- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
مراد بحث و روش استدلال
پیش از هر چیز، ذکر دو نکته لازم است: اولاً، منظور ما از دین در اینجا تنها اسلام است؛ تبیین نگرشهای دیگر ادیان، مجالِ دیگری میطلبد.
ثانیاً، در این مقطع، از میان روشها و شیوههای گوناگون، روش نقلی را، به دلیل کارایی بیشتر آن در اینگونه مباحث، برگزیدهایم بلکه آن را ترجیح میدهیم؛ زیرا پس از ایمان به خداوند متعال و وحی او، قرآن، و مصونیت آن از تحریف و تصدیق به حجیت آن و حجیت کلام (۶) (۷) (۸)(۹) (۱۰)(۱۱)
معصومین (علیهمالسّلام) سهل الوصولترین و آسانترین روش استدلال این است که بدون هیچگونه پیشداوری به آیات محکم قرآن و سنت قطعی معصومان (علیهمالسّلام) چنگ بزنیم و بینش اسلامی در مورد مبحث قلمرو دین و مانند آن را از محکمات قرآن و کلام معصومین (علیهمالسّلام) استنباط کنیم.
از این رو، کارایی شیوه نقلی به حوزه احکام عملی اختصاص ندارد و در بسیاری از اعتقادات نظیر ویژگیهای معاد، برزخ، دوزخ، بهشت و امامت و بلکه خود اصل معاد و امامت و اصولاً همه عقایدی که با وحی اثبات پذیر است، قابل استفاده بوده و در مواردی تنها راه معرفت بشری است.
اجتهاد همگانی در اعتقادات
به هر حال، از قرآن و کلام معصومین (علیهمالسّلام) استفاده میشود که دین، پدیدهای فراگیر است که همه ابعاد فردی، اجتماعی، خانوادگی، سیاسی، اقتصادی و بالاخره دنیا و آخرت انسان را در بر میگیرد.
شریعت عبارت است از مجموعهای از احکام ثابت و متغیر که بر اصول اعتقادی تردیدناپذیر و یقینی مبتنی است. آن اصول اعتقادی زیر بنای اخلاق و احکام دین را تشکیل میدهد.
دستیابی بدان اصول هم از راه عقل نظری و علم حصولی ممکن است و هم از راه شهود و علم حضوری. بدین سان، ایمان بدان باورها و اصول اعتقادی بر یقین مبتنی است و دستیابی به یقین هم از راه استدلال و عقل و هم از راه کشف و قلب امکان پذیر است. به نظر حضرت امام خمینی و قاطبه فقهای اسلامی (۱۲)(۱۳)(۱۴)
تقلید در اصول عقاید راه ندارد. هر کسی خود باید به اجتهاد بپردازد و عقاید اسلامی را بر اساس منطقی درست انتخاب کند؛ تقلید از پیشینیان و پیروی کورکورانه از اندیشهورزان در مسائل اصلی اعتقادی اصلاً پذیرفته نیست.
با اثبات باورهای اساسی دین، عقل دست بشر را در دست معصومین (علیهمالسّلام) مینهد و او برنامهای همه جانبه برای رستگاری و نیکبختی انسان در دنیا و آخرت در اختیارش مینهد.
آیات در باب قلمرو دین
دین اسلام خاتَم ادیان و پیامبر اکرم حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آخرین پیامبران الهی است: «و لکن رسول الله و خاتم النبیین؛ (۱۵)
…ولی رسول خدا و خاتم و آخرین پیامبران است…»، دین او کامل است: «الیوم اکملت لکم دینکم؛ (۱۶)
…امروز دین شما را کامل کردم…»، و تنها دین اسلام برگزیده و مورد رضایت خداوند متعال از زمان پیامبر اکرم حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تا قیامت میباشد: «و رضیت لکم الاسلام دینا؛ (۱۷)
…و اسلام را به عنوان آئین (جاودان) شما پذیرفتم…». هر کس بجز آن دینی داشته باشد از وی پذیرفته نیست: «و من یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الآخره من الخاسرین؛ (۱۸)
و هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق) آیینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد، و او در آخرت، از زیانکاران است»، خداوند تمام برنامههای لازم را برای سعادت انسان در دنیا و آخرت فرو فرستاده و هر آنچه بشر بدان نیاز دارد در کتاب آسمانی، قرآن، بیان کرده است: «و نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکلّ شیء؛ (۱۹)
…و ما این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است،…» ، آن کتاب از هیچ چیز فروگذار نکرده است: «و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین؛ (۲۰)
…و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد جز اینکه در کتاب آشکار (در کتاب علم خدا) ثبت است»، انسان به مقتدا و راهبر پیامبر و امام معصوم نیاز دارد تا آن برنامهها را برای وی تبیین کند: «و یعلمهم الکتاب و الحکمه؛ (۲۱)
…و کتاب و حکمت بیاموزد،…»، حکومت از آن خداست، هیچ کس بر دیگری حق اطاعت ندارد مگر آنان که خداوند اختیار دهد: «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم؛ (۲۲)
…اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و صاحبان امر را،…» پیامبر و ائمه معصومین (علیهمالسّلام) بر تمام شؤون انسان به اذن خداوند حکومت و ولایت تشریعی و تکوینی دارند: «الست اولی بکم من انفسکم؟؛ (۲۳)
آیا من از خود شما به نفوستان اولی نیستم».
