- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
پرسش:
چرا مردم از امام حسین(ع) حمایت نکرده و حتی در مقابل حضرت صف آرایی کردند؟
پاسخ:
در ریشه یابی عقب نشینی امّت از حمایت امام حسین ـ علیه السّلام ـ به نکاتی برمی خوریم که بسیار قابل تأمل است.
الف )برگشت مردم به دوران جاهلیت مال و منال و تعصبات قومی و عشیرهای که معیار ارزش در عصر جاهلی شمرده می شد، در این عصر بار دیگر ملاک ارزشگذاری و سوگیری اجتماعی قرار گرفت. لذا افرادی پیدا شدند که با چند درهم و دینار بهترین بندگان خدا را سر می بریدند.
ب) پایه های مفاسد اخلاق عرب روز به روز در جامعه محکمتر شد. شراب خواری، باده گساری، رقاصی، آوازه خوانی و… رونقی دوباره یافت و قبح خویش را از دست داد. حقه و حسد دوران جاهلی عرب جانی دوباره گرفت و غارتگری به گونهای رسمی گسترش یافت و فجایع وحشتناکی به بار نشست.
ج) امراض نظام اقتصادی عرب پیش از اسلام بار دیگر عود کرد و در اثر تبعیض و بی عدالتی جامعه به دو قشر اغنیای دنیاپرست و فقرای تهیدست مبدل گردید.
د) عصبیت قومی و اشرافیت میراث نظام سیاسی جاهلی دوباره در متن جامعه قرار گرفت و حاکمیت سیاسی در دست معاویه و یزید و فرزندان سرکرده ی سیاسی مخالفان اسلام در قبل از اسلام یعنی ابوسفیان قرار گرفت.
آری حاکم شدن این ظلمتهای جاهلیت بر فضای جامعه اسلامی و ظهور عوام زدگی و خفتگی وجدان در بین امّت اسلامی بستر مناسبی برای تغییر و تخریب دین پدید آورد و روز به روز احکام و عقاید شریعت دستخوش تأویل و تغییر گردید. جامعهای که جاهلیت، تمام ارکان آن را قبضه کرده بود و اصل دین در آن دچار تغییر و دگرگونی شده بود، معلوم بود که با پیشوایان و رهروان راستین اسلام ناب چه معاملهای می کند. جهل و نادانی و تعصبات جاهلی عصر امام حسین ـ علیه السّلام ـ از میان امواج سهم گینی از مقاومت ها گذشت و به مراتب نیرومندتر و آبدیدهتر و باصلابت تر از جاهلیت کهن ظاهر گردید که در آن جامعه مردم به اصل دین پایبند نبودند. لذا امام ـ علیه السّلام ـ مجبور شد برای شکستن این بت بزرگ به تنهایی دست به قیام بزند، و با سلاح کتاب خدا و سنّت پیامبر و موعظه نمی شد به جنگ جهل رفت چون مبارزه با جاهلیت نو سلاحی نو و کارآمدتر می طلبید.(۱)
۲٫ دنیا طلبی دلبستگی به دنیا و خو گرفتن به رفاه و لذائذ زندگی، سبب میشود که افراد در هنگام نیاز به فداکاری و جانبازی، حضور لازم را در صحنه ی دفاع از حق و مبارزه با باطل نداشته باشند.
تأکیدهای فراوان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و پیشوایان دین در مورد دلبسته نشدن به زندگی مادی برای درمان همین درد است. خود سیدالشهدا نیز مردم را «بندگان دنیا» می شمارد که تا وقتی زندگیشان بر مدار دین بچرخد، دم از دین می زنند. امّا هرگاه که با بلاها و رنج ها و سختی ها آزموده شوند دینداران واقعی اندک می شوند «الناس عبید الدنیا… فاذا مُحِصّوا بالبلاء قَلَّ الدّیانون»(۲) به ویژه اگر این دنیاطلبی از راه حرام باشد و شکم ها را از حرام پر کرده باشد، هم دلها از درک و دریافت هدایت و حق محروم میشود و هم دینداری و تعهد را کاهش می دهد. امام حسین ـ علیه السّلام ـ در روز عاشورا خطاب به سپاه کوفه و نکوهش از اینکه آنان به سخن حق حضرت گوش نمیدهند و دعوتش را نمی پذیرند رمز این حالت را همین گرایش به دنیای حرام می داند و میفرماید: «همه شما فرمان مرا سرپیچی می کنید، به سخنم گوش فرا نمی دهید (حق دارید) چرا که تحفه ها و هدیه هایتان از حرام است و شکم هایتان از حرام پر شده است پس بر دلهای شما مهر خورده وای بر شما چرا ساکت نمی شوید و چرا گوش نمی دهید و نمی شنوید».(۳)
