- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
محمد بن ابیعمیر زیاد بن عیسی اَزْدی (درگذشته ۲۱۷ق)، معروف به ابن ابیعمیر محدث امامیه و از اصحاب اجماع در قرن سوم قمری است که محضر سه تن از امامان شیعه(ع) را درک کرده است. بیشتر رجالیان روایات مرسل او را همانند روایات مسندش میپذیرند.
ابن ابیعمیر در بغداد اقامت داشت و از امام کاظم حدیث شنید. در برخی از این احادیث، امام او را با کنیه ابواحمد خطاب کرده است[۱] شیخ مفید[۲] و شیخ طوسی[۳] گفتهاند که ابن ابیعمیر، محضر امام کاظم (ع) را درک کرد، اما از آن حضرت روایت نکرده است. این مطلب با گفتار نجاشی و روایات بیواسطه ابن ابیعُمیر از امام کاظم (ع) در توحید[۴]، کمالالدین و تمام النعمه[۵] و کامل الزیارات[۶] سازگار نیست. مگر آنکه مقصود، کمی روایات وی از امام کاظم(ع) باشد.[۷]
ابن ابیعُمیر محضر امام رضا و امام جواد (ع) را نیز درک و از امام هشتم (ع) مستقیماً روایت کرده است[۸].
نقل روایت از امام صادق(ع)
ابن ابی عمیر از اصحاب امام صادق(ع) نبوده است؛ بیشتر روایاتش را با یک یا دو واسطه از امام صادق (ع) نقل میکند. اما برخی او را از اصحاب امام صادق(ع) نیز دانستهاند. این اشتباه از آنجا ناشی شده که ابن ابیعمیر، همنام یکی از راویانی است که در زمان امام کاظم(ع) در گذشته است.[۹] بعضی از رجالشناسان روایتهای این دو را خلط کرده و برخی احادیث نقل شده از امام صادق (ع) را به وی نسبت دادهاند و آنها را مُرْسَل (= حدیثی که از سلسله روات آن یک یا دو تن حذف شده باشند) دانستهاند،[۱۰] برخی این روایتها را از ابن ابیعمیر غیر معروف و مُسْنَد دانستهاند.[۱۱]
وی در نزد خاصه و عامه جایگاه مهمی داشت. بنابر گفته شیخ مفید[۱۲] معتمدترین و زاهدترین مردم زمانه خود بود. جاحظ، ادیب و عالم معتزلی، ابن ابیعُمیر را از تندروترین مشایخ شیعه میشمارد.[۱۳]
شکنجه و زندانی
ابن ابیعُمیر روزگاری دراز در زندان هارونالرشید به سر برد. مدت حبس وی را از ۴ سال[۱۴] تا ۱۷ سال[۱۵] نوشتهاند و سبب آن را به صورتهای گوناگون بیان کردهاند. بنا بر قولی، علت آن امتناع از پذیرفتن منصب قضا بود که بعدها به ناچار آن را پذیرفت. به گفته دیگر، بدان سبب او را به زندان انداختند که میخواستند از مخفیگاههای شیعیان و اصحاب امام کاظم (ع) آگاه گردند.[۱۶]
شیخ طوسی گفته است که مخالفان ابن ابیعمیر نزد هارون سعایت کردند که وی اسامی تمام شیعیان عراق را میداند. هارون او را احضار کرد و از وی خواست تا آنان را نام برد، وی امتناع کرد. پس هارون دستور داد تا او را برهنه کردند و بین دو نخل آویختند و ۱۰۰ تازیانه زدند.[۱۷]
بعد از هارون در زمان خلافت مأمون تا هنگامی که امام علی بن موسی (ع) حضور داشت، او و دیگر شیعیان در امان بودند، اما بعد از شهادت ایشان، وی دستگیر و زندانی شد و رنج بسیار برد و هر آنچه داشت به تاراج رفت.
