- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
حاج شیخ علی محمد نجفی به سال ۱۳۱۵ هـ. ق در بروجرد متولد شد. در دو یا سه سالگی مادر را از دست داد و تحت توجه و مراقبت خاص پدر قرارگرفت. پدرش شیخ محمد ابراهیم که در کسوت روحانیت می زیست، به سبب صدق و صفای بسیار، مورد احترام و اعزاز مردم بود. مسقط الرأس این خانواده روحانی )روستای ونایی( از توابع بروجرد است. روستایی خوش آب و هوا و سرسبز که به واسطه ی طبیعت زیبا و آب گوارای )گله رود( شهرتی بسزا دارد.
شیخ محمد ابراهیم، زاده ی ونایی بود اما به منظور ادامه تحصیل به شهر بروجرد نقل مکان کرد. معروف است که قبل از فوت، وصیت نمود در قبرستان زادگاهش، ونایی به خاک سپرده شود و درباره ی علت این تصمیم گفته بود که گورستانهای شهر بروجرد بزودی ویران خواهند شد.[۲] عجیب آن که پس از گذشت چند سال، قبرستانهای متعدد شهرستان بروجرد که منظره ی زیبایی نداشتند، به دستور مقامات شهری ویران و به باغ ملی تبدیل شدند.
حاج شیخ علی محمد، بیش از هفت سال نداشت که پدر را نیز از دست داد و پس از آن، خواهر بزرگترش سرپرستی او را عهده دار شد. این خواهر همه سعی و تلاشش را در تعلیم و تربیت او به کار برد و تحت توجه وی، شیخ علی محمد روانه مکتب شد. مقدمات را نزد ملا فیض در بروجرد فرا گرفت. پس از طی مقدمات، مصمم شد برای ادامه ی تحصیل راهی نجف شود. اما با مخالفت خواهرش روبرو شد. اصرار این طلبه ی نوجوان، خواهر را بر آن داشت تا توسط حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ حسین غروی بروجردی[۳] برادر را از سفر به نجف باز دارد. اما با وساطت این زعیم عالیقدر، مسافرت او به نجف قطعی شد. حاج شیخ علی محمد در این باره گفت:
« آیت الله غروی مرا که نوجوانی چهارده ساله بیشتر نبودم، خواستند. سریع به خدمت ایشان رسیدم. به من فرمودند که تو بسیار کم سنی، نجف دور است و آبش شور و هوایش گرم. تو پول کافی هم نداری. بهتر است از این سفر منصرف شوی. من از ایشان خواستم که برایم سه استخاره بکند. اول اینکه به نجف نروم. دوم به نجف بروم و پس از زیارت برگردم و سوم اینکه به نجف بروم و بمانم. آیت الله غروی به قرآن استخاره کرد. موارد اول و دوم بد آمد. اما رفتن من به نجف و اقامتم در آنجا بسیار خوب آمد. سپس ایشان فرمودند که به حرف خواهرت گوش مده، حتماً عازم نجف شو»[۴]
با تأیید و تأکید آیت الله العظمی غروی، شیخ علی محمد راهی نجف شد در حالی که یک دست رختخواب و چند جلد کتاب، تنها وسایل سفرش و چند قرص نان توشه ی راهش که بر پشت ألاغی بسته بودند. به این ترتیب همراه کاروان زیارتی از راه نهاوند، کرمانشاه و قصر شیرین به سوی عراق رهسپارگردید.