علاه بر اینکه گرایش های دنیاخواهانه و ریاست طلبانه، گاهی انسان را از نصرت حق و مبارزه با باطل باز می دارد، گاهی هم از سوی ظالمان و اهل باطل، با بذل مال و وعده های دنیوی، دام بر سر افراد می گسترند و دلها را به سوی خودشان جذب می کنند. در زیارت اربعین از حادثه عاشورا چنین گزارش شده است:
«کسانی برای کشتن امام حسین هم دست شدند که دنیا فریبشان داد و بهره ی خویش را به چیزی فرومایه و بیارزش فروختند و آخرت خود را به بهای ناچیز و اندک معامله کردند و از روی تکبر در هواپرستی خود غوطه خوردند و پیروی از اهل دشمن و نفاق کردند».(۴)
۳٫ رهاکردن تکلیف آنچه از سوی خدا به عنوان «تکلیف» برعهده مسلمانان گذاشته شده همواره برای رسیدن به «مصالح» و جلوگیری از مفاسد است. اگر افراد به تکلیف خویش عمل کنند در ابعاد مختلف، جامعه رو به پاکی و تکامل معنوی خواهد رفت. مخصوصاً افرادی که در جامعه به عنوان شاخص یا خواص از آنها یاد میشود. امام درباره کوتاهی ها و سستی ها و بیت کلیفی عالمان وابسته به دربار در عصر خویش می فرماید: «شما با دیدن عهد الهی که شکسته میشود، فریاد برنمیآورید و با ستمگران با مداهنه و سازشکاری رفتار می کنید و جایگاه خود را از دست می دهید… آنچه به آنان این قدرت را بخشیده، فرار شما از مرگ و دل بستن به این زندگی ناپایدار بود. در نتیجه مستضعفان را در دست ستمگران سپردید که به بردگی کشیده شوند و ظالمان به رأی خویش رفتار کنند».(۵)
حضرت آیت الله خامنه ای، در این مورد می فرمایند:
وضع زمان امام حسین ـ علیه السّلام ـ این بوده است، خواص تسلیم بودند حاضر نبودند حرکتی بکنند. لذا وقتی امام حسین ـ علیه السّلام ـ قیام کرد با آن عظمتی که امام در جامعه اسلامی داشت همین خواص خیلی ها پیش امام نیامدند تا به او کمک کنند. اینان که به خاطر دنیایشان، راحتی شان، مقام شان، به تکلیف عمل نکردند، عوام هم از اینها تبعیت کرده و به آن سو رفتند. آری تصمیم گیری خواص در وقت لازم، تشخیص خواص در وقت لازم، و اقدام آنها برای خدا در لحظه لازم، اینهاست که تاریخ را نجات می دهد.
در این دوران در واقع تکلیف گریزی و بیطرفی بعضی ها سبب دوام سلطه ظالمان گشت و امام حسین ـ علیه السّلام ـ در این مورد میفرماید: «این نیز درسی است بزرگ که هواداران حق، اگر از نصرت حق و پیشوای صالح و جبهه ی دین کوتاهی کنند نتیجه اش تقویت ظالمان و موفقیت طاغوتها و ریشه کن کردن حق و نابود ساختن پیروان آن خواهد بود».(۶)
۴٫ غفلت انسان پیوسته نیازمند تذکر و یادآوری است. غفلت از اهداف و آرمان ها سبب در افتادن انسان به ورطه ی شوم بی تفاوتی میشود مردم زمان امام حسین ـ علیه السّلام ـ چنان در زندگی روزمره ی خود غرق شده بودند که اهداف والای دین و ارزش های متعالی مکتب و رسالتی را که در قبال دین خدا داشتند، از یاد برده بودند دشمنان نیز از همین غفلت سوء استفاده کرده بر آنان غلبه پیدا کردند وبا به کار گرفتن نیروی مردم در زدودن حق و مقابله با امام معصوم به میدان آمدند، امام نیز پیوسته می کوشید تا پرده های غفلت را از برابر دیده و فهم و درک آنان کنار بزند.(۷)
پی نوشت ها:
سلیمانی، جواد، امام حسین و جاهلیت نو، انتشارات یمین، ص ۲۲۵٫
۲٫ ابن شعبه حرانی ، تحف العقول، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ص ۲۴۵٫
۳٫ مجلسی، بحارالانوار، دارالکتب بیروت، ج ۴۵، ص ۸۱٫
۴٫ قمی، عباس، مفاتیح الجنان، زیارت اربعین، ص ۴۶۸٫
۵٫ ابن شعبه، همان، ص ۲۳۸٫
۶٫ ابن شعبه حرانی، همان، ص۲۳۹٫
۷٫ موسوعه کلمات الامام الحسین، انتشارات سازمان تبلیغات، ص ۴۲۴٫
منبع: نرم افزار پاسخ ۲٫