- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
در کتب تاریخی آمده است که بنی عباس از مامون خواستند که با پسرش عباس به عنوان ولی عهد بیعت نماید و او را به خاطر این که على بن موسى الرضا (علیه السلام) را ولی عهد خود کرده بود، مورد ملامت و سرزنش قرار دادند و از او خواستند به نامه شان پاسخ بدهد.
مأمون در جواب نامه؛ بعد از حمد و ثنای الهی و ستایش پیامبر صلی الله علیه وآله، در توصیف امام علی علیه السلام چنین گفت: او محبوبترین خلق به خداى تعالى و رسول خدا بود او صاحب درب به مسجد بود آنجا که براى او گشوده شد و دیگر دربهاى مسجد بسته شد. او صاحب پرچم اسلام در روز خیبر بود او در مبارزه همتاى عمرو بن عبد ود (قهرمان معروف عرب) بود.
او برادر رسول خدا بود هنگامى که میان مسلمانان عقد برادرى خواند، او تابع بسیار محترمى نسبت به پیامبر بود او صاحب آیه: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً» بود او همسر فاطمه سیده زنان عالمیان و سیده زنان بهشت بود.
او داماد خدیجه کبرى بود او پسر عموى پیامبر بود که او را سرپرستى کرد و تربیت نمود و کفیل او شد.
او در یارى پیامبر و جهاد در خدمتش راستى که پسر ابو طالب بود و در روز مباهله نفس رسول خدا بود. او کسى بود که ابو بکر و عمر حکمشان نافذ نبود مگر این که از او بپرسند اگر او تأیید مى کرد آنان انفاذ مى کردند و آنچه را که او صلاح نمى دانست آنان رد مى کردند او از بنى هاشم تنها کسى بود که داخل در شورى شد و به جانم قسم اگر اصحاب پیامبر قدرت بر دفع على (علیه السلام) داشتند او را دفع مى کردند چنان که عباس را دفع کردند و اگر راهى داشتند او را به کلى کنار مى گذاشتند.
اما این که شما عباس را بر او مقدم مى دارید (این بر خلاف صریح آیه قرآن است) خداوند مى فرماید: «آیا سیراب کردن حاجیان خانه خدا و عمران مسجد الحرام را همانند کار کسى قرار دادید که ایمان به خدا و روز قیامت دارد و در راه خدا جهاد کرده است این دو هیچ گاه در نزد خدا یکسان نیستند»
به خدا قسم اگر یک صفت از مناقب و فضائل و آیاتى که در شأن على (علیه السلام) وارد شده در شما یا غیر شما بود، لایق خلافت و مقدم بر اصحاب رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلّم مى شد على (علیه السلام) با داشتن آن همه فضائل بر همه اصحاب مقدم بود تا وقتى که ولىّ امر امور مسلمانان شد و به کسى از بنى هاشم اعتناء نکرد جز به عبد اللَّه بن عباس که حق او را بزرگ شمرد و در حق او صله رحم کرد و به او اعتماد نمود، پس خدا بیامرزدش این، کار او بود.
جواب مامون به بنی عباس در اعتراض به ولی عهدی امام رضا علیه السلام
در جواب نامه بنی عباس درمورد ولی عهدی امام رضا علیه السلام چنین گفت: اما این که گفتید خوب بود که مأمون در باره بیعت با ابو الحسن الرضا بیشتر بصیرت و آگاهى کسب مى کرد، بدانید که مأمون با او بیعت نکرد مگر از روى بصیرت و آگاهى و دانا به این که الان در روى زمین کسى در فضل و عفت و زهد و تقوا و خداپرستى به پایه او نمى رسد و کسى مثل او مورد پسند عامه و خاصه نیست و بیعت من با او نیست مگر به خاطر جلب رضاى خداوند و در این باره کوشش کردم و در راه خدا سرزنش کسى مرا دلگیر نمى کند به جان خودم قسم اگر بیعت من، روى طرفدارى بود، آن وقت عباس پسرم و سایر اولادم پیش من محبوبتر بودند و لیکن من امرى را اراده کردم و خداوند هم امرى را و هرگز امر من بر امر خدا سبقت نمى گیرد.
اشعار مامون درباره فضایل امام علی (علیه السلام)
مأمون در باره فضائل على (علیه السلام) اشعار زیادى است از جمله اشعارى که «صولى» در کتاب «الاوراق» ذکر کرده، این ابیات است:
ألام على شکر الوصى ابا الحسن
و ذلک عندى من عجائب ذا الزمن
به خاطر مدح وصى پیامبر على (علیه السلام) ملامت مى شوم
و این نزد من از عجائب این زمان است.
خلیفه خیر الناس و الاوّل الذى
اعان رسول اللَّه فی السرّ و العلن
آن کسى که خلیفه بهترین مردمان بود و
اول کسى بود که به رسول خدا در نهان و آشکار کمک کرد.
و لولاه ما عدت لهاشم إمره
و کانت على الایام تقضى و تمتهن
اگر على نبود براى آل هاشم حکومت آماده نمىشد
و تا پایان روزگار همچنان خار و سرافکنده بودند.
فولى بنى العباس ما اختص غیرهم
و من منه اولى بالکرامه و المنن
والى شدند اولاد عباس آنچه را که مخصوص غیر شده بود
پس، از على (علیه السلام) به احترام و اکرم سزاوار کیست؟
فاوضح عبد اللَّه بالبصره، الهدى
و فاض عبید اللَّه جودا على الیمن
پس عبد اللَّه در بصره راه هدایت را آشکار کرد
و عبید اللَّه جود خود را بر اهل یمن نشان داد
و قسّم اعمال الخلافه بینهم
فلا زلت مربوطا بذا الشکر مرتهن «۱»
على (علیه السلام) کارهاى خلافت را میان فرزندان عباس تقسیم کرد،
پس پیوسته به جهت این شکرگزارى بر وى لازم است.(۲)
پی نوشت ها
(۱) تذکره الخواص ص ۳۵۷٫
(۲) ترجمه طرائف ، سید ابن طاوس، مترجم داود الهامى، نوید اسلام: قم،۱۳۷۴،ص۸۷-۸۸٫