- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
به مناسبت یازدهم ربیع الثانى سال روز کشتار مردم به پا خاسته بر ضدکشف حجاب در مسجد گوهرشاد مشهد مقدس [که امسال با ۱۳ مرداد مصادف است] بر آن شدیم تا در این فرصت کوتاه به تجزیه و تحلیل آن بپردازیم، و یکى از قیام های اسلامى و مردمى تحت رهبرى مراجع تقلید را پىش چشم آوریم، و با شهیدان عزیز قیام بر ضد کشف حجاب رضاخانى، تجدید عهد کنیم که همواره پاسدار ارزش هاى اصیل اسلامى باشیم، و در حفظ ارزش هاى اصیل اسلامى از جمله پوشش زنان که قیام گوهرشاد درپاسداشت این ارزش صورت گرفت گام هاى راسخ و استوار برداریم.
ماموریت براى رواج فرهنگ غرب
مطالعات جامعه شناسى و روان کاوى، تردیدى باقی نگذاشته که مذهب به گونه یک اصل پایدار در اعماق وجود انسان ریشه دارد، و بینش مذهبى در مشرق زمین بسیار عمیق تر از غرب است، شاید به دلیل این که نخستین جوانه هاى تمدن در شرق ظاهر گشته و پىامبران نیز از شرق برخاسته اند.
این مطلب نیز ثابت شده که «مذهب اصیل » موجب استقلال فکرى و عملى انسان ها شده و آن ها را از بیهوده زیستن باز مى دارد و سد خلل ناپذیرى در برابر نفوذ فرهنگ غرب و استعمار غرب خواهد بود.
از آن جا که استعمار غرب براى دست یافتن به ثروت هاى شرق از هیچ تلاشى دریغ نمى ورزد مذهب اسلام را به عنوان یک مکتب سازنده ضد استعمار مى داند و در مطالعات خود به این نتیجه رسیده که آیین اسلام در برابر مطامع و منافع غرب سد محکمى ایجاد مى کند. بنابراین براى دست یابى به اهداف شوم خود، باید براى براندازی اسلام نهایت کوشش را نمود و در این راستا از هیچ کوششى فروگذار نکرد، استعمارغرب براى نیل بدین مقصود به دو ترفند دست یازید:
۱ براى جدا سازى مردم مسلمان از محتواى ناب اسلام، به مذهب سازى پرداخت،حزب هایى زیر نقاب اسلام با نام هاى: قادیانی گرى، شیخی گرى، صوفی گرى، بابی گرى،بهایی گرى، پاک دینى (منسوب به کسروى) پدید آورد و طبق شواهد و مدارک روشن وغیر قابل انکار، همه این ادیان ساختگى رسما از طرف استعمارگران و بیگانگان تایید مى شدند. استعمارگران با این کار دو موضوع را نشانه گرفتند، نخست تفرقه و اختلاف شدید بین مسلمانان را جایگزین وحدت صفوف آنها کنند، دوم این که مردم جهان و مسلمانان را از اسلام ناب جدا سازند، و آن ها را از درون بی محتوا کنند، وبه این وسیله زمینه سازى عمیق و وسیعى براى نفوذ فرهنگ غرب در اذهان به وجودآورند، پرواضح است که جداسازى اسلام و مسلمین از ماهیت اصیل خود، از بین بردن موانع براى ورود و نفوذ فرهنگ غرب خواهد شد.
۲ سعى فراوان کردند تا با سیاست بازی هاى گوناگون، توسط مزدوران خود با طرح برنامه هاى مختلف، فرهنگ منحط غرب را جای گزین فرهنگ اسلام کنند و این برنامه هم چنان در سطح وسیع ادامه دارد که از آن گاهى به تهاجم و شبیخون فرهنگى غرب، تعبیر مى شود، و مقام معظم رهبرى حضرت آیه الله خامنه اى مدظله العالى به طورمکرر هشدار داده اند و مردم را به رویارویى استوار در برابر این تهاجم و شبیخون فرا خوانده اند.
استعمارگران، در راس آن ها استعمار پىر انگلستان، براى رواج فرهنگ غرب درآسیا، سه عنصر فرومایه را مامور کردند تا همزمان در ایران، ترکیه و افغانستان به اسلام زدایى بپردازند و فرهنگ غرب را جای گزین اسلام کنند، این سه عنصر عبارت بودند از:
۱ رضاخان در ایران؛ ۲ امان الله خان در افغانستان؛ ۳ کمال آتاتورک درترکیه.
