- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
«شیعه» که در لغت به معنای « پیرو تابع » است(۱) در اصطلاح به کسانی گفته می شود که جانشینی پیامبر اکرم (ص) را حق اختصاصی خاندان پاک رسالت (ع) دانسته و در اعتقادات و احکام و سایر معارف اسلامی، پیرو مکتب اهل بیت آن حضرت (ع) می باشند.(۲) این حق برای پیروان همه ادیان و مذاهب مسلم است که در صصد اثبات حقانیت دین و مذهب خود باشد و آن را به دیگران عرضه نمایند. در این نوشته به صورت اجمال دلایلی مختصری برای حقانیت مذهب شیعه ارائه شده است.
عقاید شیعه
اعتقادات شیعه همان اعتقادات اهل بیت پیامبر (ع) است؛ زیرا آنان با استناد به دلایل قطعی عقل، کتاب و سنت تنها مکتب اهل بیت پیامبر (ع)- یعنی مکتب حضرت علی(ع) و یازده فرزند پاک و معصومش(ع)- را حق می دانند و پیروی از غیر آن را باطل و انحراف از مسیر اسلام ناب محمدی (ص) اعلام می کنند.
روشن است که آراء و عقاید ائمه ی معصوم (ع) برگرفته از کتاب خدا (قرآن)، سنت نبوی (احادیث و سخنان رسول اکرم (ص) ) و نیز مبتنی بر دلایل متقن عقلی می باشد.
ذکر عقاید مکتب تشیع به طور مشروح، میسر نیست و در این جا، ضرورتی هم دارند؛ (۳) زیرا اصول عقاید شیعه همان اصول عقاید اسلام است که اگر مسلمانی از روی علم و عمد آن ها را نپذیرد و باور نکند که اسلام و مسلمانی بکلی خارج است.
آنچه طرح و تبیینش در این جا ضروری است عقیده ی ویژه ی مذهب شیعه است که بر آن پا می فشارد و نیل به اسلام ناب و اصیل و نیز ایمان نجات بخش را بدون آن میسر نمی داند، و نیز طرح و تبیین دلایل شیعه بر اثبات این عقیده ی خاص شیعه، که او را از دیگر مذاهب اسلامی ممتاز ساخته، همچنین برای آگاهی از عقاید اصیل ائمه ی اهل بیت (ع) بجا است ترجمه ی فرازهایی از نامه ی حضرت رضا (ع) را به مأمون عباسی مورد توجه قرار دهیم .
آن گاه که مأمون از آن حضرت خواسته بود عقاید خاصی و ناب اسلامی را به طور فشرده برایش نویسد، امام (ع) برایش نوشتند:
اسلام خالص و ناب، گواهی دادن است به این که خدایی جز خدای یکتا نیست؛ خدایی که شریک ندارد، فرد واحد احد، صمد، قیوم، بصیر، قدیر، قدیم، قائم، باقی، عالمی که جهل در او نیست، توانایی که ناتوانی در او نیست، بی نیازی که نیازمند نیست، عادلی که (هرگز) ستم نمی کند، خالق همه چیز، مثل، مانند، ضد و همتا نداشته و سزوار پرستش است و این که محمد (ص) بنده ی خدا ور سول، امین و برگزیده ی او از میان خلقش و سید و سرور مرسلان، خاتم پیامبران و برتر از همه ی جهانیان است و پیامبری پس از او نیست و شریعتش هرگز تغییر نمی کند؛ ( و گواهی) به این که همه ی آنچه را آورده ( از بهشت، جهنم، قیامت، حساب، و…)
حق و درست است و تصدیق به این حقایق و به جمیع پیامبران پیش از او و کتب آسمانی؛ ( و گواهی) به این که دلیل پس از پیامبر (ص)، حجت بر مؤمنان، قائم به امور مسلمانان، ناطق به قرآن و عالم و احکامش، برادر و جانشین و وصیش و آن کسی که نسبت به او به منزله هارون به موسی (ع) است علی بن ابی طالب (ع)، امیر مؤمنان، امام پرهیزگاران، برتر از همه ی اوصیا و وارث همه ی پیامبران و مرسلان و پس از او- حسن و حسین- سرور جوانان اهل بهشت- سپس علی بن حسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن بن علی، پس از او الحجه القائم المنتظر(ع) می باشد؛ گواهی دهد به امامت آنان و به این که زمین از حجت خدا خالی نمی شود و این که آنان ریسمان محکم (الهی)، ائمه هدی و حجت بر اهل زمینند و این که کسی که با آنان مخالفت کند گمراه و ترک کننده ی حق و (سبیل) هدایت است و این که اگر کسی بمیرد و ائمه (ع) را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.(۴)
دلایل حقانیت شیعه
چنان که در سخنان امام رضا (ع) مشاهده کردیم، مهم ترین ویژگی شیعه همان مسأله ی امامت حضرت علی و یازده فرزند پاک و معصوم او (ع) می باشد.
