- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
علل و عوامل شوهرآزاری، موضوع مهمی است که شناخت کافی از آن، می تواند در حوزه همسرآزاری و آسیب شناسی روابط زوجین، کمک شایانی به کاهش آسیب ها و طلاق کند. شوهرآزاری پدیده ای است که از گذشته های دور در بین جوامع مختلف وجود داشته ولی در عصر حاضر، به جهت شکل گیری نهضت های فمینیستی و نفوذ و گسترش آن در جوامع مختلف، شیوع بیشتری پیدا کرده است. در این نوشتار، ضمن بررسی علل و عوامل شوهرآزاری، به راهکارهای پیشنهادی جهت پیشگیری از آن اشاره می شود.
علل و عوامل شوهرآزاری
علل و عوامل شوهرآزاری و خشونت زن علیه همسر، ابعاد گوناگونی می تواند داشته باشد که در ادامه به آنها اشاره می شود:
۱-علل فرهنگی
الف) عدم شناخت وظایف و مسئولیت ها
یکی از علل و عوامل شوهرآزاری، ناآشنایی زن با وظایف و مسئولیت های خودش است. خانواده در صورتی از بنایی مستحکم و روابطی سالم برخوردار می شود که هر یک از زوجین، نسبت به وظایف و نقش های خود در زندگی، شناخت کافی داشته باشند و بدانند که در صورت انجام یا طفره از آن، پاداش یا کیفر اخروی سختی در انتظار آنهاست.
بنابراین اگر زن مسلمان ارزش و اهمیت خوب شوهرداری را در دیدگاه اسلام بداند و توجه داشته باشد که خداوند چه پاداش ارزشمندی را برای اینکار در نظر گرفته است و از سوی دیگر میزان زشتی شوهرآزاری را در شریعت بداند و کیفر سخت اخروی آن را بشناسد و بدان باور داشته باشد، در این صورت، درصدد بر می آید تا اخلاق و رفتار خود را بر اساس خواست و رضایت خداوند تغییر داده و اخلاقیات دینی را در خود تقویت کند.
در روایات فراوانی، این تشویق و توبیخ ها بیان شده است. از جمله روایتی از رسول گرامی اسلام (ص) می باشد که می فرمایند: «کسی که زن آزاردهنده ای دارد، خداوند نماز و کار خوب آن زن را قبول نمی کند، مگر این که شوهرش را کمک کند و رضایت او را به دست آورد و الاّ اگر تمام روزگار را روزه بگیرد و شب ها به عبادت برخیزد و تمام اموال خود را در راه خدا انفاق کند، باز اولین کسی است که وارد جهنم می شود.»
ب) سستی باورهای مذهبی
یکی دیگر از مهمترین علل و عوامل شوهرآزاری، ضعف باورهای مذهبی و ارزش های اخلاقی، اعراض از نام و یاد خدا و فرامین اوست. چنین فرد سست ایمانی، در زندگی با همه امکانات مادی و جنبه های رفاهی، احساس تنگی و سختی می نماید و قرآن هم در این زمینه تصریح می کند که: «و من اعرض عن ذکری فانّ معیشه صنکا» «هر کس که از یاد من رو برگرداند، پس به درستی که زندگی برای او سخت و تنگ خواهد بود».
در حالی که اگر فضای خانه از آداب و سنت های دینی عطرآگین باشد و زن تمام تلاش خود را برای کسب رضای الهی و انجام وظایف خویش در چارچوب دین بکارگیرد و خداوند را بر گفتار و رفتار و افکار خویش عالم و ناظر ببیند و بر آن باور قلبی داشته باشد، روابط اعضای خانواده بر پایه بنیان مستحکمی شکل خواهد گرفت که در مقابل بروز شرایط بحرانی مانند بیماری، از دست دادن موقعیت شغلی، فقر اقتصادی و… تضعیف نشده و از مسیر صحیح خود خارج نخواهد شد.
۲-علل روانشناختی
از نگاه روانشناختی، علل و عوامل شوهرآزاری عمدتا مربوط به موارد زیر می شود:
الف) افسردگی
یکی از اختلالات روانی شایع در اغلب جوامع، افسردگی است که آمار آن رو به تزاید است. علائم و نشانه های افسردگی در افراد مختلف، متعدد و متفاوت می باشد و شامل اختلالات عاطفی، انگیزشی، شناختی و قلمرو بدنی است. در اختلال عاطفی، فرد افسرده تقریباً بطور دائم غمگین است و از محیط اجتماعی شکوه و شکایت می کند و تحقیرها، تظلم ها و سرزنش ها را به یاد می آورد.
در اختلال انگیزشی، فرد نسبت به امور جنسی، بهداشتی، روابط شغلی و روابط اجتماعی حالت بازداری دارد و معمولاً در خود فرو می رود و ارتباط خود را با دیگران قطع می کند و هیچ رغبتی نسبت به فعالیت های شغلی نشان نمی دهد، حتی گاه نسبت به بهداشت بدنی بی توجه می شود، فعالیت عقلی فرد کاهش می یابد، بطوری که تمرکز ذهنی خود را از دست می دهد و حافظه اش تضعیف می شود.
در بخش اختلالات شناختی گفته می شود که فرد، افکاری منفی نسبت به خود، جهان و آینده پیدا می کند، به شکلی که نسبت به وضعیت فعلی، احساس ناراحتی، نسبت به گذشته، احساس شکست و نسبت به آینده، احساس بدبینی دارد.
در قلمرو بدنی، تصویر بدنی فرد افسرده تنزل می یابد و با احساس گنهکاری و کینه نسبت به خود، میل به کیفر رسیدن و حتی میل به خودکشی تجلی می یابد. در چنین وضعیت بحرانی، طبیعی است که زن نتواند رضایت شوهر را فراهم نموده و روابط صحیحی با او داشته باشد.
ب) توهم
یکی از علل و عوامل شوهرآزاری و بدرفتاری زن با شوهر، توهمات و خیالاتی است که فکر و ذهن زن را مشغول می کند. گاهی زن در ذهن خود از شوهرش تصویری نادرست می سازد و متناسب با آن تصویر با وی رفتار می کند، بطور مثال احساس می کند که همسرش بین بستگان خود و خویشاوندان او تفاوت می گذارد و برای آنها ارزش بیشتری قائل است و تمام توجه خود را به آنان معطوف می دارد.
بر اساس این توهم، مقابله به مثل نموده و چنین رفتاری را در پیش می گیرد و یا ممکن است توهم کند که همسرش او را دوست ندارد و درصدد موقعیتی است تا همسر دیگری را انتخاب کند، در چنین صورتی، زن در مقام عناد و لجاجت، به آزار شوهر می پردازد.
ج) ترس و اضطراب
ترس، یک حالت روانی است که در اثر مواجهه فرد با موقعیت ها یا اشیا به وجود می آید، در حالی که ممکن است فرد به واسطه استدلال، آن را بی زیان و خالی از خطر بداند. در اینصورت، زن برای پیشگیری و دفاع از آن، رفتارهای ویژه ای را انجام می دهد.
مثلاً در مواردی مشاهده شده است که زن از این که همسرش ازدواج مجددی را انجام دهد، هراسناک است، او را فردی بی وفا و بی محبت به حساب می آورد و هیچگاه راضی نمی شود که همسرش با زنان دیگر، ارتباط اجتماعی سالمی داشته باشد و در صورتی که متوجه این ارتباط شود، بسیار متأثر شده و با انجام رفتارهای ناخوشایند درصدد تلافی برمی آید و گاهی نیز این شرایط موجب می شود که میل جنسی وی تقلیل یابد تا جایی که علاقه ای به ارتباط جنسی نداشته باشد. در روابط زناشویی به سختی تحریک شود و از عمل جنسی هم لذتی نبرد.