این سه نفر با پشتیبانى استعمارگران، هر کدام ضربات شدیدى بر اسلام و جامعه اسلامى وارد کردند.
کمال آتاتورک رژیمى خودکامه در ترکیه به وجود آورد، او در سال ۱۹۲۴ میلادی(۱۳۴۳قمرى) در ترکیه مذهب را در همه جا حذف کرد، و دستور داد هر چیزى که مربوطبه تاریخ گذشته ترک ها و امپراطورى عثمانى، یا درباره اسلام باشد، از برنامه های درسى همه مدارس ترکیه حذف شود، نظام «لائیک » و جدایى سیاست از دین بر جامعه حاکم گردد، او براى برقرارى چنین نظامى موضوع متحدالشکل بودن لباس زنان ومردان را جزو برنامه هاى خود قرار داد، و کشف حجاب را در همه جا رسم کرد و هم اکنون نیز سیستم مدیریت ترکیه، دنباله رو او بوده و به رغم اعتراضات مکررمسلمانان آن کشور، ورود دختران باحجاب به دانشگاه ها ممنوع شده و در همه جامظاهر فرهنگ غرب دیده مى شود.
عنصر دیگر، امان الله خان، دیکتاتور افغانستان بود که تصمیم گرفت درافغانستان به اسلام زدایى بپردازد و فرهنگ منحط غرب را جاى گزین فرهنگ سازنده اسلام کند، ولى فشارهاى او در برابر صلابت مردم مسلمان افغانستان، بی اثر ماند ونقشه هاى شوم او خنثى گردید، از این رو چندان توفیقى نیافت و به هدف شوم خودنرسید.
رضاخان در ایران با حمایت انگلیس روى کار آمد. او از عوامل گوناگون برای گسترش فرهنگ غرب و برچیدن فرهنگ اسلام بهره جست، گستاخى او به حدى رسید که درکشور ایران، عاصمه تشیع، در روز هفدهم دى ماه سال ۱۳۱۴ شمسى، اعلام کشف حجاب اجبارى نمود و در این خصوص پافشارى عجیبى کرد.
چند نمونه از دیکتاتورى رضاخان
در مورد کشف حجاب در عید نوروز سال ۱۳۰۶ شمسى (برابر ۲۷ رمضان سال ۱۳۴۶ قمرى) یعنى قبل ازاعلام کشف حجاب، جمعیت بسیارى از اطراف و اکناف کشور براى زیارت مرقد منورحضرت معصومه(سلام الله علیها) و درک لحظه سال تحویل، در کنار مرقد، به قم آمده بودند، در این میان، مردم باخبر شدند که چند نفر از افراد خانواده رضا خان، که همسر و دو دخترش به نام هاى شمس و اشرف در میانشان بود، با سر برهنه، بدون پوشش اسلامى وارد قم شده اند و مى خواهند با همان وضع، وارد حرم گردند. این گستاخى وبی احترامى موجب خشم مردم گردید، یک روحانى به نام «سید ناظم واعظ » مردم رابه امر به معروف و نهى از منکر فرامى خواند و احساسات پاک دینى مردم را تشدیدمى کرد، در این میان، خبر به یکى از علماى مجاهد و مدرسان بزرگ حوزه علمیه که از اطرافیان آیه الله العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائری؛ یعنى آیه الله شیخ محمدتقى بافقى رسید ایشان خست براى خانواده رضا خان پىام داد که: «اگر مسلمان هستید، نباید با این وضع، در این مکان مقدس حضور یابید، و اگر مسلمان نیستیدباز هم حق ندارید.» افراد خانواده گستاخ رضاخان به پىام آیه الله بافقى اعتنانکردند، آن عالم ربانى، شخصا به حرم رفت و به خانواده رضاخان اخطار شدید کردو همین برخورد، نزدیک بود موجب قیام و شورش مردم بر ضد حکومت شاه گردد.
از طرف شهربانى قم به رضاخان تلگراف کردند که خانواده شما به دستور روحانیان در اتاقى زندانى شده اند و به آنان اخطار شده که حق ندارند بدون حجاب وارد حرم گردند. رضاخان شخصا با یک واحد موتوریزه نظامى وارد قم شد و با چکمه وارد صحن مطهر گردید، و آیه الله شیخ محمد تقى بافقى را مورد ضرب و شتم قرار داد.
