- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
مبانی و مؤلفههای سبک زندگی اسلامی در اندیشه رهبر معظم انقلاب
مهمترین مبنا در میان مبانی سبک زندگی اسلامی، مبحث دین شناسی و تبیین ارتباط بین دین و سبک زندگی است. تحقق نظام اسلامی و هدایت و سرپرستی آن بر اساس نگاه خاصی به دین اسلام صورت گرفته است. نگاه مقام معظم رهبری به مسئله سبک زندگی اسلامی مبتنی بر مبانی و اصولی خاص است که بدون شناخت آن مبانی، نمی توان تصویری صحیح از دیدگاه ایشان ارائه نمود و به عمق دیدگاه های ایشان نسبت به سبک زندگی اسلامی پی برد.
اگرچه پرداختن به تمام مبانی همچون غایت شناسی، معرفت شناسی، هستی شناسی، انسان شناسی و دین شناسی لازم است، اما برای پرهیز از طولانی شدن مطالب و نیز با توجه به واضح و مبرهن بودن مباحث غایت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی، تنها به بررسی برخی از مباحث مترتب بر دین شناسی اشاره می شود.
مبانی دین شناختی
مهمترین مبنا در میان مبانی سبک زندگی اسلامی، مبحث دین شناسی و تبیین ارتباط بین دین و سبک زندگی است. تحقق نظام اسلامی و هدایت و سرپرستی آن بر اساس نگاه خاصی به دین اسلام صورت گرفته است. بر اساس همین نگاه به دین، باید تحلیل موضوعات اجتماعی صورت پذیرد. به طوری که رهبر انقلاب نیز معتقدند:
«اسلام مورد نظر ما، همان اسلامی است که امام عزیز در طول زندگی اش از آن دم زد و در ده سال درخشان آخر عمرش، با تمام وجود خود برای آن سرمایه گذاری کرد؛ اسلامی که او به ما آموخت و در راه آن حرکت کرد. همه باید بر گرد محور اسلام و خط امام، متحد و مهربان باشند و با یکدیگر همکاری کنند تا هیچ مشکلی بر سر راه ما باقی نماند».
اما پیش از ورود به مبانی دین شناختی سبک زندگی از دیدگاه مقام معظم رهبری، لازم است دیدگاه های مختلف پیرامون نسبت دین و سبک زندگی و جایگاه دیدگاه مقام معظم رهبری در میان این دیدگاه ها مشخص گردد.
۱-انکار نسبت دین و سبک زندگی
برخی رابطه دین و حیات اجتماعی را نفی می کنند و معتقدند که اصولاً مقوله حیات و سرپرستی اجتماعی با مقوله دین بیگانه است و دین ارتباطی با مقوله حیات اجتماعی و تکامل معیشت نداشته و نیز نسبتی با الگوهای رفتاری و سبکهای زندگی در مقیاس اجتماعی ندارد.
این گروه، از حیات اجتماعی تفسیر خاصی داشته و از روابط انسانی با خود، طبیعت پیرامونی و خدا، دین را عهده دار روابط فرد با خدا دانسته، عقل معاش و رفتارهای عقلایی را به عنوان مبادی و منشأ علوم جدید، متکفل روابط دیگر می دانند. از نظر این دیدگاه که دکتر سروش یکی از مبلغان آن است، حتی اگر دین در گوشه ای از معیشت و حیات اجتماعی دخالت کند، آن دخالت عرضی بوده و جزو مقولات حقیقی دین به شمار نمی رود.
به بیان دیگر، اگر دین در امور اجتماعی نظری داشت، این اظهارنظر بالعرض است و در واقع، از موضوعی سخن گفته که از جنس خودش نیست. نگاه دیگر، اساساً ارتباط بین دیانت و سعادت را نیز منقطع دانسته و بر این باور است که بشر برای رسیدن به سعادت، نیازمند دیانت نیست؛ چه این که در نگاه این دسته، سعادت، تنها سعادت در معیشت است که آن هم با عقل جمعی و بشری قابل دستیابی است و به قانون و برنامه های وحیانی و الهی که در لسان ما همان فقه است نیازی نیست. این نگاه، نگاه مادی گرایان و منکران اصل شریعت است.
اما موضوع بحث ما اندیشمندان مسلمانی هستند که اصل دین و شریعت را قبول دارند، اما ضرورت و نقش آفرینی آن را برای مقوله سعادت قبول نداشته، رابطه بین سعادت و معیشت را منقطع می دانند، در نتیجه، رابطه بین دین و حیات اجتماعی و بالتبع نسبت بین دین سبک زندگی و الگوهای رفتاری را منتفی می دانند.
طرفداران این نظریه معتقدند که دین و سعادت به هم گره خورده اند و مقوله سبک و شیوه زندگی و معیشت نیز در هم آمیخته اند و این هر دو یعنی «دین ـ سعادت» و «معیشت ـ سبک و شیوه زندگی» کاملاً دو حوزه مستقل دارند. سعادت به عهده دین و تکامل معیشت و ارائه سبک و شیوه زندگی بر عهده خرد آدمی است.