باید دید شیعه چه دلایلی برای اثبات درستی این مذهب و حقانیت امامت ائمه ی دوازده گانه (ع) دارد؟
دلایل حقانیت تشیع، چنان که اشاره شد، علاوه بر دلایل عقلی، نصوص بسیاری ازآیات قرآن کریم و روایات متواتر قطعی و الصدور از سنت نبوی (ص) می باشد که در کتب معتبر سنی و شیعه آمده و طی دوره های متعدد متون آموزشی بیان شده است.
در این جا نیز که به طور فشرده برخی از آنها را می آوریم.
این دلایل عبارت است از:
۱. دلایل عقلی
یکی از دلایل عقلی، لزوم عصمت امامت و جانشین پیامبر (ص) است که بر دو مقدمه استوار می باشد:
الف- یکی از وظایف مهم پیامبر (ص) این بود که آیات قرآن را برای مسلمانان تبیین نماید و احکام دینی مربوط به موضوعات گوناگون را بیان کند.
ولی به گواهی روشن تاریخ، آن حضرت در دوران سیزده ساله ی رسالتش در مکه، بیش تر به اصل توحید و مبارزه با بت پرستی دعوت می کرد و در دوران ده سال و اندکی پس از آن در مدینه نیز سرگرم جنگ هایی بود که از سوی کفار و مشرکان و نیز یهودیان به مسلمانان تحمیل می شد.
بدین دلیل، مجال نیافت تا به تفسیر قرآن و تبیین احکام نورانی آن بپردازد.
گواه بر این، تعداد اندک روایاتی است که از آن حضرت در این زمینه نقل شده است، از این رو، باید این کار توسط جانشین وی تکمیل می شد؛ یعنی: کسی که رابطه ی نزدیکتری با پیامبر اسلام(ص) داشته و در خلوت و جلوت با او بوده و پیامبر (ص) همه ی احکام و معارف قرآن و اسلام را به او آموخته است.
روشن است که چنین کسی باید از مقام عصمت الهی برخوردار باشد تا در دریافت، حفظ و نقل احکام الهی دچار خطا نگردد. (۵)
ب- در میان صحابه ی پیامبر (ص)، برای کسی جز حضرت علی(ع) ادعای عصمت همه جانبه نشده است؛ زیرا نه خود آنان مدعی چنین عصمتی بودند و نه کسی از مسلمانان چنین عصمتی را برایشان قایل بودند، بلکه اساساً اهل سنت چنین عصمتی برای امام و خلیفه ای که او را در حد یک حاکم سیاسی تنزل داده اند، ضروری نمیدانند.
همچنین در میان صحابه، به اعتراف خود اهل سنت، تنها حضرت علی(ع) افضل از همه ی آنان (حتی از شیخین) بوده است.
به عنوان نمونه، سعد الدین تفتازانی، قاضی ایجی، احمد بن حنبل، اسماعیل قاضی، نسائی، ابوعلی نیشابوری، احمد بن حجر هیتمی و غیر آنان از علمای بزرگ اهل سنت اعتراف کرده اند که علی(ع) در قضاوت و زهد و تقوا بی نظیر بود و آنچه از فضایل که در حق علی(ع) به سندهای معتبر و نیکو آمده، در حق هیچ یک از صحابه ی پیامبر(ص) نیامده است.(۶)
روشن است با وجود شخصیتی چون حضرت علی(ع)، که دارای عصمت همه جانبه بوده و نیز همه ی فضایل اخلاقی و کمالات روحی و معنوی در او جمع و سرآمد همه ی صحابه در تمام این جهات بود، تنها او شایستگی جانشینی پیامبر(ص) را داشته و پذیرش امامت غیر او دور از عقل و منطق است.
۲. نصوص قرآنی
از جمله نصوص قرآنی، آیه ی تبلیغ است که بر امامت حضرت علی (ع) دلالت صریح دارد:
« یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین.» (۷)
ای پیامبر، آنچه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملاً (به مردم) برسان و اگر این کار را نکنی رسالت او را انجام نداده ای و خداوند تو را از (دسیسه های برخی از) مردم نگاه می دارد و خداوند کافران را (لجوج) را هدایت نمی کند.