جایگاه علمی
از نام تألیفات ابن ابیعمیر چنین برمیآید که او در علم فقه، علم حدیث، علم کلام و مغازی تبحر داشته است. طوسی[۱۸] از علی بن حسین فضّال نقل میکند که ابن ابیعمیر از یونس بن عبدالرحمان افقه، اصلح و افضل بود، اما خود طوسی در آنجا که اسامی طبقه سوم از اصحاب اجماع را ذکر میکند[۱۹] یونس و صفوان بن یحیی را فقیهترین آنها میشمارد. ابن طاووس[۲۰] به استناد روایتی از کتاب من لا یحضره الفقیه ابن ابیعمیر را منجم دانسته[۲۱] برخی این روایت را از جهت سند و متن مخدوش دانستهاند.[۲۲]
مشایخ
ابن ابیعمیر با آنکه در صحبت مشایخ اهل تسنن به سر برده و از آنها احادیث شنیده، اما فقط از طرق راویان امامی نقل حدیث میکرد.[۲۳] نام او در بیش از ۶۴۵ اسناد روایی آمده است.[۲۴] برخی از مشایخ وی عبارتند از:
ابو ایوب خزّاز
ابوبصیر
ابن اُذَینه
ابن سَنان
اَبان بن تَغلِب
ابان بن عثمان
اسحاق بن عَمّار
بُکیر بن اَعْین
جمیل بن دَرّاج
حَمّاد بن عیسی
حَمَّاد بن عُثمان
حَنَان بن سَدِیر
رفاعَه
عبدالله بن بُکیر
عبدالله المغیره
کردَویه
مُرازِم بن حکیم
معاویه بن عمار
معاویه بن وهب
وهب بن عبدربّه
و بسیاری دیگر.
روایتکنندکان از ابن ابیعمیر
بعضی از راویان حدیث وی عبارتند از:[۲۵]
احمد بن محمد بن خالد برقی
ابو عبدالله برقی
احمد بن محمد بن عیسی اشعری
احمد بن هلال
حسن بن محمد بن سَماعه
حسین بن سعید
عبدالله بن عامرعلی بن سندی
علی بن مهزیار
فضل بن شاذان
محمد بن خالد برقی
معاویه بن حکیم
یعقوب بن یزید
و دیگران.
مراسیل ابن ابیعمیر
دیدگاه قدماء
ابن ابیعمیر از اصحاب اجماع است که رجالیان امامیه در صحت روایات منقول از آنها اتفاقنظر دارند.[۲۶] نجاشی سبب اعتماد علمای امامیه به مراسیل ابن ابیعمیر را چنین بیان میکند: ابن ابیعمیر بعد از نابود شدن کتابهایش، از حفظ حدیث میگفت، لذا اصحاب ما به مراسیل وی اعتماد میکنند.[۲۷]
شیخ طوسی در باب تعادل و تراجیح میگوید: اگر یکی از راویان، خبر خود را با اِسناد و دیگری با ارسال ذکر کرده باشد، در راوی خبر مُرسَل دقت میکنیم، هرگاه وی از کسانی باشد که فقط از ثقه نقل میکنند، این دو خبر بر یکدیگر ترجیح ندارند. از این روست که امامیه بین روایات محمد بن ابیعمیر، صفوان بن یحیی و… با روایات مُسندی که دیگران نقل میکنند فرقی قائل نمیشوند.[۲۸] اکثر فقها و رجالیان بر این عقیده رفتهاند و مامقانی ادعای تواتر این اجماع منقول را کرده است.[۲۹]
دیدگاه متاخرین
گروهی از متأخران میگویند: از نقل اجماع کشّی چنین فهمیده میشود حدیثی را که یکی اصحاب اجماع روایت کرده باشند، اعتبار حدیث صحیح را دارد، خواه مرسل باشد یا مسند، ثقه باشد یا ضعیف و یا مجهول، به شرط آنکه رجال سند تا راوی صحیح باشند.[۳۰] برخی دیگر مراسیل ابن ابیعمیر را معتبر ندانسته، آنان بین مراسیل او و دیگر ثقات تفاوتی قائل نیستند و معتقدند در مواردی اصحاب اجماع از جمله ابن ابیعمیر از ضعفا حدیث نقل کردهاند.[۳۱] همچنین اجماع ادعا شده را اجماع بر حکم شرعی دانستهاند که اصلش به شیخ طوسی برمیگردد، و در اصول فقه ثابت شده است که اجماع منقول به وسیله خبر واحد حجیت ندارد.[۳۲]
آثار
ابن بَطّه شمار مصنفات ابن ابیعمیر را ۹۴ ذکر کرده که بیشتر آنها در حیات وی نابود شده است. در سبب آن چنین گفتهاند: خواهرش در زمانی که وی در زندان بود، کتابهایش را زیر خاک پنهان کرد تا اینکه پوسید. به روایتی دیگر، کتابها را در غرفهای نهاد و آب باران به آن راه یافت و آنها را از بین برد.[۳۳] بنابر نقل طوسی بعد از شهادت امام رضا (ع) کتابهای ابن ابیعمیر به تاراج رفت و وی ناگزیر آنچه را از حفظ داشت، در ۴۰ مجلد گردآورد و آنها را النّوادر نامید.[۳۴] بعضی از کتابهای وی که فقط نامی از آنها باقی است عبارتند از:
- المغازی
- الکفر والایمان
- البداء
- الاحتجاج فی الامامه
- الملاحم
- النّوادر
- یوم و لیله
- التوحید
- تعدادی کتابهای فقهی.[۳۵]
- جستارهای وابسته
- اصحاب اجماع
- کتاب یوم و لیله
پی نوشت:
- نجاشی، ج۲، ص۲۰۴.
