- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
با بررسی حیات امام زین العابدین علیه السلام به عمق شخصیّت و ژرفای تفکّرات آن حضرت پی می بریم که در پرتو خصال حمیده و صفات مجیده خود، با وجود محدودیّت ها و مظلومیّت ها، توانست موانع رشد جامعه را از میان بردارد و پیروان اهل بیت علیهم السلام را از یکی از سخت ترین تنگناهای سیاسی و اجتماعی عبور دهد.
در اینجا به منظور رعایت اختصار، به بیان برخی از سخنان دانشمندان معروف از مذاهب مختلف اسلامی در زمینه فضائل اخلاقی، زهد و عبادت، و علم و دانش آن حضرت، اشاره میکنیم:
محمّد ابن مسلم الزُهری، از دانشمندان و فقهای معروف در حجاز و شام، در باره امام سجاد علیه السلام چنین می گوید:«کان علی بن الحسین أفضل أهل زمانه، وأحسنهم طاعه».[۱] یعنی: علیّ ابن الحسین علیه السلام فاضل ترین مردم در زمان خود بود، و بهترین آنان از جهت طاعت و عبادت بود.
سعید ابن مسیّب، فقیه معروف شهر مدینه در باره آن حضرت چنین می نگارد:«ما رأیت أودع و أورع من زین العابدین علی بن الحسین»[۲] ؛یعنی: فردی را امانت دار تر و پارسا تر از زین العابدین علیّ ابن الحسین، ندیده ام.
مالک ابن انس نیز در باره آن حضرت چنین می گوید:«لم یکن فی أهل البیت مثل علیّ بن الحسین»[۳]؛ یعنی: در میان اهل بیت پیامبر، کسی مانند علیّ ابن الحسین نبوده است.
ابو حمزه ثمالی، در این زمینه چنین می گوید: «ما سمعت بأحد من الناس کان أزهد من علی بن الحسین إلا ما بلغنی من علی بن أبی طالب»[۴]؛ یعنی: نشنیده ام کسی زاهد تر از علی ابن الحسین باشد، مگر آنچه در باره امام علیّ ابن أبی طالب به من رسیده است.
عمر ابن عبدالعزیز، هنگامی که شنید امام سجاد از دنیا رفته اند، چنین گفت:«ذهب سراج الدنیا، وجمال الإسلام، وزین العابدین»[۵]؛یعنی: روشنایی جهان، و زیبایی اسلام، و زینت پارسایان از دنیا رفت.
ابن عساکر، مورّخ معروف، چنین می گوید:«کان علی بن الحسین ثقه مأموناً، کثیر الحدیث، عالیاً رفیعاً ورعاً»[۶]؛یعنی: علیّ ابن الحسین، فردی مورد وثوق، و امانتدار، و راوی بسیاری از احادیث، و والا مقام، و بلند مرتبه و پارسا بود.
ابن حجر عسقلانی، در این زمینه چنین می گوید: «علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب، زین العابدین، ثقه ثبت، عابد، فقیه، فاضل، مشهور، قال ابن عیینه عن الزهری: ما رأیت قرشیاً أفضل منه»[۷]؛یعنی: علی ابن الحسین ابن ابی طالب، زین العابدین، مورد وثوق و اعتماد بود، زاهد و فقیه و فاضل و معروف بود. ابن عیینه از زهری نقل کرده است که: هیچ کس را از طایفه قریش، بهتر از او ندیده.
یعقوبی، مورّخ معروف نیز در باره آن حضرت چنین می گوید:«کان أفضل الناس، وأشدهم عباده، وکان یسمى زین العابدین، وکان یسمى أیضاً ذا الثفنات، لما کان فی وجهه من أثر السجود»[۸]؛ یعنی: او بهترین و عابدترین مردم بود، او را زینت عبادت کنندگان نامیده اند. همچنین او را “ذا الثفنات” نامیدند، زیرا آثار سجده در پیشانی او هویدا بود.
جاحظ، ادیب و سخن سرای نامدار، در باره امام سجاد علیه السلام چنین می نویسد:«و أما علی بن الحسین فلم أر الخارجی فی أمره إلا کالشیعی، ولم أر الشیعی إلا کالمعتزلی، ولم أر المعتزلی إلا کالعامی ولم أر العامی إلا کالخاصی، ولم أجد أحداً یتمارى فی تفضیله، ویشک فی تقدیمه»[۹]؛یعنی: امام علیّ ابن الحسین، دیدگاه همه طوایف مسلمان، اعمّ از خوارج، شیعیان، معتزله، عامه مردم، خواص و نخبگان، در باره او یکی است. ندیدم کسی را که در مورد افضلیّت و پیشگامی او بحث و یا شکّ کند.
۱۰.حتّی «ابن تیمیّه» که سر دمدار فرقه سلفیه است، در باره آن حضرت چنین می گوید: «أما علی بن الحسین فمن کبار التابعین وساداتهم علماً ودیناً، و له من الخشوع و صدقه السر و غیر ذلک من الفضائل ما هو معروف»[۱۰]؛ یعنی : اما علی ابن الحسین، او از بزرگان تابعین، و از گرامی ترین آنان از دیدگاه علم و دیانت بود. پرهیزکاری و بخشش وی به صورت مخفیانه به فقرا و تهیدستان، و دیگر فضائل او معروف است.
شافعی، پیشوای یکی از چهار فرقه اهل سنّت، در این خصوص چنین می گوید:«إن علی بن الحسین أفقه أهل المدینه»[۱۱]؛یعنی: علیّ ابن الحسین، فقیه ترین مردم اهل مدینه بود.
سبط ابن الجوزی، از دانشمندان حنفی، چنین می نگارد:«هذا زین العابدین، وقدوه الزاهدین، وسید المتقین، وإمام المؤمنین، شیمته تشهد له أنه من سلاله رسول الله (صلى الله علیه وآله) وسمته یثبت مقام قربه من الله زلفى، وثفناته تسجل کثره صلاته وتهجده، وإعراضه عن متاع الدنیا ینطق بزهده»[۱۲]؛ یعنی: او زینت عبادت کنندگان، و اسوه زاهدان، و پیشوای پارسایان، و امام مؤمنان است. خلق و خوی او گواهی می دهد که از سلاله رسول خدا است، و نشانه های او مقام تقرّب او به خداوند را اثبات می نماید. آثار سجده در پیشانی او، دلیل بر کثرت نماز و تهجّد او، و روگردانی او از دنیا، گویای زهد و پرهیزکاری او است.
[۱] . تاریخ دمشق، جلد ۳۶.
[۲] . جمهره الاولیاء، جلد ۲.
[۳] . سیر أعلام النبلاء، جلد ۴.
[۴] . سفینه البحار، جلد ۱.
[۵] . تاریخ یعقوبی، جلد ۳.
[۶] . تاریخ دمشق، جلد ۳۶.
[۷] . کتاب تقریب التهذیب، جلد ۲.
[۸] . تاریخ یعقوبی، جلد ۳
[۹] . کتاب عمده الطالب.
[۱۰] . کتاب منهاج السنّه، جلد ۲.
[۱۱] . شرح نهج البلاغه، جلد ۱۵.
[۱۲] . تذکره الخواص.