به اشاره رضاخان، آیه الله شیخ محمد تقى بافقى را خوابانیدند و شاه با عصای ضخیم بر پشت او مى نواخت، و شیخ فقط فریاد مى زد: «یا امام زمان! به فریادبرس » سپس به دستور رضاخان، آیه الله شیخ محمد تقى بافقى را دستگیر کرده و مدتی زندانى بود، سپس به شهررى تبعید نمودند و تا پایان عمر، او را تحت نظر یک بازرس اداره آگاهى قرار دادند که در سال ۱۳۲۲ شمسى در تبعیدگاه از دنیا رفت ومردم جنازه مطهرش را به قم آورده و در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه(سلام الله علیه) به خاک سپردند. مبارزه و مجاهدت این مرد خدا، با «کشف حجاب » به حدى رسید که در همان وقتى که در تبعیدگاه شهررى تحت نظر بود، خواهررضاخان از دنیا رفت، جنازه او را کنار مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم(ع) براى دفن آوردند، رضاخان و بستگانش اجتماع کرده بودند، رضاخان براى آیه الله بافقى پىام داد که بیا و بر جنازه خواهرم نماز میت بخوان. او با صراحت گفت: «نمى آیم ».
جالب این که همه اطرافیان و بستگان رضاخان جمع شده بودند آیه الله بافقى درکنار آن جمع رفت، خودش نقل مى کند:
«وقتى که همه جمع شدند، منتظر بودند که من بر جنازه نماز بخوانم، با صراحت به آنها گفتم من بر جنازه او نماز نمى خوانم.»
۲ مرجع تقلید وقت، آیه الله العظمى شیخ عبدالکریم حائری(ره) در برابرمساله کشف حجاب، موضع قاطع گرفت و گفت:
«مساله دین و ناموس است تا پاى جان باید ایستاد.» در این مورد طى تلگرافی به رضاخان، خشم خود را نسبت به کارهاى خلاف شرع، از جمله کشف حجاب، ابراز داشت،ولى رضاخان حامل نامه را دستگیر و زندانى کرد، و تلگرافى تهدیدآمیز و آمیخته با اهانت و تحقیر در جواب تلگراف ایشان، ارسال نمود.
۳ گستاخى دژخیمان رضاخان در اجراى کشف حجاب به جایى رسید که روزى رییس شهربانى قم که مردى گستاخ و بدزبان بود، به حرم مطهر حضرت معصومه(س) وارد شد.
با داد و فریاد به بانوان باحجاب که در کنار ضریح حضرت معصومه(س) به زیارت اشتغال داشتند پرخاش و حمله کرد، تا چادر را از سرشان بگیرد، آه و ناله زنان بلند شد، مرحوم آیه الله العظمى مرعشى نجفى که در آن جا حضور داشت، بسیارناراحت شده و براى جلوگیرى از گستاخى رییس شهربانى به پىش رفت و با او درگیرشد و سیلى محکمى به صورت او نواخت، رییس شهربانى، آیه الله مرعشى را به قتل تهدید کرد و به او پرخاش نموده و ناسزا گفت، ولى از قضاى روزگار همین نامردگستاخ یک روز بعد از این حادثه، در بازار قم عبور مى کرد، بر اثر ریزش قسمتى ازسقف ساختمان بازار بر روى او، به هلاکت رسید.
ماجراى قیام خونین مردم بر ضد کشف حجاب در مسجد گوهرشاد مشهد
یکى از قیام های خونین مردم مسلمان ایران به رهبرى مراجع تقلید در قرن معاصر، که نقطه عطفى درتاریخ قیام هاى اسلامى در تاریخ صد ساله اخیر است، قیام مردم مسلمان در مسجدگوهرشاد، در کنار مرقد مطهر حضرت امام رضا علیه السلام بر ضد دیکتاتوری رضاخان، و کشف حجاب او است، در این جا نظر شما را به خلاصه آن جلب نموده، سپس به نتیجه گیرى مى پردازیم:
هنگامى که رضاخان کشف حجاب اجبارى را به اجرا گذاشت، علماى وقت از هر سوی کشور، اعتراض شدید خود را اعلام داشتند، از جمله مراجع و علماى برجسته مشهدمقدس در آن وقت، مانند:
آیه الله العظمى حاج آقا حسین قمى، آیه الله حاج شیخ محمد آقازاده، آیه الله شیخ هاشم قزوینى، آیه الله سید عبدالله شیرازى، آیه الله سید على اکبر خویى،آیه الله شیخ غلامحسین قزوینى، آیه الله سیدعلى سیستانى و… در بیت آیه الله العظمى سید یونس اردبیلی(ره) اجتماع کردندو اعتراض شدید خود را طى تلگرافى به رضاخان ابلاغ نمودند، این تلگراف با امضاى ۳۱ نفر از علماى برجسته مشهد مزین شده بود.
