- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
علم، یکی از اصول تمدن و سبک زندگی در هر اندیشه و تمدنی است. این امر نه تنها باعث تغییر رفتار فردی مردم و تغییر سبک زندگی آنها خواهد شد، بلکه موجب رشد و تعالی یا انحطاط یک تمدن نیز خواهد شد که جامعه ی اسلامی از این قاعده مستثنا نیست و باید در متن زندگی مردم به آن توجه شود.
علم آموزی و حرکت علمی یکی از بخش های اصلی تمدن اسلامی و از نیازهای ضروری جامعه ی اسلامی و انقلاب اسلامی به شمار می رود. بررسی تحولات و سیر جهان نشان می دهد که همواره جامعه ای توانسته است در جهان نقشی مؤثر داشته باشد که نبض و حیات علم و تکنولوژی در اختیار آن بوده است.
در قرون دوم تا هشتم هجری، تمدن اسلامی از تمدن های پویای عصر بوده است و به دلیل توجه به علم در جامعه ی آن روز، این برهه ی زمانی به عنوان یک مقطع تاریخی از تمدن اسلامی به شمار می آید و در عصر خود، یکی از مؤثرترین تمدن ها بوده است. امروزه نیز کشورهایی می توانند بر جهان حاکمیت کنند که نبض علم در اختیار آنها باشد.
این تحولات نشان از جایگاه علم در تاریخ و تمدن یک ملت دارد که مردم هر عصر باید نسبت به آن اهتمام بالایی داشته باشند. از این رو، برای بیان اهمیت علم در سبک زندگی اسلامی، به این جایگاه در حیات اسلامی و ضرورت آن در نظام اسلامی و معیشت مردم پرداخته می شود تا بیان شود که علم باید یکی از محورهای اصلی زندگی و سبک زندگی اسلامی قرار گیرد تا مراحل کمال کشور گسترده تر شود.
۱- جایگاه علم در اندیشه و حیات اسلامی
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): لَا خَیْرَ فِی الْعَیْشِ إِلَّا لِرَجُلَیْنِ عَالِمٍ مُطَاعٍ أَوْ مُسْتَمِعٍ وَاعٍ»: در زندگى جز براى دو نفر خیرى نیست: عالمى که فرمانش برند و شنونده ی نگه دار (آن که چون مطلبى از دین شنید حفظ کند و عمل نماید).[۱]
«عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ السَّبِیعِیِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) یَقُولُ: أَیُّهَا النَّاسُ اعْلَمُوا أَنَّ کَمَالَ الدِّینِ طَلَبُ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلُ بِهِ أَلَا وَ إِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ أَوْجَبُ عَلَیْکُمْ مِنْ طَلَبِ الْمَالِ إِنَّ الْمَالَ مَقْسُومٌ مَضْمُونٌ لَکُمْ قَدْ قَسَمَهُ عَادِلٌ بَیْنَکُمْ وَ ضَمِنَهُ وَ سَیَفِی لَکُمْ وَ الْعِلْمُ مَخْزُونٌ عِنْدَ أَهْلِهِ وَ قَدْ أُمِرْتُمْ بِطَلَبِهِ مِنْ أَهْلِهِ فَاطْلُبُوه»؛
از امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت است که می فرمایند: ای مردم! بدانید که کمال دین در طلب علم و عمل به آن است و به درستی که طلب علم، از طلب مال واجب تر است. مال، تقسیم شده و تضمین شده است و خداوند به طور عادلانه ای میان شما تقسیم کرده است و علم در نزد اهلش نگهداری شده است و به شما امر شده است که آن را از اهلش بطلبید (منظور از اهل علم، اهل بیت علیهم السلام، میباشند).[۲]
با توجه به این احادیث و تأکیدات آنها، می توان استنباط کرد که طلب علم و فهم دین باید یکی از بخش های اصلی زندگی انسان باشد و اساساً زندگی انسان مسلمان بدون توجه به علم معنا و مفهوم ندارد؛ تا حدی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) کمال دین را در طلب علم و عمل به آن می داند و حضرت صادق (علیه السلام) نیز امر می کنند که انسان یا باید عالم باشد یا در پی طلب علم.