خود در این باره می گفت:
«پس از ۲۰ شبانه روز طی مسافت به کاظمین رسیدم. مزار امام هفتم را زیارت کردم و از طریق کربلا راهی نجف شدم. هنگام ظهر در کربلا، در نماز جماعت آیت الله صدر شرکت کردم. در فاصله ی دو نماز، خدمت آیت الله رسیدم. به صراحت پی برد که ایرانی ام، برای تحصیل آمده ام. با بیانی گرم و دلنشین از من پرسید آقا جان کی آمدی؟ گفتم که همین امروز. فرمود آقا جان خوش آمدی، خوش آمدی»[۵]
شیخ علی محمد پس از ورود به نجف در مدرسه ی قزوینی ساکن شد و به تکمیل دروس مقدمات و سطح پرداخت. نبوع فراوانش به زودی زبانزد همگان شد. در شرح و تقریر دروس إستعدادی عجیب داشت. گاه پس از پایان جلسه ی درس به جای استاد می نشت و همان بحث را به شیوه ای مستدل تر و جذاب تر برای طلاب جوان تر بیان می کرد! در مباحثه، قدرتی شگرف داشت، با بیانی دقیق و محکم، نظرات خود را به کرسی می نشاند. با بهره گیری از چنین خصوصیاتی، خیلی زودتر از معمول توفیق حضور در دروس خارج فقه و اصول را پیدا کرد.
معروف ترین استادانش در فقه و اصول عبارت بودند از آیت الله شیخ محمد حسین نائینی (۱۲۷۳- ۱۳۵۵ ق)، آیت الله شیخ ضیاء الدین عراقی (۱۲۸۹- ۱۳۶۱ ق) و آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی (۱۲۹۶-۱۳۶۱).[۶]
اگر چه اغلب علما و مجتهدین معاصر، که در حوزه ی علمیه ی نجف اشرف تحصیل کرده اند، دست پرورده ی این سه بزرگوار بوده اند و هر یک به نحوی از دریای بیکران علم آنان بهره گرفته اند، اما از این جمع آیت الله حاج شیخ علی محمد بروجردی به همراه دو تن از دوستان صمیمی و قدیمی خود- آیت الله العظمی خوئی و آیت الله العظمی میلانی- در شمار شاگردان برجسته و به اصطلاح (خصیصین) آن سه بزرگوار بودند.
از دیگر استادان بنام آیت الله العظمی حاج شیخ علی محمد بروجردی، باید از «حاج میرزا علی قاضی طباطبایی» (۱۲۸۵-۱۳۶۶ق) نام برد که تأثیر بسزایی در زندگی او برجا نهاد. این عارف نامی که در زمان خود یگانه استاد اخلاق و سیر و سلوک در حوزه نجف محسوب می شد، خود از شاگردان «حاج سید احمد کربلایی» مشهور به «واحد العین» و او نیز شاگرد بلاواسطهی «شیخ حسین قلی همدانی» بوده است.[۷]
هر چند به درستی معلوم نیست که آیت الله حاج شیخ علی محمد بروجردی از چه زمانی به جرگه ی شاگردان و مریدان میرزا علی قاضی وارد شد و یا چند سال در محضر آن عارف نامی حاضر بود. با این حال درک محضر آن بزرگوار، سراسر زندگی و اندیشه وی را تحت تأثیر قرار داد. او که پیش از آن در مباحثات و مجادلات علمی یکه تاز بود، سری پرشور و زبانی رسا داشت به یکباره در سکوتی حیرت آور فرو رفت و دیگر در هیچ بحث و مجادله ای فعالانه دیده نشد.[۸]
آیت الله حاج شیخ علی محمد بروجردی با عزمی راسخ و همتی بلند، سالیان درازی بدون وقفه در حوزه ی نجف اشرف به تحصیل و تدریس مشغول بود. استاد بزرگوارش، آیت الله شیخ محمد اصفهانی در جلسه ای که به مناسبت ورود بزرگان سادات طباطبایی بروجرد به نجف اشرف در سال ۱۳۴۸ (هـ. ق) تشکیل شده بود خطاب به آنان فرمود:
«جناب آقای شیخ علی محمد در نجف کارشان تمام است، ایشان را به بروجرد ببرید تا از او استفاده شود.»[۹]
با این حال او به اقامت در نجف و ادامه بهره گرفتن از فضلا و مدرسین آنجا اصرار داشت و در این امر چنان مصمم بود که تا سال ۱۳۵۳ (هـ. ق)، یعنی قریب ۲۵ سال اقامت دائم در نجف، عازم سفری نگردید. در این سال او که سالیان دراز از شهر خود دور بود، جهت دیدار دوباره دوستان و آشنایان همراه فرزندش محمدابراهیم.[۱۰] به سوی بروجرد روانه شد و در بروجرد خدمت حضرت آیت الله العظمی بروجردی رسید و سخت مورد تکریم و تعزیز ایشان قرار گرفت و گرچه خواهان اقامتش در بروجرد شدند،، ولی وی ترجیح داد که پس از زیارت حرم امام هشتم (ع) دوباره به نجف اشرف بازگردد.[۱۱]
هم چنین در سال ۱۳۵۸ (هـ. ق) به دستور مرجع بزرگ شیعه آیت الله العظمی حاج سید ابوالحسن اصفهانی عازم سامرا گردید تا به عنوان یکی از مهمترین چهره های علمی زمان، رونقی دوباره به حوزه ی علمیه دهد. این مأموریت ۱۸ ماه طول کشید و پس از آن دوباره راهی نجف شد. محمد شریف رازی مولف کتاب آثار الحجه درباره ی آیت الله حاج شیخ علی محمد بروجردی نوشته است:
«این رجل علمی که مجسمه اخلاق و فضیلت و از اساطین فضل و دانش نجف اشرف می باشد، در این سنوات اخیره دو سه مرتبه به قم آمده و عموم اهل علم قم و خصوص فضلای حوزه علمیه را از امکانات فاضله اخلاقی خود برخوردار نمودند. در این سفر آخر که به سال ۱۳۷۳ ق صورت گرفته، متجاوز از یک ماه در قم توقف کردند و هر چند از طرف حضرت آیت الله العظمی بروجردی و دیگر فضلا و محصلین، پیشنهاد و درخواست توقف در قم و تشکیل حوزه ی درس به آن جناب شده نپذیرفتند و حرکت به نجف اشرف را به توقف و اقامت در قم اختیار کرده و حوزه ی علمیه و علاقمندان خود را در این شهر محروم گذاردند.»[۱۲]
در پی این سفرها درخواست مردم، خصوصاً طلاب علوم دینی برای اقامت او در ایران فزونی یافت. از طرفی حوزه ی علمیه بروجرد که در شمار قدیمی ترین و معتبرترین مراکز علوم دینی غرب ایران بود، در این زمان به واسطه عزیمت آیت الله العظمی بروجردی به قم وضع مطلوبی نداشت، لذا حسب الامر زعیم بزرگ حوزه ی شیعه آیت الله العظمی بروجردی وی در سال ۱۳۵۷ ق. بطور قطعی از نجف اشرف به بروجرد نقل مکان کرد و در خانه ای اجاره ای در نزدیکی بیت آیت الله العظمی بروجردی سکلنی گزید و در همان خانه ی اجاره ای به تدریس پرداخت و اقامه جماعت کرد. اما پس از مدت کوتاهی بنا به خواسته آیت الله العظمی بروجردی مأمور اقامه جماعت در مسجد سلطانی (مسجد امام خمینی) گردید. این مسجد که از مساجد مهم بروجرد است، در تمام سال های اقامت آیت الله العظمی بروجردی در آن شهر محل برگزاری نماز جماعت ایشان بود.[۱۳] هم چنین حوزه ی درسی او نیز به مدرسه علمیه ی نور بخش انتقال یافت.
