- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
فضائل امام علی علیه السلام در منابع روائی، تاریخی و کلامی اهل سنت به طور گسترده نقل شده است و نگاه به این گونه روایات این حقیقت را روشن می سازد که هیچ کس از صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مانند امام علی علیه السلام از کثرت فضیلت برخوردار نمی باشد عدهای از روایاتی که عامه در فضل حضرت امیر (علیهالسلام) نقل کردهاند در درجه اول و اعلی قرار دارد، نظیر: «أَنْتَ مِنی بِمَنْزِلَهِ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلا أَنهُ لا نَبِی بَعْدی؛ تو نسبت به من بهمنزله هارون به موسی هستی، تنها با این تفاوت که بعد از من پیامبری نخواهد بود».[۱]
روایت طیر مَشوِی: «أَللهُم! آتِنی بِأَحَب خَلْقِک إِلَیک یأْکلُ مَعِی مِنْ هذَا الطیرِ فَجاءَ عَلِی؛ خداوند، محبوبترین اشخاص در نزد خود را حاضر کن تا این پرنده را همراه با من بخورد… ناگاه علی (علیهالسلام) فرارسید».[۲]
و نیز روایت: «أَنَا مَدینَهُ الْعِلْمِ وَ عَلِی بابُها؛ من شهر علم هستم و علی (علیهالسلام) درب آن است».[۳]
همچنین این روایت که صاحب صواعق محرقه آن را از کتب خودشان نقل میکند و سند آن را هم به ابیبکر میرساند که حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: «مَنْزِلَهُ عَلِی مِنی مِثْلُ مَنْزِلَتی مِنْ رِبی؛ مقام و منزلت علی (علیهالسلام) نسبت به من، همانند منزلت من نسبت به پروردگارم است».[۴]
و نیز این حدیث از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در روز غدیر خم: «أَلَسْتُ أَوْلی بِکمْ مِنْ أَنْفُسِکمْ؟ قالُوا: بَلی. قالَ صلیاللهعلیهوآلهوسلم: مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِی مَوْلاهُ. أَللهُم والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ؛ آیا من نسبت به جان شما سزاوارتر نیستم؟ عرض کردند: بله. فرمود: هرکس من به او ولایت دارم و مولای اویم، این علی (علیهالسلام) مولای اوست. خداوندا، هرکس که او را مولای خود بداند و دوستدارش باشد دوستش بدار، و هر کس با او دشمنی ورزد دشمنش باش».[۵]
عامه از عایشه نقل میکنند که از پیغمبر (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم) شنیدم که فرمود: «أَحَبُّ الرِجّالِ إِلَیّ عَلِی وَ مِنَ النِّسَاءِ فاطِمَهُ؛ محبوبترین مردان در نزد من علی و از زنان فاطمه است».[۷]
و نیز از او نقل میکنند که درباره حضرت فاطمه علیهاالسلام گفته: «کأَنَّ مِشْیتَها مِشْیهُ أَبیها؛ راه رفتن او درست مانند راه رفتن پدرش بود».[۸]
و عامه از عایشه روایت کردهاند که: «أَبُوبَکرٍ أَطالَ النظَرَ إِلی وَجهِ عَلِی علیهالسلام. قَیلَ لَهُ: لِمَ تُطِیلُ النظَرَ إِلی وَجْهِهِ. قالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ـ یقُولُ: أَلنظَرُ إِلی وَجْهِ عَلِی عِبادَهٌ؛ روزی ابوبکر به روی علی (علیهالسلام) خیره شده بود، گفته شد: چرا به چهره او خیره شدهای؟ پاسخ داد: از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) شنیدم که میفرمود: نگاه کردن به روی علی عبادت است».
از جاحظ که یکی از علمای عامه است، نقل شده که: فلان خطبه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را چهل مرتبه مطالعه کردم و در هر بار استفاده جدید کردم. قرآن هم اینگونه است، که با مطالعه و تأمل و تدبّر در آیات آن انسان برداشتها و استفادههایی میکند که قبلاً نکرده بود.