تمامی این تأکیدات و احادیث بسیاری که در باب فضل علم بیان شده است، دلالت بر این دارد که علم در دو قالب طلب علم و عمل به علم، یکی از ارکان اصلی زندگی اسلامی محسوب می شود.
انسان مسلمان باید توجه داشته باشد که این امر به جهت تفقه در علوم دین و مطابق حدیث شریف «الْکَمَالُ کُلُّ الْکَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَهِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَهِ»: تمامی کمال در تفقه در دین، صبر بر مصیبت و اندازه داری در زندگی میباشد،[۳]
همچنین موجب رشد و تعالی جامعه ی اسلامی نیز خواهد شد. موجب کمال انسانی می شود و عامل اصلی در کمال فردی است و با توجه به جایگاه علم در تحولات تمدن ها، می تواند عامل پیشرفت یک تمدن نیز باشد و در جمع چند حدیث شریف بیان شده، باید توجه نمود که در سبک زندگی، با وجود آن که تقدیر معیشت و توجه و اندازه داری در امور دنیایی زندگی یکی از راه های کمال انسانی است، اما باز این امر نیز نباید در زندگی اصالت پیدا کند و نقش محوری داشته باشد، بلکه عامل اساسی در زندگی باید طلب علم باشد و این علم نیز علمی است که موجب کمال انسان در تمامی عرصه های زندگی باشد و بتواند به جنبه های اجتماعی زندگی انسانی نیز تسری پیدا کند.
۲- ضرورت توجه به علم در نظام اسلامی
علم، عاملی اساسی است که همواره باعث وابستگی یک ملت یا رشد و تعالی آن می شود و باعث عزت و استقلال یک کشور میگردد و ریشه های وابستگی آن را به سایر کشورها قطع می کند. این امر نه تنها موجب قطع وابستگی کشور می شود، بلکه عامل اصلی در رشد و بالندگی آن کشور نیز محسوب می شود.
در این صورت، جمهوری اسلامی که به دنبال ایجاد نظام جدیدی در جهان است، باید به دنبال در دست گرفتن نبض علوم، خصوصاً علوم انسانی باشد تا مسیر مدیریت جهانی را به سمت علوم الهی و اسلامی هدایت کند. مقام معظم رهبری در این زمینه می فرمایند:
«در این زمینه که علم نیاز است، شماها مى دانید، اما خوب است مجدداً من این را بگویم که حقیقتاً کشورى که دستش از علم تهى است، نمی تواند توقع عزت، توقع استقلال و هویت و شخصیت، توقع امنیت و توقع رفاه داشته باشد. طبیعت زندگى بشر و جریان امور زندگى این است. علم، عزت می بخشد.
جمله اى در نهج البلاغه هست که خیلى جمله ى پرمغزى است. می فرماید: العلم سلطان؛ علم اقتدار است. سلطان یعنى اقتدار، قدرت. العلم سلطان من وجده صال و من لم یجده صیل علیه؛[۴] علم اقتدار است. هر کس این قدرت را به چنگ آورد، می تواند تحکم کند، می تواند غلبه پیدا کند. هر کسى که این اقتدار را به دست نیاورد، صیل علیه؛ بر او غلبه پیدا خواهد شد؛ دیگران بر او قهر و غلبه پیدا می کنند؛ به او تحکم می کنند».[۵]
از طرف دیگر، یکی از مشکلات اساسی در تولیدات داخلی، عدم اتکای آنها به علم و تکنولوژی است. متأسفانه کاربرد ناصحیح علم و دانش در جهتی غیر از جهت معیشت مردم و آسیب های اساسی اقتصاد کشور، سبب شده است تا نه تنها وابستگی اقتصاد ملی به غرب و علوم غربی کاهش پیدا نکند، بلکه این وابستگی روز به روز بیشتر شود.
لذا نیاز است تا با گسترش صنایع دانش بنیان و استفاده از علم و دانش در جهت مسائل اساسی اقتصادی و اجتماعی مردم، چرخه ی علم و تکنولوژی را به سمت حمایت از تولید داخلی و بهبود معیشت مردم تغییر داد.
