- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
فرقه از مادّۀ فرَق یفرُق فَرقا و فُرقانا به معنای گروهی از مردم می باشد در اصل مادّه وقتی گفته می شود فرَق بین الشیئین یعنی فصَل و میَّز أحدَهما من الاخر، یکی را از دیگری جدا کرد، در فرقه هم، اندیشه ها،رفتار ها و اهداف، سبب جدایی فرقه ها از یکدیگر می باشد.[۱] خشونت از مادۀ خشُن یخشُن خُشونت به معنای تندخویی و درشتخویی و زبری و ناهمواری می باشد.[۲] بعد از این مطلب کوتاه در این نوشته به چگونگی خشونت فرقه ای و راه علاج آن پرداخته شده است.
حدیث هفتاد و سه فرقه
در منابع شیعه و سنّی، از نبیّ اکرم صلّی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند: در امّت من هفتاد و سه فرقه به وجود خواهد آمد که فقط یک فرقه، اهل نجات خواهد بود.[۳] پیرامون سند این روایت، میان دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد[۴] امّا شاید بتوان کثرت نقل این حدیث در کتب شیعه و سنّی را، دلیل بر صحّت حدیث دانست.[۵] صرف نظر از بررسی های سندی و خصوص عدد هفتاد و سه، آنچه در واقع عالَم روی داده است حاکی از صحّت این پیش بینی رسول الله است. در این قرونی که بر اسلام گذشته است،گروه های فراوانی به اسم اسلام و تبعیّت از پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله و پیروی از قرآن کریم و با دعوت به تعالیم الهی، ظهور کرده اند.[۶] چنانچه در فرمایش رسول خدا صلّی الله علیه و آله آمده، تنها یک گروه اهل نجات و سعادتمند خواهد شد.اکنون سؤال اساسی پیش روی ما این است که کدام گروه اسلامی به سعادت دنیا و آخرت نائل می شود؟
منابع معرفت دینی
انسان اندیشمند در طول زندگی خود با چند مسألۀ بنیادی روبروست به گونه ای که باید تکلیف خود را با آنها روشن کند؛ یکی اینکه آیا نظام هستی ابتدایی(علّت فاعلی)دارد؟ انتهاء(علّت غایی)چطور؟ انسان در این نظام هستی، چه جایگاهی دارد؟ مباحث مربوط به الاهیّات، عهده دار تبیین این مسائل است. بعد از اثبات علّت فاعلی و علّت غایی به وسیلۀ عقل برای نظام هستی و اینکه انسان، برای رسیدن به آن غایت، به راهنما(پیامبران) احتیاج دارد و توجّه به اینکه قرآن کریم کلام خداست و باطل در آن راه ندارد[۷] و سند حقّانیّت نبوّت خاتم انبیاء است، باید به حکم مسلمانی به محضر قرآن برویم و اعمال و رفتار خود را بر اساس وحی الهی، تنظیم کنیم. خدای متعال در قرآن می فرماید: پیامبر، ما این قرآن را بر تو نازل کردیم تا به اذن ما، مردم را از تاریکی ها به راه نفوذ ناپذیر و پسندیده درآوری.[۸] از سوی دیگر می فرماید: ما این ذکر(قرآن)را بر تو نازل کردیم تا برای مردم تبیین کنی،آنچه را بر ایشان نازل شده است.[۹] در آیه ای دیگر نیز می فرماید: آنچه را رسول برای شما آورد(امری صادر کرد)،اخذ کنید(امر او را بپذیرید) و آنچه را رسول، شما را، از آن نهی کرد،نهی او را بپذیرید.[۱۰] به تعبیر دیگر منابع معرفت دینی عبارتند از عقل و نقل، نقل هم یا کتاب(قرآن)است و یا سنّت.
