- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
فرزندان صالح، گلهای خوشبوی بهشتی هستند. با رفتار شایسته خود فرزندان صالحی را به جامعه تحویل دهیم…
آیا احترام و برخورد خوب، تنها از طرف فرزندان نسبت به والدین، لازم است، چنانکه در میان بعضیها جا افتاده؟ یا پدران و مادران نیز در معاشرت با فرزندان خود، وظایفی دارند که باید مراعات نمایند؟
اهمیت فرزندان در زندگی
پیش از آن که وارد بحث شویم، بهتر است مقدمه کوتاهی در اهمیت فرزندان بیان شود.
میدانیم که اصل ازدواج در جوامع بشری، یک نوع کمال محسوب میشود که در واقع زن و مرد، با تشکیل زندگی مشترک، به کمال میرسند اما این کمال بدون داشتن فرزند، کمال نیست. در اهمیت فرزندان، همین بس که همه جوامع، وجود فرزندان را مایه قوام نسل و کمال خود میدانند. ویل دورانت، در این زمینه مینویسد:
«ازدواج، به خاطر فرزنددار شدن، پدید آمده است. ازدواج، تنها برای این نیست که مرد و زن را به هم پیوند دهد، بلکه مقصود دیگری هم دارد و آن این که زندگی نوع خود را با ایجاد پیوند صداقت و مواظبت میان پدر و مادر و فرزند، تامین کند».(۱)
اسلام که یک دین کامل میباشد، بیش از سایر جوامع، به فرزنددار شدن و تربیت خوب آنها اهمیت به سزایی داده و علاوه بر آیات قرآنی، احادیث فراوانی از بزرگان دین، بیان شده و آن را مایه بقای نسل بشر معرفی کرده و فرزندان صالح را کمال والدین و مایه شکوفایی جامعه دانسته و ذخیره معنوی والدین میداند که به عنوان نمونه به یکی دو مورد، اشاره میکنیم:
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «الولد الصالح ریحانه من ریاحین الجنه». «فرزند صالح، گلی از گلهای بهشتی است». همچنین امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «میراث الله من عبده المؤمن ولد صالح یستغفر له».(۲) «میراث بنده مؤمن از خداوند متعال، فرزند صالحی است که مایه نور چشم والدین و برای آنان از خدا طلب استغفار مینماید».
طرز رفتار والدین با فرزندان در اسلام
در جوامع بشری، همه انسانها در هر سنی که باشند، همیشه دوست دارند مستقل باشند و اگر پدر و مادر انتظار دارند فرزندان شان به آنها احترام کرده و نیکی نمایند، آنان نیز باید فرزندان خود را دوست داشته و به آنها محبت کرده و با آنان برخورد شایستهای داشته باشند تا عواطف آنها جریحه دار نشود و آنچنان رفتار نمایند که باعث عاق شدن و انحراف آنان نشوند.
چرا که بسیاری از والدین ممکن است با رفتار ناشایست خود، مایه به انحراف کشیده شدن فرزندان خود باشند و البته چنین پدران و مادرانی در اسلام مورد لعن قرار گرفته است چنانکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به علی (علیه السلام) میفرماید: «یا علی! لعن الله والدین حملا ولدهما علی عقوقهما»(۳)؛ «یا علی! خداوند لعنت کند پدر و مادری را که باعث عاق شدن فرزندان خود میشوند».
