- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 13 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
واقعه مهم غدیرخم، از طریق روایات شیعه و سنی، به طور متواتر نقل شده است و در اصل وقوع آن هیچ تردیدی نیست .
پس باید به این پرسش پاسخ داد که چه عواملی سبب شد تا پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، مردم، بخصوص انصار، بدون توجه به واقعه غدیر خم، در سقیفه اجتماع کردند و اقدام به تعیین جانشین برای پیامبر صلی الله علیه و آله نمودند؟
این مقاله، با استناد به متون معتبرتاریخی و با ریشه یابی وقایع، از هنگام بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله تا واقعه غدیرخم، و پس از غدیرخم تا رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و تشکیل سقیفه، سعی نموده است تا تصویر روشنی از علل نادیده گرفتن واقعه غدیرخم و تجمع انصار در سقیفه ارائه نماید.
مقدمه
حدیث غدیر، از جمله روایات متواتر است (۲) که شیعه و سنی در اصل آن اتفاق نظر دارند . بر وفق این حدیث، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سال دهم هجری، پس از انجام مراسم حجه الوداع، در روز هجدهم ذی حجه، در مکانی به نام غدیرخم، دستور توقف دادند .
پس از قرائت خطبه ای طولانی، فرمودند: «من کنت مولاه فعلی مولاه » ; هر کس من مولای او هستم، پس علی نیز مولای اوست .
در تحقق این واقعه مهم هیچ تردیدی وجود ندارد و با توجه به صراحت سخنان رسول گرامی اسلام و قراین بی شمار حالیه و مقالیه، بسیار واضح است.
که مراد از مولا، همان ولی و جانشین است و گمان نمی رود که با وجود آن همه ادله و شواهد روشن، هیچ محقق بی غرض و منصفی، کم ترین تشکیکی در این باره بنماید .
پس در این جا این سؤال اساسی مطرح می شود که چرا پس از رحلت رسول گرامی اسلام، در حالی که تنها دو ماه و چند روز از واقعه مهم غدیر خم گذشته بود، مردم همه چیز را از یاد بردند؟
مهم تر از همه، اینکه چرا انصار، که سابقه ای بسیار درخشان در اسلام داشتند و در راه تعالی و پیشرفت اسلام، از بذل جان و مال خویش دریغ نکرده بودند، پیش از همه در سقیفه اجتماع کردند و به دنبال تعیین جانشینی برای پیامبر صلی الله علیه و آله بودند؟!
از این مهم تر آنکه در بسیاری از روایاتی که از طریق شیعه و سنی نقل شده است: «عباس بن عبدالمطلب (عموی پیامبر صلی الله علیه و آله)، در آخرین لحظات حیات پیامبراکرم صلی الله علیه و آله، از آن حضرت می پرسد .
که پس از آن حضرت، آیا ولایت امر، در خاندان ما می باشد؟ اگر در خاندان ماست این را بدانیم و اگر نیست، درباره ما به دیگران سفارش شود .» (۳)
اگر پیامبر صلی الله علیه و آله به دستور وحی، علی علیه السلام را به جانشینی خود منصوب کرده اند، دیگر این سؤال، آن هم از طرف نزدیک ترین افراد به پیامبر صلی الله علیه و آله، چه معنایی می تواند داشته باشد؟
این یک سؤال بسیار مهم و اساسی است که جوابی مستند و قانع کننده می طلبد، و نمی شود فقط با جملاتی شعارگونه و ادبی به آن پاسخ گفت .
برای اینکه پاسخی کاملا مستند به این پرسش داده شود، لازم است با نگاهی گذرا به بعضی از حوادث پس از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله تا ماجرای سقیفه، به ریشه یابی آن بپردازیم .
وقایع پس از بعثت تا غدیرخم
۱ . دلایل مهاجرت پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در آغاز نبوت خویش، با دشمنان سرسختی از قریش روبه رو گشت، و با آن همه تلاش طاقت فرسایی که انجام داد، فقط موفق شده بود عده اندکی از آنان را به اسلام هدایت کند.
که بیشتر این افراد نیز از طبقه ضعیف جامعه بودند و عموم ثروتمندان و زورمداران، با سرسختی و جدیت در مقابل پیامبر صلی الله علیه و آله ایستاده بودند .