از این رو، اگر علم در چرخه ی تولید کشور نباشد، نه تنها تولید ملی تحول پیدا نمی کند و افزایش نمییابد، حتی موجب عقب ماندگی و گسترش فقر در کشور نیز خواهد شد. به همین جهت، علم و در اختیار گرفتن مسیر علمی جهان، یکی از راه های پیشرفت و تحقق اهداف انقلاب به شمار می آید.
مقام معظم رهبری در این زمینه می فرمایند: «پیشرفت مادى کشور در درجه ى اول، متوقف بر دو عنصر است: یک عنصر، عنصر علم است؛ یک عنصر، عنصر تولید است. اگر علم نباشد، تولید هم صدمه مىبیند؛ کشور با علم پیش می رود.
اگر علم باشد، اما بر اساس این علم و بر بنیاد دانش، تولید، تحول و تکامل و افزایش پیدا نکند، باز کشور درجا می زند. عیب کار ما در دوران حکومت طواغیت این بود که نه علم داشتیم و چون علم نبود، نه تولید متکى بر پایه ى علم و پیشرونده و رشدیابنده داشتیم. لذا دنیا وقتى وارد میدان صنعت شد، پیشرفت؛ قارهى آسیا که دیرتر از اروپا وارد میدان صنعت شده بود، پیشرفت؛ ولى ما بر اثر حکومت این طواغیت و شرایط گوناگون، عقب ماندیم.
اگر می خواهیم جبران کنیم ـکه میخواهیم و ملتمان حرکت هم کرده است و به میزان زیادى پیش هم رفته استـ باید به علم و تولید اهمیت بدهیم؛ باید در مراکز علم، در مراکز تحقیق، با شکلهاى نو و مدرن پیگیرى شود».[۶]
همچنین عدم آموزش و سرمایه گذاری در نیروی انسانی و توجه به تحقیق و توسعه، موجب می شود که تولیدات ملی زمینه ی بهره وری و رشد و توسعه نداشته باشد و نتواند در شرایط مختلف انعطاف نشان دهد و وابستگی صنایع به تولیدات و علم خارجی زیاد می شود.
لذا اقتصاد دانش بنیاد کمک خواهد کرد تا وابستگی صنایع به علوم غربی کاهش یابد و در عین حال، رشد و بالندگی تولیدات ملی افزایش یابد و اقتصاد بتواند نبض علم و تکنولوژی را در اختیار بگیرد. از این رو، لازم است تا مردم به عنوان رکن اصلی پیشرفت علمی و اقتصادی کشور، نقش مؤثری در این زمینه داشته باشند.
۳- جایگاه علم در سبک اقتصادی زندگی اسلامی
اهمیت علم و دانش نه تنها ضرورت پرداختن به علم در جامعه را می رساند و این مهم را یکی از وظایف مسئولان می داند، بلکه این تذکر را به مردم می دهد که متناسب با اقتضائات جمهوری اسلامی، طلب علم باید یکی از شئون زندگی فردی قرار گیرد تا جامعه بتواند رشد و کمال خود را طی کند. در جامعه اگر تمامی آحاد مردم طلب علم را یکی از ابعاد زندگی خود ندانند، کلیت جامعه نیز نمی تواند مسیر علمی را طی کند و فقط در افرادی خاص محدود خواهد شد.
لذا معیشت و زندگی یک فرد مسلمان به مسائل فردی و مادی خود محدود نمی شود و شئونی چون طلب علم، تفقه در دین و در نظر گرفتن اقتضائات جامعه و بسیاری از مسائل دیگر را باید در زندگی خود لحاظ کند تا زندگی اسلامی داشته باشد و از اصول و الگوهای غربی تبعیت نکند. از این رو، فرد باید در راه کاهش فقر و عدالت توزیعی، کسب معارف اسلامی و طلب علم (معنای اعم علم مد نظر است) در حد خود گام بردارد و در طرف دیگر، در راه بارور کردن سطح علمی جامعه نیز مؤثر باشد.