اضطراب، یکی دیگر از اختلالات روانی است که می تواند رفتار فرد را متأثر سازد. فرد مضطرب فردی است که در خود احساس نامطبوعی از یک ترس نامعین (ترس بدون موضوع) وحشت زدگی، بلکه درماندگی و حتی مرگ دارد. در اکثریت موارد، به این حالات، تظاهرات دستگاه عصبی مستقل، مشابه آنچه در هیجان ها وجود دارد، از قبیل تپش قلب، مشکلات تنفسی همراه با احساس فشردگی قفسه صدری و خفگی، تعرق مفرط، لرزه، احساس سستی در پاها افزوده می شود.
فرد مضطرب فعالیت های خود را از پیش، با شکست مواجه می بیند، در یک ناایمنی اجتماعی و جهانی زندگی می کند، نسبت به ظرفیت ها و کفایت های خاص خود شک می کند و برای خود و نزدیکانش نگران است. چنین فردی در زندگی از یک روحیه شاداب و با طراوتی برخوردار نمی باشد و در نتیجه نمی تواند نقش خود را در زندگی، به عنوان یکی از ارکان اصلی خانواده به خوبی ایفا کند، در نتیجه فشار جسمی و روحی به دیگر اعضای خانواده از جمله شوهر وارد می شود.
د) عدم تناسب سنی زوجین
یکی دیگر از مهمترین علل و عوامل شوهرآزاری، فاصله سنی زوجین است. در مواردی، پدر و مادر علیرغم خواست دختر، او را به ازدواج با فردی ثروتمند مجبور می کنند که فاصله سنی زیادی با دختر دارد. این عمل موجب می شود که بسیاری از خواسته های زن، برای شوهر مطلوب و یا منطقی نباشد و از سوی دیگر بسیاری از خواسته ها و تمایلات همسرش را نشناسد و یا در صورت شناخت، میل باطنی برای تأمین آنها نداشته باشد، از این نقطه، درگیری ها و جدال ها آغاز می شود.
ه) دگرآزاری
بیماری سادیسم یا دگرآزاری می تواند از علل و عوامل شوهرآزاری باشد. سادیسم نوعی اختلال روانی است که فرد بیمار، تمایل به آزار و اذیت دارد و به دنبال انجام آن، احساس رضایت می کند. این آزار از سوی زن می تواند به صورت های مختلف از جمله آزار و اذیت در هنگام تحریکات جنسی شوهر ظاهر شود. بر این اساس گفته می شود که تمایلات سادیستیک زنان موجب می شود تا آنها همسرشان را مردانی ناشناس تلقی نموده و آنها را آزرده نمایند.
و) قدرت طلبی و خودگرایی
بعضی از زنان تلاش می کنند تا بر افکار، احساسات، باورها، ارزش ها و رفتار همسر سلطه یافته و هر آنچه را که خود می پذیرند، بر وی تحمیل کنند و در صورت عدم توجه شوهر به این خواسته ها، در طی زمان، وی را وادار به تسلیم نموده و خواسته خود را عملی سازند.
برخی از زنان در خانواده، تمام توان خود را برای تأمین نیازها و دستیابی به اهداف خویش بکار می گیرند و از مشارکت در امور خانه کناره گیری می کنند و در مواردی که بین خواسته آنها و خواسته اعضای خانواده تقابلی ایجاد می شود، حاضر نیستند از منافع خود برای تأمین منافع تمام اعضای خانواده صرف نظر کنند، در نتیجه تمام مشکلات را معطوف به همسر خویش می دانند. در این شرایط روابط بین زوجین به سردی گرائیده و سلامت خانواده تهدید می گردد.
۳-علل اجتماعی
علل و عوامل شوهرآزاری به لحاظ اجتماعی شامل موارد زیر می شود:
الف) دخالت دیگران
از جمله علل و عوامل شوهرآزاری، دخالت دیگران به خصوص والدین همسر در حریم زندگی است. گرچه این عمل به جهت علاقه وافر و با انگیزه راهنمایی انجام می شود، اما گاه می تواند فرد را تحریک کرده و موجب درگیری و اختلاف بین زوجین شود. در مواردی مقایسه وضعیت زندگی فرد با زندگی بستگان یا آشنایان، زمینه های نارضایتی از زندگی را فراهم می نماید، بطوری که زن، شوهر خود را وادار می کند تا از هر طریق ممکن، سطح زندگی را ارتقا دهد.
