- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
همۀ فیلسوفان و مکتب داران تاریخ بشر همواره در صدد بوده اند که برنامه و دستورالعملی برای رفتار انسان ها عرضه کنند، تا آنان را به سرمنزل سعادت و خوشبختی هدایت نمایند. این خود بیانگر این نکته است که اخلاق، همیشه مورد توجه متفکران و اندیشمندان جامعۀ بشری بوده و هست. اصولاً فلسفه ها، افکار و اندیشه ها برای این ظهور کرده و می کنند که رفتار و کردار آدمیان را تنظیم کنند و نحوۀ سلوک او را مشخص سازند. لذاست که بسیاری از بزرگان حکمت نظری را مقدمۀ حکمت عملی دانسته و ارج و مرتبۀ حکمت عملی را بالاتر از حکمت نظری شمرده اند.
اهمیت اخلاق تا آن جاست که پیامبر گرامی اسلام _ صلّی الله علیه و آله _ می فرمایند: «انّما بعثتُ لاتمم مکارم الاخلاق. بدرستی من مبعوث شده ام تا ارزش های اخلاقی را به تمام و کمال محقق سازم».
به همان میزان که اخلاق اهمیت دارد. فلسفۀ اخلاق نیز اهمیت دارد. عصر ما عصر چون و چراست. انسان امروز می خواهد که در حدّ توان خویش، فلسفۀ رفتار خود را بداند و با منطق و استدلال و تعقّل تا آن جا که می تواند، چرایی اعمال و رفتار اخلاقی خود را درک نماید. انسانی که با تعقّل و اندیشه یک نظام رفتاری را می پذیرد و به آن عمل می کند، همواره با شوق و انگیزه عمل می کند و هیچگاه در رفتار خود، دچار تردید و دودلی نمی شود.
از این رو برای ما مسلمانان نیز بسیار مهم و ضروری است که مبانی عقلی و استدلالی نظام اخلاقی خود را بدانیم تا بتوانیم در برابر مکاتب و نظام های اخلاقی دیگر که بشریت امروز را به سوی خود دعوت می کنند، با برهان و احتجاج استوار و متین از نظام رفتاری خود دفاع کنیم و محاسن و امتیازات آن را نسبت به سایر نظام ها بیان نمائیم و این مهم در فلسفۀ اخلاق تأمین می گردد.(۱)
علمی که عهده دار بحث از مبانی علم اخلاق می باشد، فلسفۀ اخلاق است و اساسی ترین و محوری ترین مسایل مورد نیاز برای ورود به علم اخلاق و تبیین یک نظام اخلاقی درست، در فلسفۀ اخلاق مورد بحث و بررسی واقع می شود.
بطور مثال یکی از مهمترین پرسش ها که قبل از پرداختن به مسایل علم اخلاق و پذیرفتن یک نظام اخلاقی خاص مطرح می باشد، این است که اساساً چرا باید از یک نظام اخلاقی صحیح، سخن گفت و آیا نمی توان اخلاق را نسبی و تابع سلایق فردی یا قراردادهای قومی و اجتماعی دانست و همۀ نظام های اخلاقی را نسبت به افراد و اقوام مختلف با فرهنگ های گوناگون، به گونه ای درست تلقّی نمود و در امور ارزشی، اصل تساهل را پذیرفت و در صدد مقابله و ردّ مبانی ارزشی دیگران نبود؟ آیا در آن صورت نیازی به بحث های علم اخلاق خواهد بود و دفاع از یک نظام ارزشی و اخلاقی در برابر دیگر نظام ها مفهومی خواهد داشت؟(۲)
بدیهی است تا این گونه مسایل حل نگردد و پاسخ صحیحی برای آن ها ارائه نشود، نوبت به طرح مسایل علم اخلاق و دفاع از اصول اخلاقی و ارزشی اسلام در برابر نظام های اخلاقی و ارزشی دیگر نمی رسد. چنانکه بدون حلّ این مسایل، امر به معروف و نهی از منکر و گذشتن از جان و مال و آبرو برای دفاع از ارزش های والای دین نیز تبیین معقولی نخواهد داشت.
به عبارت دیگر، بدون دریافت پاسخ مناسب از مباحث فلسفۀ اخلاق، ممکن است هر گونه تلاش فکری و نظری در راه اثبات یا ردّ مبانی ارزشی و اخلاقی و نیز هر گونه جهاد عملی در راه حفظ ارزش ها و برقراری آن ها در جامعۀ دینی و دفاع در برابر تهاجم فرهنگ ها و ارزش های معارض، پوچ بی حاصل و موهوم به حساب آیند.(۳)
به طور کلّی در تعریف فلسفۀ اخلاق گفته می شود که «این علم از مبادی تصوریه و تصدیقیه علم اخلاق بحث می کند».
پس باید دید منظور از مبادی تصوریه و تصدیقیه اخلاق چیست؟
مبادی تصوریه به طور کلّی به مفاهیمی گفته می شود که پیش از ورود در یک علم، بایست به صورت تصور ارائه شوند. مثلاً مفهوم جسم از مبادی تصوریۀ علم فیزیک است و مفهوم وجود از مبادی تصوریه فلسفه است.
و اما مبادی تصدیقیه، به طور کلّی به قضایایی گفته می شود که پیش از ورود در یک علم می بایست، مورد اذعان واقع شوند، تا مسایل آن علم بر آن ها مبتنی گردد.
برای علم اخلاق همچون سایر شاخه های علمی، یک سری مفاهیم و تعاریف پیشین و یک دسته قضایای قبلی مطرح است که باید پیش از ورود در این علم مورد تصوّر و مورد قبول قرار گیرند.
مفاهیمی مثل سعادت، کمال، مسئولیت، الزام، ضرورت، حسن، قبح، خیر و شر و … از مبادی تصوریه علم اخلاق به شمار می روند که در فلسفۀ اخلاق تبیین می شوند.
همین طور قضایایی مثل این که: انسان طالب کمال است، انسان دارای مسئولیت است، عقل قادر به درک حسن و قبح اخلاقی می باشد و … از مبادی تصدیقیه علم اخلاق، به شمار می روند که در فلسفۀ اخلاق مورد بررسی و اثبات قرار می گیرند.(۴)
با توجه به آنچه گفتیم، برخی در تعریف فلسفۀ اخلاق گفته اند: فلسفۀ اخلاق علمی است که از مبادی تصوریه و تصدیقیه علم اخلاق بحث می کند.
پی نوشت:
۱. غرویان، محسن، فلسفۀ اخلاق از دیدگاه اسلام، انتشارات مؤسسه فرهنگی یمین، ص ۱۰.
۲. مصباح، مجتبی، فلسفۀ اخلاق، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره).
۳. همان.
۴. فلسفۀ اخلاق از دیدگاه اسلام، همان، ص ۱۵.
منبع: نرم افزار پاسخ مرکز مطالعات حوزه.