این مدرسه قدیمی که از یادگارهای میرزای قمی است و سالیان متمادی مهم ترین مدارس علمیه غرب ایران بوده است، در زمان حاج شیخ علی محمد بروجردی رونقی دوباره گرفت. با کوشش او تعمیرات اساسی در بنای مدرسه به عمل آمد تا محیط آن برای سکونت طلاب مساعدتر شود. هم چنین برای استفاده بیشتر طلاب، مدرسینی از قم و اهواز به بروجرد دعوت شدند. خود نیز برای طلاب دوره خارج فقه و اصول تدریس می کرد. در درس خارج او بیش از ۶۰ نفر شرکت داشتند که غالباً به اجتهاد رسیدند و اینک در شمار مدرسین و فضلای حوزه ی بروجرد هستند.[۱۴]
تعمیر و تأسیس مساجد مختلف، تأسیس صندوق قرض الحسنه حسینی، تأسیس صندوق اعانه یتیمان و پایه گذاری انجمن معارف اسلامی از دیگر اقدامات ایشان در جهت گسترش فرهنگ و اندیشه اسلامی در بروجرد است. از این میان «انجمن معارف اسلامی» که توسط دو تن از شاگردانش سرپرستی می شد، با برپایی کلاس های مختلف قرآن، نهج البلاغه، اخلاق و جلسات پرسش و پاسخ پیرامون مسائل مذهبی و اجتماعی نقش مهمی در روشن گری جوانان و آشنایی و انس گرفتن آنان با مفاهیم اساسی اسلام داشت. به گونه ای که غالب این جوانان در برپایی حرکات سیاسی- اجتماعی بروجرد در سال های ۵۶ و ۵۷ پیروزی انقلاب اسلامی دراین شهر نقشی فعال داشته و در شمار پیشتازان بودند.
آیت الله حاج شیخ علی محمد بروجردی شخصیتی سیاسی نبود، اما آنجا که لازم می دید، از هشدار دادن نسبت به اعمال خلاف شرع دولت مردان حکومت پهلوی خودداری نمی کرد. هنگام تأسیس کارخانه رسومات (شراب سازی) در بروجرد شدیداً با این اقدام فساد انگیز به مخالفت برخاست. در تلگرافی که به نخست وزیر وقت ارسال داشته، آورده است.
«عجبا کار بی ملاحظه در مملکت اسلام جعفری ، باید به جایی برسد که در شهر بروجرد، مسقط الرأس آیت الله وحید فقید بروجردی، که سالها مرکز علمی مملکت بوده تجویز ساختمان مرکز رسومات[۱۵] بشود و ابداً رعایت خدمات ایشان به اسلام و مسلمین و مملکت نشود»[۱۶]
او در قضیه ی مخالفت با «تصویب نامه انجمن های ایالتی و ولایتی» دوشادوش سایر مراجع با دولت اسدالله علم مبارزه کرد.[۱۷] هم چنین پس از آزادی امام خمینی (ره) از زندان در سال ۴۳، بی درنگ به قم حرکت کرد تا آزادی امام را تبریک گوید و از سلامت ایشان مطمئن گردد.
