- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
حضرت علی بن موسی بن الرضا علیه السلام از نسل فرزند یگانه و دختر بی همتای حضرت رسول الله و از ذریه امیر مومنان حضرت علی، در زمره اهل بیت پیامبر به شمار می رود و این فضیلتی است که بسیاری از دانشمندان اهل سنت بدان اشاره نموده اند.
یکی از این علمای اهل سنت حافظ ابو عبدالله حاکم نیشابوری متولد ۳۲۱ قمری است. ایشان درباره حضرت رضا می نویسد: «سلطان اولیای خدا، برهان اهل تقوا، میراث بر دانش پیامبران، فرودگاه اسرار پروردگار جهان، ولی خدا و برگزیده او، پاره جگر رسول الله، پناگاه امت و اندوه زدای خاطره ها، در روز قیامت و درماندگی گناهکاران از برای رهایی و امتحان الهی و سنجش اعمال با میزان و ترازوی اخلاص هنگام انگیزش و کاوش از رازهای انسان ها _ آنگونه که خود آن حضرت وعده فرمود که در سه موقف : یکی در برابر میزان و دیگری به هنگام پراکنده شدن نامه اعمال و دیگری بر پل صراط سفره شفاعت و بخشندگی بگسترد.»[۱]
ابن طلحه شافعی نیز در باره آن حضرت می فرماید:
«او سومین علی از اهل بیت است و هر کس از سر انصاف درباره او بیندیشد و تامل کند می یابد که او وارث علی علیه السلام و سومین علی از اهل بیت رسول الله (ص) است که ایمانش بالنده، شأنش بلند و مقامش رفیع، یارانش فراوان، برهانش آشکار و روشن، و مکنتش گسترده شده است و …. فضیلت هایش عالی بود، صفاتش بر طبق سنت پیامبر شکل گرفته بود، مکارم اخلاقش نبوی و خاتمی، خوی و طبیعتش اخزمی، اخلاقش عربی، نفس شریفش هاشمی، آن حضرت بزرگتر و فراتر از آن که مناقب و فضایل او توصیف گردد. اما فضیلت ها و صفات آن حضرت و عنایات خاص خداوند به ایشان و بلندی شاٌن و گرانی قدر آن حضرت به گونه ای بود که … بسیاری از اطرافیان مأمون را به وحشت انداخت.»[۲]
استاد دکتر حسن ابراهیم حسن، رئیس دانشگاه اسیوط و استاد تاریخ اسلام در دانشگاه قاهره ضمن تحلیل سیاسی رابطه آن حضرت با مأمون و گزارش مشروحی از حادثه مهم ولایت عهدی ایشان نوشته است:
«علی بن موسی الرضا علیه السلام در سال ۱۴۸ ق متولد شد و دانش و تقوای او بسیار عظیم بود. به ابی نواس گفتند چرا در مدح و فضیلت های گوناگونی که یکجا در او جمع شده است شعر نمی سرایی؟ در پاسخ گفت: من از ستایش کسی که جبرائیل امین خادم پدر او بوده است ناتوانم و به خدا سوگند برای احترام و تعظیم او درباره اش شعر نسرودم . چه این که کسی مانند من چگونه می تواند کسی چون او را توصیف کند.»
وی افزوده است :
«مردم خراسان به او عشق می ورزیدند و از سر اخلاص و صدق خود را مطیع او می دانستند .»[۳]
روایات نقل شده از آن حضرت توسط اهل سنت
دانشمندان اهل سنت روایاتی از امام رضا علیه السلام نقل نموده اند. از جمله حاکم نیشابوری نوشته: «چون امام رضا به نیشابور آمد بزرگان و دانشوران و عالمان، قلم و دوات با خود آورده بودند تا از گوهر جوشان ایشان بهره برند. آن حضرت فرمود: «التعظیم لامرالله و الشفقه علی خلق الله: بزرگداشت فرمان خدا و مهربانی با بندگان خدا.»
شرح حدیث بدین گونه است که مومنان باید فرمان ها و احکام خدا را کوچک نشمارند و فروتنانه به استقبال آن ها شتافته و در انجام آن ها بکوشند. اما باید توجه داشت که تعظیم، تسبیح و خشوع در مقابل خداوند لازم است اما کافی نیست بلکه باید با خلق خدا، اعم از انسان ها، حیوانات و حتی گیاهان مهربانی کرد. انسان مومن، موفق و کامل کسی است که در مقابل خدا خاشع و با مردم مهربان باشد و این دو بال پرواز به سوی خوشبختی است.
روایت دیگری که از امام رضا علیه السلام نقل شده روایت «سلسله الذهب» است. امام در این روایت می فرماید:
«لا اله الا الله حصنی ، فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی اٌمن من عذابی»
امام احمد بن حنبل، رحمه الله علیه، می فرماید:
اگر این حدیث بر کسی که جنون داشته باشد خوانده شود شفا می یابد.[۴]
در روایت دیگر امام رضا از رسول الله روایت می کند:
«الایمان معرفه بالقلب و اقرار باللسان و عمل بالارکان». در این حدیث تعریفی از ایمان بیان گردیده که ایمان عبارت است از شناخت به قلب و اقرار به زبان و عمل به ارکان آن می باشد.[۵]
کرامات امام علی بن موسی الرضا علیه السلام در کتب اهل سنت
عده زیادی از کفار و آتش پرستان و علمای ادیان دیگر مانند مسیحی و یهودی و زرتشتی به دست علی بن موسی الرضا علیه السلام به دین اسلام گرویده اند . یکی از انها حضرت شیخ معروف کرخی که یکی از سر سلسله طریقه قادریه می باشد .
ابو اسماعیل سندی گفته است:
روزی با علی بن موسی الرضا علیه السلام در حیاطی بودم با وی سخن می گفتم، ناگاه گنجشکی آمد و خود را پیش وی در زمین انداخت و بانگ می کرد و اضطراب می نمود علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمود که می دانید که این گنجشک چه می گوید گفتم : الله اعلم و رسوله وابن رسوله فرمود که می گوید : در این خانه ماری دآمده است و می خواهد که فرزندان مرا بخورد. پس فرمود که برخیز و به این خانه درای و ان مار را بکش ، برخواستم و به آن خانه درامدم دیدم که ماری گرد ان خانه می گردد وی را بکشتم .[۶]
ابواسماعیل سندی می فرماید:
خاتون من حامله بود پیش علی بن موسی الرضا علیه السلام امدم ، و گفتم دعا کن که خدای تعالی وی را پسری گرداند فرمود : که خاتون تو به دو فرزند حامله است . چون برگشتم در خاطر من افتاد که یکی را محمد نام نهم دیگری را علی . مرا آواز داد که یکی را علی نام کن و یکی را ام عمرو . چون ان فرزندان به زمین امدند یکی پسر بود دیگری دختر ،علی و ام عمرو نام کردم ، روز ی از مادر خود پرسیدم که ام عمرو چه نام است ؟ گفت : نام مادر من ام عمرو بوده است.[۷]
پی نوشت ها:
[۱] . به نقل از تاریخ نیشابوری ص ۳۰۷٫
[۲] . مطالب السئول، ص ۸۵٫
[۳] . تاریخ الاسلام، ج ۲ ص۱۵۰ و ۱۵۵٫
[۴] . الصواعق المحرقه، ص ۳۱۰، فضایل امام رضا.
[۵] . الصواعق المحرقه، ص ۳۱۰، فضایل امام رضا.
[۶] . شواهد النبوت ص ۱۸۷٫
[۷] . شواهد النبوه ص ۱۸۸٫
منبع: سایت اخوت