- مفید، ص۸۶
- الفهرست، ۲۶۶
- صدوق، ۷۶، ۳۵۶، ۴۰۷
- صدوق، ج۲،ص۴۳۳
- ابن قولویه، ۲۴۷
- کلباسی، ص۴۵.
- طوسی، الفهرست، ۲۶۶
- نک: کلینی، ج۷،ص۱۲۶
- طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۴۳؛ طوسی، تهذیب، ج۱،ص۲۷۴، ج۲،ص۵۵، ۳۷۰، ج۵،ص۴۴۷؛ کلینی، ج۳، ص۴۲۰ و ۴۴۳
- شوشتری، ج۷،ص۵۰۸ -۵۱۰؛ خویی، ج۱۴،ص۲۷۶، ۲۷۷؛ قس: اردبیلی، ج۲، ص۵۰؛ مامقانی، تنقیح المقال، ج۲،ص۶۱، ۶۳، ۶۴
- مفید، ص ۸۶
- جاحظ، ج۱،ص۸۴
- نجاشی، ج۲،ص۲۰۶
- مفید،ص ۸۶
- نجاشی، ج۲،ص۲۰۵
- اختیار معرفه الرجال، ۵۹۱ -۵۹۲
- اختیار معرفه الرجال، ۵۸۹ -۵۹۱
- اختیار معرفه الرجال، ۵۵۶
- ص ۱۲۳، ۱۲۴
- صدوق، ج۲،ص۲۶۹
- نک: برقی، ص۳۴۹؛ مجلسی، ج۵۵، ص۲۷۳.
- طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۵۹۰ -۵۹۱
- خویی، ج۱۴،ص۲۸۶
- نک: خویی، ج۱۴،ص۲۸۷، ۲۸۸؛ اردبیلی، ج۲،ص۵۱ -۵۶
- اختیار معرفه الرجال، ۵۵۶
- نجاشی، ج۲،ص۲۰۶.
- طوسی، العده، ص۳۸۶، ۳۸۷.
- مقباس الهدایه، ۷۰
- حرّعاملی، ج۲۰،ص۸۰، ۸۱
- حلی، ص۴۳
- خویی، ج۱، ص۵۹ -۶۹
- نجاشی، ج۲،ص۲۰۶
- اختیار معرفه الرجال، ۵۹۰
- نجاشی، ج۲،ص۲۰۶، ۲۰۷؛ طوسی، الفهرست، ۲۶۶
فهرست منابع
- ابن طاووس، علی، فرج المهموم، قم، ۱۳۶۳ش.
- ابن قولویه، جعفر، کامل الزیارات، به کوشش عبدالحسین امینی، نجف، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
- اردبیلی، محمد، جامع الرواه، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
- برقی، احمد، المحاسن، به کوشش سید جلال حسینی، تهران، ۱۳۴۲ش.
- جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، به کوشش حسن سندویی، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
- حر عاملی، محمد، وسایل الشیعه، به کوشش محمد رازی، بیروت، ۱۳۸۹ق/۱۹۶۹م.
- حلی، جعفر، المعتبر، چاپ سنگی، تهران، ۱۳۱۸ق.
- خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
- شوشتری، محمد تقی، قاموس الرجال، تهران، ۱۳۸۷ق.
- صدوق، محمد، التوحید، به کوشش هاشم حسینی و علیاکبر غفاری، قم، ۱۳۹۸ق.
- صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۰ق.
- صدوق، من لا یحضره الفقیه، به کوشش علیاکبر غفاری، قم، ۱۴۰۴ق.
- طوسی، محمد، اختیار معرفه الرجال، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش.
- طوسی، تهذیب الاحکام، به کوشش حسن موسوی، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.