- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
یکى از ضرورتهاى اخلاق مسلمانى و معاشرت مکتبى، «مردمدارى» است، یعنى با مردم بودن، براى مردم بودن، در خدمت دیگران بودن، شریک درد و رنج و راحت و غم دیگران بودن. همراهى و همدردى و همگامى و همخونى با دیگران و تعامل با دیگران و هر نام دیگرى که بتوانى بر آن بگذارى، لیکن واقعیت، همه یکى است، یعنى خود را خدمتگزار و غمخوار دیگران دیدن و دانستن.
این، رمز و راز حیات اجتماعى یک مسلمان است و براى او «پایگاه مردمى» و برخوردارى از رأفت و رحمت و مودّت و حمایت مردم را فراهم مىآورد.
ماهى به آب زنده است و یک مسلمان اجتماعى، به حسن سلوک با دیگران. باید دید چه چیزهایى و چگونه رفتارهایى و چه روحیّاتى این زمینه و موقعیت و پایگاه را براى انسان پدید مىآورد؟ وقتى هدف یک مسلمان، خدمت بیشتر به همنوعان است، باید راه و رسم آن را هم آموخت.
مردمدارى، یکى از این رمزها است. نمودهاى مردمدارى بدون شناخت نمودها و شاخصهاى مردمدارى و این خصلت نیکو، نمىتوان به رمز آن دست یافت. چه روحیهها و خصلتهایى سبب جذب دیگران مىشود؟ جذبى که راهگشاى توفیق بیشتر براى خدمت و همدلى باشد. برخى از این نمودها از این قرار است:
۱ـ خوش اخلاقى
«حسن خلق»، کمندى است که دیگران را در دام محبت اسیر مىکند. کیست که از برخورد شایسته خوشش نیاید و جذب چنین انسانى نشود؟ از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند: حدّ و مرز اخلاق نیک، چیست؟ فرمود: آن است که: اخلاقت را نرم کنى، کلامت را پاکیزه سازى، و با چهرهاى باز و گشاده با برادران دینىات روبهرو شوى.(۱)
گشادهرویى، از بارزترین صفات رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بود که سهمى عمده در جذب مردم به اسلام و شیفتگى آنان به شخص پیامبر اسلام داشت. خداوند در باره این خصلت مردمى رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) مىفرماید: «فَبِما رَحمهٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّا غَلیظَ القلبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک»(۲)؛
«به خاطر رحمت الهى بود که براى مردم نرم شدى و اگر تندخو و خشن و سختدل بودى، از دور تو پراکنده مىشدند.» در ادامه آیه مىفرماید: پس، از آنان درگذر، برایشان استغفار کن، و در کار با آنان مشورت نما.
گویا که «عفو»، «استغفار» و «مشورت»، نمونههاى دیگرى از حسن خلق و رفتار مردمدارانه و جاذب است، چرا که نوعى اعتماد به مردم و به حساب آوردن آنان است و چنین برخوردى، عامل جاذبه شخص مىگردد.
۲ـ عفو و گذشت
کینهتوزى و لجاجت، ویژه روحهاى حقیر و همتهاى پایین است. بر عکس، آنان که نظربلند و روح بزرگ دارند، پوزشها را مىپذیرند، از خطاهاى دیگران چشم مىپوشند و از حق شخصى خویش درمىگذرند.
بلندنظرى انسان، عامل محبت دلهاى دیگران است. براى خود انسان نیز نوعى لذّت روحى دارد و گفتهاند: «در عفو، لذّتى است که در انتقام نیست.» عفو و گذشت و چشمپوشى و نادیده گرفتن لغزشهاى دیگران، دانههاى جلب محبت است و دیگران را خوشبین، وفادار و با محبت نگاه مىدارد.