اگر در مورد شانی از شؤون اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، خانوادگی و غیر آن حکمی نمایند، دیگران حق سرپیچی ندارند:«و ما کان لمؤمن و لا مؤمنه اذا قضی الله و رسوله امراً ان یکون لهم الخیره من امرهم؛ (۲۴)
هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند اختیاری از خود (در برابر فرمان خدا) داشته باشد،…». آنان که از احکام و قوانین الهی سرپیچی کنند فاسق و یا کافرند: «من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون؛ (۲۵)
…و آنها که به احکامی که خدا نازل کرده حکم نمیکنند کافرند» (۲۶)
پیامبر و امیرالمؤمنین و امام حسن (علیهالسّلام)، حکومت تشکیل دادند و دیگر امامان معصوم (علیهمالسّلام) اگر میتوانستند حکومت به پا میداشتند.
اصول فوق، علاوه بر اینکه آیات قرآن و کلمات معصومین (علیهمالسّلام) بر آن دلالت دارد، میان همه مسلمانان ضروری است. تنها در کلیت اصل اخیر و شمول آن در مورد امامان، اهل سنت تشکیک دارند ولی آن اصل نیز در میان شیعیان ضروری است.
قدرت عقل بر اثبات عقاید دینی
بدین سان، قلمرو دین هم در بُعد معرفتی و نظری و هم در بُعد اجتماعی و سیاسی، شخصی Private نیست. تنها راه تحقیق در دین و اثبات باورهای اساسی دین شیوه عقلانی است. (۲۷)
تشکیکهایی که در این مورد شده ـ تا آنجا که نگارنده مطلع است ـ بر تمسّک به شیوه تجربی برای تحقیق در دین و اثبات عقاید دینی مبتنی است.
شیوه تجربی گرچه در علوم تجربی کاراست و موفقیّتهای ارزشمندی را در صنعت و فنون به ارمغان آورده و قدرت بشر را برای تسخیر طبیعت افزون کرده است ولی برای تحقیق در دین ـ دست کم در عقاید دینی ـ فلسفه، اخلاق و معرفت شناسی نتیجه بخش و مفید نیست.
افزون بر آن، دین بر یقین مبتنی است ولی شیوه تجربی احتمالی است و آن شیوه حتی در علوم تجربی ما را به یقین و قانونی قطعی نمیرساند. تغییر و اصلاحِ مداوم فرضیههای علمی گویاترین شاهد بر ادّعای مزبور است.
چگونه با توسّل به چنین رهیافتها و دستاوردهایی میتوان دین، اخلاق و فلسفه را نسبی تلقی کرد و دستیابی به یقین باور جازم مطابق با واقع و غیر قابل زوال را ناممکن دانست؟
رد ادعای شخصی بودن دین
بدین ترتیب، ادعای شخصی بودن دین براساس نگرش لیبرالیسم دینی با شکست مواجه میشود چرا که عقل و شیوه عقلانی از تحقیق و اثبات عقاید دینی ناتوان نیستند.
شخصی تلقی کردن دین، محدود نمودن آن به باور و ایمان شخصی و ـ حداکثر ـ انجام مناسک و آیینهای عبادی فردی و قطع ارتباط میان برنامهها و تعالیم اجتماعی و سیاسیِ وحی و مناسک شخصی آن بر این امر مبتنی است که عقل انسان از دستیابی به وحی و اثبات عقاید دینی ناتوان باشد.
با شکست آن مبنای موهوم که دین عقلانی نیست و عقل از اثبات عقاید دینی ناتوان است به این نتیجه رهنمون میشویم که عقل با اثبات اصول عقاید دینی، به ویژه مساله وجود خداوند و نبوّت و بعثت پیامبران، انسان را به اطاعت از انبیای الهی و پیروی از برنامههای همه جانبه آنها فرا میخواند.
پس از تصدیق و اذعان به اینکه حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیامبر خداست و آدمیان و دیگر مخلوقات از معارضه با معجزات وی، خصوصاً قرآن، ناتوانند: «ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسوره من مثله وادعوا شهداءکم من دون الله ان کنتم صادقین فان لم تفعلوا و لن تفعلوا…؛ (۲۸)(۲۹)(۳۰)(۳۱)
اگر درباره آنچه بر بنده خود (پیامبر) نازل کردهایم شک و تردید دارید (لااقل) یک سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر از خدا بر این کار دعوت کنید اگر راست میگوئید، اگر این کار نکردید و هرگز نخواهید کرد…»، عقل همگان را به پیروی از وی دعوت میکند: «ان کنتم تحبّون الله فاتبعونی یحببکم الله؛ (۳۲)
بگو: اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد،…».
برنامه برای تمام شؤون انسان
از سوی دیگر، دین بر تمام ابعاد فردی، اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی و سیاسی زندگی انسان و تمام دورههای آن، دنیا و آخرت، حکومت دارد.
دین هیچ بُعدی از ابعادِ انسان یا دورهای از دورههای حیات او را مهمل نگذارده و فراموش نکرده است بلکه برای همه شؤون و دورههای حیات او ـ به منظور دستیابی وی به سعادت و نیکبختی دنیا و آخرت ـ حتی برای قبل از تولد، در زمانی که جنین است و بلکه برای قبل از آن، برنامههای دقیق و تحسین برانگیزی دارد.
میتوان ادعا کرد که بشر در مسائلی نظیر بهداشت نیز وامدارِ انبیاست. انسانهایی که از تعالیم وحی و انبیای الهی فاصله گرفتهاند از بهداشت فردی یا عمومی به همان میزان محروم بودهاند.
به تاریخ بنگرید، زمان ساخته شدن نظافت خانهها را در اروپا و کشورهای اسلامی با یکدیگر مقایسه کنید به چه نتیجهای میرسید؟!
بدین سان، قلمرو دین، گسترده است و به حوزه شخصی اختصاص ندارد.
واضح است که این سخن بدین معنا نیست که قلمرو دین شامل حوزه طبیعت، تاریخ، علوم تجربی و معارف ریاضی و مانند آن میشود چرا که کتاب آسمانی، قرآن، یا احادیث معصومان (علیهمالسّلام) کتاب هدایت است نه کتاب فرضیههای علوم تجربی، قوانین و فرمولهای ریاضی؛
گو اینکه دین و ماثورات دینی سهم به سزایی در رشد علوم، شیوههای پژوهش، پیشرفت فرهنگ و بهداشت فردی و عمومی داشتهاند؛ تاثیر ژرف آن را نمیتوان انکار نمود بلکه میتوان پارهای از نظریات یقینی عملی را از متون دینی استفاده کرد. نظیر حرکت ستارگان: «و کل فی فلک یسبحون؛ (۳۳)
و هر کدام از آنها در مسیر خود شناورند». برای مدرنیزه کردن صنعت و کشاورزی و پیشرفت در میدانهای طبیعت، دین عنصر دست و پاگیری نیست بلکه میتوان به اطمینان تصریح کرد.
علت عقب ماندگی مسلمین از کاروان علم تجربی جدایی و فاصله گرفتن از دین است. …این ماجراجویان عقب افتادن خودشان را از ملل دنیا و بازماندن از تمدن امروزه فرهنگ اروپا را عقیده به دین و پیشوایان آن حساب میکنند و افسار گسیختگی و ترک مرام دینی را اسباب تعالی و تمدن میشمارند. (۳۴)
اختصاص دین به افعال اختیاری انسان
به تعبیر دقیق تر موضع (۳۵)ما در قبال مساله قلمرو دین این است که حوزه و قلمرو دین صرفاً افعال اختیاری انسان را در بر میگیرد؛ از این رو، شامل افعال غیر انسان و افعال غیر اختیاری انسان نمیشود.
دین مجموعهای از باورها و ارزشهای اخلاقی و احکام است و این مجموعه به افعال اختیاری انسان اختصاص دارد.
در بخش عقاید، سه دسته هستها ـ اعتقاد به هستی خداوند، هستی معاد و عالم آخرت و هستی نبوت ـ و توابع آن، همچون اعتقاد به صفات ثبوتیه و سلبیه خداوند، برزخ، سؤال و حساب، جانشینی پیامبر و امامت ـ در قلمرو دین قرار دارد، نه اینکه دین همه هستها را در برگیرد و هر چه وجود دارد در حوزه آن قرار داشته باشد.
در بخش اخلاق و احکام، ارزشها، بایدها و نبایدهایی در قلمرو دین قرار دارند که نقشی در سعادت و شقاوت انسان داشته باشند؛ افعال غیر اختیاری انسان، همچون عملیات دستگاه گوارش یا گردش خون، از حوزه دین خارجاند.
باید توجه داشت که هر یک از اعتقادات و ارزشهای اخلاقی و احکام نیز آنگاه از دین به حساب میآید که به عنوان بخشی از این نظام اعتقادی یا ارزشی مطرح گردد. بدون انتساب به این نظام، دین نخواهند بود.
اگر فیلسوف ملحدی برهانهای عقلی را در مورد تجرد نفس و بقای نفس پس از مرگ تمام بداند، بر چنین نگرشی دین صادق نیست؛
همچنانکه اگر دانشمندی با آزمایشات خود مشروبات الکلی را زیان آور تلقی کند و صرفاً برای رعایت بهداشت ـ و نه به این دلیل که استعمال آن کیفر اخروی دارد و خداوند متعال آن را نمیپسندد ـ به تحریم آن حکم نماید، از قلمرو دین محسوب نمیشود. در معرفتهای دیگر نیز چنین است.
اگر قطعهای جدا شده از بدن انسان را به آزمایشگاه ببرید و آن را مورد آزمایش قرار دهید، اگر انگیزه شما از این آزمایش این است که ببینید این جسم از چه عناصری تشکیل شده است، بدون اینکه از بدن انسان بودن در نظر شما خصوصیتی داشته باشد، این بررسی انسان شناسی زیستی نخواهد بود.
آنگاه انسان شناسی زیستی محسوب میشود که به عنوان زیر مجموعهای از تمام نظام بدن انسان مورد بررسی قرار گیرد.
بدین ترتیب، هر آنچه با دلیل عقلی یا با ابزار علوم تجربی اثبات میشود در حوزه دین قرار ندارد؛ قلمرو دین تنها به اصول بنیادین اعتقادی و توابع آنها و ارزشهای اخلاقی و احکام اختصاص دارد که برخی از آنها با عقل و برخی با حس و برخی با دلیل نقلی و برخی، همچون معاد، هم با دلیل عقلی و هم با دلیل نقلی اثبات میشوند.
به علاوه، بخشهایی که با دلیل عقلی یا حس اثبات میشوند در صورتی از دین و قلمرو دین به حساب میآیند که به عنوان بخشی از نظام اعتقادی یا ارزشی مطرح شده و حاکی از اراده خداوند متعال و پاداش و کیفر اخروی باشند.
نتیجه
در این مبحث ابتدا ریشههای کلامی و فلسفی مبحث قلمرو دین در غرب پیگیری میشود و از لحاظ تاریخی، تحلیلی از روندهای کلامی و فلسفی و فلسفه سیاسی که پیامد آن طرح مبحث قلمرو دین در اندیشه سیاسی، دینی و فلسفی مغرب زمین بوده، ارائه میگردد.
در پایان، مبحث قلمرو دین و تاریخچه آن در میان مسلمانان مطرح و دیدگاه اسلامی حضرت امام خمینی، به عنوان احیاگر اسلام ناب محمّدی، بیان میشود.
حاصل مبحث قلمرو دین در مغرب زمین این است که این مبحث نتیجه و پیامد لیبرالیسم است که ویژگی برجسته آن سکولاریسم جدایی دین از سیاست میباشد. لیبرالیسم سیاسی، به عنوان فلسفه سیاسی، واکنشی در قبال تعصب بود که در دو قرن قبل رخ نمود.