۲- نسبت حداقلی بین دین و سبک زندگی
نظریه دیگر در زمینه نسبت دین و سبک زندگی، پذیرش نسبت حداقلی بین این دوست. طرفداران این نظریه، بین دین و سبک زندگی و الگوهای رفتاری، ارتباطی کلی در نظر می گیرند؛ یعنی معتقدند که دین در کل با مقوله سبک زندگی و الگوهای رفتاری ارتباط دارد.
آنها اصل این ارتباط را میپذیرند، اما نقش دین را در شکل دهی به زندگی نمیپذیرند و معتقدند، دین فقط جنبه نظارتی دارد نه جنبه برنامه دهی و برنامه ریزی و ارائه روش زندگی، بلکه انسان با مدد از توانایی هایی که خدا بدو عطا کرده، از جمله عقل، تجربه، حس و خردورزی و اندیشه هایش می تواند روش حیات اجتماعی و سبک زندگی را تدوین و معیشت خود را بر اساس آن اداره بکند.
فقط در این مسیر ممکن است در مواردی راهکاری با راهبرد انتخابی برای معیشت با سعادت معنوی و اخروی تعارض داشته باشد که در این موارد دین نقش نظارتی خود را ایفا کرده و آن را تصحیح می کند. ارائه سبک زندگی و برنامه ریزی معیشت، تولید و برنامه ریزی خردمندانه مربوط به حوزه اندیشه و تجربه های بشری است. انسان ها با تکامل اندیشه ها و تجربه ها، راهبردهای جدید را به سوی تکامل معیشت و شیوه های بهتر زندگی، به دست می آورند و حتی گزینش می کنند.
۳- نسبت حداکثری دین و سبک زندگی
طیف سوم کسانی هستند که نقش دین در هدایت و تکامل زندگی اجتماعی را نقشی فراگیر و مثبت می دانند و معتقدند، رسالت دین در حوزه معیشت، سرپرستی تکامل معیشت است و اصولاً، دین را شالوده اصلی اداره جوامع بشری می دانند. در اصطلاح، به این نظریه، نظریه حداکثری گویند. مقام معظم رهبری در زمره معتقدان به دین حداکثری قرار داشته و به مناسبات حداکثری بین دین و سبک زندگی اعتقاد دارند.
گفتنی است نگاه حداکثری به دین بدان معنا نیست که تمام جزئیات موردنیاز فرد و جامعه در این عصر بالفعل در اختیار است، بلکه به این معناست که اولاً، منابع دین قابلیت لازم را در این زمینه دارد، و ثانیاً، کلیات و اصولی در دین موجود است که می توان هر آنچه را مورد نیاز است با تلاش، کوشش و با اجتهاد و رد فروع بر اصول به دست آورد.
مقام معظم رهبری و نگاه حداکثری
از دیدگاه مقام معظم رهبری، از مهمترین ویژگی های خاص دین اسلام، خاتمیت و جامعیت است. اسلام دینی است برای تمامی انسان ها و تا انتهای تاریخ؛ یعنی برخوردار از ظرفیت هدایت همه انسان ها و جوامع در سطوحی والاتر از تصور هر انسان کاملی:
«امروز همه بشر محتاج قرآن اند. اما ما مسلمانان اگر به قرآن عمل نکنیم، خسارت ما بیشتر از دیگران است؛ چون ما این نسخه و دستورالعمل را داریم، تجربه تاریخی آن را هم داریم. بشریت در صدر اول به برکت عمل به قرآن در علم، در اخلاق، در عمل و در پیشرفت های گوناگون مادی و معنوی اوج پیدا کرد. قرآن همیشه زنده است. قرآن نیازهای انسان را مورد توجه قرار می دهد، قرآن در هر عصری می تواند بهترین نسخه سعادت انسان ها باشد».
پاسخگویی به تمام نیازهای انسان اعم از الگوهای رفتاری و روش های زندگی در ساحات مختلف زندگی، سازماندهی امور فرهنگی و معنوی و مسائل اجتماعی و معیشتی همچون تنظیم روابط سیاسی و اقتصادی، در راستای رشد و اعتلای انسان و بستری برای بندگی تام و تمام او می باشد.
در نگاه مقام معظم رهبری، دین نه تنها احکام و روابط فردی انسان با خدای متعال، بلکه ارکان بنای زندگی فردی و اجتماعی بشر و الگوهای رفتاری مورد نیاز این زندگی را در همه شئون نیز ارائه می دهد.
در دیدگاه ایشان، گستره هدایتگری دین، گستره ای حداکثری است؛ یعنی دین متولی تکامل بشر در همه شئون فردی، اجتماعی، و کلیه نیازهای مادی و معنوی وی است.
دین اسلامی نظامی است خواستار اجرای عدالت در همه امور اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجرای قوانین الهی برای سوق دادن جامعه به قرب الهی، پالایش اخلاقی، اعتقادی و رفتاری همه افراد جامعه و اعتدال و اعتلای همه ساحت های جامعه. به دیگر سخن، اسلام دینی کامل و بیابهام و دارای طرح کلی و همه جانبه برای تمامی شئون حیات بشریت است.