آیت الله حاج شیخ علی محمد بروجردی تا پایان عمر در بروجرد باقی ماند. خلقی خوش و کلامی شیرین و دلنشین داشت. منزلش، محفل انس بود و صفا و صمیمیتش هر صاحبدل و پاک اندیشی را جذب می کرد. در برابر دیگران فروتن بود و مهرش با دل همگان نقش بسته بود. در واپسین سال های عمر، صبح های خیلی زود به قبرستان شهر می رفت، در گوشه ای به زمین می نشست و در اندیشه ای ژرف فرو می رفت. اندیشه ای که گرچه درکش برای دیگران ممکن نبود، اما او را بر آن داشت تا در همان قبرستان مزاری در خور یک فرد عادی و نه بیشتر، برای خود تدارک بیند! با متون عرفانی و دیوان شعرا مأنوس بود. بسیاری از اشعار حافظ و مولانا را به خاطر داشت و در مجالس کاملاً خصوصی به مناسبتی ، بر زبان می آورد.[۱۸] مرجع بزرگ شیعیان در نواحی غرب کشور بود و در کمال سادگی می زیست. تا پایان عمر در خانه ای اجاره ای بسر برد و حاضر نشد برایش خانه ای خریداری کنند. با لحنی شیرین می گفت: «در دنیا سند مالکیتی به نام علی محمد ثبت نشده است.» نویسنده ای که سخت متعجب و مبهوت از بی تکلفی زندگی اش شده بود، در این باره می نویسد:
« برای زیارت معظم له به بروجرد رفتم و چند شبی در منزلشان توقف کردم. از صفا و بی آلایشی و معنویت و روحانیت و اخلاق حسنه اش استفاده نمودم. حقا عالمی عامل و فقیهی کامل و مجتهدی بارع و دور از تظاهرات و مادیات است. اصلاً توجهی به این دنیای بی اعتبار ندارد و براستی مصداق این شعر است:
نظر آنان که نکردند بدین مشتی خاک الحق انصاف توان داد که صاحب نظرند»
آیت الله حاج شیخ علی محمد بروجردی نجفی به دنبال خونریزی معده، سرانجام روز سه شنبه ۱۵محرم ۱۳۵۹ (هـ. ق) برابر با ۸ بهمن ۱۳۵۳ شمسی دعوت حق را لبیک گفت و بسوی رفیق اعلی پر گشود. چنانکه وصیت کرده بود، پیکرش را در قبرستان عمومی شهرستان بروجرد (بهشت شهدا) به خاک سپردند. در عزایش عاشورایی در بروجرد به پا خواست و در نجف اشرف، حوزه ی علمیه سه روز تعطیل شد.
از تألیفات ارزشمند آن مرحوم رساله ی انیس المقلدین، توضیح المسائل مناسک حج ، حاشیه بر رساله ی توضیح المسائل آیت الله العظمی بروجردی انتشار یافته است و آثاری چون تقریرات درس آیت الله کمپانی، کتاب خمس، حواشی بر عروه و… به صورت خطی باقی است.
آیت الله حاج شیخ علی محمد نجفی از اعاظم فقها و مراجع بزرگ شیعه در قرن چهاردهم هجری است که عمرگران مایه خود را در خدمت به اسلام و مسلمین گذراند و در هشتم بهمن ماه سال ۱۳۵۳ هجری شمسی چهره در نقاب خاک کشید. یاران و دوستان، بویژه همشهریان، از فرط محبت و ارادت تمامی که به، وی داشتند (حاج شیخ) خطابش می کردند.
پی نوشت:
[۲] اجمالی از زندگی حاج شیخ علی محمد بروجردی نجفی، بروجرد: چاب علمی ۱۳۹۷قمری ، ص ۹.
[۳] – آیت الله شیخ محمد حسین غروی به سال ۱۲۷۵ ق در بروجرد متولد شد. پس از گذراندن مقدمات علوم دینی به سامرا عزیمت نمود و از محضر آیت الله میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ)، سید محمد اصفهانی (فشارکی) و میرزا محمد تقی شیرازی استفاده کرد. وی در نجف در درس آخوند خراسانی و سید کاظم یزدی شرکت نمود و در شمار شاگردان برجسته ی مرحوم آخوند محسوب می شد. درسال ۱۳۲۴ ق به ایران بازگشت، حوزه ی درسی مفصلی در بروجرد تشکیل داد. به گونه ای که اغلب علمای نواحی غرب ایران در آن سالها از محضرش استفاده کرده اند. از معروفترین شاگردان وی می توان از مرحوم آیت الله حاج شیخ روح الله کمال وند خرم آبادی- متوفی ۱۳۴۳ شمسی- نام برد. آیت الله غروی پس از ۲۸ سال زعامت دینی و مرجعیت به سال ۱۳۵۴ ق در بروجرد وفات یافت. برای مطالعه بیشتر پیرامون زندگی و شخصیت علمی وی رجوع شود به: غلامرضا مولانا، دانشمندان بروجرد از قرن چهارم تا عصر حاضر. ص ۵۶۱.
