبیتهاى اجتماعى، حضور مردم در تمامى صحنهها و مشارکت آنان در ابعاد سیاسى و اجتماعى به عنوان یک عامل مهم در توسعه و سازندگى، مورد توجه بسیار است و در واقع یک وظیفه سیاسى و دینى همگانى است که کلیه اقشار جامعه اعم از مردان و زنان را شامل مىشود. و در این راستا به خصوص مسأله مشارکت سیاسى و اجتماعى زنان باید مورد بازنگرى و بررسى دقیق قرار بگیرد تا زمینههاى اساسى مشارکت فعال نیمى از جمعیت جامعه در صحنههاى مختلف اجتماع فراهم آید.
این مقاله سعى دارد با بهرهگیرى از منابع دینى و با استفاده از دیگر منابع و نظرات و دیدگاههاى اندیشمندان حوزه علوم اجتماعى به مطالعه و بررسى عوامل موثر در افزایش مشارکت سیاسى و اجتماعى زنان در جامعه بپردازد.
کلیات
اجتماع مجموعهاى از افراد انسانى است که با نظامات، سنن، آداب و قوانین خاص به یکدیگر پیوند خورده اند. افراد انسانى که جامعه را تشکیل مىدهند دو جنس مرد و زن هستند، همان گونه که خداوند آدمى را به دو صورت مذکر و مونث خلق نمود و با قرار دادن نیازهاى طرفین در آن دو، زمینه تشکیل خانواده و تشکل اجتماعات را فراهم آورده است، از طرفى، دیگر اندیشمندان اجتماعى، انسان را موجودى مدنى الطبع و به قول ارسطو حیوان سیاسى مىدانند.(۱) استاد مطهرى در خصوص نظر اسلام در این باره مىفرماید: از آیات کریمه قرآن استفاده مىشود که اجتماعى بودن انسان در متن خلقت و آفرینش او پىریزى شده است. در سوره مبارکه حجرات مىفرماید: (یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم) در این آیه کریمه، ضمن یک دستور اخلاقى، به فلسفه اجتماعى آفرینش خاص انسان اشاره مىکند. به این بیان که انسان به گونهاى آفریده شده که به صورت گروههاى مختلف ملى و قبیلهاى(اجتماعى) درآمده است.(۲)
با چنین تصورى از انسان، جامعه شناسان قائلند که او باید در اجتماع خویش نقش یا نقشهایى را ایفا نماید. این نقشآفرینى در جامعه مورد توجه خاص مکتب انسانساز اسلام بوده است و این مکتب انسان را موجودى داراى مسئولیت نسبت به دیگران و جامعه معرفى مىکند و از وظایف مسلمانان مىداند. چنان که در حدیث آمده است: کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته.
آنچه که قابل توجه است، این است که نقشآفرینى و مسئولیتپذیرى انسان در جامعه تنها اختصاص به مردان ندارد بلکه، زنان هم در این راستا سهم قابل توجهى در اجتماع دارند. همان گونه که سیاق حدیثى که در بالا ذکر شد نیز مبین همین مسأله است، زیرا خطاب به همه مسلمانان است. حضرت امام خمینى(ره) در این خصوص مىفرمایند: زن یکتا موجودى است که مىتواند از دامن خود افرادى به جامعه تحویل دهد که از برکاتشان یک جامعه بلکه جامعهها به استقامت و ارزشهاى والاى انسانى کشیده شوند.(۳)
بنابراین، زنان به عنوان بخش مهمى از پیکر اجتماع، حامل بار سنگین مسئولیتهاى خانوادگى و اجتماعى هستند و دوشادوش مردان مىتوانند در صحنههاى گوناگون حضور یابند. در هر جامعهاى یکى از فراگردهاى مهم، مشارکت سیاسى و اجتماعى مىباشد که آحاد مردم اعم از مرد و زن به عنوان عضو جامعه و نظام اجتماعى در آن سهیم هستند؛ زیرا یکى از عواملى که مىتواند نقش موثرى در فرایند توسعه و رشد یک کشور ایفا نماید، مشارکت عمومى است. به همین خاطر از نظر نظریهپردازان توسعه، مشارکت یکى از ارکان و عوامل موثر در رشد و توسعه در هر جامعهاى به حساب مىآید.
مشارکت سیاسى و اجتماعى(تبیین تئوریک)
ابتدا باید دید منظور از مشارکت سیاسى و اجتماعى چیست؟ مشارکت سیاسى و اجتماعى، فرایندى است مبتنى بر حضور آگاهانه و فعال فرد به عنوان عضو جامعه و نظام، در صحنههاى سیاسى و اجتماعى آن و ایفاى نقش یا نقشهاى اجتماعى محوله. همچنین در تبیین وضعیت مشارکت سیاسى و اجتماعى گفتهاند: در یک فرهنگ سیاسى مشارکتى، اعضاى اجتماع، در صدد مىباشند که صریحا به سوى نظام، به عنوان کل و به سوى ساختهاى سیاسى و ادارى و روندها گرایش پیدا کنند.(۴)
در فرایند مشارکت سیاسى و اجتماعىاش، عواملى چند موثر هستند که از جمله مىتوان به میزان سواد و آگاهى مردم، سن، جمعیت، تنوع ساختارى تحرک و تجهیز اجتماعى، رشد اقتصادى، مطلوبیتهاى ملى، وحدت ملى، اطلاعات آموزش و ارتباطات اشاره نمود.(۵)
آنچه مسلم است، از آنجا که تقریبا نیمى از جمعیت اجتماعات را زنان تشکیل مىدهند، نیمى از مسئولیت مشارکت سیاسى و اجتماعى هر جامعهاى بر دوش زنان است که ضرورت مىیابد ضمن ایفاى نقشهاى خانوادگى یعنى همسردارى، تربیت فرزندان و خانهدارى در جامعه خویش نیز حضورى فعال و موثر داشته باشند. و در نتیجه از این رهگذر مىتوانند نقش مهمى در رهیافت توسعه سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى جامعه ایفا نمایند.
سابقه تاریخى
مشارکت سیاسى و اجتماعى زنان، سابقه طولانى دارد، چنانکه کرارا در تاریخ اسلام به مواردى برمىخوریم که زنان بزرگى چون خدیجه کبرى(سلام الله علیها)، فاطمه(سلام الله علیها) دختر گرامى پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و زینب دختر گرامى حضرت على(علیه السلام) و دیگر بانوان مسلمان با مشارکت فعال در صحنههایى که ضرورت مىیافت، از طریق خطابه، مبارزه و حمایت از مقام رسالت و امامت و ولایت، نقشهاى موثرى ایفإ مىکردند.
اما در دورههاى اخیر، بسیارى از صاحب نظران، سابقه جنبش و مشارکت سیاسى و اجتماعى زنان را از دوران انقلاب فرانسه به بعد مىدانند و ضرورت مشارکت زنان از این دوران به بعد است که شدیدا مورد توجه نویسندگان و صاحب نظران قرار مىگیرد. چنانچه المپ دوگوژ، نویسنده فرانسوى در ۱۱۶۸(۱۷۸۹) در اعلامیه حقوق زن و شهروند اعلام داشت: همچنان که زنان حق دارند که بالاى چوبهدار بروند به همین سان حق دارند که بالاى سکوى خطابه بروند.(۶)
در ایران، سابقه تغییر نگرش به وضعیت سنتى زنان به اواخر قرن نوزدهم و به خصوص انقلاب مشروطیت برمىگردد. متإسفانه تا آن دوران، فرهنگ مردسالارى حاکم بر جامعه سنتى ایران دیدگاهى تحقیرآمیز نسبت به زنان داشت و مجال فعالیت سیاسى و اجتماعى را به آنان نمىداد. نویسنده کتاب جامعهشناسى سیاسى، رویکردهایى چون تقید به سنتها و آداب و رسوم جامعه مردسالار، محدودیت فعالیت زنان به خانهدارى و شوهردارى را از عوامل کارآمد در وضعیت سنتى و غیر سیاسى زنان در جامعه سنتى ایران معرفى مىکند.(۷)
ضرورتها
در فرایند مشارکت سیاسى و اجتماعى زنان، توجه معقول به چند عامل مهم ضرورى مىباشد:
الف ـ زنان نسبت به مقام، موقعیت و شوون اجتماعى خودآگاهى پیدا مىکنند زیرا مسأله شناخت خود و موقعیت خویش در مکتب اسلام مورد عنایت خاصى است، به گونهاى که خودشناسى زیربناى تمامى شناختها مىباشد. استاد مطهرى در این خصوص مىنویسد: خودشناسى به معنى این است که انسان مقام واقعى خویش را در عالم وجود درک کند. بداند که او آزاد، مختار و مسئول خویشتن و مسئول افراد دیگر و مسئول آباد کردن جهان و بهتر کردن جهان است. همان طور که قرآن مىفرماید: (هو الذى انشإکم من الارض و استعمرکم فیها)(هود،۶۱)، او است آن که شما را از زمین بیافرید و عمران و آبادى آن را از شما خواست.(۸)
ب ـ براى خود در نظام سیاسى و اجتماعى، جامعه نقش قائل بوده و خود را عضو فعال جامعه تلقى نمایند. ماکس وبر در این خصوص مىنویسد: روابط اجتماعى، زمانى خصلت جماعتى پیدا مىکند که جهتگیرى رفتار اجتماعى بر احساس همبستگى شرکت کنندگان استوار باشد.(۹)
ج ـ جنبش و مشارکت سیاسى و اجتماعى زنان وقتى به معناى واقعى کلمه ظاهر مىشود که خودجوش، رقابتآمیز، گروهى، سازمانیافته و مبتنى بر مطلوبیتهاى مناسب و خاص زنان باشد.(۱۰)
د ـ زنان نسبت به اجتماع بر حسب وظیفه، احساس مسئولیت نمایند. چنانچه حدیثى که ذکر آن رفت، به این مسأله اشاره داشت: (کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته).
ه ـ شرایط لازم براى حضور آگاهانه و فعال در صحنههاى مختلف اجتماعى را کسب نمایند.
با توجه به مقدمات فوق، براى افزایش میزان مشارکت سیاسى و اجتماعى زنان باید به مجموعهاى از عوامل و مسائل توجه داشت تا زنان بتوانند از آن رهگذر، حضورى مستمر و موثر در جامعه داشته و در فرایند رشد و توسعه کشور نقشآفرین باشند. به همین منظور به بحث پیرامون این عوامل و عناصر مىپردازیم.
عوامل موثر در افزایش مشارکت زنان
۱ـ مسأله مهم و قابل توجه در فراگرد مشارکت سیاسى و اجتماعى، جامعهپذیرى سیاسى است. جامعهپذیرى سیاسى فرایند مستمر یادگیرى است که به موجب آن، افراد ضمن آشنا شدن با نظام سیاسى از طریق کسب اطلاعات و تجربیات به وظایف حقوق و نقشهاى خویش در جامعه پى مىبرند.(۱۱)
این فرایند، زنان را با شیوههاى پذیرفته شده و تإیید شده زندگى سازمان یافته اجتماعى، سازگار مىکند و همچنین استعدادها، مطلوبیتهاى اجتماعى ضرورى و خصوصا نقشهاى اجتماعى را که زنان باید در جامعه ایفا کنند به آنان مىآموزد و در نتیجه آنان را مهیاى حضور در میدانهاى مختلف اجتماعى مىکند.
۲ـ آموزش، مهمترین رکن مشارکت سیاسى و اجتماعى و نهایتا توسعه یک جامعه مىباشد. کلیدیترین عنصر در توسعه یک جامعه، مردم آن جامعه یعنى مردان و زنان آن هستند که باید از فرهنگ، آگاهى و مهارتهاى گوناگون برخوردار باشند.