بدین منظور با برخوردهای نامناسب و غیر منطقی، زیاده خواهی های خود را طلب می کند. از این زمان، فضای صمیمی و پر از محبت و احترام متقابل می شکند و اختلاف ایجاد می شود. متأسفانه این مسئله، اخیراً در جامعه ایران بسیار شایع شده است.
بر اساس پژوهش های انجام شده درصد قابل توجهی از زنان و مردان، علت جدایی از همسرانشان را دخالت خویشاوندان و آشنایان می دانند، تحقیقات نشان می دهد که از بین عوامل مختلف طلاق (نظیر ناسازگاری های رفتاری و اخلاقی، دخالت خویشاوندان و آشنایان، تنفر از همسر و اعتیاد همسر به مواد مخدر) دخالت دیگران، رتبه دوم را به خود اختصاص داده است.
ب) نارضایتی اجتماعی
مشکلات شغلی و برخی مسائل و نارضایتی های اجتماعی (تورم و گرانی کالاها و مسکن، بیکاری…) می تواند یکی از علل و عوامل شوهرآزاری باشد و یا بطور ناخودآگاه، این ناراحتی در روابط فرد با اعضای خانواده ظهور کند؛ زیرا زن به جهت برخورداری از روحیه لطیف و حساس، در مواجهه با این مشکلات، فشارهای روحی و روانی بیشتری را متحمل می شود، از این رو ممکن است ناراحتی های خود را به شکل رفتارهای نابهنجار بروز دهد.
ج) نارضایتی خانوادگی
نارضایتی زن از ازدواج، به دلیل تمایل وی به ازدواج با فرد دیگر و مخالفت والدین و اجبار او به این ازدواج و یا عدم ازدواج شوهر با فرد مورد علاقه اش موجب شده است که زن بطور ناخواسته، فرد دیگری را برگزیند. همچنین تفاوت سنی شوهر نسبت به زن و مشکلات متعاقب آن، باعث می شود که زن با میل و رغبت و رضایت قلبی، ازدواج با چنین شوهری را نپذیرد و رفتار گرم و صمیمانه ای با وی نداشته باشد.
د) خشونت خانوادگی
یکی از علل و عوامل شوهرآزاری، مشاهده رفتارهای خشن پدرزن در خانواده است. خشونت های خانگی اعم از: ظلم ها، اهانت ها و آسیب های مردان در برابر چشم فرزندان در محیط خانواده، بسیاری از دختران را در زندگی آینده با حس انتقام یا حس ممانعت از بروز چنین وقایعی درگیر می کند تا بدانجا که تلاش می کنند در برابر شوهر رفتار خشونت آمیز داشته باشند تا هرگز دچار وضعیتی مشابه مادرشان نگردند.
راهکارهای مؤثر جهت پیشگیری از شوهرآزاری
۱-سطح فردی
یکی از عوامل مهمی که سبب می شود تا فرد، رفتاری را انجام دهد یا از ارتکاب عملی ٍخودداری کند، میزان معرفت و شناخت افراد نسبت به اهمیت یا قبح و زشتی آن رفتار و پیامدهای منفی آن است، لذا شناخت قبلی افراد نسبت به دستورات شریعت و سخنان معصومین (ع) در مورد زوایای ازدواج ضروری است؛ زیرا همه احکام و دستورات دینی با توجه به مصالح و مفاسد واقعی انسان تنظیم گردیده است؛ هر چقدر که انسان ها به ضوابط دینی ازدواج و تشکیل خانواده بیشتر پایبند باشند، به همان میزان از آسایش و امنیت حاصل از ازدواج برخوردار خواهند شد و از آثار زیانبار آن در امان خواهند ماند.