معلوم میشود وظیفه والدین در تربیت فرزندان، خیلی سنگین است. ویل دورانت در این زمینه مینویسد:
«پس از برتریهای پدر و مادر بودن و خواندن سرود ستایش و پیروزی آن، با آزادی و خلوص تمام میآییم بر سر وظیفهای که از همه وظایف، کهن تر و پررنج تر است. یعنی تربیت کودکان و برگرداندن این وحشیان و جانوران کوچک، به زنان و مردان پخته تربیت یافته».(۴)
البته پرواضح است که هر سنی، تقاضایی دارد و برخورد خاص خود را. اگر امروزه روان شناسان و دانشمندان پس از سالها مطالعه و تحقیق به این نتیجه رسیده اند که پدر و مادر نیز در قبال فرزندان، وظایفی دارند، دین حق و فرهنگ ساز اسلام، چهارده قرن پیش به وسیله مؤدبترین انسانها، آن الگوی مجسم، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، به این مساله حیاتی اهمیت زیادی داده و دوران زندگی انسان را طی حدیثی کوتاه از نظر روحی و شخصیتی به سه دوره تقسیم کرده و در هر دوره، دستورات خاص آن را بیان کرده است:
چنان که میفرماید: «الولد سید سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین».(۵) «فرزندان، هفت سال آقا و حاکم والدین و هفت سال، بنده و هفت سال، به منزله وزیر خانواده است».
فرزندان در هفت سال اول به خاطر نارسایی فکری و ناتوانی جسمی به پدر و مادر حکومت میکند و باید با دیده رافت و محبت و رحمت به او نگاه کرد و خواسته هایش را برآورده کرد. چنانکه نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
«احبوا الصبیان و ارحموهم، فاذا وعدتموهم ففوا لهم فانهم لا یرون الا انکم ترزقونهم».(۶): «کودکان خود را دوست داشته باشید و رحم و شفقت کنید و هر وقت به آنها وعده دادید، وفا کنید چرا که آنان شما را روزی ده خود میپندارند». همچنین در حدیثی دیگر میفرماید: «بروا اولادکم و احسنوا الیهم فانهم یظنون انکم ترزقونهم».(۷) «به اولاد خود، نیکی کنید زیرا آنان، شما را روزی ده خود میدانند».
روزی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) را میبوسید، اقرع بن حابس گفت: «یا رسول الله! من دو فرزند دارم که تا به حال هیچ کدام را نبوسیده ام!». پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «در دل تو رحم نیست من چکار کنم؟!».(۸)
اما هفت سال دوم، تغییرات قابل توجهی در تن و روان کودک پدید میآید و تا اندازهای خوبیها و بدیها را از هم تشخیص میدهد؛ ولی چون عقلش هنوز شکوفا نشده، از پدر و مادر و معلم خود فرمان میبرد. گرچه گاهی ممکن است ناهنجاریهایی از خود نشان دهد که آن هم با تحمل و خونسردی والدین برطرف میشود.
جوان امروز، بچه دیروز نیست
و اما هفت سال سوم، فرزند را به عنوان وزیر معرفی میکند چرا که عقل و روان و تن او، به اندازهای از رشد رسیده است که خوب و بد را از هم تشخیص میدهد و پیوسته میخواهد خودش مستقل باشد و او را در کارها، دخالت بدهند و میخواهد آزادی مطلق، داشته باشد اما در آن حد نیست که بتواند در همه مراحل زندگی، تصمیم درستی بگیرد و باید او را راهنمایی کرد و این معنی در ذیل کلمه «وزیر» نهفته است. چرا که وزیر، به معنی معاون و همفکر و یاور و نماینده آمده است. چنان که در آیه ۲۹ سوره «طه»، هارون برادر موسی، به عنوان وزیر معرفی شده است.
جوان هم، در کشور کوچک خانواده به عنوان وزیر، شناخته شده و پدر و مادر باید بدانند جوان امروز، بچه دیروز نیست که همه چیز را به او تحمیل کرد و او اطاعت کند. اما استقلال دادن و احترام به شخصیت جوان، به این معنا نیست که او در تمامی کارهای خود آزاد باشد تا بر وفق میل خود هر محیط فاسد و هر رفیق آلودهای را برای خود برگزیند و هر کاری بخواهد، انجام دهد.
این کار برای آنها ایجاد ناامنی روحی میکند و مسلما نمیتوانند به تنهایی راه سربالایی زندگی را بپیمایند باید دستشان را گرفت. زیرا جوانان با احساسات تند و بی تجربگی خویش همیشه در معرض بدبختی و انحراف هستند و بر اقتضای سن و جوانی، آنها به کامرانی و لذتهای زودگذر، جذب میشوند و زندگی راهی نیست که جوان بی تجربه بتواند به تنهایی طی مسیر کند.