مسلمان کیست؟
خدا در قرآن می فرماید: همانا دین نزد خدا، اسلام(تسلیم)است.[۱۱] هر فردی که به وحدانیّت خداوند،رسالت پیامبر خاتَم صلّی الله علیه وآله و روز قیامت، اعتقاد داشته باشد، مسلمان است. در جریان جنگ خیبر، هنگامی که پیامبر صلّی الله علیه و آله، علی علیه السلام را برای فتح قلاع، روانه کرد، علی علیه السلام از رسول خدا صلّی الله علیه و آله سؤال کرد حدّ نبرد با آنان چیست؟پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمودند:با آنان نبرد کن تا آنکه به یگانگی خدا و رسالت محمد صلّی الله علیه و آله،گواهی دهند.[۱۲] از آنجا که مسلمانان جهان، در اصول سه گانه وحدت نظر دارند، نباید گروهی به خاطر اختلاف در برخی از اصول یا فروع، یکدیگر را تکفیر کنند.[۱۳] البته این سخن آیه الله سبحانی احتیاج به توضیح دارد؛ همانطور که گفته شد ملاک مسلمانی، اعتقاد به وحدانیّت خدای متعال، اعتقاد به رسالت خاتَم انبیاء و اعتقاد به روز قیامت است. پس مراد از اختلاف در اصول، در کلام آیه الله سبحانی، موضوعاتی است که مذاهب مختلف به سبب اهمّیّت آنها، جزء اصول دین قرار داده اند به عنوان نمونه، در مکتب اهل بیت، عدل و امامت به خاطر اهمّیّت آنها، جزء اصول(اصول مذهب)قرار گرفته اند یا در معتزله، امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک اصل شناخته می شود، اختلاف در این امور نباید سبب تکفیر یکدیگر شود. در فروع و مسائل عملی هم مطلب از این قرار است، هر مسلمانی از هر کدام از فقهاء مسلمان تقلید کند، بر اساس وظیفۀ خود عمل کرده است.گرچه پیروان مکتب اهل بیت، در پرتو ادلّۀ متقَنی که در اختیار دارند،[۱۴] معتقدند که بعد از پیامبر، مرجعیّت علمی و رهبری جامعۀ اسلامی بر عهدۀ امامان دوازده گانه علیهم السلام است. امّا اگر برادر مسلمان ما از این موضوع آگاه نباشد یعنی نمی داند یا به او نگفتند که وصیّ رسمی خاتَم انبیاء، علیّ بن أبی طالب و اولاد طاهرین ایشان می باشند، و او از یکی از فقهای اربعۀ اهل سنّت تقلید می کند، نزد پروردگار مهربان، مأجور خواهد بود. چنانچه در اصول فقه، تبیین شده، ما نمی توانیم به فردی بگوییم به قطع و یقینت عمل نکن،کاری که می توان انجام داد این است که برای او اثبات کنیم که قطع و یقین شما، صحیح و مطابق با واقع نیست.[۱۵] پس تا زمانی که برادر اهل سنّت ما به راهی که در آن است، یقین دارد، نمی توانیم او را از عمل به یقینش، نهی کنیم تا اینکه خدا توفیق دهد، حقّ و حقیقت بر او روشن شود.
عامل خشونت فرقه ای
مهمّ ترین سبب خشونت، سوء برداشت و کج فهمی متون دینی است. وقتی یک فرد دینی با یک متن دینی مثل آیه ای از قرآن کریم و یا حدیثی از رسول الله و ائمّۀ معصومین و یا صحابۀ رسول الله، مواجه می شود، به لحاظ معنایی چند صورت دارد: گاهی از یک عبارت، تنها یک معنی فهمیده می شود و هیچ احتمال دیگری هم ندارد مانند این آیۀ کریمه:«قُل هو الله اَحد»[۱۶] یا «یا أیها الذین آمنوا کُتب علیکم الصیام کما کُتب علی الذین من قبلکم»[۱۷]؛ در این صورت گفته می شود، عبارت نصّ در این معنی می باشد. گاهی از یک عبارت، معانی متعدّدی فهمیده می شود لکن به یکی از معانی نزدیک تر است در این صورت گفته می شود، عبارت ظهور در این معنی دارد مانند آیۀ کریمۀ«أَوفوا بالعقود»[۱۸] که بعضی از فقهاء از آن، وجوب وفای به عهد را استظهار نکرده اند و بالأخره گاهی یک عبارت معانی مختلفی دارد و به هیچکدام هم نزدیک نیست که گفته می شود عبارت به لحاظ معنایی، مجمل است.در صورت اوّل اختلاف نظر امکان ندارد. در صورت دوم، اختلاف نظر امکان دارد و اساسا اختلاف میان فقهاء از اختلاف در برداشت آنها از متن دینی ناشی می شود. در صورت سوم هم که اصلا از متن نمی توان استفاده کرد. اختلاف در نحوۀ ظهورگیری فقهاء در مذاهب مختلف نباید سبب درگیری فرقه ای شود چون وجود این اختلافات کاملا طبیعی می باشد. بنابراین روش گروه های تکفیری، در کشتن زن و بچه و افراد مسلمان و غیر مسلمان، هیچ دلیلی عقلی یا نقلی ندارد، که بتوان بر آن اقامه نمود؛ بلکه اصل تکفیر در این گروهها برخلاف مبانی دین اسلام است. و اصل خشونتهای فرقه های نسبت به فرقه های دیگر مبتنی بر تکفیر است تا دیگران از نظر یک فرقه کافر نشود خشونتی در برابر آنان انجام نمی گیرد. پس جهل نسبت به مبانی دین و ارزش های انسانی و عدم آشنایی با سیره و سنّت رسول الله صلّی الله علیه وآله، عامل اصلی خشونت های فرقه ای می باشد.
