- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
روزه از نظر فقهاى اسلام و علماى اخلاق داراى مراتب مختلفى است. هرکسی در حد توان و مرتبه علمی و تقوای خود می تواند از این مراتب برخودار شوند. ممکن است رعایت برخی مراتب برای هرکسی امکان نداشته باشد. پایین ترین مرتبه روزه امتناع از خوردن و آشامیدن و سایر کارهایی که روزه باطل می کند، می باشد. در این مقاله به مراتب روزه از دیدگاه فقه و علم اخلاق پرداخته شده است.
مرتبه نخست
مرتبه نخست آن، روزه فقهى است و آن روزه اى است که مطابق دستورهاى فقهى گرفته شود. بدین معنا که روزه دار قبل از اذان صبح نیت روزه کند و تا مغرب از مبطلات روزه پرهیز نماید. از نظر فقهاى اسلام چنین روزه اى صحیح است و رفع تکلیف مى کند. این روزه انسان را از سقوط و گمراهى نجات مى دهد، ولى لزوما موجب تقرب انسان به درگاه الهى نمى شود. علماى اخلاق به چنین روزه اى، روزه عامه مى گویند، زیرا عموم مردم بدین صورت روزه مى گیرند.
مرتبه دوم
مرتبه دوم، روزه خواص است. در این مرتبه روزه دار علاوه بر اینکه از مبطلات روزه پرهیز مى کند، از گناهان کبیره و صغیره نیز اجتناب مى ورزد؛ به عبارت دیگر، چشم، گوش، زبان و اعضاى بدن او هم روزه هستند.
روزه دار چشم خود را از آنچه نهى شده است حفظ مى کند، گوش خود را از هر چیزى که شایسته شنیدن نیست نگاه مى دارد، زیرا شنونده در معصیت دروغ و غیبت و غیر آن، با گوینده شریک است. همچنین، زبان خود را از بیهوده گویى باز مى دارد، یا خاموش مى نشیند یا به خواندن ذکرها و تلاوت قرآن کریم مشغول مى شود و سخنى که مورد رضایت خداوند نیست، بر زبان نمى آورد. خلاصه آنکه دست، پا و همه اعضا و جوارح او از کارهاى ناشایست پرهیز مى کنند. چنین روزه اى به افراد خاصى از انسانها اختصاص دارد و به آن روزه اخلاقى نیز مى گویند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک و شعرک و جلدک و عدد اشیاء غیر هذا و قال: لا یکون یوم صومک کیوم فطرک…».۱
چون روزه گرفتى، پس باید گوش، چشم، مو و پوست تو نیز روزه دار باشند و اعضا و جوارح دیگر نیز همین طور، نباید روزى که روزه دارى با روزى که روزه نیستى یکسان باشد.
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «کسى که در ماه (مبارک) رمضان از روى ایمان و به انگیزه انجام دادن تکالیف الهى روزه بدارد و گوش، چشم و زبانش را از آنچه به مردم زیان مى رساند حفظ کند، خداوند روزه او را مى پذیرد، گناهان گذشته و آینده اش را مى آمرزد و پاداش صابران را به او عطا مى کند».۲
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند:
«ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه؟».۳
روزه دارى که زبان، گوش، چشم و سایر اندامهاى خود را حفظ نکند، روزه اش به حال او چه سودى دارد؟
مرتبه سوم
مرتبه سوم، روزه دل و باطن است. در این مرتبه روزه دار علاوه بر پرهیز از مبطلات روزه و اجتناب از گناهان و حفظ اعضا و جوارح، دل و باطن خود را نیز متوجه حق مى کند و از شائبه غیر خدا محفوظ نگه مى دارد.
چنین روزه دارى از صبح تا مغرب دلش در محضر ربوبى است و خود را در پیشگاه خداوند متعال احساس مى کند. روزهی دل به گونه اى دیگر نیز تعبیر شده است و آن اینکه گناهاناى از قبیل کبر، حسد، ریا، کینه، غرور و غیره در دل روزه دار راه نمى یابد و قلب او از اندیشه هاى باطل و صفات ناپسند مبرى است. حضرت على (علیه السلام) مى فرمایند:
«صوم القلب خیر من صیام اللسان و صیام اللسان خیر من صیام البطن».۴
روزه قلب از روزه زبان و روزه زبان از روزه شکم بهتر است.
روزه قلب که در برخى از متون عرفانى به روزه خاص الخواص تعبیر شده است، داراى این ویژگى است که روزه دار در حالى که روزه است، هیچ گونه اندیشه غیر خدایى به دل خود راه نمى دهد، زیرا توجه به غیر خدا و اندیشیدن درباره امور دنیوى و حتى اخروى موجب بطلان این روزه است.
بنابراین، قسم اول روزه یعنى روزه فقهى و امساک از خوردن و آشامیدن و دیگر مبطلات روزه موجب رفع تکلیف مى شود. قسم دوم یعنى روزه اعضا و جوارح ظاهرى موجب غفران الهى مى شود. و قسم سوم یعنى روزه اى که همراه با حضور قلب باشد و همه قواى باطنى، فکر و دل بنده هم در حال روزه باشد، موجب تقرب بنده به حق تعالى مى گردد و او در ظل حضرت معبود قرار مى گیرد و میهمان خداوند مى شود.