اگر به آنها آزادی مطلق داده شود، قطعا از راه راست منحرف میشوند. حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که با لفظ «وزیر» تعبیر آورده شده، استفاده میشود که باید آزادی، محدود شود چرا که وزیر به معنی معاون است نه تصمیم گیرنده، بلکه تصمیم نهایی در خانواده با پدر و مادر است.
تربیت فرزندان از دوران کودکی
اگر اسلام برای همه دروههای زندگی فرزندان، به پدران و مادران دستور میدهد به فرزندان خود محبت کنید و با رحم و شفقت رفتار نمایید و در کارهای خانواده با آنان مشورت کنید، از طرفی هم به تربیت صحیح آنان از همان دوران کودکی عنایت دارد که توسط والدین باید اعمال شود. چرا که اگر از کودکی تربیت نشوند پس از بزرگ شدن، تربیت، مشکل خواهد بود.
در این جا بهتر است به یک دستور خیلی مهم و اساسی در معاشرت والدین و فرزندان که خداوند در کتاب زندگی(قرآن) بیان میکند، اشاره شود که چقدر حساس و سرنوشت ساز، و تربیت کردن چه اندازه ظریف و دقیق است. خداوند متعال در سوره نور میفرماید:
«بدانید باید بندگان ملکی شما و اطفالی که هنوز به وقت احتلام و بلوغ نرسیدهاند باید شبانه روز، سه مرتبه از شما اجازه ورود بخواهند: پیش از نماز صبح، پس از نماز خفتن، هنگام ظهر که جامهها را از تن برمی گیرید. اما وقتی بزرگ شدند و به حد بلوغ و رشد رسیدند، همیشه باید اجازه بگیرند مگر در جایی که مخصوص پدر و مادر نیست و برای عموم خانواده، مهیا شده است».
نکتهای که قرآن مجید در این جا به آن اشاره میکند بسیار مهم و ظریف است که دستور میدهد همیشه باید با حیا و عفت، حتی در خانواده خود زندگی کرد. گرچه این آیهها وظایف فرزندان را بیان میکند اما این وظیفه باید از طریق والدین به فرزندان منتقل شود؛ زیرا که فرزندان وقتی کودکی بیش نیستند چگونه میتوانند این مسایل را درک کنند. لذا در این جا پدر و مادر موظف اند با رعایت عفت و حیا، عملا فرزندان را تربیت کنند.
پدر و مادر، الگوی مجسم فرزند
هر کس برای خود در زندگی، الگویی دارد و کارهای خود را مانند الگوی خود انجام میدهد؛ چنان که خداوند در طول عمر بشریت همیشه انسانهای والایی مانند پیامبران و اولیاء و اوصیاء را از خود مردم انتخاب کرده و به راهنمایی و ارشاد مردم فرستاده و هیچ وقت، هیچ کتاب آسمانی، تنها نازل نشده تا انسانها با خواندن کتاب، هدایت شوند.
لذا خداوند در آیات متعدد علاوه بر تبلیغ و بیان احکام و دستورات زندگی روزمره و طرز معاشرت، بیشتر به تربیت انسانها مخصوصا فرزندان اشاره کرده است. چرا که پیامبران به گفتههای خود، ایمان کامل داشته و عمل میکردند. مخصوصا پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) که خداوند دربارهاش میفرماید: «و لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه». «همانا برای شما مؤمنین، وجود نازنین رسول خدا الگوی مجسمی بس نیکو میباشد».
پدر و مادر نیز باید با الگو قرار دادن پیامبر و بزرگان دین، خود الگوی مجسمی برای فرزندان باشند. از مطالعه آیات و روایات، این واقعیت آشکار میشود که اساسا دین اسلام، محور تربیت و تزکیه را بر دعوت غیرزبانی یعنی عملی قرار داده است و در واقع مربی در اسلام، نیازی به دعوت زبانی ندارد، بلکه رفتار و کردارش انسانها را به خوبیها و کمالات، سوق میدهد. چنان که امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم»(۹) «مردم را با رفتار نیکو، به طرف خوبیها دعوت کنید».