آنان که در راه سرکوب و ریشه کن کردن این آیین مقدس، از هیچ کوششی دریغ نمی کردند، آن چنان عرصه را بر پیامبر صلی الله علیه و آله تنگ کرده بودند که پیامبر صلی الله علیه و آله برای مسلمانان چاره ای جز مهاجرت به سرزمین های دیگر نیافت .
پیامبر اکرم در راه تبلیغ دین خدا هرگز کوتاه نیامده بود و از کم ترین فرصت ها بیش ترین بهره را می برد .
در همین راستا در ملاقاتی که با بعضی از بزرگان یثرب (مدینه) داشت، آنان را به اسلام دعوت کرد و آنان نیز اسلام را پذیرفتند و با پیامبر عهد و پیمانی بستند که به بیعه النسا (بیعت زنان) معروف گشت . شاید دلیل این نامگذاری بدین سبب بود که این بیعت شامل جنگ و قتال نمی شد . (۴)
مشرکان قریش سرانجام برای ریشه کن کردن اسلام تصمیم به قتل پیامبر صلی الله علیه و آله گرفتند، اما پیامبر با وحی الهی از نقشه آنان آگاه شد و تصمیم گرفت تا به طور مخفیانه و شبانه از مکه خارج شود.
به سوی مدینه مهاجرت نماید، و برای آن که مشرکان قریش از خروج پیامبر صلی الله علیه و آله آگاه نگردند از علی علیه السلام خواست تا در بستر آن حضرت بخوابد و علی علیه السلام نیز برای حفظ جان پیامبر صلی الله علیه و آله حاضر شد تا جان خویش را فدای جان پیامبر کند;
بنابراین، با آرامش قلبی تمام، در بستر پیامبر خوابید و با ایمان راسخی که داشت، لحظه ای دچار تردید و ترس و وحشت نگردید و خود را در آغوش خطری انداخت که می دانست تا چند لحظه دیگر مورد هجوم نیزه های دشمنان قرار خواهد گرفت . (۵)
پیامبر صلی الله علیه و آله نیز موفق شد در این فرصت، از مکه خارج شود و به سوی مدینه مهاجرت نماید .
۲ . حوادث پس از مهاجرت و نقش انصار در حمایت از پیامبر صلی الله علیه و آله
در هر صورت، پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه مهاجرت نمود . پس از مهاجرت پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه، انصار استقبال شایانی از پیامبر صلی الله علیه و آله و دیگر مهاجران نمودند.
حاضر شدند در راه حمایت از پیامبر صلی الله علیه و آله و دین خدا، در مقابل سرسخت ترین و کینه توزترین دشمنان، یعنی مشرکان قریش، بایستند و انصافا در این راه از هیچ کوشش و ایثاری دریغ نورزیدند . قرآن کریم نیز در سوره حشر، (۶) به ایثار و فداکاری آنان اشاره می کند و آن را می ستاید .
پس انصار در راه حمایت از پیامبر صلی الله علیه و آله حاضر شدند تا برای پیشرفت اسلام، پنجه در پنجه مشرکان قریش بیندازند و خود را درگیر جنگ هایی سخت و خونین با آنان نمایند .
این گروه در نخستین درگیری با مشرکان قریش، در جنگ بدر – که جنگی نابرابر بود – موفق شدند حدود ۷۰ تن از مشرکان قریش را به هلاکت برسانند که عموما از سران قریش بودند . (۷) همچنین ۱۴ تن از مسلمانان در این جنگ به شهادت رسیدند که ۸ تن آنان از انصار بودند . (۸)
پس از جنگ بدر، طولی نکشید که جنگ احد پیش آمد . در این جنگ نیز مسلمانان موفق شدند ۲۳ تن از مشرکان را به لاکت برسانند، ولی سهل انگاری عده ای از مسلمانان که بر روی تپه «عینین » مستقر بودند، سبب شد تا حدود ۷۰ تن از مسلمانان به شهادت برسند . (۹)
به طور معمول در فاصله بین جنگ های بزرگ، سرایا و غزوات دیگری نیز پشت سر هم اتفاق می افتاد .
سپس در سال پنجم هجری، (۱۰) تمام دشمنان اسلام، دست به دست هم دادند و با ده هزار نیرو و به منظور ریشه کن کردن اسلام، مدینه (موطن انصار) را مورد محاصره قرار دادند، به گونه ای که ترس و وحشت مدینه را فرا گرفته بود.