با توجه به این که آیات سوره ی مائده ( از جمله این آیه) در آخر عمر رسول اکرم (ص) نازل شده و نیز با توجه به لحن خاص آیه، که با تأکیدهای بسیاری همراه است و به ویژه تأکید و تهدید بر این که عدم انجام مأموریت محوله مساوی با عدم تبلیغ رسالت می باشد، همه از یک مسأله ی مهم و پیام سرنوشت سازی که تا آن هنگام ابلاغ نشده بود، مسأله ی امامت و جانشینی پیامبر (ص) بوده است.
توضیح آن که به اعتراف مفسران و مورخان بزرگ اسلامی، از سنّی و شیعه، آیه ی مزبور ( و آیه ی ۳ همین سوره) در غدیر خم در بازگشت از حجه الوداع، بر پیامبر اسلام(ص) نازل شده و طبق این آیه و دستوران پیاپی خداوند توسط جبرئیل، آن حضرت مأمور به تعیین جانشینی و معرفی او گردیده بود.
برای انجام این مهم و ابلاغ این پیام سرنوشت ساز الهی، پیامبر (ص) دستور داد تا همه ی حجاج در غدیر خم- جایی که تمامی کاروان های حجاج مناطق گوناگون از هم جدا می شدند- توقف کنند و خود بالای منبری، که از جهاز شتران مهیا کرده بودند، رفت و طی خطبه ی آتشین، حضرت علی(ع) را با فرمان الهی به جانشینی بلافصل خود برگزید و از مسلمانان برایش بیعت گرفت.
همه ی مسلمانان، به ویژه شیخین (ابوبکر و عمر)، با امیرمؤمنان علی(ع)، به عنوان امام و جانشین بلافصل پیامبر اسلام(ص)، بیعت کردند و این مسؤولیت مهم و منصب الهی را به ایشان تبریک گفتند. (۸)
۳. روایات
از جمله روایات متواتر و قطعی الصدور، حدیث ثقلین است.
این حدیث به اساتید معتبر و طرق گوناگون در کتب روایی معتبر سنی و شیعه نقل شده و بر طبق آن، پیامبر (ص) فرمودند: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض.» (۹)
من در میان شما دو چیز گران بها و سنگین می گذارم: کتاب خدا (قرآن)، و عترتم- اهل بیتم آنها هرگز از همدیگر جدا نمی شوند تا در روز قیامت کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
مراد از اهل بیت پیامبر (ص) چنان که در ذیل روایت مزبور و نیز در ذیل آیه ی مباهله (۶۱سوره آل عمران) و آیه تطهیر (۳۳ سوره ی احزاب) آمده، فقط حضرات علی، فاطمه، حسین و حسین(ع) هستند، نه غیر از آنان.(۱۰)
این حدیث در برخی نقل های دیگر، از صراحت بیش تری برخوردار است؛ زیرا در آن ها پیامبر (ص) فرمودند: اگر به این دو (کتاب بخدا و اهل بیتم) چنگ بزنید و از آنها اطاعت کنید، گمراه نمی شوید.
پس بر آن ها پیشی نگیرید که هلاک می شوید و از آنها باز نمانید که هلاک می شوید و به آن ها چیزی یاد ندهید؛ زیرا آنان از شما داناترند.(۱۱)
بنابراین حدیث متواتر و معتبر، اهل بیت(ع) و قرآن همتای هم قرار گرفته و پیوندشان ناگسستنی است، به گونه ای که پیروی از یکی و دوری از دیگری موجب گمراهی می شود.
پس فقط آنان سزاوار امامت هستند و مسلمانان باید در اعتقاد و عمل، تابع آنان باشند و زمام جامعه را به دست آنان بسپارند.
همزمانی پیدایش شیعه و اسلام
هر چند مکتب تشیّع دوران پرفراز و نشیب تاریخی را پشت سرگذاشته و پیوسته امامان شیعه (ع) و پیروان آنان در محدودیت کامل سیاسی- مذهبی به سر می برده اند، ولی اسناد و مدارک معتبر گواهی می دهد که تاریخ پیدایش شیعه به تاریخ پیدایش اسلام بر می گردد و از روزهای آغازین، ابلاغ علنی رسالت پیامبر (ص) و دعوت رسمی از خویشاوندان، با ایمان آوردن حضرت علی(ع) به عنوان اولین مسلمان و وصی و جانشین پیامبر (ص)، توسط شخص رسول خدا(ص) بنیان گذاری شد.