باید توجه کرد که یکی از ریشه های مشکلات در سبک زندگی کنونی ما، عدم توجه به مسئله ی علم و جایگاه آن در زندگی است. اگر مردم ما در خصوص ارتباطات با یکدیگر، احترام به ارزشهای انسانی خود، مدیریت مصرف و… شئون مختلف سبک زندگی را رعایت نمی کنند و به سمت تجملگرایی، اسراف، کم کاری و ارتباطات ناصحیح می روند، به این علت است که از جایگاه زندگی خود و اهمیت موارد مختلف در زندگی خود آگاهی ندارند. لذا علم آموزی نه تنها این شئون زندگی را درست می کند، بلکه به رشد و پیشرفت کشور نیز کمک می کند.
در این صورت، اگر این علم علمی اسلامی و الهی باشد، یکی از رهبرهای اصلی فرد در زندگی شخصی و اجتماعی اش خواهد بود.
علم و آگاهی بر یک مطلب، موجب شکلگیری ایمان و اعتقاد ما به آن مسئله خواهد شد و از این رو، می تواند ایمان فرد را نیز تصحیح کند و در صورت تصحیح ایمان فرد، هدف زندگی و نحوهی زندگی او نیز متأثر خواهد شد.
بنا بر بیان رهبری، ایمان اسلامی و راسخ او، ریشهی اصلی تصحیح سبک زندگی و تعاملات او نیز خواهد شد. ایشان در این باره می فرمایند: «دو سه نکته پیرامون ایجاد این وضعیت و الزاماتى که دنبال این فرهنگ رفتن براى ما ایجاد می کند، وجود دارد که باید به این ها توجه کنیم. نکته ى اول این است که رفتار اجتماعى و سبک زندگى، تابع تفسیر ما از زندگى است:
هدف زندگى چیست؟
هر هدفى که ما براى زندگى معین کنیم، براى خودمان ترسیم کنیم، به طور طبیعى، متناسب با خود، یک سبک زندگى به ما پیشنهاد می شود. یک نقطهى اصلى وجود دارد و آن، ایمان است. یک هدفى را باید ترسیم کنیم ـهدف زندگى راـ به آن ایمان پیدا کنیم. بدون ایمان، پیشرفت در این بخش ها امکانپذیر نیست؛ کارِ درست انجام نمیگیرد. حالا آن چیزى که به آن ایمان داریم، می تواند لیبرالیسم باشد، می تواند کاپیتالیسم باشد، می تواند کمونیسم باشد، می تواند فاشیسم باشد، می تواند هم توحید ناب باشد.
بالاخره به یک چیزى باید ایمان داشت، اعتقاد داشت، به دنبال این ایمان و اعتقاد پیش رفت. مسئله ى ایمان مهم است. ایمان به یک اصل، ایمان به یک لنگرگاه اصلى اعتقاد؛ یک چنین ایمانى باید وجود داشته باشد. بر اساس این ایمان، سبک زندگى انتخاب خواهد شد».[۷]
در پایان باید اشاره کرد که علم یکی از اصول تمدن و سبک زندگی در هر اندیشه و تمدنی است. این امر نه تنها باعث تغییر رفتار فردی مردم خواهد شد و سبک زندگی آنها را متأثر می کند، بلکه موجب رشد و تعالی یا انحطاط یک تمدن نیز خواهد شد که تمدن اسلامی و جامعه ی اسلامی از این قاعده مستثنا نیست و باید در متن زندگی مردم به آن توجه شود.
پی نوشت ها
۱-کافی، ج ۱، ص ۳۱،
۲-همان، ص ۳۰،
۳-همان، ص ۳۲،
۴-شرح نهج البلاغه، لابن أبی الحدید، ج ۲۰، ص ۳۲۰،
۵-دیدار مقام معظم رهبری با نخبگان، ۱۲ شهریور ۱۳۸۶،
۶-بیانات در دیدار کارگران نمونهی سراسر کشور، ۸ اردیبهشت ۱۳۸۹،
۷-بیانات در جمع جوانان استان خراسان شمالی، ۱۳۹۱،
منبع: اندیشکده برهان؛ مرتضی غضنفرنژاد؛ پژوهشگر اقتصادی