همچنان که (امیل دورکیم) اظهار مىدارد: آموزش، فرایندى است که زن از طریق آن شیوههایى را مىآموزد که در اجتماع یا گروه، در زمینههاى سیاسى، اجتماعى و فکرى داراى کارکردهایى هستند.(۱۲) آموزش چگونگى مشارکت و آگاهیهاى لازم براى زنان به وسیله رسانههاى مطبوعاتى، صوتى، تصویرى و سازمانها، نهادهاى گوناگون و در عین حال متناسب با شرایط، استعدادها و انگیزههاى خاص آنان باید انجام پذیرد. به خصوص آموزشهاى لازم اجتماعى باید از طریق آموزش و پرورش و آموزش عالى در قالب متون درسى و واحدهاى درسى انجام پذیرد تا زنان جامعه از همان دوران تحصیل، پیش درآمدهاى مورد نیاز براى فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى را کسب نمایند.
۳ـ شخصیت زنان از طرف جامعه، دولت و دیگر سازمانهاى اجتماعى مورد توجه منطقى و معقول قرار گیرد و به آنها اهمیت داده شود تا صاحب شخصیت، فکر و خلاقیت شوند. اگر زنان به تناسب امکاناتى که فضاى فکرى جامعه، نظام آموزشى فرهنگ سیاسى، فرهنگ خانواده و برنامهریزى عمومى که در اختیار آنها مىگذارد به کشف استعدادها، ارتقاء اعتماد به نفس، تفکر و عادت به فکر کردن و اعتلاى شخصیت خود بپردازند، طبیعى است که زمینههاى مناسبترى براى مشارکت سیاسى و اجتماعى آنان فراهم خواهد آمد.
یکى از صاحب نظران در بحث از اصول توسعه سیاسى در همین راستا، فردگرایى مثبت را مطرح نموده و اظهار مىدارد: اگر افراد داراى خلاقیت، اعتماد به نفس و تفکر شوند، جامعهاى که از این نوع انسانها تشکیل مىشود، جامعهاى آگاهتر، فکورتر و متکىتر به خود خواهد بود و توسعه سیاسى زمانى میسر است که افراد(مرد و زن) یک جامعه به عنوان مهمترین واحد آن از درجه فکرى، آگاهى، تشخص و اعتماد به نفس بالایى برخوردار باشند.(۱۳)
البته باید توجه داشت که براى این که زنان در جامعه از شخصیت مثبت اجتماعى برخوردار شوند، لازم است که نهادها و محیطهایى مثل خانواده، گروه هم بازیها، گروه هم کلاسیها و همکاران شرایط و زمینههاى لازم براى رشد شخصیت اجتماعى زنان را داشته باشند.
۴ـ زمینههاى استحکام بخشیدن به هویت عمومى زنان فراهم آید. اصولا در هر جامعهاى اگر هویت عمومى آن جامعه بسیار مستحکم و قوى باشد، زن و مرد آن با علاقه به کار و فعالیت در اجتماع مىپردازند. به خصوص در میان زنان، پایدارى هویت عمومى به آنان فرصت لازم براى حضور در اجتماع و مشارکت در امور سیاسى و اجتماعى فراهم مىآید و در نتیجه علاقه و گرایش زنان به فعالیتهاى اجتماعى افزایش مىیابد.
۵ـ زمینههاى ایجاد علاقه به جامعه و به دنبال آن قانونپذیرى در میان زنان ایجاد شود. لازمه چنین وضعیتى، داشتن چند شرط است که اهم آن عبارتند از:
الف ـ نگرش آیندهنگرى بر علاقه به سرنوشت آینده جامعه در زنان به وجود آید.
ب ـ هدف از زندگى هم از نظر ذهنیتها و هم از نظر عینى براى زنان روشن شود.
ج ـ تبلیغات و اقدامات ضرورى براى تقویت علاقمندى زنان به جامعه از طریق رسانههاى نوشتارى و صوتى و تصویرى به عمل آید.
د ـ تعالیم دینى در این زمینه آموزش داده شود.
ه ـ از مکانیسمهاى تشویقى در راستاى افزایش علاقه زنان به جامعه نیز استفاده شود.
بنابراین اگر در جامعه مطلوبیتهاى فوق الاشعار، به مرحله اجرا درآیند اندیشههاى اجتماعى زنان قوت مىگیرد و در نتیجه حضور خود در اجتماع را به عنوان یک وظیفه اجتماعى تلقى مىنمایند.
۶ـ مسأله مهم دیگر، این است که امکانات، شرایط و زمینههاى لازم براى فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى زنان در قالب تشکیلات سالم سیاسى، اجتماعى و فرهنگى مثل احزاب سیاسى و سازمانهاى فرهنگى، رقابتهاى انتخاباتى و وسایل و امکانات گسترش، فعالیتهاى ورزشى بانوان در ابعاد داخلى و خارجى و مسابقات فراهم آید تا روحیه جمعى زنان تقویت گردد.
همچنین ایجاد فرصتهاى مناسب براى حضور بانوان در صحنههاى مختلف علمى و عملى مثل دانشگاهها، مراکز تحقیقاتى، کارخانهها و سایر کارها و فعالیتهاى اجتماعى متناسب با وضعیت روحى و جسمى آنها، مىتواند انگیزههاى لازم براى افزایش مشارکت سیاسى و اجتماعى زنان را تجهیز نماید.
۷ـ با توجه به این که جامعه ما یک جامعه دینى است و سیاستگذاریها، تدابیر و خطمشیها مبتنى بر مکتب انسانساز اسلام است، استفاده از تعالیم، مبانى و اعتقادات ارزشها و اصول دینى به منظور ارائه باورهاى صحیح در راستاى فعالیت زنان در ابعاد سیاسى، فرهنگى و اجتماعى، مىتواند در افزایش مشارکت زنان در جامعه موثر واقع شود. براى این منظور استفاده از پایگاه مسجد، موعظه علما و روحانیون، گنجاندن مطالبى در کتابهاى درسى آموزش عمومى، اختصاص واحدهاى درسى در دانشگاه، بهرهگیرى از تلویزیون و رادیو و افزایش آگاهیهاى دینى نهاد خانواده ضرورت فراوان دارد.
۸ـ تلاش در جهت زدودن باورهاى منفى و غلط که از زن موجودى یک بعدى، غیر اجتماعى و محصور در چهاردیوارى خانه مىسازد. متأسفانه یک سرى نگرشهاى سنتى و بىپایه و اساس در قالب شعر و ادبیات، باورهاى دینى و فرهنگى و ذهنیتهاى مردم وجود دارد که زن را ضمن این که پایین تر از مرد معرفى مىکند، او را موجودى مىداند که توانمندى لازم براى انجام فعالیتهاى اجتماعى و قبول مسئولیتها را ندارد.
بنابراین با چنین وضعیتى، مسأله مقابله با این باورهاى غیر منطقى و غلط بىپایه و اساس و رفع آنها از برخى باورهاى دینى، ادبیات و فرهنگ جامعه به منظور ایجاد فضاى مناسب و مساعد براى مشارکت زنان در جامعه، یک امر بسیار مهم و حیاتى به شمار مىآید.
۹ـ بسیج اجتماعى زنان. یکى از مهمترین اقدامات براى افزایش میزان مشارکت سیاسى و اجتماعى زنان در جامعه، بسیج اجتماعى آنان است. از نظر کارل دویچ، بسیج اجتماعى، روندى است که در آن مجموعههاى عمده تعهدات اجتماعى، اقتصادى و روانى کهنه ریشه کن شده تا زنان آمادگى پذیرفتن الگوهاى جدید رفتارى و اجتماعگرایى را پیدا نمایند.(۱۴)
نتیجهگیرى
آنچه گذشت، مبین این است که در صورتى که اولا زنان جامعه از خودآگاهى اجتماعى، شناخت نقش و مسئولیت خویش، ایجاد زمینههاى مشارکت خودجوش و دیگر شرایط لازم برخوردار گردند، و ثانیا با فرایند جامعهپذیرى سیاسى زنان، آموزش آگاهیهاى ضرورى و مبنایى سیاسى و اجتماعى، توجه به شخصیت آنها، استحکام و تقویت هویت عمومى زنان، افزایش علاقمندى آنان به جامعه و قانونپذیرى، ایجاد امکانات و شرایط لازم، استفاده از تعالیم و باورهاى دینى، زدودن باورهاى منفى و غلط نسبت به زنان و بسیج اجتماعى آنان، مىتوان انتظار داشت که میزان مشارکت سیاسى و اجتماعى زنان در جامعه افزایش یابد.