در این جا به برخی از اسناد و مدارک معتبر روایی و تاریخی اشاره می کنیم: تشیع از نظر روایات .
روایات متعددی از رسول اکرم(ص) نقل شده که آن حضرت در مناسبت های گوناگون، طی دوران رسالت خود، از حضرت علی(ع) و شیعیان ایشان نام برده و از آن ها تعریف و تمجید کرده اند. به عنوان نمونه، چند روایت را از کتب تفسیری و روایی اهل سنت می آوریم:
ابن مردویه از حضرت علی(ع) نقل می کند، فرمود: «قال لی رسول الله (ص): الم تسمع قول الله «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه» (۱۲) ، هم انت و شیعتک و موعدی و موعدکم الحوض اذا جئت الامم للحساب غراً محجلین». (۱۳)
پیامبر(ص) به من فرمود: آیا نشنیدی سخن خدا را «آنان که ایمان آوردند و اعمال نیکو انجام دادند آنان بهترین موجوداتند»؟ آن ها تو و پیروان تو هستند و وعده گاه من و شما کنار حوض کوثر است. زمانی که امت ها برای حساب بیایند شما روسفید باشید.
جابر بن عبدالله می گوید: نزد رسول خدا(ص) بودیم که حضرت علی(ع) وارد شد. پیامبر(ص)بودیم که حضرت علی(ع) وارد شد. پیامبر(ص) فرمودند:
«والذی نفسی بیده ان هذا و شیعته لهم الفائزون یوم القیامه» (۱۴)
سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، این (شخص) و شیعه اش در روز قیامت رستگارند.
عبدالله بن عباس نقل می کند که رسول خدا(ص) پس از نزول آیه ی مزبور (آیه ی ۷ سوره ی بینه) حضرت علی (ع) فرمود:
«هو انت و شیعتک تأتی انت و شیعتک یوم القیامه راضین مرضین…» (۱۵)
آن، تو و شیعیان تو در قیامت هستید که هم شما از خدا خوشنودید و هم خدا از شما خشنود است.
بنابراین، همان گونه که پیداست، لفظ «شیعه» را در آغاز، خود پیامبر(ص) درباره ی دوستان و پیروان حضرت علی(ع) به کار برده است.
تشیع در اسناد تاریخی
چنان که گذشت، شخص رسول خدا(ص) با تعیین حضرت علی(ع) به جانشینی خود در روزهای نخستین دعوت علنی، سنگ بنای تشیع را پایه ریزی کرده است؛ زیرا به نقل منابع معتبر تاریخی اهل سنت پس از آن که رسول اکرم (ص) از طرف خدا مأمور ابلاغ رسالت خود به خویشاوندان و دعوت آنان به آیین آسمانی اسلام شد، در یک جلسه ی رسمی در حضور چهل تن از خویشاوندانش فرمود: نخستین کسی که از شما دعوتم را بپذیرد و اسلام بیاورد برادر، وصی و جانشین من در میان شما خواهد بود.
اما در آن مجلس، هیچ کس جز حضرت علی(ع) به دعوت آن حضرت پاسخ مثبت نداد.
از این رو، آن حضرت در میان جمع حاضر، با اشاره به حضرت علی(ع) فرمودند:
این، برادر ، وصی و جانشین من است؛ به سخنانش گوش فرا دهید و از او پیروی کنید. (۱۶)
پس از آن هم رسول خدا (ص) در مناسبت های گوناگون، مسلمانان را متوجه حضرت علی(ع) می کرد و امامت و خلافت او را پس از خود خاطر نشان می ساخت تا آن جا که بسیاری از بزرگان صحابه ی پیامبر(ص) به طور آشکارا و محسوس، به حضرت علی(ع) نزدیک می شدند و خود را به نام شیعیان آن حضرت معرفی می کردند تا بدین طریق، موجبات رضایت خاطر پیامبر(ص) را فراهم کنند.
در این زمینه، یکی از مورخان سنی مذهب به نام ابوحاتم سهل بن محمد سجستانی (م۲۵۰ه)، در جزء سوم کتابش به نام الزینه می نویسد:
«اولین اسمی که در زمان رسول خدا(ص) ظاهر و شاکار شد لفظ «شیعه» بودکه آن هم به چهار تن از صحابه به نام های سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقداد بن اسودکندی و عمار بن یاسر لقب داده می شد.(۱۷)
سرانجام در ماجرای «غدیر خم» رسول خدا(ص) به فرمان الهی، از همه ی مسلمانان برای آن حضرت بیعت گرفتند و آنان نیز خواسته یا ناخواسته به بیعت با حضرت علی(ع) و پذیرش رهبری و امامتش پس از پیامبر(ص) تن دادند و نشان شیعه بودن آن حضرت را (هر چند برای مدت کوتاهی) بر جبین خود نشاندند.