از این رو شناخت این احکام می تواند فرد را به داشتن اخلاق نیکو و روابط سالم در خانواده ترغیب کند، بطور مثال اگر فرد بداند که بدخلقی با اهل خانه موجب هلاکت انسان است و کیفر و عذاب الهی را در هر دو جهان در پی دارد و به سلامتی اش آسیب میرساند، مصمم می شود تا در صورت بروز مشکل، پیامد زشت این نوع رفتار را به خاطر آورد و خلاف نفس اقدام نماید و نرمخویی در پیش گیرد.
با تکرار این رویه به تدریج حالت تندخویی فرد تغییر می کند. از سوی دیگر دین اسلام، به شدت انسان ها را از بحث و مجادله و گفتگوی خصمانه بر حذر می دارد، چنانچه حضرت علی (ع) می فرمایند: «ایاکم و المراء و الخصومه فانهما یمرضان القلوب علی الاخوان و ینبت علیها النفاق» «از جدال و خصومت در گفتگو برحذر باشید، پس به درستی که قلوب را نسبت به برادران بیمار می کند و نفاق را نسبت به آنها می رویاند.»
۲-سطح خانوادگی
خانواده یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی است که افراد را با ارزشها و هنجارهای اجتماعی همنوا می سازد، بطوری که اگر خانواده، مدرسه، گروه همسالان، وسائل ارتباط جمعی، گروه های مذهبی، سازمان های جوانان و… را عوامل جامعه پذیری افراد بدانیم، در همه فرهنگ ها به خصوص در فرهنگ دینی، خانواده، عامل اصلی اجتماعی شدن کودک محسوب می شود.
خانواده فرد را قادر می سازد تا ارزش ها، هنجارها، مهارت ها، عقائد و الگوهای فکر و عمل را فراگیرد. از این رو، هر یک از والدین که در خانواده نقش خود را به خوبی انجام ندهند، در نظام کنش متقابل خانواده، اختلال ایجاد می شود و موجب جامعه پذیری ناقص فرزندان می گردد و در نتیجه فرزندان این خانواده نمی توانند نقش هایی را که دیگران از آنها انتظار دارند، به خوبی انجام دهند و در مواردی با ارزشها و هنجارهای اجتماعی، ناهمنوا خواهند شد.
هر چه اعضای خانواده، از اخلاق و آداب دینی فاصله بگیرند و از حضور جدی دین در عرصه خانواده بکاهند و خدا را در کنش های متقابل فراموش کنند، از داشتن آسایش و آرامش محروم خواهند شد، در نتیجه، این زندگی نمی تواند زندگی مستحکم و سالمی باشد. عمده ترین خصوصیاتی که می تواند مانع از بروز رفتار ناپسند آزاررسانی به همسر گردد و از پیامدهای ناگوار این رفتار بکاهد، عبارتست از:
الف) صداقت
اگر بر روابط بین زن و شوهر صداقت حاکم باشد و هر یک صادقانه نیازها، خواسته ها و توقعات خود را برای دیگری بیان کند و واقعیت های زندگی را کتمان ننماید، احساس همدلی و محبت بین آنها افزایش یافته و زمینه های استحکام خانواده فراهم می شود.
ب) تعدیل خواسته ها
زن و شوهر باید خواسته ها و توقعاتی را که از همدیگر دارند، تعدیل کنند، یعنی حدود و توقعات آنها نباید بیش از توانایی های آنان باشد، در غیر این صورت، زن، همسرش را با افراد دیگر مقایسه می کند و از او می خواهد که همانند آنها امکانات و وسایل رفاهی بیشتری فراهم کند.