این جنگ که جنگ خندق یا احزاب نامیده شد، با رشادت و شجاعت مولا علی علیه السلام که با ضربتی تاریخی، عمروبن عبدود، قهرمان عرب را به هلاکت رساند، به نفع مسلمانان تغییر کرد و سرانجام به خاطر طوفان و بارش شدید باران، ترس و وحشت فراوانی در دل مشرکان افتاد و آنان از محاصره مدینه دست کشیدند . (۱۱)
در مجموع، پیامبر صلی الله علیه و آله پس از مهاجرت به مدینه، در طول این ۱۰ سال، درگیر ۷۴ جنگ، اعم از غزوه و سریه شدند، (۱۲)
که در این نبردها انصار نقش بسیار مهمی داشتند و می توان گفت: موفقیت و گسترش اسلام در سایه کمک های انصار بود و در اصل، به خاطر همین کمک ها و نصرتی که آنان در راه پیشرفت اسلام نمودند، پیامبر صلی الله علیه و آله آنان را انصار نامید .
تعداد مسلمانان روزبه روز افزایش می یافت . در این میان، بعضی واقعا به حقانیت اسلام پی می بردند و مسلمان می شدند، ولی عده ای نیز بودند که به دلیل قدرت یافتن اسلام و یا به دلیل منافعی که مسلمان شدن برایشان داشت، مسلمان می شدند .
سرانجام در سال هشتم هجری مکه به دست مسلمانان فتح شد و اسلام در جزیره العرب گسترش یافت . اهل مکه که در برابر عظمت سپاهیان اسلام شگفت زده شده بودند، چاره ای جز مسلمان شدن نداشتند . (۱۳)
در این زمان تعداد مسلمانان از لحاظ کمی به اوج خود رسیده بود، ولی از لحاظ کیفی وضع خوبی نداشت و به غیر از عده ای که از عمق وجودشان به اسلام ایمان آورده بودند و در برابر فرمان خدا و رسولش مطیع محض بودند، تعداد زیادی از آنان را می توان مسلمان مصلحتی دانست .
با افزایش تعداد مسلمانان، انصار دیگر تنها گروه مسلمان جزیره العرب نبودند، بلکه فقط تعدادی اندک بودند که در میان جمعیت عظیمی از مسلمانان قرار داشتند، اما پیامبر صلی الله علیه و آله همواره از انصار قدردانی می کردند و آنان را مورد حمایت بی دریغ خویش قرار می دادند.
زیرا آنان در حمایت از پیامبر صلی الله علیه و آله در آن لحظات سخت، از هیچ تلاش و کوششی دریغ نکرده بودند و نیز این افراد عموما اسلام و ایمانشان ریشه دار بود، چون سال ها در کنار پیامبر صلی الله علیه و آله از تعالیم آن حضرت بهره مند شده بودند .
پیامبر صلی الله علیه و آله در اواخر عمر شریفشان سفارش های اکیدی درباره انصار می نمودند، چنان که در این باره فرمودند: «انهم کانوا عیبتی التی اویت الیها فاحسنوا الی محسنهم و تجاوزوا عن مسیئهم » ; (۱۴)
«انصار موضع اطمینان و سر من بودند که من بدان پناهنده شدم، پس به نیکوکار ایشان نیکی کنید و از بدکارانشان درگذرید .» انصار نیز به این عنایت ها و حمایت هایی که پیامبر صلی الله علیه و آله از آنان می کرد بسیار دلگرم بودند .
چگونگی ابلاغ وحی درباره جانشینی حضرت علی علیه السلام
پس از نازل شدن سوره «اذا جاء نصر الله …» ، (۱۵) سخنانی از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله شنیده شد که خبر از نزدیک بودن وفاتش می داد; (۱۶) همچنین در حجه الوداع، در بعضی از سخنانش به صراحت و در بعضی دیگر با تلویح، نزدیک بودن وفات خود را اعلان می نمود . (۱۷)
این مطلب به طور طبیعی می توانست این سؤال را در اذهان ایجاد کند که پس از پیامبر چه کسی زمام امور مسلمانان را به دست می گیرد و چه خواهد شد؟ ظاهرا هر حزب و گروهی مایل بود که خلیفه رسول خدا از میان آنان باشد و شاید خود را سزاوارتر نسبت به این امر می پنداشتند و به آن می اندیشیدند .