این واقعیت انکار ناپذیر برای همیشه بر تارک تاریخ سیاسی- مذهبی اسلام می درخشد.
پی نوشت:
۱-ر.ک: لسان العرب، محمد بن مکرم مصری، ج۸، ص۱۸۸-۱۸۹. ۲- شیعه و تشیع، محمد جواد مغنیه، ترجمه سید شمس الدین مرعشی، ص۲۳. ۳- برای آگاهی کامل از عقاید شیعه ی امامیه به دو کتاب اعتقادات صدوق، ترجمه ی سید محمد علی قلعه کهنه و عقاید الامامیه، شیخ محمد رضا مظفر، چاپ بیروت مراجعه کنید. ۴-عیون اخبار الرضا(ع)، شیخ صدوق، ج۲، ص۱۲۰-۱۲۱ با تلخیص. ۵- اقتباس از امامت و رهبری، شهید مطهری، ص۹۵-۹۷؛ الفین، علامه حلی، ص۷۶؛ تفسیر کبیر، فخر رازی، ج۱۰، ص۱۴۴، چاپ تهران. ۶- ر.ک: شرح مقاصد، سعد الدین تفتازانی، ج۵، ص ۲۹۵-۲۹۶ و ۳۰۲-۳۰۳؛ شرح مواقف، قاضی ایجی، ج۸، ص۳۶۹-۳۷۰؛ صواعق محرقه، احمد بن حجر هیتمی، ص۱۲۰-۱۲۱؛ مستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۰۷-۱۰۹ . ۷ – مائده (۵) آیه ی ۶۷. ۸- از جمله منابع سنی و شیعه که ماجرای غدیر خم را به صورت مزبور ذکر کرده اند، عبارتند از: تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۸، ص۲۹۰؛ تفسیر روح المعانی؛ آلوسی بغدادی، ج۶، ص۱۹۳-۱۹۵؛ تفسیر کبیر، فخر رازی، ج۱۲، ص۴۹-۵۰؛ تفسیر در المنثور، جلال الدین سیوطی، ج۲، ص۲۵۸-۲۵۹؛ تفسیر المنار، محمد رشید رضا، ج۲، ص۴۶۳-۴۶۴؛ المیزان، ج۶، ص۵۳-۵۹؛ الغدیر، علامه امینی، ج۱، ص۲۱۴-۲۲۳. ۹- ر.ک: مسند احمد حنبل، ج۳، ص۱۴، ۱۷، ۲۶ و ۵۹ و ج ۵، ص۱۸۲، و ۱۸۹-۱۹۰؛ صحیح مسلم، به شرح نووی، ج۵، ص۱۷۹-۱۸۱، صحیح ترمذی، ج۵، ص۳۲۸-۳۲۹. مستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۱۰، اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۲ و ج۳ ص۴۷. ۱۰- ر.ک: صحیح مسلم، ج۱۵، ص۱۷۶ و ۱۹۴-۱۹۵؛ صحیح ترمذی، ج۵، ص۳۲۸ و ۳۲۹؛ جامع الاصول شیخ منصور علی ناصف، ج۳، ص۳۳۳-۳۴۷-۳۵۰. ۱۱- ر.ک: المراجعات، امام شرف الدین، ص۱۶-۱۷. ۱۲- بینّه (۹۸)، آیه ی ۷. ۱۳- تفسیر روح المعانی، آلوسی بغدادی، ج۳، ص۲۰۷. ۱۴- درّ المنثور، ج۶، ص۳۷۹. ۱۵- ر.ک: صواعق المحرقه، ص۶۱. ۱۶- ر.ک: تاریخ طبری، ج۲، ص۶۳؛ البدایه و النهایه، ابن کثیر شامی، ج۳، ص۳۸-۳۹؛ کامل، ابن اثیر؛ ج۲، ص۶۳. ۱۷- به نقل از تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، سید حسن صدر، ص۳۸؛ اعیان الشیعه، سید محسن امینی، ج۱، ص۱۸-۱۹.منبع: کتاب ادیان اسلامی و فرق اسلامی