- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
مذهب اهل سنت یکی از فرقه های بزرگ اسلامی است که امروز اکثریت مسلمانان را در جهان تشکیل می دهد. تأسیس این مذهب را می توان به عمر و ابوبکر نسبت داد که اساس و بنیاد آن تو سط آنان در سقیفه نهاده شد و بعدها به اسم اهل سنت معروف گردید.
توضیح مسئله این است که خدای متعال دین اسلام را با رسالت خاتم الانبیاء ـ صلی الله علیه و آله ـ برای بشر نعمت بزرگی قرار داده است.[۱] پیامبر اسلام(ص) در تبلیغ و تثبیت دین اسلام هیچ کوتاهی از خود نشان نداد و برای اینکه امتش بعد از او گمراه نشود یکی از برنامه های مهم رسمی و الهی آن حضرت بیان و تثبیت نعمت امامت و خلافت بعد از خودش بود.[۲] پیامبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ به خاطر حساس بودن مسأله امامت و نقش اساسی آن در رهبری امت اسلامی در ابعاد اعتقادی، دینی، علمی و سیاسی در طول مدت رسالت الهی خود تاکیدی زیادی بر آن داشته است و بارها در محافل و مکان های مختلف آن را به مسلمین بیان نمود تا بعد از او امتش در گمراهی بسر نبرند و راه حق را توسط رهبری امامان بر حق و جانشینان واقعی او پیروی نموده و به سعادت و قله کمال برسند. روایات و حوادث تاریخی متعددی از آن جمله حدیث ثقلین[۳]، حدیث منزلت[۴]، حدیث و واقعه تاریخی غدیر[۵]، حدیث قلم و دوات[۶] و… دلایل قطعی بر این مطلب می باشند،که در کتاب های شیعه و سنی از پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ در رابطه با امامت و وصایت و جانشینی آن حضرت نقل شده است.
رسول خدا(ص) برای آخرین بار بر مسئله امامت و رهبری مسلمانان در روزهای آخر عمر شریفش تأکید ورزیده و برای این هدف خواست که بعضی از مزاحمین را به عنوان سریه تحت فرماندهی اسامه بن زید از مدینه دور کند و مسئله امامت و رهبری امت را مشخص و تثبیت نماید، لکن عده ای از اصحاب از آن جمله عمر و ابوبکر از این دستور پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ سر برتافتند و بر حضورشان در مدینه و خانه رسول خدا سماجت ورزیدند تا اینکه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ مجبور شد در حضور آنان مسئله را تمام کند و لذا فرمود:«بیائید کاغذ و دوات برایم بیاورید تا چیزی برای تان بنویسم که هرگز بعد از آن گمراه نشوید» عمر بلافاصله گفت درد بر رسول خدا غلبه کرده است(العیاذ بالله هذیان می گوید) و شما قرآن را دارید و قرآن ما را کفایت می کند. با این سخن عمر اختلاف و مشاجره بین اصحاب در گرفت تا اینکه پیامبر عصبانی شدند و فرمود از خانه من بیرون روید. و بدین سان نامه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ نوشته نشد و ابن عباس همواره با چشم گریان می گفت: بالاترین مصیبت بر اسلام مصیبتی بود که نگذاشتند پیامبر خدا نامه را بنویسد.»[۷]
بعد از رسول الله(ص) آنچه که باعث تفرقه در بین مسلمین گردید اختلاف آنان در مسئله امامت و رهبری مسلمین بود. و این اختلاف با توجه به حدیث دوات و قلم، از روز وفات پیامبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بین پیامبر و عمر آغاز گردید. و براساس همین واقعیت نویسنده مقدمه بر کتاب صواعق المحرقه وقتی که این حدیث را از کتاب شرح مواقف تالیف یکی از متکلمین معروف اهل سنت نقل می کند می گوید این اختلاف بین رسول الله و عمر در مسئله امامت و منصب خلافت بوده است.[۸]
از این رو آثار جدی و شدید این اختلاف در بین جامعه اسلامی پدیدار شد. عبد القاهر بغدادی از علمای برجسته اهل سنت در کتاب الفرق بین الفرق می گوید: اختلاف مسلمین برای بار اول در مسئله امامت بوده است. انصار اعتقاد به امامت سعد بن عباده داشته و قریش اعتقاد داشتند که امامت از آن قریش است.[۹]
علمای اهلسنت اعتراف کردهاند که پیامبر اسلام(ص) میخواسته است در این نامه بر امامت بعد از خودش تصریح کرده[۱۰] و کسی را برای خلافت معین کند تا در تعیین خلیفه بین اصحاب اختلاف پیش نیاید[۱۱] و در این صورت اختلافات بزرگ مثل جنگ جمل و صفین به وجود نمیآمدند. بنابر نقل سفیان بن عیینه رسول خدا(ص) میخواسته است بر اسامی خلفاء بعد از خودش تصریح کند تا اختلاف بین امت ایجاد نشود.[۱۲]