اگرچه پیامبر صلی الله علیه و آله درباره لیاقت و جانشینی علی علیه السلام در مجالس و محافل مختلف سخن به میان آورد، (۱۸) ولی این سخنان عموما در اجتماعات بسیار محدودی مطرح شده بود.
اما در غدیر خم، این وحی الهی بود که به همه توهمات پایان داد و پیامبر صلی الله علیه و آله را مکلف ساخت تا علی علیه السلام را به جانشینی منصوب و معرفی کند .
پس از نزول وحی، پیامبر اکرم به دنبال یافتن فرصت مناسبی بود تا آن را به مردم ابلاغ کند، اما با توجه به شناخت و بصیرتی که پیامبر صلی الله علیه و آله از جامعه مسلمانان آن زمان داشت.
اوضاع را برای ابلاغ این وحی مناسب تشخیص نمی داد و سعی می کرد تا زمینه را آماده سازد و یا فرصت مناسب تری برای این امر پیش آید تا بتواند وحی الهی را به مردم ابلاغ کند.
البته باید به این نکته توجه داشت که وحی الهی، به طور کلی مسئله جانشینی علی علیه السلام را مطرح کرده بود.
چگونگی ابلاغ آن در اختیار خود پیامبر صلی الله پس مطلبی که در بعضی از روایات (۲۰) ذکر شده مبنی بر تاخیر پیامبر صلی الله علیه و آله در ابلاغ وحی، هرگز به معنی کوتاهی پیامبر صلی الله علیه و آله در ابلاغ وحی نیست;
چنانکه شیخ مفید نیز در این باره می گوید: «قبلا وحی بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده بود، ولی وقت ابلاغ آن معین نگردیده بود و پیامبر صلی الله علیه و آله به دنبال یافتن وقت مناسبی برای آن بود، و هنگامی که به غدیر خم رسیدند آیه تبلغ نازل شد .» (۲۱)
این مطلب که قبلا بر پیامبر صلی الله علیه و آله وحی نازل شده بود و پیامبر صلی الله علیه و آله ابلاغ آن را به وقت مناسب تری موکول می کرد، به وضوح از خود آیه تبلیغ، (۲۲) قابل فهم است;
زیرا این آیه می فرماید: «ای رسول! آنچه که بر تو نازل شده بود را ابلاغ کن » و سپس تهدید می کند که «اگر این کار را انجام ندهی رسالتش را انجام نداده ای .» پس می بایست قبلا بر آن حضرت مطلبی نازل می شد.
تا در این آیه بفرماید: «آنچه بر تو نازل شده بود را ابلاغ کن » و از تهدیدی که در آیه وجود دارد نیز می توان فهمید که پیامبر صلی الله علیه و آله بنا به عللی، ابلاغ آن را به بعد موکول می نمود . این آیه سپس می فرماید: «والله یعصمک من الناس » ; و خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم نگاه می دارد .
با دقت در این آیه، و روش پیامبر صلی الله علیه و آله در ابلاغ وحی، این پرسش مطرح می گردد که در جامعه اسلامی آن زمان چه می گذشت و چه جوی در میان مسلمانان حاکم بود که سبب شد تا پیامبر صلی الله علیه و آله ابلاغ وحی را به زمانی دیگر موکول کند؟
اگر به این پرسش به خوبی پاسخ داده شود، می تواند بسیاری از ابهامات موجود در این زمینه را برطرف سازد و ما را به موقعیت اجتماعی و سیاسی مسلمانان در آن زمان واقف گرداند .
اکنون در پاسخ به این پرسش، نکات قابل توجهی از مسائل سیاسی – اجتماعی آن زمان را مورد بررسی قرار می دهیم:
۱ . وجود تعداد بسیاری تازه مسلمان
اگرچه تعداد مسلمانان در اواخر دوران رسالت به اوج خود رسیده بود، ولی بیش تر این تعداد را تازه مسلمانان تشکیل می دادند.