در مقابل، شوهر نیز همسرش را با زنان دیگر مقایسه می کند و از او می خواهد که اخلاق، ظاهر و رفتارش همانند آنها باشد و نظیر آنها ابراز علاقه و محبت کند. در حالی که افراد از جهت ویژگی های فردی کاملاً متفاوت هستند، از این رو خداوند هم بیش از حد توان افراد، از آنها مسئولیت نمی خواهد و می فرماید: «لا یکلف الله نفسا الا وسعها». بدین ترتیب تعدیل خواسته های زن و شوهر موجب می شود که از تلاش و زحمات همدیگر قدردانی کرده و از زیاده خواهی ها پرهیز کنند و زمینه های همدلی و تفاهم را فراهم نمایند.
۳-سطح اجتماعی
نهادهای فرهنگ ساز کشور باید بیشترین تلاش خود را جهت گسترش فرهنگ اسلامی، اخلاق دینی و نهادینه کردن آن در جامعه بکار گیرند و مؤلفه ها و شاخص های ارزش های دینی نظیر عدالت را در سطح خانواده بیان کنند تا روشن شود که فرد عادل باید دارای چه ویژگی ها، رفتارها و روابطی باشد.
وسائل ارتباط جمعی در این رابطه بیشترین وظیفه و تأثیر را دارند، کارکرد و اثرگذاری رسانه های جمعی، به ویژه تلویزیون، به جهت پوشش فراگیر آن، می تواند مثبت و منفی باشد. ارائه تصویر زنان پرخاشگرانه که احقاق حقوق خانوادگی خود را منوط به رفتارهای نادرست، غیرمنطقی، نابردبارانه…. می بینند و یا نمایش شخصیت نامتعادل و افراطی (عاطفی محض یا عقلانی صرف) از زن از جمله کارکردهای منفی رسانه های جمعی است، در حالی که این وسائل می توانند با تهیه فیلم های سینمایی، روابط نامناسب و خشن را با روابط صحیح و سالم خانواده متعادل مقایسه کنند و با نشان دادن نتایج و پیامدهای مثبت و منفی هر یک از آن دو، راه های محفوظ ماندن زن و شوهر را از این آسیب ها ارائه کنند و صبر و تحمل آنان را در مقابل مشکلات و دشواری های زندگی به نمایش گذارند و از ارائه زندگی های اشرافی و مجلل و انواع امکانات رفاهی برای تمام اعضای خانواده و… خودداری کنند؛ زیرا مخاطبین با دیدن چنین صحنه هایی به تدریج به این باور می رسند که محرومیت بسیار بالایی دارند و برای رسیدن به چنین امکاناتی باید از هر وسیله ای استفاده کنند و تا گوی سبقت را از دیگران بربایند و به هیچ حد و مرزی قانع نباشند.
این رویه، احساس فقر روانی را در جامعه گسترش می دهد و فرهنگ مصرف کاذب بر مخاطبین تحمیل می شود و بالتبع توجه انسان به مسائل اخلاقی و ارزش های معنوی کاهش می یابد و روحیه قناعت و پرهیز از اسراف و تبذیر که سرلوحه دعوت انبیاء و ائمه معصومین (ع) قرار داشته و جزء فضائل اخلاقی است، در بوته فراموشی قرار می گیرد، در نتیجه سطح توقعات خانواده افزایش می یابد و با احساس محرومیت، نزاع ها و درگیری ها آغاز می شود.
جمع بندی
بررسی دقیق و کارشناسانه علل و عوامل شوهرآزاری، نقش مهمی در بهبود روابط زوجین و تحکیم بنیان خانواده دارد. علل و عوامل شوهرآزاری از ابعاد گوناگون فرهنگی، روانشناختی و اجتماعی باید مورد توجه قرار بگیرد تا روش های صحیح و اصولی به منظور مقابله با آن بکار گرفته شود. افزون براین، می بایست با استفاده از راهکارهای پیشگیری از همسرآزاری در حوزه های فردی، خانوادگی و اجتماعی، نسبت به کاهش این آسیب خانوادگی کمک کرد.
منبع اقتباس: (راسخون) فصلنامه کتاب زنان؛ شماره ۲۰؛ پدیدآور: قاسمی روشن؛ ابراهیم