افزون بر این عامل خارجی نیز در ایجاد فرقه های خشن نقش دارد. به این معنا که دشمنان دین از جهالت برخی نسبت به آموزه های دینی سوء استفاده نموده و فرقه هایی را در راستای اختلاف افکنی و ترویج خشونت در میان مسلمانان به وجود آورده و در پشت پرده از آنان حمایت میکنند تا بنیان اسلام و مسلمانان را برکنند. و امروز در جهان اسلام تمام فرقه های تروریستی و خشن به نحوی با قدرتهای استعماری رابطه دارند.
راه معالجۀ خشونت های فرقه ای
تنها راه توقّف خشونت و کشتار مسلمانان، برگزاری فوری جلسات هم اندیشی میان رهبران مذاهب اسلامی است. تبیین این مسأله که اکنون شیعه و سنّی، دشمن مشترک دارند و باید در برابر این دشمن مشترک، متّحد شد؛ چنانکه بارها مقام معظّم رهبری، تذکّر دادند که آنکس که مسلمان میکشد، نه شیعه است و نه سنّی. شما ملاحظه بفرمایید پیروان گروه های تکفیری دارای چه شخصیّت و جایگاهی می باشند؟آیا درای تحصیلات عالی علوم اسلامی هستند؟یا از محافل استکباری دنیا، دستور می گیرند؟ دشمنان اسلام به این نتیجه رسیدند که یگانه راه مبارزه با دین، خود دین است یعنی به اسم دین، سَر دین را ببرند و با راه انداختن اختلافات مذهبی و برجسته کردن نقاط ضعف یکدیگر و اینکه فقط آنها اهل سعادتند و باقی مردم، همه کافرند و مستحقّ مرگ، مسلمین را به جان هم بیاندازند. همچنین تشکیل مناظرات علمی به دور از حاشیه ها، میان متخصّصین مذاهب اسلامی آن هم در فضای علمی نه در رسانه های عمومی مثل شبکه های ماهواره ای برای همۀ مردم؛ زیرا طرح بسیاری از مسائل در فضاهای عمومی به صلاح عموم مردم نیست. خلاصه اینکه اگر برای گروهی کار علمی ممکن نباشد، نوبت به اقدام عملی(خشونت های فرقه ای و اعمال تروریستی)می رسد وگرنه اگر تمام مباحث دینی در فضای علمی، بررسی شود، حتما به نتیجۀ مطلوب که ریشه کن شدن خشونت های فرقه ای است،خواهیم رسید.
پی نوشت:
[۱].مصطفی،احمد و…،المعجم الوسیط،المکتبه الاسلامیه،استانبول،ص۶۸۵.
[۲].معین،محمد،فرهنگ فارسی،انتشارات امیرکبیر،چاپ چهارم،۱۳۶۰ش،ج۱،ص۱۴۲۵.
[۳].صدوق،محمد بن علی بن حسین،الخصال،مؤسسه النشر الاسلامی،چاپ هشتم،۱۴۲۹ق،ص۶۴۱.
[۴].سبحانی،جعفر،بحوث فی الملل و النحل،چاپ پنجم،ج۱،ص۲۳.
[۵].ربّانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی،مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی،چاپ پنجم،۱۳۸۹ش،ص۳۱.
[۶].به عنوان نمونه مراجعه کنید به: آشنایی با فرق تشیّع و آشنایی با فرق تسنّن که به همّت مرکز مدیریّت حوزۀ علمیۀ قم،منتشر شده است.
[۷].اشاره به آیۀ ۴۱ و ۴۲ سورۀ مبارکۀ فصلّت دارد.
[۸].ابراهیم،۱.
[۹].نحل،۴۴.
[۱۰].حشر،۷.
[۱۱].آل عمران،۱۹.
[۱۲].طوسی،محمد حسن،الامالی،نشر دارالثّقافه، چاپ اوّل،۱۴۱۴ق،ص۳۸۰.
[۱۳].سبحانی،جعفر،منشور عقاید امامیّه،مؤسسۀ امام صادق علیه السلام،چاپ سوم،۱۳۸۵ش، ص ۲۱۹.
[۱۴].اشاره به حدیث متواتر ثَقَلین دارد که شیعه و سنّی،آن را نقل کرده اند.
[۱۵].به کتاب دروس فی علم الاصول تألیف شهید سیّد محمد باقر صدر،مراجعه شود.
[۱۶].اخلاص،۱.
[۱۷].بقره،۱۸۳.
[۱۸].مائده،۱.
منبع: نرم افزار پاسخ مرکز مطالعات حوزه.