- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 2 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
اولیای خداوند به اذن و قدرت الهی دارای کرامات و معجزاتی است که اگر لازم باشد آن را برای اهداف مقدس انجام میدهند. یکی از اموری که که نبوت و امامت به وسیله آن قابل اثبات است معجزه و کرامت مدعی نوبت و امامت است. در این مقاله کوتاه حادثه ای بازگو شده است که در ضمن اثبان معجزه پیامبر گرامی اسلام کرامت امام علی(علیهالسلام) را به اثبات می رساند.
عده ای از نصارا حضور پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله) آمدند و گفتند: می رویم و تمام خویشان و قوم خود را می آوریم، اگر صد شتر بچه دار برای ما بیاوری به تو ایمان می آوریم! پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله) نیز برای آنها صد شتر تعهد کرد، آنان به وطن خود برگشتند.
گفتند: ما در کتاب های خود خوانده ایم که هر پیامبری جانشین و وصی دارد. جانشین پیامبر شما کیست؟
مردم ابوبکر را به او نشان دادند! بر ابوبکر وارد شدند و گفتند: تعهد محمد(صلیالله علیه و آله) را ادا کن. ابوبکر گفت: چه تعهدی کرده است؟
گفتند: صد شتر بچه دار که تمامش سیاه باشد.
ابوبکر گفت: ارثیه رسول خدا(صلیالله علیه و آله) به اندازه طلب شما نیست. آنان به زبان خود به یکدیگر گفتند: دین محمد(صلیالله علیه و آله) باطل است!
سلمان حاضر بود و زبان آنها را می فهمید، به آنها گفت: بیایید تا وصی رسول خدا(صلیالله علیه و آله) را به شما نشان دهم. در این هنگام علی(علیهالسلام) وارد مسجد شد. آنها با سلمان به طرف او رفتند و مقابل حضرت نشستند و گفتند: پیامبر شما صد شتر با این صفات برای ما تعهد کرده بود.
علی(علیهالسلام) فرمود: در این صورت ایمان می آورید.
گفتند: بلی. حضرت فردای آن روز آنها را به جبانه برد و منافقین خیال می کردند که حضرت مفتضح خواهد شد. وقتی که به آن جا رسیدند حضرت دو رکعت نماز خواند و به آرامی دعا کرد و با چوب دستی رسول خدا(صلیالله علیه و آله) به سنگی زد و از آن صدایی مثل ناله شتر حامله شنیده شد. آن گاه سنگ شکافه شد و سر شتر در حالی که با افسار بود، از آن بیرون آمد. به امام حسن(علیهالسلام) فرمود:افسارش را بگیر تا این که صد شتر سیاه موی بچه دار از آن بیرون آمد.
با مشاهده این صحنه تمام نصارا ایمان آوردند. سپس گفتند: ناقه صالح یکی بود و به خاطر آن تمام قومش هلاک شدند. یا امیرالمؤمنین دعا کن این ها به جای خود برگردند، تا این که سبب هلاکت امت محمد(صلیالله علیه و آله) نشوند.
حضرت دعا نمود، سپس شترها از جایی که بیرون آمده بودند، وارد شدند و ناپدید گشتند.[۱]
پی نوشت:
[۱] . بحار: ۴۱/۱۹۸، حدیث ۱۰.