- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
یکی از موارد اختلاف بین شیعه و اهل سنت مربوط به کلمه «عین الله» است که منشا آن اختلاف درباره واژه عین است. در منابع دینی است که آیا این کلمه درباره خداوند به همان معنایی است که در مخلوقات به کار می رود یا معنای دیگری دارد.
دیدگاه مکتب خلفا درباره عین
در کتب حدیث و تفسیر و عقاید مکتب خلفا، از «ابو هریره» روایت کرده اند که گفت: «پیامبر را مشاهده کردم، آنگاه که این آیه را مى خواند: إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها … سَمِیعاً بَصِیراً[۱] چون به «سَمِیعاً بَصِیراً» مى رسید، انگشت شصت را بر گوش مى گذاشت و انگشت کنار آن را بر چشم.»
ابو هریره خود براى نشان دادن کار پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) آیه را مى خواند، و آنگاه که به «سَمِیعاً بَصِیراً» مى رسید، دو انگشت خود را بر چشم و گوش خود مى گذاشت و مى گفت: پیامبر چنین مى کرد.
ابو هریره با این کار مى خواست این طور القا کند که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) براى تاکید بر آن که خداوند با گوش مى شنود و با چشم مى بیند، یک انگشت را بر گوش خود مى گذاشت و انگشت دیگر را بر چشم!
ابو داوود در سنن خود گوید: «این روایت ردّى است بر جهمیّه [که اعضا و جوارح داشتن خدا را انکار مى کنند].»[۲]
این روایت ابو هریره، سبب شده است که هر جا در قرآن لفظ «عین» به بارى تعالى نسبت داده شده، پیروان این روایت، «عین» را به معناى چشم (عضو بدن) بدانند و بنابراین معتقد شوند که خداوند داراى چشم مى باشد!
چنان که ابن خزیمه، امام الائمه مکتب خلفا، در کتاب توحید خود، باب «ذکر اثبات العین للّه جلّ و علا» می گوید: «اثبات چشم براى خدا؛ بنابر آنچه خالق براى خود در کتاب منزلش اثبات کرده و از زبان پیامبر برگزیده اش، آن فرموده ها شرح و بیان شده است.»
سپس از قرآن کریم به این آیات استشهاد نموده است:
وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا[۳]
تَجْرِی بِأَعْیُنِنا[۴]
در این دو آیه، خطاب خداوند به حضرت نوح می باشد.
وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّهً مِنِّی وَ لِتُصْنَعَ عَلى عَیْنِی[۵]
إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمِیعاً بَصِیراً (نساء: ۵۸)
این آیه درباره حضرت موسى است.
وَ اصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنا[۶]
این آیه خطاب به پیامبر خاتم (صلى اللّه علیه و آله و سلم) است.
آنگاه می گوید: «بنابر آنچه در قرآن آمده[۷]، بر هر مومنى واجب است براى خالق و آفریدگار خود اثبات کند آنچه را که خالق براى خود برداشتن چشم، اثبات کرده است.»[۸]
و نیز می گوید: «ایمان نیاورده است به خدا، آن کس که نفى کند از خداى تبارک و تعالى هر آنچه را که او در کتاب منزلش براى خود اثبات نموده است. و معناى آن در بیان پیامبر که خدا او را مبین قرآن قرار داده، بیان شده است. خداوند در حق او فرموده است:
وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ[۹] «ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا براى مردم آنچه را بر ایشان فرو فرستاده شده است، بیان کنى.»[۱۰]
و می گوید: «پیامبر خدا در مقام بیان قرآن، فرموده که خدا دو چشم دارد. بنابراین، سخن پیامبر با نص محکم و متقن قرآن موافقت دارد؛ همان قرآنى که بین دو جلد نوشته شده و در محراب مسجدها و مکتب ها آن را می خوانند.»[۱۱]
پس از گفتار گذشته، ابن خزیمه به چند حدیث و روایت از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) استشهاد می نماید؛ از جمله همان روایت گذشته ابو هریره.