ریشههای این مکتب تا رنسانس امتداد دارد. لیبرالیسم دینی که محصول لیبرالیسم سیاسی است، در قرن نوزدهم به منظور دفاع و توجیه فلسفی و کلامیِ چنین موضعی بنیان نهاده شد و بانیان آن بعضی از متکلمان مغرب زمین بودند.
نتیجه منطقی چنین نگرشی، جداسازی حوزه امور شخصی از قلمرو امور عمومی بود. میتوان گفت: نیت بنیانگذاران این نوع تفکر در حقیقت، دفاع و پاسداری از دین که وجهه نظر غالب آنها مسیحیت و یهودیت میباشد، بوده است.
در هر صورت، مبحث قلمرو دین پیامد لیبرالیسم سیاسی و دینی است که قلمرو دین را به حوزه امور شخصی محدود میکند.
پیشتر در میان مسلمانان ـ به ویژه در ایران اسلامی ـ تنها لیبرالیسم سیاسی مطرح شده که تا مشروطیت و شاید کمی قبلتر قابل رهگیری است، ولی توجیه و دفاع کلامی و فلسفی آن ـ لیبرالیسم دینی ـ سابقه چندان طولانی ندارد.
اندیشمندان اسلامی به دلیل مصون ماندن اسلام از خرافات عقیدتی و از تعارض با دستاوردهای علوم تجربی و اموری دیگر در طرح این گونه مباحث نیازی احساس نمیکردهاند. قلمرو دین گسترده است و تمام ابعاد حیات انسان را در بر میگیرد.
اسلام برای حیات فردی، اجتماعی، خانوادگی، سیاسی و اقتصادی و همه شؤون انسان برنامه دارد. «افحکم الجاهلیه یبغون؛ (۳۶)
آیا آنها حکم جاهلیت را (از تو) میخواهند،…». شیوه تحقیق در دین، عقلانی است و به احساس شخصی وابسته نیست. عقل دست بشر را در دست انبیا مینهد چرا که عقل در نگرش اسلامی حجت باطنی تلقی میشود.
پی نوشت ها
۶.نجم/سوره۵۳، آیه۴.
۷.فصلت/سوره۴۱، آیه۴۲.
۸.بقره/سوره۲، آیه۲۳ – ۲۴.
۹.یونس/سوره۱۰، آیه۳۷ – ۳۹.
۱۰.هود/سوره۱۱، آیه۱۳.
۱۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۸.
۱۲.خمینی، سید روحالله، تحریر الوسیله.
۱۳.امام خمینی، سید روحالله، توضیح المسائل.
۱۴.حاشیه عروه الوثقی.
۱۵.احزاب/سوره۳۳، آیه۴۰.
۱۶.مائده/سوره۵، آیه۳.
۱۷.مائده/سوره۵، آیه۳.
۱۸. آل عمران/سوره۳، آیه۸۵.
۱۹.نحل/سوره۱۶، آیه۸۹.
۲۰.انعام/سوره۶، آیه۵۹.
۲۱.جمعه/سوره۶۲، آیه۳.
۲۲.نساء/سوره۴، آیه۵۹.
۲۳.امینی، عبدالحسین، الغدیر، حدیث غدیر.
۲۴.احزاب/سوره۳۳، آیه۳۶.
۲۵.مائده/سوره۵، آیه۴۴.
۲۶.خمینی، سید روحالله، کشف الاسرار، ص۱۸۳.
۲۷.حسین زاده، محمد، فلسفه دین، فصل اوّل و دوّم.
۲۸.بقره/سوره۲، آیه۲۳–۲۴.
۲۹.یونس/سوره۱۰، آیه۳۷–۳۹.
۳۰.هود/سوره۱۱، آیه۱۳.
۳۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۸.
۳۲.آل عمران/سوره۳، آیه۳۱.
۳۳.یس/سوره۳۶، آیه۴۰.
۳۴.خمینی، سید روحالله، کشف اسرار، مقدمه.
۳۵.مصباح یزدی، محمدتقی، برگرفته از درسهای استاد.
۳۶. مائده/سوره۵، آیه۵۰.
منبع
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «قلمرو دین»، تاریخ بازیابی ۹۵/۷/۱۱.