[۴] پیاده شده از نوار کاست حاوی سخنان و خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی محمد بروجردی نجفی.
[۵] پیاده شده از نوار کاست حاوی سخنان و خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی محمد بروجردی نجفی.
[۶] محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، تهران: کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۵۲ ـ ج ۳ ص ۱۹۴
[۷] درباره ی سلسله مهمی از عرفا که به شیخ حسین قلی همدانی مربوط می شوند، رجوع شود به: حسن حسن زاده آملی، یادنامه مفسر کبیر استاد علامه سید محمد حسین طباطبایی، قم، انتشارات شفق، ۱۳۶۱، ص ۹۱.
[۸] اجمالی از زندگانی حاج شیخ علی محمد بروجردی، ص ۱۹.
[۹] آیت الله حاج شیخ محمد ابراهیم بروجردی ، اولین فرزند آیت الله العظمی حاج شیخ علی محمد بروجردی سال ۱۳۴۲ ق در نجف اشرف به دنیا آمد. او تحصیلاتش را تا اجتهاد در نجف اشرف، ادامه داد و در سال ۱۳۹۱ ق به ایران عزیمت کرد. ابتدا در تهران و پس از چندی در بروجرد ساکن شد. پس از درگذشت پدرش به سال ۱۳۵۳ ش ، از سوی مرجع و زعیم بزرگ شیعه، آیت الله العظمی خوئی به عنوان سرپرست حوزه ی علمیه بروجرد تعیین شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان اولین امام جمعه شهرستان بروجرد، نخستین مراسم نماز را در این شهر برپا داشت و تا قبل از سکته مغزی، امام جمعه بروجرد بود. آیت الله حاج شیخ محمد ابراهیم بروجردی پس از سالها بیماری طاقت فرسا، در اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۰ در بروجرد وفات یافت.
[۱۰] اجمالی از زندگی حاج شیخ علی محمد بروجردی ص ۲۱.
[۱۱] محمد شریف رازی،آ ثارالحجه، قم مطبوعاتی دارالکتاب، ج ۲. ص ۳۱.
[۱۲] سید جواد علوی(آیت الله بروجردی در بروجرد) مجله حوزه ش ۴۴-۴۳. تیر. ۷۰ ۳ ۱. ص ۳۲۷
[۱۳] به نقل از حجت الاسلام مولانا در مصاحبه با نگارنده.
[۱۴] «کارخانه مشروب سازی دماوند بروجرد در سال ۱۳۴۲ افتتاح شد. به نقل از محمد جواد مقدس جعفری، جغرافیای شهرستان بروجرد (طبیعی- انسانی) ص۹۳ این کارخانه در جریان انقلاب اسلامی در آتش خشم مردم مسلمان بروجرد سوخت و تأسیسات آن بکلی منهدم شد و از ساختمان آن هم اکنون به عنوان مرکز فعالیت های فرهنگی و هنری بسیج سپاه پاسداران استفاده می شود»
[۱۵] اصل تلگراف جزء اسناد بیت آیت الله حاج شیخ علی محمد بروجردی نزد خانواده ی ایشان نگهداری می شود.
[۱۶] رجوع شود به علی دوانی، نهضت دو ماهه روحانیون ایران، قم: ۱۳۴۱. هم چنین نگاه کنید به جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم: انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱، ج ۱ ص ۳۷۵ به بعد.
[۱۷] به نقل از حجت الاسلام مولانا بروجردی در مصاحبه با نگارنده. یادآور می شود این دانشمند گرامی و خطیب مشهور از شاگردان برجسته ی حاج شیخ است که نزدیک به هفده سال از محضرش استفاده برده است.
[۱۸] محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۱۹۵.