یک مربی موفق باید به عنوان یک الگوی مجسم شناخته شود تا در مخاطبش مؤثر واقع شود؛ چرا که میدانیم فرق اساسی که بین آموزش و پرورش وجود دارد، این است که آموزش، نقل و انتقال دادههای ذهنی است و این امر ممکن است از معلم، نوار، مطالعه و… به ذهن مخاطب، منتقل شود.
اما در تربیت و پرورش، هدف، نقل و انتقال دادههای ذهنی نیست؛ بلکه ایجاد یک دگرگونی درونی در انسان است و این کار ممکن نیست مگر انسان در برابر رفتارهای شایسته یک انسان والا قرار بگیرد و آن شایستگی را لمس نماید؛ زیرا انسان از کنار کمال، نمیتواند بی تفاوت رد شود و طبیعتا شیفته آن خواهد شد و با مشاهده کمال، دگرگونی در او ایجاد میشود که این همان تربیت صحیح است.
اگر پدر و مادر بتوانند الگویی مجسم برای فرزندان خود باشند و خوب تربیت کنند، سعادت هر جامعه و خانوادهای تامین شده است. زیرا اگر رفتار پدران و مادران، شایسته و نیکو باشد، فرزندان که والدین خود را الگوی زندگی خود قرار میدهند، آن چنان کرامت نفس و شرافت پیدا میکنند که به هیچ قیمتی حاضر نیستند آن کرامت نفس را از دست بدهند. چنان که امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرمایند: «من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیه» «هرکس شرافت معنوی و کرامت نفس خود را باور کند، خود را با گناه، خوار و حقیر نخواهد ساخت».
رعایت عدالت در بین فرزندان
اما مساله مهم دیگری که در مورد فرزندان وجود دارد، رعایت عدالت در بین آنهاست. رعایت عدالت در همه کارها و در مورد هرکس، لازم و واجب است چنان که خداوند میفرماید: (اعدلوا هو اقرب للتقوی) حتی در مورد حیوانات هم باید عدالت رعایت شود؛ و یکی از موارد مهمی که عدالت باید رعایت شود، بین فرزندان میباشد که پدر و مادر باید مراعات نمایند.
گرچه ممکن است از نظر محبت، تفاوت قایل شوند اما از نظر عدالت نمیتوانند فرقی بین فرزندان قایل شوند. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «اعدلوا بین اولادکم فی السر کما تحبون ان یعدلوا بینکم فی البر و اللطف»(۱۰)؛ «عدالت را در میان فرزندان، قلبا رعایت کنید کما این که شما دوست دارید دیگران در نیکی و خوبی، در حق شما رعایت کنند».
البته لفظ (فی السر) شاید حاکی از این است که گاهی ممکن است بعضی از فرزندان، به خاطر امتیازاتی که دارند مانند داشتن تحصیلات عالی و یا انجام کارهای نیک و پسندیده، پیش پدر و مادر از محبت بیشتری برخوردار شوند اما در عین حال باید عدالت را میان آنها رعایت کرد.
پینوشتها
۱) لذات فلسفه، ترجمه عباس زریاب خویی، ص ۱۸۸، ۱۸۹
۲) طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۱۸
۳) مجلسی، محمد باقر، بحار، ج ۱۷، ص ۱۸
۴) لذات فلسفه، ص ۱۹۱، ترجمه عباس زریاب خویی
۵) طبرسی، همان، ص ۱۱۵
۶) طبرسی، همان، ص ۲۱۹
۷) مجلسی، همان، ج ۷، ص ۷۷
۸) طبرسی، همان، ص ۲۲۰
۹) مجلسی، همان، ج ۶، ص ۵۵
۱۰) مکارم الاخلاق، ص ۲۲۰
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه