- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
کودک و تربیت دینی
بسیارى از مردم، فرزندان خود را به گونه اى تربیت مى کنند که همانند آنها فکر کنند، زندگى کنند، و با آداب و رسوم خانواده و قبیله و فامیل هر چند بى ارزش آنها عادت کنند، و آنها را رعایت نمایند. که اگر جوانى چنین نبود مىگویند: تو فرزند ما نیستى!!
در صورتى که امام على (علیه السلام) در چگونگى تربیت فرزند بسیار واقعنگر بود و فرمود: «لا تُقْسِروا أوْلادَکُمْ عَلى آدابِکُم، فَاِنَّهُم مَخْلوُقوُنَ لِزَمانٍ غَیْرِ زَمانِکُم؛ فرزندان خود را بر آداب و رسوم خود مجبور نسازید، زیرا آنان به روزگارى غیر از روزگار شما تعلّق دارند».(۱)
چون انسان ها همواره در حال رشد و تکامل بوده، و نوع و سیستم زندگى، راه هاى تولید و کشف و اختراع و روابط اجتماعى در حال دگرگونى است. ما باید فرزندان خود را با واقعیّت ها آشنا کنیم، تا در هر شرایطى، و در هر جامعه اى، حقیقت را درک کنند، درست بیاندیشند، و واقع گرا باشند، پس نباید در قالب هاى ذهنى از پیش تعیین شده قرار گیرند.
تربیت دینى کودک
تربیت دینى کودکان، یکى از مسائل مهمّ زندگى است، زیرا فطرت خداجوى کودکان همراه با حسّ کنجکاوى به تدریج رشد مى کند، و باید قانونمند شده و تربیت گردد.
امام على (علیه السلام) نسبت به تربیت دینى کودکان فرمود:
«مَرُّوا صِبْیانِکُمْ بِالصَّلاهِ اِذا بَلَغُوا سَبْعَ سَنین وَ اضْرِبُوهُمْ عَلَى تَرْکِها اِذا بَلَغُوا تِسْعَ سِنینَ، وَ تَفَرَّقُوا فى مَضاجِعِهُمْ اِذا بَلَغُوا عَشْرَ سِنینَ؛ کودکان را در سنّ ۷ سالگى به نماز تمرین دهید تا عادت کنند و اگر در سنّ ۹ سالگى نماز را ترک کردند آنها را بزنید، و در سنّ ۱۰ سالگى بستر خواب بچّهها را جدا کنید.»(۲)
در این رهنمود نورانى، مسائل مهمّى مورد توجّه امام على (علیه السلام) است، مانند:
تربیت دینى کودک از سنّ ۷ سالگى،
برخورد با کودک در سنّ ۹ سالگى،
احتیاط در تربیت جنسى کودکان در سنّ ۱۰ سالگى، که در یک رختخواب نخوابند.
شرایط تنبیه کودکان
تنبیه بدنى کودکان را کسى مجاز نمى شمارد، گرچه کودکان بزهکار را باید تنبیه کرد و کودکانى که با برخوردهایشان وضع مدرسه و کلاس را بهم مى ریزند و مانع رشد دیگران مى شوند را باید تنبیه کرد که امام على (علیه السلام) نسبت به کودکان بدرفتار و بزهکار بیش از سه ضربت را اجازه نمى فرمود.
روزى جمعى از کودکان که در مسابقه خط نویسى شرکت کرده بودند و دفترچه هاى خود را خدمت امام على (علیه السلام) آوردند تا قضاوت و تشویق گردند، امام على (علیه السلام) خطاب به کودکان فرمود: «اَبْلِغُوا مُعَلِّمُکُمْ اِنْ ضَرَبَکُمْ فَوْقَ ثَلاثِ ضَرَباتٍ فى الاَْدَبِ اُقْتُصَّ مِنْهُ؛ به معلّم خود این پیام را برسانید که اگر بیش از سه ضربه بر شما بزند، قصاص خواهد شد».(۳)
روش بازدارى کودک
براى امام على (علیه السلام) چند مشک عسل به عنوان بیت المال آوردند، و چند روزى گذشت، وقتى حضرت خواست آن را تقسیم کند، متوجّه شد که عسل یکى از مشک ها دست خورده است. قنبر را فراخواند، و قاطعانه پرسید: چه کسى از این مشک، عسل برداشت؟ قنبر گفت: یکى از بچّههاى شما.
امام على (علیه السلام) در اینجا دو کار مهمّ انجام داد که از نظر روانشناسى تربیتى، بسیار ارزشمند است: اوّل این که آن کودک را نکوهش کرد. دوّم آنکه تنها به سرزنش و نکوهش اکتفاء نکرد. بلکه مقدارى پول به قنبر داد و فرمود: برو در بازار یک رطل از بهترین عسل خریدارى کن و بیاور تا بچّهها بخورند. چون سیر باشند، دست به مشک عسل بیت المال، نمى زنند.
یعنى براى بازدارى کودک، تنها تنبیه و سرکوفت کافى نیست، باید زمینههاى مناسب براى بازدارى را فراهم کرد، وقتى در منزل عسل باشد، و کودک از آن بخورد، دیگر به مشک عسل بیت المال دست نمى زند.
هم اکنون بسیارى از پدران فقط بچهها را سرکوفت مىزنند، و از عملى باز مىدارند، امّا راه حلِّ مناسبى ارائه نمىدهند، یک روش جایگزین معرّفى نمى کنند، که در سرگردانى کودکان بى تأثیر نیست.(۴)
شتاب در تربیت کودک
یکى دیگر از روش هاى تربیت، شتاب در بازسازى و آموزش و تربیت کودک است. پدران و مادران و دیگر مربّیان تربیتى باید در تربیت کودک شتاب کنند زیرا زمینه هاى یادگیرى و بازپرورى و تربیت در سنین کودکى بیشتر از دیگر مراحل عمر فراهم است که فرمود:
«پسرم! هنگامى که دیدم سالیانى از من گذشت، و توانایى رو به کاستى رفت، به نوشتن وصیّت براى تو شتاب کردم، و ارزشهاى اخلاقى را براى تو بر شمردم، پیش از آن که أجل فرا رسد، و رازهاى درونم را به تو منتقل نکرده باشم، و در نظرم کاهشى پدید آید چنان که در جسمم پدید آمد، و پیش از آن که خواهش ها و دگرگونى هاى دنیا به تو هجوم آورند، و پذیرش و اطاعت مشکل گردد، زیرا قلب نوجوان چونان زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذرى است که در آن پاشیده شود.
پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن که دل تو سخت شود، و عقل تو به چیز دیگرى مشغول گردد، تا به استقبال کارهایى بروى که صاحبان تجربه، زحمت آزمون آن را کشیده اند، و تو را از تلاش و یافتن بىنیاز ساخته اند، و آن چه از تجربیّات آنها نصیب ما شد، به تو هم رسیده، و برخى از تجربیّاتى که بر ما پنهان مانده بود براى شما روشن گردد».(۵)
رشد فکر دینى کودک
یکى از ابعاد تربیت، رشد فکر دینى کودک است که همراه با رشد حِسّ کنجکاوى باید خداشناسى و دیگر مبانى اعتقادى را به کودکان آموخت.
امام على (علیه السلام) کودکان خود را در سنین آغازین زندگى، به خداشناسى و توحید آشنا مىساخت. در اینجا توجّه به یک حادثه ظریف و اعتقادى لازم است:
زمانى که عبّاس و زینب، دو فرزند على (علیه السلام) در سنین کودکى بودند، روزى على (علیه السلام) به فرزند خود عبّاس فرمود: فرزندم بگو: یک. عبّاس گفت: یک. حضرت فرمود: بگو دو. عبّاس گفت: خجالت مىکشم با زبانى که یک گفتم، دو بگویم. امام على (علیه السلام) از عقل و هوش و درایت فرزند خود بسیار مسرور شده، چشمان فرزند خود را بوسید. آنگاه به زینب کبرى که در طرف چپ قرار گرفته بود نگاه کرد. زینب پرسید:پدرجان آیا ما را دوست دارى؟
امام على (علیه السلام) فرمود: آرى دخترم! فرزندان ما، جگر گوشههایمان هستند. زینب گفت: پدرجان! دو محبّت که در قلب مۆمن جمع نمى گردد: حُبِّ خُدا و حُبِّ اولاد، و اگر از محبّت ما گریزى نیست، پس عطوفت و شفقّت از آنِ ما و محبّت خالصانه از آنِ خداست.
این سبب شد که مِهر و عاطفه على (علیه السلام) به آن دو فزونى گیرد.(۶)
تشویق کودک
امام على (علیه السلام) فنِّ خطابه و سخنورى را به فرزندان خود مى آموخت. در یکى از شبهاى عید، امام على (علیه السلام) خطاب به فرزندش امام مجتبى (علیه السلام) فرمود: برخیز و براى مادران و برادران و خواهران خود سخنرانى کن. امّا امام مجتبى (علیه السلام) در حضور پدر خجالت مىکشید. امام على (علیه السلام) براى این که فرزندش آسوده خاطر برخیزد و خطابه ایراد کند از اطاق خارج شد و روبروى درب ورودى منزل ایستاده، سخنان فرزند را زیر نظر داشت.
امام مجتبى (علیه السلام) برخاست و با حمد و ستایش خدا، سخن آغاز کرد، و به جدّش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درود فرستاد و آنگاه با سخنرانى جالبى نظر همگان را به خود جلب کرد، در پایان سخنرانى او، امام وارد اطاق شد، امام حسن (علیه السلام) را در آغوش کشید و از خطابه زیباى او تشکّر کرد.
پی نوشت ها
۱) شرح ابن ابى الحدید، ج ۲۰، ص ۲۶۷
۲) منهاج السُّرور، ج ۱، ص ۱۰۲
۳) وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۵۸۲
۴) کشف الغمّه، ج ۱، ص ۲۳۴؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۱۰۷
۵) نامه ۳۱ نهج البلاغه؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۹۲ و ۳۸۶؛ تحف العقول، صص ۵۲/۹۷ و۶۸/۹۹ و۷۶.
۶) مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۲۱۵
منبع: کتاب «الگوهاى رفتارى امام على (علیه السلام)»؛ محمّد دشتى؛ جلد سیزدهم؛ امام على (علیه السلام) و مباحث تربیتی
تبیان