بنابراین نوشته نشدن نامه رسول خدا(ص) ریشه اصلی اختلاف در امت اسلامی است که منجر به تشکیل سقیفه شد. در صحیح بخاری داستان سقیفه چنین نقل شده است: «زمانی که رسول خدا رحلت کردند، ابوبکر در مدینه حضور نداشت و عمر برخاست و به مردم گفت: به خدا قسم رسول خدا نمرده است؛ تا اینکه ابوبکر آمد و فوت پیامبر را تایید کرده، به مردم توصیههایی انجام داد. در این هنگام خبر رسید که عدهای در سقیفه بنیساعده اطراف سعد بن عباده جمع شده و میگویند از ما (انصار) یک امیر و از شما (قریش) یک امیر باشد. سپس ابوبکر و عمر و ابو عبیده جراح به سوی آنان رفتند. در ابتداء عمر برای آنان ایراد سخن نمود و سپس ابوبکر او را ساکت کرده، خود به سخن گفتن آغاز کرد و در ضمن سخنان خود خطاب به انصار گفت: ما امیران هستیم و شما وزیران، ولی حباب بن منذر گفت: نه، به خدا قسم یک امیر از ما و یک امیر از شما باشد. ولی ابوبکر گفت نه خیر؛ امیران ما هستیم و شما وزیران هستید و آنان (قریش) وسط عرب و از نظر نژاد عربتراند. سپس خود با عمر بیعت کرد، ولی عمر گفت ما با تو بیعت میکنیم و تو آقای ما و بهترین ما و دوست داشتنی ترین ما نزد رسول خدا هستی و عمر دست ابوبکر را گرفت و با او بیعت کرد و سپس دیگران با او بیعت کردند. یکی از میان جمع گفت که با این کار سعد را کشتید، عمر گفت خدا او را بکشد».[۱۳]
از همین جا بنیاد اولین مذهب با انشعاب عمر و ابوبکر از مسیر اصلی اسلام و بر اساس مخالفت با سفارشات پیامبر بزرگ خدا ، نهاده شد و به رهبری عمر و ابوبکر اولین مذهب در اسلام به وجود آمد که بعدها به اهل سنت نامیده شد.
این دسته از مسلمین در ابتداء عنوان خاصی نداشتند بلکه به عنوان طرفداران عمر و ابوبکر معروف بودند و بنابر قول ابوحاتم رازی بعد از کشته شدن عثمان در زمان معاویه و بعد از آن به «عثمانیه» نامیده می شدند و شیعیان علی ـ علیه السلام ـ در این زمان به نام علویه معروف بودند تا اینکه در زمان عباسیان نام علویه و عثمانیه نسخ گردیدند و علویه بنام پیشین خود یعنی شیعه برگشتند و بر دیگران اسم اهل سنت گذاشته شد و این اسم تا امروز ادامه دارد.[۱۴]
پی نوشت:
[۱] . سوره مائده، آیه ۳.
[۲] . سوره مائده، آیه ۶۷.
[۳] . نیشابوری، حاکم محمد بن محمد، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۱۰، بیروت، دارالمعرفه، بی تا.
[۴] . نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ۷/۱۲۰، بیروت، دارالفکر، بی تا.
[۵] . ابن اثیر، اسدالغابه، ۵/۲۰۵، تهران، اسماعیلیان، بی تا.
[۶] . بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ۳.۹۱، بیروت، دارصعب، بی تا.
[۷] . بخاری، محمد ابن اسماعیل، صحیح بخاری، ۳/۹۱، بیروت، دارصعب، بی تا و نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ۵/۷۶، بیروت، دارالمعرفه، بی تا.
[۸] . هیتمی، احمد بن حجر، الصواعق المحرقه، مقدمه، ص (هـ ) مصر، مکتبه القاهره، بی تا.
[۹] . ابو منصور، عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، ص۱۳، بیروت، دارالوفاق الجدیده دوم، ۱۹۷۷ م.
[۱۰] . محمود بن احمد عیینی، عمده القاری، ج۲ ص۱۷۱.
[۱۱] . یحیی بن شرف نووی، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج۱۱ص۹۰، بیروت، دارالکتب العربی، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۱۲] . عینی، بدرالدین محمود بن احمد ، عمده القاری، ج۲ص۱۷۱، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
[۱۳] . صحیح بخاری، ج۳، ص۱۳۴۱. بخاری، محمد بن إسماعیل ، صحیح بخاری(الجامع الصحیح المختصر)، ج۳، ص۱۳۴۱، بیروت، دار ابن کثیر الیمامه، چ۳، ۱۴۰۷ق / ۱۹۸۷م.، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا
[۱۴] . علی ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، ص ۱۶۸، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی.