- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
کرامات اولیای الهی قابل انکار نیست. این کرامات که از سوی خداوند متعال به آنان عنایت می شود، حاکی از مقام و منزلت معنوی آنان است. کرامات مانند معجزات پیامبران باعث هدایت دیگران می شود. بینندگان با دیدن و درک کردن کرامات اولیای الهی متوجه خداوند شده و در عمق جان آنان تأثیر می گذارد. در نوشته کوتاه به کرامات امام علی(علیهالسلام) اشاره شده که باعث هدایت یهودیان گردید.
۱. وقتی که امیر مؤمنان علی(علیهالسلام) زمام امور خلافت را به دست گرفت، روزی در نخیله (سرزمین نزدیک کوفه) بود، پنجاه نفر از یهودیان به محضر آن حضرت رسیده و عرض کردند: ما در کتاب های خود دیده ایم که خبر داده اند از سنگ عظیم که نام هفت نفر از پیامبران در آن نوشته شده و آن سنگ در همین سرزمین است ولی هر چه کاوش کردیم آن را نیافتیم.
امام علی(علیهالسلام) متوجه خدا شد و از درگاهش خواست که آن ریگ ها را از روی سنگ بردارد، ناگهان طوفانی گرفت و تمام آن ریگ ها را به اطراف پراکنده ساخت و در نتیجه، سنگ نمایان شد و علی(علیهالسلام) به یهودیان فرمود: آن نام ها در آن جانب سنگ که روی زمین قرار گرفته، ثبت شده است.
آن ها با بیل و کلنگی که همراه داشتند، هر چه در توانشان بود کوشیدند، تا سنگ را به آن سو برگردانند، ولی از عهده این کار برنیامدند.
در این وقت امیر مؤمنان علی(علیهالسلام) پیش آمد و با دست پرتوان خود، آن سنگ را به جانب دیگر انداخت، در نتیجه آن سوی سنگ که نام هفت پیامبر، در آن نوشته شده بود، آشکار شد.
یهودیان دیدند در آن، نام این پیامبران نوشته شده: نوح و ابراهیم و موسی و داود و سلیمان و عیسی و محمد(علیهم السلام جمیعاً).
همان جا و همان دم نور حقانیت اسلام بر قلبشان تابید و شهادتین را به زبان جاری کرده و قبول اسلام نمودند.[۱]
۲. امیر مؤمنان حضرت علی(علیهالسلام) در سفری با یکی از یهودیان خیبر، هم سفر گردید، با هم حرکت کردند تا به رودخانه ای که عرض طولانی داشت و آب در آن بود رسیدند، در آن جا پل یا وسیله دیگری نبود، که به آن طرف رودخانه بروند، با توجه به این که، یهودی، علی(علیهالسلام) را نمی شناخت.
یهودی آهسته دعایی خواند و بر روی آب به راه افتاد، بی آن که غرق شود، خود را به آن سوی رودخانه رساند.
سپس رو به علی(علیهالسلام) کرد و گفت: لو عرفت کما عرفت لجزت کما جزت:اگر آن چه را من می دانم تو می دانستی (آن را می گفتی) و همانند من از روی آب به این طرف می آمدی، بی آن که غرق شوی.
علی(علیهالسلام) فرمود: ای یهودی همان جا توقف کن، تا من نیز بیایم.
حضرت علی(علیهالسلام) متوجه خدا شد، و به اذن پروردگار از روی آب قدم برداشت، و خود را به آن سوی رودخانه رساند.
یهودی تعجب کرد و به دست و پای علی(علیهالسلام) (که آن حضرت را نمی شناخت) افتاد و عرض کرد: ای جوان! چه گفتی که آب در زیر پای تو مانند سنگ سخت شد و از روی آن به این طرف آمدی؟!
امام علی(علیهالسلام) به او فرمود: تو چه گفتی که بر آب قدم نهادی و رد شدی؟
یهودی گفت: من خدا را به وصی اعظم محمد (صلیالله علیه و آله) خواندم، خداوند به من لطف کرد، و از روی آب گذشتم.
حضرت علی(علیهالسلام) فرمود:آن وصی محمد(صلیالله علیه و آله) من هستم.
یهودی گفت:به راستی که حق می گویی، آن گاه قبول اسلام کرد و در حضور علی(علیهالسلام) به افتخار اسلام نایل آمد.[۲]
پی نوشت ها:
[۱] . کشف الغمه، ج ۱، مطابق نقل ناسخ التواریخ علی(علیهالسلام)، ج ۵، ص ۶۹.
[۲] . سفینه البحار، ص ۶۴۸.
منبع: سایت الغدیر