هرکدام از این سه قسم روزه، اجر و پاداش مخصوص به خود را دارد. روزه دل و باطن از روزه اعضا و جوارح مهم تر، و روزه اعضا وجوارح هم از روزه خوردن و آشامیدن مهم تر است.
اگر روزه دل و قلب میسر نشد، روزه دار باید بکوشد با گرفتن روزه خواص، دادن صدقه، اطعام روزه داران، توسل به اهل بیت (علیهم السلام) و کمک به مستمندان زمینه قبولى روزه هاى خود را در درگاه ربوبى فراهم سازد. بهترین عمل براى روزه دار در ماه مبارک رمضان تلاوت قرآن مجید است. روزه دار مى تواند از این طریق کاستیهاى روزه خود را جبران کند.
روزه حقیقى
از نظر قرآن قبولى اعمال بندگان مشروط به وجود خلوص در آنهاست. عملى که به انگیزه تقرب به خداوند انجام شود، اگر با خلوص همراه باشد، پذیرفته است.
اما اگر تظاهر و خودنمایى در عملى باشد، علاوه بر آنکه آن عمل باطل است، گناه آن در حد کفر به خداوند و بى ایمانى نسبت به جهان آخرت است. بنابراین، چنانچه در روزه خلوص وجود نداشته باشد، جز تشنگى وگرسنگى فایده اى براى روزه دار نخواهد داشت. اگر شخصى براى ستایش مردم و خودنمایى و ریا روزه بگیرد، روزه او نه تنها باطل است، بلکه گناه آن در حد کفر به پروردگار عالمیان است.
حضرت على (علیه السلام) فرمودند:
«کم مِن صائم لیس له من صیامه الا الظمأ، و کم من قائم لیس له من قیامه الا العناء، حبّذا نومُ الاکیاس و افطارُهم».۵
چه بسا روزه دارى که از روزه اش جز تشنگى نصیبى ندارد و چه بسا شب زنده دارى که جز رنج و سختى بهره اى نمى برد.
اگر در یک ظرف غذا مقدار کمى مواد آلوده ریخته شود، محتویات ظرف هرچند غذاى خوشمزه اى باشد، غیر قابل استفاده مى شود. ریا و تظاهر هم این چنین است، اگر در نماز، روزه و هر عمل عبادى دیگر ذره اى ریا و تظاهر وجود داشته باشد، آن اعمال ارزش خود را از دست مى دهند و مورد قبول درگاه احدیت قرار نمى گیرند.
اگر انسان بتواند به گفتار و کردار خود رنگ خدایى بدهد، عمل او با ارزش مى شود و نزد خداوند ارج و بها پیدا مى کند.
چنانچه روزه دار با خلوص نیّت و تنها به خاطر خشنودى پروردگار روزه گرفت، چنین کسى مى تواند در وقت افطار بگوید:
«اللهم لک صُمتُ و على رزقک افطرتُ و علیک توکلتُ».۶؛ خدایا فقط براى تو روزه گرفتم و با روزى تو افطار مى کنم و تنها بر تو توکل مى کنم.
آدمى با پر و بال اخلاص مى تواند به عالم ملکوت پرواز کند و به جایى برسد که جز خدا نبیند. وقتى همه افکار و اعمال انسان نور خدایى داشته باشد، شیطان نمى تواند او را فریب دهد. همان گونه که در قرآن کریم آمده است:
انسانهاى مخلص در معرض خطر شیطان قرار مى گیرند. شیطان با وسوسه پیوسته خود مى کوشد تا با وارد کردن نوعى ریا و تظاهر ارزش اعمال مؤمنان مخلص را از بین ببرد. ارزش یک ماه روزه، تلاوت قرآن و نماز شب، اگر با غرور، ریا و خودنمایى همراه شود، از میان مى رود. در قرآن کریم آمده است که شیطان به خداوند عرض مى کند:
«قال فبعزّتک لاغوینّهم اجمعین. الا عبادک منهم المخلصین».۷ ؛گفت به عزت تو سوگند که همگان را گمراه مى کنم، مگر آنها که از بندگان مخلص تو باشند.
بندگان مخلص کسانى هستند که خداوند متعال بر قلب و روح آنان حاکم است و عبادتهاى آنان فقط براى تقرب به حق تعالى و لقاى پروردگار است. شخصى که خداوند بر دلش حاکم شده باشد، دیگر هوى وهوس به قلب او راه نمى یابد، افکار و خواطر شیطانى به ذهن او وارد نمى شود و در خطر وسوسه هاى شیطان قرار نمى گیرد.
پی نوشت:
الکافى، ج ۴، ص ۸۷.
المحجه البیضاء، ج ۲، ص ۱۲۴.
بحار الانوار، ج ۹۶، ص ۲۹۴.
شرح غرر الحکم و درر الکلم، ج ۴، ص ۲۲۳.
بحار الانوار، ج ۹۶، ص ۲۹۴.
مفاتیح الجنان، ص ۳۱۹.
سوره ص، ۸۲- ۸۳.
منبع: روزه، سلوک پرهیزکاران؛ آیت الله العظمی مظاهری