در واقع از نظر رهبر انقلاب بر خلاف پندار طرفداران دیدگاه های رقیب، اسلام نه تنها نسبت به حیات اجتماعی بی تفاوت نیست، بلکه اساساً جز در سایه دین اسلام نمی توان نظام اجتماعی بر پایه عدالت بنا نهاده، جامعه را به توسعه و تکامل رساند. این مهم از نظر ایشان آنگاه روشن می شود که بدانیم دین اسلام ارکان بنای نظام اجتماعی را به خوبی تبیین کرده است. اما چگونگی بسامان شدن این نگاه حداکثری و رسیدن به مرحله عمل را می توان در مباحث روش شناختی و معرفت شناختی پی جست.
۱- دین و مهندسی دنیا و آخرت
مبنای نگرش حداکثری، مزرعه آخرت بودن دنیا و بسترسازی زندگی دنیوی برای سعادت اخروی در نظام معرفتی دینی است. به دیگر سخن، گستره زندگی انسان ابدی است و دنیا و آخرت، دو مقطع پیوسته زندگی انسان می باشند.
بنابراین، نگرش تفکیک دنیا و سعادت اخروی از سعادت دنیوی، نگرشی غیرصحیح است و این گونه نیست که پرداختن به مسائل و مشکلات زندگی دنیوی، انسان را از آخرت بازدارد و یا بلعکس؛ بلکه اسلام تمام نیازهای معنوی و مادی را در یک مجموعه هماهنگ می بیند و برای تمامی آنها برنامه و هدف دارد.
معظم له نیز بر مبنای هستی شناسی شیعی خود به این مهم واقف بوده و در تمامی نگرش های خود اشراب نموده اند.
۲- توحید و مهندسی نظام سعادت
همانطور که رهبر انقلاب باور دارند: «بعثت نبی اکرم در درجه اول، دعوت به توحید بود. توحید صرفاً یک نظریه فلسفی و فکری نیست، بلکه یک روش زندگی برای انسانهاست؛ خدا را در زندگی خود حاکم کردن و دست قدرت های گوناگون را از زندگی بشر کوتاه نمودن. “لا اله الا اللّه” که پیام اصلی پیغمبر ما و همه پیغمبران است، به معنای این است که در زندگی و در مسیر انسان و در انتخاب روش های زندگی، قدرت های طاغوتی و شیطان ها نباید دخالت کنند و زندگی انسان ها را دستخوش هوس ها و تمایات خود قرار دهند.
اگر توحید با همان معنای واقعی که اسلام آن را تفسیر کرد و همه پیغمبران، حامل آن پیام بودند، در زندگی جامعه مسلمان و بشری تحقق پیدا کند، بشر به سعادت حقیقی و رستگاری دنیوی و اخروی خواهد رسید و دنیای بشر هم آباد خواهد شد؛ دنیایی در خدمت تکامل و تعالی حقیقی انسان. دنیا در دید اسلام، مقدمه و گذرگاه آخرت است.
اسلام دنیا را نفی نمی کند؛ تمتعات دنیوی را منفور نمی شمارد؛ انسان را با همه استعدادها و غرایز در صحنه زندگی، فعال می طلبد؛ اما همه اینها باید در خدمت تعالی و رفعت روح و بهجت معنوی انسانی قرار گیرد تا زندگی در همین دنیا هم شیرین شود. در چنین دنیایی، ظلم و جهل و درندهخویی نیست و این کار دشواری است و به مجاهدت احتیاج دارد و پیغمبر این جهاد را از روز اول آغاز کرد».
۳- نگرش نظام وار اسلام و مهندسی نظام سعادت
از دیگر خصوصیات دین اسلام، نگرش نظام وار در طراحی برنامه سعادت آدمی می باشد. همان گونه که در کلیات اشارتی شد، دین اسلام تفسیر دیگری از توسعه و تکامل جامعه به دست می دهد.
در جامعه اسلامی همه شئون فردی و اجتماعی بر مبنای توحید سازماندهی می شود و کثرتهای آن جامعه حول محور توحید به وحدت میرسند: «این مبنای توحید و اعتقاد به وحدانیت حضرت حق، در تمام شئون فردی و اجتماعی جامعه اسامی تأثیر میگذارد و جامعه را به صورت یک جامعه هماهنگ و مرتبط با یکدیگر و متصل برخوردار از وحدت (وحدت جهت، حرکت و هدف) می سازد».
بر این اساس است که نظامی جامع بر مبنای آموزه های دینی طراحی می شود و تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی در تمامی شرایط سرپرستی می گردد.
از این رو اسلام در مقابل نظام های مادی که مدعی مدیریت همه جانبه زندگی بشریت هستند، خود طرحی جامع و کامل دارد. این نظام جامع باید از دین استنباط گردد و لازمه آن شکل گیری فقه حکومتی است که امروز استنباط آن وظیفه اصلی حوزه های علمیه است. نقش دانشگاه ها نیز در این میان نقش برجسته و درخوری است.
منبع: بصیرت