در میان مراجع و علماى وقت، نام مرحوم آیه الله العظمى حاج آقا حسین قمى، باقیام خونین مسجد گوهرشاد، آمیخته شده است، چرا که او نقش بیش تر در این قیام داشت، او در آغاز ماه ربیع الثانى سال ۱۳۵۴ قمرى از مشهد به تهران هجرت کرد ودر باغ سراج الملک شهررى به تحصن نشست، او مى گفت: «اگر پىش رفت جلوگیرى از کشف حجاب بستگى به کشته شدن ده هزار نفر که در راس آن ها حاج آقا حسین قمی(خودم)داشته باشد ارزش دارد.» و در مورد دیگر فرمود: «جایز است.» هنگامى که مردم از ورود آیه الله حاج آقا حسین قمى به تهران با خبر شدند، گروه گروه به صورت دسته هاى عزادارى به دیدار او مى شتافتند، به طورى که جمعیت زیادى در آن باغ واطرافش اجتماع نمودند، رژیم رضاخان که سخت هراسناک شده بود، به وسیله کماندوهایش، آن باغ را محاصره کردند، و از ورود علما و مردم به آن جا جلوگیری نمودند، به این ترتیب آیه الله حاج آقا حسین قمى را در آن باغ زندانى کردند.
او در یکى از جلسات با صراحت فرمود:
«امروز اسلام فدایى مى خواهد، بر مردم است که قیام کنند.» به این ترتیب راهنمودهاى مراجع و علما از یک سو، و پافشارى و لجاجت رژیم رضاخانى در کشف حجاب و پىروى از فرهنگ غرب از سوى دیگر، موجب شد که روحانیان و مردم مسلمان درگوشه و کنار کشور به رژیم اعتراض شدید کردند از جمله جمعیت بسیارى به عنوان اعتراض به رژیم، در مشهد در کنار حرم حضرت رضا علیه السلام در مسجد گوهرشادمتحصن شدند، و روحانى مبارز، محمد تقى بهلول با سخنرانی هاى خود، به شدت به اقدامات ضد اسلامى رضاخان اعتراض نمود.
حجه الاسلام شیخ محمد تقى بهلول حافظ قرآن که هنوز در قید حیات است، با قاطعیت وصراحت به تبیین خطر فرهنگ غرب مى پرداخت و مردم را به قیام دعوت مى نمود، مردم ابراز احساسات مى کردند و تنفر خود را نسبت به رژیم ضد اسلامى رضاخان اظهارمى نمودند، به گفته آقاى بهلول حدود چهار ساعت از شب گذشته، به دستور رضاخان،دژخیمان او با حمله ناجوانمردانه به مسجد گوهرشاد، مردم را به گلوله بستند که در این کشتار جمعى، حمام خون به راه افتاد و حدود سه هزار نفر به شهادت رسیدند. در این مورد ارتشبد سابق، حسین فردوست مى نویسد: «در مشهد یک روحانی به نام بهلول به شدت با اقدامات رضاخان مخالفت مى کرد و در سخنرانی هایش به شدت به او حمله مى نمود، عده زیادى از مردم در حرم حضرت رضا علیه السلام متحصن شدند و اعلام کردند تا مساله کشف حجاب حل نشود، ما از این جا خارج نمى شویم،فرمانده لشگر مشهد به نام سرتیپ ایرج مطبوعى [که بعد از انقلاب در تاریخ دوم مهر ۱۳۵۸ به خاطر این جرم و جرم هاى دیگر، اعدام شد] در این باره به رضاخان گزارش داد، رضاخان دستور داد سربازان به صحن حرم وارد شوند و مردم را تهدیدکنند، و اگر مردم خارج نشدند تیراندازى کنند… رضاخان براى تشدید کار، سرتیپ البرز را به مشهد فرستاد، به دستور مطبوعى و البرز، واحدهاى لشگر مشهد واردصحن شده و مردم را به گلوله بستند.» سرتیپ مطبوعى در دادگاه انقلاب دراین خصوص مى گوید: «به من دستور داده شده بود که فورا عده اى نظامى را در اختیاراستاندار مشهد قرار دهم، من در حدود ۲۵۰ سرباز در اختیار او گذاشتم… در همین هنگام سرتیپ البرز همراه دادستان ارتش، وارد مشهد شدند و لشگر در اختیار سرتیپ البرز قرار گرفت، او اسدى نایب التولیه آستان قدس را [به جرم عدم جلوگیرى ازمبارزین] اعدام کرد… سرهنگ قادرى همراه سربازان از راه پشت بام وارد صحن شده و با افراد متحصن گلاویز شدند، در این جریان حدود ۲۵ نفر از مردم کشته و چهل نفر مجروح شدند.» این بود خلاصه اى از قیام خونین گوهرشاد که آن ها به خاطر شورش بر ضد رژیم منحوس رضاخان پهلوى، تحت رهنمودهاى مراجع تقلید، در صحن مسجدگوهرشاد و در کنار حرم امام رضا علیه السلام به خاک و خون غلتیدند.
رضاخان براى رسیدن به اهداف شوم اربابانش، به این جنایت اکتفا نکرد، و چون احتمال قیام عمومى مى داد، همه علماى مبارز مشهد را دستگیر کرده و از مشهد مقدس تبعید نمود.
از جمله از این تبعیدشدگان به تهران، سه نفر از مراجع و علماى معروف بودند که عبارتند از: آیه الله حاج آقا حسین قمى، آیه الله سید یونس اردبیلى، و آیه الله شیخ محمد آقازاده (فرزند آیه الله العظمى شیخ محمد کاظم خراسانى، صاحب کفایه الاصول).
عجیب این که آیه الله آقازاده، وقتى که به تهران رسید به دستور رضاخان خلع لباس شد، و در دوره سرپاس مختارى (رییس شهربانى وقت) با تزریق آمپول هوا، به دست دکتر احمدى مزدور سفاک رضاخان، به شهادت رسید، و جنازه مطهرش در روز ۱۳ذی قعده سال ۱۳۵۶ ه.ق در جوار مرقد حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد. آرى این عالم ربانى در حالى که ۶۲ بهار از عمرش بیش تر نگذشته بود، جان خود را فدای مبارزه با هجوم فرهنگ غرب، و کشف حجاب کرد، تا حریم حجاب و ارزش هاى اصیل اسلامى را از گزند استعمار و مزدوران آن، حفظ کند و به مردم مسلمان، به ویژه مسلمانان ایران پىام دهد که از پاى ننشینند، و تا آخرین توان در برابر استعمارگران و دربرابر نفوذ فرهنگ بیگانه، مقاومت نمایند.
حضرت امام خمینى، منادى بزرگ مبارزه با استعمار و فرهنگ منحط آن، در گفتارخود به طور مکرر دیکتاتورى رضاخان و کشتار عمومى گوهرشاد را یادآورى کرده، ومردم مسلمان را به نهى از منکر و مبارزه و مقاومت در برابر استعمارگران ومزدوران روسیاه آن ها فرا مى خواند، در این جا براى حسن ختام نظر شما را به یکی از فرازهاى گفتار ایشان جلب مى کنم: «انگلیسی هاى جنایت کار، رضاخان را اسلحه دارکردند، این آدم ناشایسته بی اصل را با اسلحه آوردند و مسلط کردند… اسلحه دردست بی عقل بود… آن جنایات و کشتار عامى که در مسجد گوهرشاد واقع شد، به دنبال آن، علماى خراسان را گرفتند آوردند به تهران حبس کردند، و بعضی شان را هم محاکمه کردند، و بعضی شان را هم کشتند، براى این که اسلحه در دست بی عقل بود.»
درود بی کران به شهداى گوهرشاد که با خون پاک خود، در برهه اى از زمان، درخت اسلام را آب یارى کردند و در پىشگاه اسلام و چهارده معصوم علیهم السلام روسفیدشدند، و روسیاهى استعمارگران و رضاخان و مزدورانش را در تاریخ ثبت نمودند.
منبع :پاسدار اسلام , مرداد ۱۳۷۷، شماره ۲۰۰
محمد محمدى اشتهاردى