و در حدیثى دیگر، از «عبد اللّه بن عمر» چنین روایت کرده است: «پیامبر فرمود: خدا اعور (یک چشم) نیست، و مسیح دجال چشم راستش نابیناست، گویا چشمش دانه انگورى است که بر روى آب افتاده باشد. (از حدقه بیرون افتاده است)»[۱۲]
عین الله در مکتب اهل بیت (علیهم السلام)
در پاسخ به روایت هاى مکتب خلفا درباره «عین الله» و تفسیرهاى غلط ایشان بر آیات قرآن کریم، از اوصیاى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) بیاناتى علمى رسیده است که نیاز به شرح و تفصیل دارد. همچنین در پاسخ هاى ایشان در بحث رؤیت، جواب این کج فهمى آمده است.
در اینجا لازم است که جواب تاویل هاى نارواى دانشمندان مکتب خلفا را که از احادیث کلى اهل بیت (علیهم السلام) به دست آورده است، در بررسى این بحث بیان می نماید.
بررسى اقوال و احادیث مکتب خلفا درباره «عین الله»
ابن خزیمه به دو عبارت «عینى» و «اعیننا» که در قرآن آمده و در این عبارات، کلمه «عین» و جمع آن «اعین»، به خداى تعالى نسبت داده شده است، استدلال نموده و پنداشته است که «عین» در این موارد به معنى عضوى است که انسان و حیوان دارند. به این دلیل، معتقد شده که خدا داراى چشم است. یعنی عین الله در باره خداوند به همان معنای است که به بندگان اطلاق می گردد.
لفظ عین در عربی و عین الله
لفظ «عین» و مشتقات آن در زبان عرب، در ده ها معناى حقیقى و مجازى استعمال شده است[۱۳] و فقط یک معناى آن «چشم»، عضو بدن انسان و حیوان می باشد. این کلمه در قرآن کریم، هم در معناى حقیقى و هم در معناى مجازى استعمال شده است. از آن جمله، در ۲۱ مورد «عین» و «عینان» و «عیون» به لفظ مفرد و تثنیه و جمع، به معنى چشمه آب و نهر آمده است.[۱۴]
کلمات «عین» و «اعین» که مورد استشهاد ابن خزیمه قرار گرفته است، در قرآن کریم در معناى حقیقى لغوى استعمال نشده است، بلکه در معناى مجازى به کار رفته است.
در زبان فارسى وقتى گفته مى شود: «فلانى به شما چشم امید دارد» یا «فلانى زیر نظر فلانى است»، در هیچ یک از دو جمله، مقصود از «چشم» و «نظر»، عضو بدن و نگاه کردن با چشم عضو بدن نیست؛ بلکه در جمله اول مقصود آن است که فلانى به شما امید دارد، و در جمله دوم مقصود آن است که شخص اول در حمایت و پشتیبانى و رسیدگى شخص دوم زندگى می کند، و یا تحت رعایت و مراقبت اوست.
«عین» و «اعین» مورد بحث (در قرآن کریم) نیز در معناى مجازى استعمال شده است. چنان که در این باره «مجمع اللّغه العربیّه» مصر، پس از ذکر «عین» و مشتقات آن- مانند: «اعین» و «عیون» و «اعیننا»- می گویند:
«ممکن است ریشه این کلمات، واژه «عین»، یعنى عضو بینایى در بدن باشد، که جمع آن «اعین» و «عیون» است و به طور مجازى براى مفاهیمى چون حفظ و نگاهدارى و غبطه و خوشحالى نیز استعمال می گردد.»
پس از آن می گویند: «در قرآن در این معانى استعمال شده است.» و سپس موارد استعمال آن را ذکر می نمایند. در ضمن می گویند: «معناى «عین» در «قرّه عین لى و لک» و «قرّى عینا»، چشم است، ولى به طور مجازى، در معناى سرور و شادى استعمال شده است.»[۱۵]
اینک براى روشنتر شدن مطلب، دو عبارت اخیر را در قرآن، مورد بررسى بیشتر قرار می دهیم:
وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَ لَکَ لا تَقْتُلُوهُ عَسى أَنْ یَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ[۱۶]
این آیه درباره به آب انداختن حضرت موسى (علیه السلام) در زمان تولد، و از آب گرفته شدن وى توسط خاندان فرعون نازل شده است.
معنى این آیه بنابر قول گذشته چنین می شود: «زن فرعون به او گفت: [این کودک] مایه سرور من و توست. او را مکشید؛ امید است براى ما سودمند باشد، و یا او را به فرزندى خود بپذیریم …»
بنا بر گفتار دانشمندان مصرى، معناى حقیقى و لغوى لفظ «عین»، چشم و عضو بدن می باشد، ولى در اینجا در معناى حقیقى خود استعمال نشده، بلکه در معناى مجازى آن، که سرور و خوشحالى باشد، به کار رفته است.
فَکُلِی وَ اشْرَبِی وَ قَرِّی عَیْناً[۱۷]
این آیه در بیان داستان حضرت مریم (علیها السلام) نازل شده، و این که چون حضرت عیسى (علیه السلام) را زایید، چگونه پریشان شد. در آن حال به او چنین خطاب آمد: «اندوهناک مباش …* …* پس تناول کن [از رطب] و بنوش [از چشمه آب] و [به عیسى] دلخوش و مسرور شو …»
*** دانشمندان مصرى، به استعمال «عین» در معناى مجازى خود در این دو آیه اشاره کرده اند، ولى در بعضى موارد دیگر که «عین» در قرآن کریم، در معانى مجازى استعمال شده، سکوت کرده و چیزى نگفته اند. از آن جمله آیاتى است که ابن خزیمه به آن ها استدلال نموده و استعمال «عین» را در آن ها حقیقى پنداشته است. در حالى که این کلمه در این آیات هم به معناى مجازى به کار رفته؛ همچنان که راغب اصفهانى[۱۸] به این مطلب تصریح کرده و چنین گفته است:
«می گویى: «فلان بعینى»، یعنى: او را حفظ می کنم و سرپرستى می نمایم. مانند آن که می گویى: «فلان بمرأى منّى و مسمع»، یعنى: فلانى زیر نظر من و صدایش در گوشرس من می باشد.
عین الله در آیات
و خدا فرموده: فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنا و نیز: تَجْرِی بِأَعْیُنِنا و وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا، یعنى: به گونه اى که می بینیم و حفظ می کنیم. و فرموده: وَ لِتُصْنَعَ عَلى عَیْنِی، یعنى: در حفظ و حراست من. و از این قبیل است: «عین الله علیک»، یعنى: در حفظ و حراست خدا باشى.»
بنابراین «راغب اصفهانى»، دانشمند بزرگ اسلامى و عالم مشهور ادبیات زبان عرب، و مترجم و مفسر قرآن کریم- که ترجمه و تفسیر او از لغات قرآن نزد همه دانشمندان جهان اسلام پذیرفته است- این چهار مورد را- که «ابن خزیمه» در آن، لفظ «عین» و «اعین» را درباره خدا به معناى حقیقى آن، که عضو دیدن در بدن می باشد، دانسته بود- در معناى مجازى آن، که حفظ و حراست باشد، دانسته است.
بنابراین، تفصیل معنى آیات چنین است:
آیه اوّل در خطاب به پیامبر خاتم (صلى اللّه علیه و آله و سلم) نازل شده و پس از ذکر آزارهاى کفار به آن حضرت، چنین می فرماید:
وَ اصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنا[۱۹] «اى پیامبر! بر حکم پروردگارت صبر کن که تو منظور نظر ما هستى و تو را حفظ می نماییم.»
آیات دوم و سوم مربوط به حکایت کشتى حضرت نوح (علیه السلام) می باشد.
در آیه دوم خطاب به وى فرموده است: وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا[۲۰]
تعبیر از عین الله در ساختن کشتی
شبیه به همین آیه، در جاى دیگر نیز فرموده است: أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا[۲۱] «با حفظ و حراست ما کشتى را بساز، همان گونه که به تو وحى کردیم.»
و در آیه سوم در مورد کشتى آن حضرت می فرماید: تَجْرِی بِأَعْیُنِنا[۲۲] «آن کشتى با حفظ و حراست ما، بر روى آب روان بود.»
آیه چهارم در ضمن داستان حضرت موسى (علیه السلام) می باشد و در خطاب به او می فرماید: … وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّهً مِنِّی وَ لِتُصْنَعَ عَلى عَیْنِی[۲۳] «… و از تو بر دل ها محبتى از جانب خویش افکندم، و تا پرورش تو با عنایت و حفظ من انجام پذیرد.»
*** پس از بررسى استدلال ابن خزیمه به آیات کریمه، دو حدیث مورد استدلال او را نیز بررسى می نماییم:
روایت عبد اللّه بن عمر بن خطاب، درباره «دجال»
در این روایت، وى از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) روایت می کند که فرمود: «دجّال یک چشم است و خداوند یک چشم نیست.»
در پاسخ به این استدلال، می گوییم:
بر فرض صحت این روایت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم)، این حدیث بر این دلالت می کند که خدا مانند «دجال» نیست و یک چشم نیست، ولى مستقیما دلالتى ندارد بر این که خداوند داراى دو چشم باشد. آرى با فرض صحت روایت ابو هریره در این باره، می توان این حدیث را به عنوان موید در کنار آن قرار داد؛ ولى در غیر آن صورت، به طور کلى این حدیث بر معناى روشنى دلالت ندارد.
روایت ابو هریره در باره عین الله
روایت ابو هریره صریحا می گوید که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) با اشاره به چشم و گوش خود، مشخص فرمود که مقصود آیه از اینکه «خدا بینا و شنوا می باشد»، این است که خدا با چشم عضو بدن و گوش عضو بدن می بیند و می شنود. در واقع همین روایت ابو هریره است که سبب کج فهمى «ابن خزیمه» و دیگر دانشمندان مکتب خلفا و پیروان ایشان تا به امروز گردیده است.
ما در گذشته، میزان ارزش و اعتبار روایات ابو هریره و نقاط ضعف او را بررسى کردیم و با ذکر دلایل و شواهد، یادآور شدیم که روایت هاى ابو هریره از اندیشه هاى بنى اسرائیل در تورات نشات گرفته است؛ لذا به هیچ روى نمی توان براى دریافت عقاید اسلامى به احادیث او اتکا نمود.[۲۴]
پی نوشت ها
[۱] . نساء: ۵۸.
[۲] . عن أبى یونس، عن أبى هریره أنه قال فى هذه الآیه:\i إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمِیعاً بَصِیراً\( نساء: ۵۸)
رأیت رسول اللّه یضع إبهامه على أذنه و إصبعه الّتى تلیها على عینه. قال ابو هریره: رأیت رسول اللّه یفعل ذلک. حدّثنى ابو یونس، قال: سمعت أبا هریره یقرأ هذه الآیه:\i إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها …\ قرأ إلى« سمیعا بصیرا» فیضع إبهامه على أذنه و الّتى تلیها على عینه و یقول: هکذا سمعت رسول اللّه یقرأها، و یضع إصبعیه.
و در تفسیر ابن کثیر و تفسیر سیوطى و مستدرک حاکم، لفظ روایت چنین است: عن أبى یونس، سلیم بن جبیر مولى أبى هریره …
و در آخر روایت آمده: إنّ اللّه کان سمیعا بصیرا یعنى أنّ للّه سمعا و بصرا. قال أبو داوود: و هذا ردّ على الجهمیّه. ( رجوع کنید به: توحید ابن خزیمه/ ۴۲- ۴۳؛ سنن ابى داوود، کتاب السّنّه، باب فى الجهمیه ۴/ ۲۳۳؛ مستدرک حاکم ۱/ ۴۲؛ تفسیر ابن کثیر ۱/ ۵۱۶؛ تفسیر سیوطى ۲/ ۱۷۵- ۱۷۶)
پی نوشت ها
[۳] . هود: ۳۷.
[۴] . قمر: ۱۴.
[۵] . طه: ۴۸.
[۶] . طور: ۴۸.
[۷] .مقصود ابن خزیمه از آنچه در قرآن آمده، لفظ« عینى» و« اعیننا» می باشد.
[۸] . توحید ابن خزیمه/ ۴۲.
[۹] . نحل: ۴۴.
[۱۰] . توحید ابن خزیمه/ ۴۲.
[۱۱] . همان.
[۱۲] . عن نافع، قال عبد اللّه بن عمر: ذکر النبىّ یوما بین ظهرانى الناس المسیح الدّجال فقال: إنّ اللّه لیس بأعور، ألا انّ المسیح الدّجّال أعور العین الیمنى، کأنّ عینه عنبه طافیه. رجوع کنید به: توحید ابن خزیمه/ ۴۳- ۴۴؛ صحیح بخارى، کتاب الانبیاء، باب« و اذکر فى الکتاب مریم» ۲/ ۱۷۰، و کتاب المغازى، باب حجّه الوداع ۳/ ۵۷؛ صحیح مسلم، کتاب الایمان، باب ذکر المسیح بن مریم و المسیح الدجّال/ ۱۵۵، ح ۲۷۴( ما لفظ مسلم را آورده ایم) همین روایت به لفظ دیگرى در مصادر ذیل نیز آمده است: صحیح بخارى، کتاب الفتن، باب ذکر الدجّال ۴/ ۱۵۴، و کتاب التوحید، باب قول اللّه تعالى:\i وَ لِتُصْنَعَ عَلى عَیْنِی ۴/ ۱۸۵؛ صحیح مسلم، کتاب الفتن و اشراط الساعه، باب ذکر الدجّال و صفته/ ۲۲۴۷ و ۲۲۴۸، ح ۱۰۰.
