- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
مهمترین مسئله در این باب، این است که ما در بین سلسله علمی فقهی و حِکمی خودمان در حوزههای علمیه – در این صراط مستقیم – یک گذرگاه و جریان خاصالخاص داریم که میتواند برای همه الگو باشد، هم برای علما الگو باشد – علمای بزرگ و کوچک – هم برای آحاد مردم و هم برای جوانها
عرفان دراصطلاح یعنی خداشناسی و شناخت حضرت حق تعالی.(۱)
درکتاب لغت، عرفان علمی از علوم الهی معرفی شده است: «نام علمی است ازعلوم الهی که موضوع آن شناخت حق و اسماء وصفات اوست. و بالجمله راه و روشی که اهل الله برای شناسائی حق انتخاب کرده اند، عرفان می نامند» (۲)
عرفان را به دو قسم عملی و نظری تقسیم می کنند؛ عملی ، یعنی سیر و سلوک و وصول و فنا؛ و نظری، یعنی بیان ضوابط و روش های کشف و شهود.(۳)
عرفا معتقدند عالم هستی باطنی دارد که با عقل و حواس قابل دسترس نیست، اما انسان نیرو و قوهای را داراست، که اگر آن را تقویت کند، میتواند بر باطن عالم راه یابد.
آدمی باید در بعد حیوانی یک امتداد داشته باشد تا پاسخگوی نیازهایش شود چرا که انسان موجودی ماندگار و جاودانه است. انسان ظرفیتهای فراوان برای شکوفایی استعدادهای خویش دارد که عوامل مختلفی در این امر دخیل است بنابراین هستی انسان بر چیستی او تقدم داشته و تا حد زیادی خود او، چیستی را تشکیل میدهد که عرفان بهترین راه را پیش روی او قرار میدهد،(۴)
و از این رو طریقه عرفان مخاطبان فراوانی را به خود جلب کرده و شیادان بسیاری با سوء استفاده از این شرایط و خلق عرفان های کاذب، زمینه گمراهی مردم را فراهم نموده اند.
حال تصور کنید، کسانی که حتی «علی(ع)» که پدر عرفان راستین هستند، را نشناختند، چگونه به عرفان حقیقی نائل شده اند؟! که ما در طول تاریخ عرفان نظری و عملی، بخواهیم عقاید، گفتار و رفتار آن ها را «عرفان معیار» بدانیم؟!
حضرت باقر(ع) سفیان ثوری و ابوحنیفه را که درمسجد الحرام عده ای را به دور خود جمع کرده و حلقه گرفته بودند؛ به سدیر نشان داده می فرماید:
این ها هم آنانی هستند که بدون اذن هدایت از طرف خدا و داشتن سندی آشکار ، از دین خدا جلوگیری می نمایند. اگر در خانه های خود نشینند ، مردم برای رفع شبهات و اشکالات خود نزد ما می آیند و ما آنها را از مسیرخدا و رسول خدا (ص) باخبر می سازیم.(۵)
در طول هزاران و اندی سال از روند تطورات عرفان اسلامی، در ادبیات دینی، همیشه میان عرفا حقیقی و دروغگویان دغل باز، تفاوت قائل شده و مورد نقد واقع شده است.
نقد صوفی نه همه صافی بی غش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد(۶)
عرفا براى رسیدن به مقام عرفان حقیقى، به منازل و مقاماتى قائلند که عملا باید طى شود و بدون عبور از آن منازل، وصول به عرفان حقیقى را غیر ممکن مىدانند.
عارف که کمال را در رسیدن مىداند نه در فهمیدن، براى وصول به مقصد اصلى و عرفان حقیقى، عبور از یک سلسله منازل و مراحل و مقامات را لازم و ضرورى مىداند و نام آن را «سیر و سلوک» مىگذارد ، اما اینکه این مسیر چیست و کدام است؟
نکته اساسی است که موجب شده است عرفان شیعی در طول تاریخ به عنوان مسیر سیر سلوک حقیقی دستاویز علما تشیع باشد و موجب رسوایی عرفان های نارس و ناقص شده است.
