- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
لباس، براى پوشاندن بدن و حفظ آن از سرما و گرما و آلودگى و مایهى آبرو و آراستگى انسان است. تبدیل آن به وسیلهى تفاخر و تجمل و ارزش را در کیفیت جامه دانستن، نوعى انحراف از فلسفهى وجودى لباس است.
از این رو(سادهپوشى) به عنوان یکى از مظاهر سادهزیستى و رهایى از تعلقات مادى است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) این گونه به زندگى و دنیا مىنگریست و این گونه نیز مىزیست و هرگز ارزش را در(لباس) نمىدید.
سعدى مىگوید:
تن آدمى شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
و به قول پروین اعتصامى:
زهد با نیت پاک است نه با جامهى پاک
اى بس آلوده، که پاکیزه ردایى دارد
در این جا به نمونه هایى از سیرهى حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد پوشیدن جامه، جنس لباس، رنگ، اندازه و تعداد و نحوهى پوشیدن پیراهن، کفش، کلاه، عمامه، ردا و. . . اشاره مىکنیم:
۱ ـ جنس و رنگ لباس
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) هم به سلامت و عافیت جسمى، هم به سادگى و هم به نوع سالمتر پارچهى لباس توجه داشت. لباس پنبهاى مورد علاقهى آن حضرت بود. على(علیه السلام) مىفرماید:(لباسهاى پنبهاى بپوشید، چرا که آن، لباس پیامبر خداست).(۱)
آن حضرت، هم لباس برد یمانى مىپوشید، هم جبهاى پشمین و خشن از پنبه و کتان.(۲)
مىفرمود:(پنج چیز را تا زندهام ترک نمىکنم، . . . یکى هم پوشیدن لباس پشمى).(۳)
رنگ سبز، رنگ مورد پسند پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) براى لباس بود.(۴) بیشتر جامههاى پیامبر سفید بود و مىفرمود: لباس سفید را بر زندگانتان بپوشانید و مردگانتان را هم با پارچهى سفید کفن کنید.(۵)
پیامبر خدا ملحفهاى داشت که با زعفران رنگآمیزى شده بود و گاهى تنها با پوشیدن همان، با مردم نماز مىخواند.(۶)
رنگ سرخ، رنگى بود که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) براى لباس، آن را نمىپسندید.(۷)
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نمونهى اعلاى تمیزى و آراستگى بود. در لباس پوشیدن نیز به این نکته توجه داشت و در مورد نظافت جامه مىفرمود:(من اتخذ ثوبا فلینظفه).(۸)
لباس سفید، خود به خود طورى است که چرک و آلودگى زودتر در آن معلوم مىشود، و انسان مقید به سنت نبوى نظافت، به شستن و تمیز کردن آن روى مىآورد. به علاوه انبساط خاطر و باز شدن روحیه نیز از فواید پوشیدن لباس روشن و سفید است.
۲ ـ اندازه و کیفیت
جامهاى که انسان را مغرور و سرمست کند یا تکبر و خودبرتربینى آورد، ناپسند است. مقید بودن به نوع خاصى از جامه نیز، اسارتآور است.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) هرگاه لباس تازه مىپوشید، خدا را شکر و سپاس مىگفت و جامهى قبلى را به مسکین مىداد.
(کان من فعله اذا لبس الثوب الجدید حمدالله)(۹)
در روایت دیگر است که چون جامهى نو به تن مىکرد، دعا مىکرد و مىفرمود: خدایى را سپاس که بر تن من چیزى پوشاند تا پوشش من باشد و میان مردم آراسته باشم.(۱۰)
جامهى بلندى که بر زمین کشیده شود، نشان تکبر است و در جاهلیت، شیوهى اشراف بوده است. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ضمن آن که از پوشیدن آن گونه جامهها نهى مىکرد، خود جامهاى مىپوشید که از نظر بلندى به قوزک پاهایش نمىرسید.(کانت ثیابه کلها مشمره فوق الکعبین).(۱۱) این در مورد جامهاى بود که همچون لنگ به کمر مىبست. و جامهاى که از رو مىپوشید، تا نصف ساق پا مىرسید.
جامهى وى گاهى جامهاى کوچکتر از قطیفه(شمله) بود، یا جامهاى پشمین و راه راه با خطوط سیاه و سفید که وقتى آن را به بر مىکرد، هیئت زیبایى مىیافت.(۱۲)
از نشانههاى وارستگى آن حضرت در پوشیدن جامه و این که فخر خویش را به جامه و نوع آن نمىدانست، این است که نقل شده هر نوع لباسى که فراهم مىشد مىپوشید، از لنگ و پیراهن یا جبه یا هر چیز دیگر.(۱۳)
۳ ـ سادهپوشى
سادهزیستى رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و وابسته نبودن به جلوههاى فریبندهى دنیا و به ناز و نعمت آن دل نبستن و به جلوههاى مادى دل خوش نداشتن، در همهى شوون زندگى وى متجلى بود از جمله در کیفیت و نوع لباس و فرش و زیرانداز و. . .