که البته باید گفت: کم نبودند کسانی که از ایمانی مستحکم و استوار برخوردار بودند، ولی این تعداد در برابر جمعیت عظیم مسلمانان چندان زیاد نبودند، و بیشتر این تازه مسلمانان، از ایمان عمیق و ریشه داری بهره مند نبودند . (۲۳)
چون عده ای به خاطر منافعی که مسلمان شدن برایشان داشت، اسلام را پذیرفتند و عده ای دیگر، چون در اقلیت قرار گرفته بودند، به ناچار اسلام اختیار کردند و بعضی دیگر نیز که تا آخرین حد ممکن، در برابر اسلام ایستادگی کرده بودند.
دیگر توان مقابله با اسلام را نداشتند، شیوه دیگری را برگزیدند که از آن جمله، می توان از ابوسفیان و اطرافیانشان که جزو طلقا در فتح مکه بودند، نام برد . بدیهی است ابلاغ چنان امر عظیمی در میان این جمعیت، مشکلاتی را به همراه خواهد داشت .
۲ . وجود منافقان در میان مسلمانان
یکی از بزرگ ترین مشکلات پیامبر صلی الله علیه و آله در طی سال های رسالتش، وجود منافقان در میان مسلمانان بود .
این گروه که در ظاهر مسلمان بوده، ولی در باطن هیچ اعتقادی به اسلام نداشتند، در فرصت های مناسب، ضربه خویش را به اسلام وارد می ساختند و سبب گمراهی دیگران نیز می شدند .
قرآن کریم، در سوره های متعددی، همچون بقره، آل عمران، نساء، مائده، انفال، عنکبوت، توبه، احزاب، فتح، حدید، حشر و منافقون به این مسئله پرداخته است و با شدیدترین عبارات از آنان سخن گفته است . در مجموع ۳۷ مرتبه فقط از ریشه کلمه نفاق در قرآن استفاده شده است .
این افراد که در جنگ احد، یک سوم مسلمانان را به خود اختصاص داده بودند، به سرکردگی عبدالله بن ابی از جنگ کناره گرفتند و سبب تفرقه در سپاه اسلام شدند که سوره منافقون در شان این افراد نازل شده است . (۲۴)
اکنون جا دارد که این مسئله را مطرح کنیم که در زمانی که اسلام طرفداران چندانی نداشت و از اقتدار چندانی نیز بهره مند نبود و انگیزه چندانی نیز برای پنهان کردن اعتقادات نبود، این گروه ، یک سوم مسلمانان راتشکیل می دادند.
حال معلوم است که در زمان اقتدار کامل اسلام و فراگیر شدنش، این تعداد به چه میزان زیادی می توانست افزایش یابد .
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله همواره با این گروه مشکل داشت، اینان به یقین در حجه الوداع نیز همراه پیامبر صلی الله علیه و آله بودند و از لحاظ فکری نیز معلوم بود که این افراد هرگز راضی به جانشینی علی نخواهند شد و به توطئه می پردازند.
جامعه اسلامی را به هرج و مرج می کشانند و به این سبب، اصل اسلام و قرآن به خطر می افتد، پس جا دارد که پیامبر صلی الله علیه و آله از این امر نگران و خائف باشد .
اصل وجود منافقان، تا آخرین لحظات حیات پیامبر صلی الله علیه و آله، امری غیرقابل انکار است، حتی عمر پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله، وفات یافتن پیامبر صلی الله علیه و آله را انکار می کرد.
می گفت: «گروهی از منافقان گمان می کنند که پیامبر صلی الله علیه و آله مرده است .» (۲۵) همچنین بعضی از نقل های تاریخی، کسانی را که نسبت به امیر بودن اسامه به خاطر جوان بودنش اعتراض می کردند، «گروهی منافق » ذکر کرده اند . (۲۶)
این جماعت، در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله از خطرناک ترین دشمنان آن حضرت به شمار می آمدند، اما معلوم نشد که پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و جانشینی خلفای سه گانه، چگونه این گروه به یکباره محو شدند.
دیگر مشکلی برای حاکمان به شمار نمی آمدند! آیا این جماعت پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله همگی برگشته و یکباره مسلمان شده بودند؟! یا این که با آنان مصالحه شده بود؟! و یا این که کسانی بر سر کار آمده بودند که دیگر مشکلی با آنان نداشتند؟!
پی نوشت ها
× این مقاله با عنوان «عوامل انحراف امت اسلامی از پیام غدیر» به کنگره علمی حضرت فاطمه علیها السلام و غدیر در مازندران ارائه شده است که با اندکی تغییرات ارائه می گردد.
۱ – تمام طرق این روایت در کتاب الغدیر، علامه امینی ج ۱ ذکر شده است .
۲ – از طریق شیعه در الارشاد، ج ۱، ص ۱۸۴ و از طرق اهل سنت در کتب الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۴۵/الامامه و السیاسه، ص ۲۱/السقیفه و فدک، ص ۴۵/تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۹۲ و ۱۹۳ .
۳ – عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السفا، افست مصر، انتشارات ایران، مهر قم، ۱۳۶۳ ه . ش، ج ۲، ص ۷۳ .
۴ – ابوجعفر محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۳۸۷ ه . ق، ج ۲، ص ۳۷۲/فخر رازی، التفسیر الکبیر، تحقیق مکتب تحقیق دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۹۹۵ م، ج ۶، ص ۵۰ .
۵ – حشر: ۹ .
۶ – ابن واضح، تاریخ الیعقوبی، منشورات الشریف الرضی، امیر قم ، ۱۴۱۴ ه.ق، ج ۲، ص ۴۵ – ۴۶ .
۷ – ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، تحقیق مکتب التراث مؤسسه التاریخ العربی، بیروت، ۱۴۱۴ ه . ق، ج ۱، ص ۵۳۹ .
۸ – ابن واضح، پیشین، ج ۲، ص ۴۸ .
۹ – ابن اثیر، پیشین، ج ۱ ، ص ۵۶۸ .
۱۰ – ابن واضح، پیشین، ج ۲، ص ۵۰ .
۱۱ – ابن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت، ۱۴۰۵ ه . ق، ج ۲، ص ۵ و ۶ (تعداد غزوات ۲۷ و تعداد سرایا ۴۷).
۱۲ – ابن واضح، پیشین، ج ۲، ص ۶۰ (واسلمت قریش طوعا و کرها)
۱۳ – ابن هشام، پیشین، ج ۴، ص ۳۰۰/ابن سعد، پیشین، ج ۱ ، ص ۲۵۰ و ۲۵۱/بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۷ ه . ق، ج ۲، ص ۷۲۱/نهج البلاغه، ترجمه دکتر شهیدی، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴ ه . ش، خطبه ۶۸، ص ۵۲
۱۴ – نصر: ۱ .
۱۵ – ابن سعد، پیشین، ج ۱، ص ۱۹۲ و ۱۹۳ .
۱۶ – همان، ص ۱۸۱ .
۱۷ – مانند حدیث طائر، منزله و …
۱۸ – سید محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ ه . ش، ج ۶، ص ۴۴ .
۱۹ – محمدبن مسعود بن عیاشی، تفسیر العیاشی، تحقیق سید محمدهاشم رسولی محلاتی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ج ۱، ص ۳۶۰/محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، مؤسسه الوفا، ۱۴۰۳ ه . ق، ج ۳۷، ص ۱۶۵/محمدبن محمد الشعیری، منشورات المکتبه الحیدریه و مطبعتها فی النجف، ۱۳۸۵ ه . ق، جامع الاخبار، ص ۱۰ .
۲۰ – شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حج الله علی العباد، تحقیق مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، چاپ مهر قم، ناشر مؤتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید، ۱۴۱۳ ه . ق، ج ۱، ص ۱۷۵ .
۲۱ – مائده: ۶۷ .
۲۲ – به دلیل روایاتی که می گویند: مردم پس از فوت پیامبر صلی الله علیه و آله مرتد شدند; همانند روایتی که ابن اسحاق نقل می کند که «ارتد العرب » (ابن هشام، السیره النبویه، ج ۴، ص ۳۱۶)
۲۳ – تفاسیر شیعه و سنی این مطلب را بیان کرده اند .
۲۴ – بلاذری، پیشین، ج ۲، ص ۷۴۲ .
۲۵ – محمدبن جریر طبری، پیشین، ج ۳، ص ۱۸۴/ابن اثیر، پیشین، ج ۲، ص ۵ .
۲۶ – رژی بلاشر، تاریخ ادبیات عرب، ترجمه آ . آذرنوش، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، ۱۴۴۳ ه . ش، ص ۳۵ (مبحث روان شناسی فردی)