البته باید توجه داشت آنچه که در موثر واقع شدن این اوامر براى افزایش و گسترش مشارکت زنان در جامعه اهمیت دارد، این است که ضرورت حضور فعالانه و مشارکت سیاسى و اجتماعى آنان، در فرهنگ عمومى جامعه وارد شود و در قالب یک باور فرهنگى درآید و از طرف دیگر، زمینههاى انحرافات، باورهاى غلط و منفى، برداشتهاى شخصى و سلیقهاى نسبت به فرایند مشارکت سیاسى و اجتماعى زنان در اجتماع از بین برود و این مشارکت سیاسى و اجتماعى زنان در جامعه نهادینه شود.
بنابراین اگر در سایه این عوامل، میزان مشارکت سیاسى و اجتماعى زنان در جامعه افزایش یافت، با توجه به این که بسیارى از اندیشمندان علوم اجتماعى از جمله ساموئل هانتیگتن یکى از لوازم توسعه جامعه را مشارکت سیاسى و اجتماعى افراد جامعه مىدانند،(۱۵) پس مىتوان نتیجه گرفت که افزایش مشارکت سیاسى و اجتماعى زنان، به مفهوم افزایش سهم آنها در فراگرد توسعه جامعه است.
پینوشتها
۱ـ فاستر، مایکل ب، خداوندان اندیشه سیاسى، ج۱، ترجمه جواد شیخ الاسلامى،(تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۷۳)، ص۳۵۸٫
۲ـ مطهرى، مرتضى، جامعه و تاریخ،(قم، انتشارات صدرا، ۱۳۶۴)، ص۶٫
۳ـ در جستجوى راه از کلام امام، دفتر سوم،(تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۳)، ص۲۷٫
۴ـ پالمر مونتى و لارى اشترن، نگرشى جدید به علم سیاست، ترجمه منوچهر شجاعى،(تهران، دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى، ۱۳۷۱)، ص۱۰۳ و ۱۰۲٫
۵ـ رجوع شود به کتاب نوسازى و دگرگونى سیاسى، حسین سیف زاده و توسعه سیاسى و تحول ادارى، عبدالعلى قوام.
۶ـ بشیریه، حسین، جامعهشناسى سیاسى،(تهران، نشر نى، ۱۳۷۴)، ص۲۹۰٫
۷ـ منبع پیشین، ص۲۹۱٫
۸ـ مطهرى، مرتضى، مقدمهاى بر جهان بینى اسلامى،(قم، صدرا، ۱۳۶۴)، ص۲۶۴٫
۹ـ وبر، ماکس، مفاهیم امامى جامعه شناسى، ترجمه احمد صدارتى،(تهران، نشر مرکز، ۱۳۶۸)، ص۱۰۹٫
۱۰ـ بشیریه، حسین، همان کتاب، ص۲۸۹٫
۱۱ـ قوام، عبدالعلى، توسعه سیاسى و تحول ادارى،(تهران: فومس، ۱۳۷۱)، ص۷۴٫
۱۲ـ ریتزر، جورج، نظریههاى جامعه شناسى، ترجمه احمدرضا غروىزاد،(تهران، ماجد، ۱۳۷۳)، ص۹۶٫
۱۳ـ سریع القلم، محمود، مقاله اصول ثابت توسعه سیاسى، مجله سیاسى و اقتصادى.
۱۴ـ سیف زاده، حسین، نوسازى و دگرگونى سیاسى،(تهران: انتشارات سفیر، ۱۳۶۹)، ص۱۱۰٫
۱۵ـ هانتیگتن، ساموئل، سامان سیاسى در جوامع دستخوش دگرگونى، ترجمه محسن ثلاثى،(تهران، نشر علم، ۱۳۷۰)، ص۵۷٫
نویسنده: عنایت اله یزدانى
منبع: راسخون