امام سجاد(علیه السلام) در دعاى بلند «مکارم الاخلاق»، از خداوند این گونه مىطلبد: «خداوندا!… مرا ثابتقدم و استوار بدار، تا با ناخالصان و دغلها، خیرخواهانه برخورد کنم، و هر کس از من دورى گزید، من به او نیکى کنم، و به کسى که مرا محروم کرده، بذل و عطا کنم، و با آن که با من قطع رابطه کرده، بپیوندم، و کسى را که غیبت مرا کرده است، به خوبى یاد کنم، توفیقم ده که نیکى را سپاسگزار باشم، و … از بدى، چشم پوشم و درگذرم.»(۳)
اینها گوهرهاى تابناکى در شیوههاى معاشرت است. گفتن اینها در زبان، آسان است، اما عمل، بسیار سنگین است و جز از همتهاى والا و روحیههاى زیبا برنمىآید و باید توفیقش را از خدا طلبید.
۳ـ بخشش و محبت
آدمیزاد، بنده احسان است. به هر کس نیکى کنى، او را رام و مطیع خویش مىسازى و به هر کس محبت و لطف کنى، قلعه دلش را فتح کردهاى. به قول سعدى:
بنده حلقه به گوش، ار ننوازى، برود لطف کن لطف، که بیگانه شود حلقه بگوش
این تعلیم حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) است که: «اى مردم! مىدانم که نمىتوانید با اموالتان همه مردم را راضى کنید، ولى با چهره باز و گشادهرویى و خوشاخلاقى، مىتوانید.»(۴) و سخن مولایمان حضرت امیر(علیه السلام) چنین است: «بالأیثار یُسْتَرَقُّ الأحرارُ»(۵) «آزادمردان، با ایثار، بنده و غلام مىشوند.»
البته بنده و غلام خوبیها و کرامتهاى اخلاقى. این هم گام دیگرى در جذب دلها و ایجاد الفتها و تحکیم رابطههاى عاطفى در جامعه بشرى است.
۴ـ تواضع و خاکسارى
همچنان در پى بیان نمونههایى از روحیه «مردمدارى» هستیم. افتادگى و تواضع و فروتنى، یکى دیگر از این ویژگیهاست. چنین کسان مىتوانند مردم را دور شمع وجود خودشان جمع کنند، آن گونه که پیامبر خدا بود و انجام مىداد.
تکبّر، پشت انسانها را خالى مىکند و زیر پا را هم! مردم، از پیرامون افراد مغرور و متکبّر و خودخواه، پراکنده مىشوند. بر عکس آن، تواضع، مردم را به محبت و عنایت و حمایت مىکشاند.
امام على(علیه السلام) فرموده است: سه چیز موجب محبت دیگران مىشود: «الدّینُ وَ التّواضُعُ وَ السَّخاءُ».(۶) «دیندارى، فروتنى و بخشندگى.»
مغروران و خودبزرگبینان، هرگز نمىتوانند با جمعى کار کنند و حمایت آنان را همواره همراه خود داشته باشند. اگر هم چند صباحى مردم در پى آنان باشند، به تدریج رهایشان مىکنند. مىگویى نه؟! به اطراف و دوستانت بنگر، و به آنان که کارى در دستشان است، دقت کن. ببین متکبّران در میان مردم جا و محبوبیّت دارند، یا متواضعان؟
۵ـ حوصله و تحمل
«سعه صدر»، وسعت نظر و ظرفیّت لازم داشتن، از نمونههاى دیگر «مردمدارى» است.
گاهى افراد، بىحوصلهاند، از جایى و چیزى ناراحتى دارند، یا ضرر و آسیبى دیدهاند، یا تحت فشار و گرفتارىاند، توقّعهایشان بالاست، عصبانى مىشوند، حرف تند مىزنند و … آن که صبور باشد و بردبار، مىتواند با مردم کنار آید، آن که تحمّل حرفها، تندیها و بداخلاقیها را در «مکتب صبر»، تمرین و تجربه کرده باشد، مىتواند در ارتباط با مردم، به خدمت خویش و حضور کریمانه در کنارشان ادامه دهد.