«مهمترین مسئله در این باب، این است که ما در بین سلسله علمی فقهی و حِکمی خودمان در حوزههای علمیه – در این صراط مستقیم – یک گذرگاه و جریان خاصالخاص داریم که میتواند برای همه الگو باشد، هم برای علما الگو باشد – علمای بزرگ و کوچک – هم برای آحاد مردم و هم برای جوانها؛ میتوانند واقعاً الگو باشند.
….اینها کسانی هستند که به پایبندی به ظواهر اکتفا نکردند، در طریق معرفت و طریق سلوک و طریق توحید تلاش کردند مجاهدت کردند، کار کردند و به مقامات عالیه رسیدند و مهم این است که این حرکت عظیم سلوکی و ریاضتی را نه با طرق مندرآوردی و تخیلی – مثل بعضی از سلسلهها و دکانهای تصوّف و عرفان و مانند اینها – بلکه صرفاً از طریق شرع مقدّس آن هم با خبرویت بالا، به دست آوردند.
همین سلسله مرحوم آقای قاضی – مجموعه این بزرگواران که از مرحوم حاج سید علی شوشتری شروع میشود – همهشان مجتهدین طراز اول بودند.
یعنی مرحوم آسید علی شوشتری که شاگرد شیخ بود و استاد اخلاقی و سلوکی شیخ بود – در فقه و اصول شاگرد شیخ بود، در سلوک و اخلاق استاد شیخ بود و شیخ میآمد از ایشان استفاده میکرد – بعد از فوت مرحوم شیخ که یک مدت خیلی کوتاهی هم ایشان بعد از شیخ زنده بودند، درس شیخ را از همان جایی که بود شروع کردند؛ شاگردانی که در درس مرحوم حاج سید علی شوشتری شرکت کردند، میگفتند ما فرقی ندیدیم بین شیخ و بین او؛ یعنی مقام او از لحاظ علمی و فقهی در این مرحله است.»(۷)
مقام معظم رهبری (دام ظله) در بیان سلوک عرفانی علما تشیع می فرمایند« هیچ اهل بُروز مکاشفات و مانند اینها هم نبودند؛ خب خیلی چیزها از آنها نقل شده – نقلیات موثقی که درباره عجایب زندگی مرحوم آقای قاضی که به نظر ماها عجایب است نقل شده، یکی دو تا نیست؛ موثق هم هست، آدم یقین پیدا میکند از صحت طُرقی که دارد – لکن اصلاً اینها در زندگی این بزرگوارها اهمیتی ندارد، نقشی ندارد.
خود ایشان هم به شاگردهایشان میگفتند؛ میگفتند اگر چنانچه یک حالت مکاشفهای برایتان دست داد اعتنا نکنید، کارتان را بکنید، ذکرتان را بگویید، آن حالت خشوع را حفظ بکنید؛ یعنی مقامات اینها این است.»(۸)
پی نوشت:
۱. گل بابا سعیدی، اصطلاحات ابن عرفانی،تهران؛ انتشارات زوار، ص۵۲۸.
۲. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، تهران، موسسه دهخدا، ج۱۰، ص: ۱۳۵۹۲.
۳. سید جعفر سجادی ، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی ، تهران؛ انتشارات طهوری، چ هفتم، ص۵۷۷.
۴. باشگاه خبرنگاران
۵. کلینی، اصول کافی ، قم؛ انتشارات اسوه، ج۲، ص۲۴۰.
۶. دیوان حاف غزلیات، تهران؛ انتشارات امیرکبیر.
۷. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره بزرگداشت حضرت آیتالله سیدعلی قاضی، ۲۶/۴/۱۳۹۱.
تهیه و فرآوری: عبداله فربود، گروه حوزه علمیه تبیان