[۱۳] . رجوع کنید به شرح معانى« عین» در لسان العرب. ابن فارس، احمد بن زکریا لغوى( متوفّاى ۳۶۹ ق) قصیدهاى دارد که قافیه آن« عین» است و در هر بیت آن، این کلمه به یک معنا آمده است.( رجوع کنید به: معجم الادباء، تصحیح مرغلیوث ۲/ ۱۱)
و نیز به همین سبک، مرحوم سیّد محسن امین قصیدهاى دارد که داراى شصت بیت است.
[۱۴] . مانند:« عین حمئه»( کهف: ۸۶): به معنى چشمه آب گرم « فیهما عینان تجریان»( رحمن: ۵۰): به معنى دو چشمه آب جارى « فى جنّات و عیون»( حجر: ۴۵): به معنى چشمهها و نهرها در بهشت.
[۱۵] . دانشمندان مصرى درباره واژه« عین» چنین گفتهاند: یمکن أن ترد المادّه إلى العین: عضو البصر، و تجمع على أعین و عیون، و منها تجیء معان فى الحفظ و الکلاءه، و من الابصار للمحفوظ و للغبطه و السرور. « قرّه عین لى و لک» هى للباصره، بمعنى السرور. « و قرّى عینا» للباصره، بمعنى السرور. ( رجوع کنید به: معجم الفاظ القرآن الکریم، واژه« عین»، چ قاهره ۱۳۹۰ ق، چاپ دوم ۲/ ۲۶۶- ۲۶۸)
[۱۶] . قصص: ۹.
[۱۷] . مریم: ۲۶.
[۱۸] . در شرح حال راغب اصفهانى نوشته اند: الحسن بن مفضل، الامام ابو القاسم، المعروف ب« الراغب الاصفهانى»، نزیل بغداد( در گذشته ۵۰۲ ق). ( رجوع شود به: معجم المؤلّفین ۱/ ۲۱۱)
[۱۹] . طور: ۴۸.
[۲۰] . هود: ۳۷.
[۲۱] . مؤمنون: ۲۷.
[۲۲] . قمر: ۱۴.
[۲۳] ( ۴)- طه: ۴۸.
[۲۴] . نقش ائمه در احیاى دین، ج۲، ص: ۳۰۲
منابع
- سنن أبی داود ( ط دارالحدیث قاهره )، سلیمان بن الأشعث السجستانی، دار الحدیث – مصر – قاهره، الأولى، بی تا.
- سنن أبی داود، أبی داود سلیمان بن الأشعث السجستانی، دار الفکر، بی تا.
- المستدرک على الصحیحین، للامام الحافظ أبی عبد الله الحاکم النیسابوری، دار المعرفه، بیروت – لبنان، بی تا.
- تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، أبو الفداء إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی البصری ثم الدمشقی (المتوفى: ۷۷۴هـ)، دار الکتب العلمیه، منشورات، محمد علی بیضون، الأولى – ۱۴۱۹ هـ – بیروت.
- الدر المنثور، عبد الرحمن بن أبی بکر، جلال الدین السیوطی (المتوفى: ۹۱۱هـ)، دار الفکر – بیروت، ۱۴۲۵ق.
- کتاب التوحید وإثبات صفات الرب عز وجل، أبو بکر محمد بن إسحاق بن خزیمه بن المغیره بن صالح بن بکر السلمی النیسابوری (المتوفى: ۳۱۱هـ)، عبد العزیز بن إبراهیم الشهوان، مکتبه الرشد – السعودیه – الریاض، ۱۴۱۴هـ – ۱۹۹۴م
- الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله صلى الله علیه وسلم وسننه وأیامه = صحیح البخاری، إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار طوق النجاه ، الأولى، ۱۴۲۲هـ
- نقش ائمه در احیاى دین، آیت الله سید مرتضى عسکرى، مرکز فرهنگى انتشارات منیر، تهران، اول، ۱۳۸۲ ش