خودِ تحمّل و مقاومت، براى انسان، هوادار درست مىکند. از کوره در نرفتن، بردبارى نشان دادن، خشمگین نشدن، از آثار این «ظرفیّت» است. کسى که از این ویژگى اخلاقى برخوردار باشد، از یارى و حمایت دیگران هم برخوردار خواهد بود.
باز بشنویم از کلام امیرالمؤمنین(علیه السلام) که فرمود: «بِالْحِلْمِ تَکْثُرُ الأنْصارُ»(۷) و نیز این کلام نورانى آن حضرت: «بِالأحتِمالِ وَ الْحِلْمِ یَکُونُ لَکَ النّاسُ اَنصارا وَ اَعْوانا»(۸) که هر دو سخن، معناى مشابه دارد، یعنى: در سایه حلم و بردبارى و تحمّل است که یاوران زیاد مىشوند و مردم، پشتیبان و حامى تو مىگردند.
این خصلت، به ویژه براى کسانى که با مردم در تماس و ارتباط بیشترىاند و در معرض مراجعات، طرح سؤالها، نیازها، توّقعات و مشکلاتند، ضرورىتر و از مهمترین صفات شایسته براى مسئولان است.
۶ـ تفقّد و رسیدگى
مردم، به ویژه گرفتاران و دردمندان، نیازمند احوالپرسى، رسیدگى، سرکشى و در یک کلمه «تفقّد»ند. گاهى یک احوالپرسى و سلام، شادابى روح و نشاط زندگى فراوانى (براى هر دو طرف) پدید مىآورد. گاهى نوشتن یک نامه یا تلفن کردن به یک آشنا و فامیل، محبتها و صفاهاى بسیارى ایجاد مىکند.
گاهى سر زدن به همسایه و عیادت یک بیمار و شرکت در یک مجلس ختم یا عروسى، مبدأ بسیارى از دوستیهاى ماندگار مىشود. دید و بازدیدهاى خانوادگى، دلها و زندگیها را به هم مربوط مىکند. پرسیدن از گرفتاریها و مشکلات دیگران و تلاش در حلّ و رفع آنها، درِ دلها را به روى انسان مىگشاید. پس چه باید کرد؟
روشن است: با مردم زیستن، با همسایهها و همشهریها و همکاران و معاشران و همنوعان، جوش خوردن، انس گرفتن، در رنج و راحت دیگران شریک شدن، فاصلهها را با دیگران کوتاه کردن، قطع رابطهها را به «آشتى» بدل کردن، اختلافها و کدورتها را زدودن و… اینها همه «عمل صالح» است؛ و خداوند چنین نیکوکاران را دوست مىدارد.
تا توانى به جهان خدمت محتاجان کن به دمى یا دِرمى یا قلمى یا قدمى
«مردمدارى»، اخلاق زیبنده مسلمانى است که مىخواهد از الگوهاى دینى و ارزشهاى مکتبى الهام بگیرد و «زندگى اسلامى» داشته باشد. باید با «عمل»، دیگران را جذب کرد، نه با «حرف»! «گفتار بىعمل، چکِ بىمحل است». و مردمدارى، اخلاق انبیاء و اولیاست…
پینوشت ها
۱ـ معانىالأخبار، صدوق، ص ۲۵۳؛
۲ـ آل عمران، آیه ۱۵۹؛
۳ـ صحیفه سجّادیه، دعاى ۲۰ (دعاى مکارم الاخلاق).
۴ـ مستدرک وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۸۳؛
۵ـ غررالحکم. آمدى، ج ۱، ص ۳۲۹؛
۶ـ همان، ص ۳۶۰؛
۷ و ۸ـ همان، ص ۳۲۹ و ۳۳۵؛
منبع: پیام زن؛ شماره ۶۷؛ جواد محدثى