احمدبنحنبل مینویسد: آیاتی که در شأن علی (علیهالسلام) در قرآن نازل شده، دربارههیچکدام از صحابه نازل نشده است.
خلیلبناحمد بالاتر از این را هم گفته است. از او پرسیدند: «مَا الدلیلُ عَلَی أَفْضَلیهِ عَلِی؟؛ دلیل افضل بودن علی (علیهالسلام) چیست؟». پاسخ داد: «إِحْتیاج الْکل إِلَیهِ فِی الْکل، وَ اسْتِغْناؤُهُ مِنَ الْکل فِی الْکل، دَلیلٌ عَلی أَنهُ أَفْضَلُ مِنَ الْکل؛ احتیاج همه [صحابه] به او در تمام امور، و بینیاز بودن او از همه در تمام امور، دلیل بر آن است که او از همه افضل و برتر است».[۹]
همچنین فرمود: «دوستان علی (علیهالسلام) فضائلش را از ترس، و دشمنان او از روی حسد، پنهان نمودهاند، بااینحال فضائل آن حضرت شرق و غرب عالم را فرا گرفته؛ «مَلاَءَ الْخافِقَینِ فَضْلُهُ».
عامه از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل کردهاند: «أَنَا سَیدُ الْبَشَرِ وَ عَلِی سِیدُ الْعَرَبِ؛ عَلِی کرمَ اللهُ وَجْهَهُ، لأنهُ لَمْ یعْبُدْ صَنَماً؛ من سید بشر، و علی سید عرب است؛ خداوند روی علی را سپید گردانده است؛ زیرا هرگز بتی را نپرستیده است»،[۱۰]
از کرامات حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) این است که هیچگاه بت نپرستیده است؛ لذا اهل تسنن هم به ایشان «کرّمَ اللهُ وَجْهَهُ» میگویند. از این گذشته، امتیاز بتشکستن هم بهدست ایشان واقع شده است. خدا میداند اگر به کسانی که سالها بتپرستی کرده و توسلات بسیار به بتهای خود داشتهاند، دستور داده میشد که بتها را بشکنند، چگونه بر آنها سخت بود و چگونه امتناع میکردند!
ابوحنیفه[۱۲] بهمنظور عیادت نزد اعمش[۱۳] رفت. اعمش از لحاظ نقل حدیث بسیار اسبق و برتر از ابوحنیفه بود، همچنین ابوحنیفه اهل لسان نبود، هرچند در تمسک به قیاس مهارت بیشتر داشت، ولی به هر حال در حدیث به اعمش نمیرسید. به او گفت: «هذا آخَرُ یوْمٍ مِنْ أَیامِ دُنْیاک وَ أَوَّلُ یوْمٍ مِنْ آخِرَتِک؛ فَتُبْ إِلی رَبِّک لِبَعْضِ ما رَوَیتَهُ؟؛ امروز، آخرین روز از روزگار عمر تو، و اولین روز از ایام آخرت توست، پس از بعضی از روایاتی که نقل نمودهای به درگاه خدا توبه کن». گفت: «لِماذا یا نُعْمانُ؟!؛ از چه توبه کنم، ای نعمان؟!». اعمش در اینجا، ابوحنیفه را با نام خطاب کرد، نه با کنیه که هنگام تعظیم و تکریم اشخاص را با آن خطاب میکنند.