نقل شده که گاهى آن حضرت، روى حصیر مىخوابید، بى آن که جز آن چیزى زیرش باشد.(۱۴)
هر چه فراهم بود مىپوشید، چه قطیفهاى باشد که بر بکند، یا برد عالى که بپوشد، چه جبهى پشمین، هر چه که از حلال مىیافت مىپوشید.(ما وجد من المباح لبس)(۱۵)
مهم، مباح بودن جامه بود که براى رسول خدا اهمیت داشت، نه قیمت و جنس و دوخت و جذاب بودن!
آن حضرت به صحابى پارساى خود ابوذر غفارى فرمود:
اى ابوذر! من لباس خشن و سخت مىپوشم، روى زمین مىنشینم، انگشتانم را پس از غذا مىلیسم، بر چهار پاى بى زین سوار مىشوم و کسى را در ردیف خود سوار مىکنم. اینها از سنتهاى من است، هر کس از سنن من روى گردان شود، از من نیست.(۱۶)
در سخن دیگرى آمده است که عبایى داشت، هرگاه مىخواست نافله بخواند(یا جابه جا شود) آن را دو تا مىکردند و زیرش مىانداختند.(۱۷)
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز نسبت به جاى خواب و رختخواب، عیبجویى و ایرادگیرى نداشت. اگر بستر برایش مىگستردند، بر آن مىخوابید و اگر رختخوابى پهن نمىشد، بر زمین مىخوابید.
(ان فرشوا له اضطجع وان لم یفرش له اضطجع على الإرض. )(۱۸)
این نهایت زهد و اوج وارستگى از تعلقات دنیوى است.
وقتى در خانه بود، لباس خود را مىدوخت و بر کفش خویش وصله مىزد.(۱۹)
روزى عمر خدمت آن حضرت رسید، در حالى که وى بر روى حصیرى خفته بود و حصیر بر پهلوهاى آن حضرت خط انداخته بود; گفت: یا رسول الله! کاش بسترى گسترده بودید! فرمود: دنیا را مىخواهم چه کنم؟ مثل من و دنیا مثل رهگذرى است که در یک روز گرم، ساعتى از روز را زیر سایهى درختى به استراحت پرداخته، سپس آن جا را وانهاده و رفته است.(۲۰)
۴ ـ لباسهاى ویژه
کلاه، عمامه، دستار و عرقچین، گرچه پوشانندهى(بدن) نیست، ولى در ردیف جامه به شمار مىآید. از سنتهاى اسلامى، پوشاندن سر است، چه هنگام عبادت و نماز، چه در مواقع دیگر. گرچه(در سر عقل باید، بىکلاهى عار نیست.)
پوشش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) براى سر خود، اغلب(عمامه) بود. هنگام نماز و خطبه و جهاد، به تناسب، شرایط، با چیزى سر را مىپوشاند. گاهى هم سر برهنه بود. به روایت امام صادق(علیه السلام) پیامبر اسلام، عرقچین و کلاه سفید راه راه مىپوشید و در هنگام جنگ، عرقچینى بر سر مىگذاشت که دو گوش داشت و روى گوشها را مىپوشاند.(۲۱)
در مواقع دیگر، از زیر عمامه، عرقچین هم بر سر مىپوشید.(کان یلبس القلانس تحت العمائم. )(۲۲) البته گاهى عمامهى بدون کلاه بر سر مىنهاد، یا کلاه بدون عمامه مىپوشید(۲۳). عمامه سیاهى داشت که بر سر مىپیچید و با آن نماز مىخواند.(۲۴)
اگر استفادهى از دستمال و حوله را براى خشک کردن دست و صورت هنگام وضو وارد بحث پوشش و لباس کنیم، در این زمینه هم بد نیست بدانیم که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) حولههاى متعددى داشت، با نامهاى مختلف و کاربردهاى گوناگون که به مراعات بهداشت و نظافت و نظم هم مربوط مىشود.
در روایت آمده است: آن حضرت دستمال و حولهاى داشت که پس از وضو چهرهى خود را با آن خشک مىکرد و اگر حوله و دستمالى همراه نداشت، با گوشهى لباس خود صورت را خشک مىکرد.(۲۵)
آراستگى آن حضرت، به خصوص هنگام حضور در جمع مسلمانان در مسجد و براى خطبه و نماز، گوشهى دیگرى از سیرهى او را نشان مىدهد. لباس نماز جمعهى وى مخصوص بود:(کان له ثوب للجمعه خاصه).(۲۶) در بعضى روایات آمده که غیر از لباسى که در روزهاى غیر جمعه مىپوشید، دو جامهى مخصوص براى جمعه داشت.(۲۷)
۵ ـ آداب لباس پوشى
گرچه لباس پوشیدن، کارى ساده و روزمره و عادى است، ولى روش و سیرهى اولیاى دین در این زمینهها هم براى ما مهم است.
پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) هر گاه لباس و پیراهن مىپوشید، ابتدا سمت راست را بر تن مىکرد و هرگاه جامه از تن در مىآورد، از سمت چپ شروع مىکرد.(۲۸)
گاهى بى آن که جامهى دیگرى بر تن کند، روپوشى را بر اندام خود مىافکند و دو طرف آن را بین دو شانهى خود گره مىزد و چه در خانه یا بیرون یا هنگام نماز بر جنازهها، با همان حالت نماز مىگزارد. گاهى نیز در یک لباس گشاد نماز مىخواند. دو عدد جامهى برد بافته شده داشت که آنها را تنها در حال نماز مىپوشید، امت خویش را به(نظافت) دستور مىداد و تشویق مىکرد.(۲۹)
آن حضرت، انجام کار را با دست راست، و شروع از سمت راست را در همهى کارهایش دوست داشت; در پوشیدن جامه و کفش، در شانه کردن موى.(۳۰)
لباسى که مىخرید، اگر آستین آن بیش از اندازه بود، مقدار اضافى را مىبرید.(۳۱) و نمىگذاشت لبهى آن را هم بدوزند و به همان حال مىپوشید و مىفرمود: کار، خیلى زودتر از اینهاست.(۳۲)
پایان این بخش را به دو کلام از حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) زینت مىدهیم که دربارهى جامه و آداب لباس پوشى فرموده است:
( من لبس ثیاب شهره فى الدنیا البسه الله لباس الذل یوم القیامه).(۳۳)
هر کس در دنیا لباس شهرت بپوشد(لباسى غیر معمول که به خاطر آن انگشتنما شود) خداوند در روز قیامت جامهى ذلت و خوارى بر او مىپوشاند.
امام صادق(علیه السلام) از پدران خویش روایت کرده است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نهى مىکرد که مردان، در لباس پوشیدن خود را شبیه زنان سازند. و نهى مىکرد که زنان، در لباس شبیه مردان شوند.(۳۴)
پىنوشتها
۱ ـ براى آشنایى از سایر ویژگىهاى اخلاقى و رفتارى حضرت مىتوانید به کتاب همگام با رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) مراجعه نمایید.
۱- البسوا الثیاب القطن فانها لباس رسول الله(سنن النبى، ص ۱۲۶).
۲- بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۲۷
۳- مکارم الاخلاق، ص ۱۱۵
۴- کان یعجبه الثیاب الخضر(سنن النبى، ص ۱۲۰).
۵- البسوها احیإکم و کفنوا فیها موتاکم(سنن النبى، ص ۱۲۰ و محجه البیضإ، ج ۴، ص ۱۴۰).
۶- محجه البیضإ، ج ۴، ص ۱۴۱
۷- سنن النبى، ص ۱۳۳-(انه کره الحمره فى اللباس).
۸- مکارم الاخلاق، ص ۱۰۳
۹- بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۵۱ و مکارم الاخلاق، ص ۳۶
۱۰- بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۵۱ و محجه البیضإ، ج ۴، ص ۱۴۵
۱۱- سنن النبى، ص ۱۲۰، محجه البیضإ، ج ۴، ص ۱۴۱
۱۲- سنن النبى ، ص ۱۲۵، حدیث ۱۳۵
۱۳- همان، ص ۱۲۰ به نقل از احیإ العلوم غزالى.
۱۴- همان، ص ۱۲۳
۱۵- محجه البیضإ، ج ۴، ص ۱۲۵
۱۶- سنن النبى، ص ۱۳۱-
۱۷- همان، ص ۱۲۳ و بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۲۲۷
۱۸- محجه البیضإ، ج ۴، ص ۱۳۰
۱۹- بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۰
۲۰- همان، ص ۲۳۹
۲۱- مکارم الاخلاق، ص ۱۲۰
۲۲- سنن النبى، ص ۱۲۲، محجه البیضإ، ج ۴، ص ۱۴۳
۲۳- بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۲۵۰
۲۴- سنن النبى، ص ۱۲۵
۲۵- مکارم الاخلاق، ص ۳۶
۲۶- بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۲۷
۲۷- همان، ص ۲۵۱ و سنن النبى، ص ۱۲۱
۲۸- سنن النبى، ص ۱۲۳
۲۹- همان، ص ۱۲۶
۳۰- بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۷
۳۱- همان، ص ۲۷۸
۳۲- مکارم الاخلاق، ص ۱۰۱
۳۳- همان، ص ۱۱۶
۳۴- همان ، ص ۱۱۸
منبع: نشریه فرهنگ کوثر؛ شماره ۴۹