ابوحنیفه گفت: «رِوایتُک فِی عَلِی أَنَّهُ قَسیمُ الْجَنَّهِ وَ النّارِ؛ از آن روایت که درباره علی (علیهالسلام) نقل نمودی که او تقسیم کننده بهشت و جهنم است». اعمش گفت: «سَنِّدُونی، فَقَدْ حَدَّثَنی فُلانٌ وَ لم أَری سَیداً أَفْضَلَ مِنْهُ فی زَمانِهِ، قالَ حَدَّثَنی فُلانٌ وَ هُوَ سَیدُ أَهْلِ عَصْرِهِ، إِلی أَنْ قالَ: قالَ رَسُولُ اللّه (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم) عَلِی قَسیمُ الْجَنَّهِ وَ النّارِ عَلی رَغْمِ أَنْفِک؛
مرا از رختخواب بلند کنید تا تکیه دهم، فلانی که استادی افضل از او در زمانش ندیده بودم به من بازگو نمود که فلانی که سید اهل عصرش بود، گفت: تا اینکه گفت: رسول خدا (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم) فرمود: علی (علیهالسلام) تقسیم کننده بهشت و جهنم است». ابوحنیفه ـ به این مضمون ـ گفت: «نَنْصَرِفُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ یأْتِی بِأَقْوی مِنْهُ؛ پیش از آنکه قویتر از این را ذکر کند، از نزد او بلند شویم و برویم».[۱۴]
پی نوشت ها:
[۱]. صحیح مسلم، ج٧، ص١٢٠ و ١٢١؛ سنن ترمذی، ج۵، ص٣٠٢ ـ ٣٠۴؛ مستدرک حاکم، ج٢، ص٣٣٧؛ ج٣، ص١٠٩.
[۲]. مستدرک حاکم، ج٣، ص١٣٠ و ١٣٢؛ مجمعالزوائد هیثمی، ج٩، ص١٢۵ و ١٢۶؛ کنزالعمال، ج١٣، ص١۶۶ و ۵١٩.
[۳]. مستدرک حاکم، ج٣، ص١٢۶ و ١٢٧؛ الفایق زمخشری، ج٢، ص١۶؛ المعجمالکبیر، ج١١، ص۵۵؛ الجامعالصغیر، ج١، ص۴١۵.
[۴]. ر.ک: المسترشد، ص٢٩٣؛ مناقب آلابیطالب، ج٢، ص۶٠؛ بحارالانوار، ج٣٨، ص٢٩٨؛ میزانالاعتدال ذهبی، ج٣، ص۵۴٠؛ الکشفالحثیث، ص٢٢٩؛ لسان المیزان ابنحجر، ج۵، ص١۶١.
[۵]. ر.ک: خصائص نسائی، ص١٠١؛ المعجم الکبیر طبرانی، ج۵، ص١٩۵و ٢١٢.
[۶]. اتفاقاً همین معنا را نیز که علی علیهالسلام جانشین بعد از من است، در کتابهای اهل تسنن از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل شده است: «لاینْبَغی أَنْ أَذْهَبَ إِلا وَ أَنْتَ خَلِیفَتی… أَنْتَ وَلِیی فِی کل مُؤْمِنٍ بَعْدی؛ روا نیست که من از دنیا بروم و تو جانشین من نباشی…تو سرپرست برگزیده من بر هر مؤمن بعد از من هستی»؛ ر.ک: مسند احمد، ج١، ص٣٣١؛ مستدرک حاکم، ج٣، ص١٣۴؛ مجمعالزوائد، ج٩، ص١٢٠؛ السنن الکبری، ج۵، ص١١٣.
[۷]. الغدیر، ج٩، ص؛ امالی طوسی، ص؛ مناقب ابنشهرآشوب، ج٣، ص؛ بحارالانوار، ج٣٢، ص، به نقل از عامه.
[۸]. صحیح مسلم، ج٧، ص؛ سنن ابنماجه، ج١، ص؛ المعجمالکبیر طبرانی، ج٢٢.
[۹]. ر.ک: ترتیب کتاب العین، ص٢٨.
[۱۰]. ینابیعالموده، ج٢، ص٣٨۶.
[۱۱]. همان.
[۱۲]. پیشوای مذهب حنبلی، یکی از مذاهب چهارگانه اهل تسنن.
[۱۳]. یکی از محدثین اهل تسنن.
[۱۴].متن حدیث در بحارالانوار، ج٣٩، ص؛ ج۴٧، ص؛ امالی طوسی، ص ذکر شده است و تفاوتهای قابل ملاحظه با متن دارد، ملاحظه شود.