- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
امام حسین ـ علیه السلام ـ از همسرش «رباب» دختر امرء القیس دو فرزند داشته، یکی سکینه خاتون و دیگری عبدالله که لقب او علی اصغر بوده و کودکی صغیر بوده است (شش ماهه) و در آغوش پدرش به شهادت رسیده است.(۱)
درباره شهادت حضرت علی اصغر ـ علیه السلام ـ نقل ها بسیار متفاوت و متزلزل است که در ذیل به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
۱ـ بعضی نقل ها حاکی از آن است که امام به خیمه آمد، فرزندش را نزد او آوردند و آن حضرت طفل را در دامان خود نشانید، در این هنگام مردی از بنی اسد تیری پرتاب کرد و آن طفل را به شهادت رساند.(۲)
همان طور که ملاحظه می فرمایید در این قول معروف که مورد قبول بزرگانی چون شیخ مفید(۳) است، هیچ گونه نامی از تشنگی علی اصغر برده نشده تا چه رسد به اینکه گفته شود امام درخواست آب برای او نمود.
۲ـ بعضی نوشته اند که بعد از شهادت حضرت عباس، امام حسین ـ علیه السلام ـ گفت آیا کسی هست که مقداری آب برای این طفل بیاورد که او طاقت تشنگی را ندارد، علی اکبر که در آن زمان ۱۷ سال داشت بلند شد و گفت من می روم آب می آورم و رفت وارد شریعه شد و مقداری آب آورد، امام خواست آب را به طفل بخوراند وقتی طفل آماده آشامیدن آب شد، تیر مسمومی آمد و قبل از اینکه علی اصغر آب بیاشامد بر گلوی او نشست و او را به شهادت رساند.(۴)
اولین اشکال این نقل این است که گفته شده بعد از شهادت عباس، حضرت علی اکبر رفت آب آورد، در صورتی که طبق نقل مقاتل، علی اکبر قبل از حضرت عباس به شهادت رسید، چون او اولین شهید از بنی هاشم بوده است.(۵) همچنین در صورت پذیرش این قول این نکته فهمیده می شود که امام از دشمن درخواست آب نکرده، بلکه از اصحاب خود خواسته بروند آب بیاورند.
۳ـ بعضی نقل کرده اند که چون امام دید سپاه کوفه در ریختن خون او اصرار می ورزند، قرآن را گرفته و آنرا باز کرد و روی سر نهاد و فریاد برآورد: بین من و شما کتاب خدا و جدم رسول الله حکم کند، ای قوم، خون مرا به چه چیزی حلال می شمارید؟ در این حال امام ـ علیه السلام ـ نظر کرد و طفلی را دید که از تشنگی می گرید او را روی دست گرفته و گفت: ای جماعت! اگر به من رحم نمی کنید، به حال این کودک شیر خوار، رحم کنید. در این اثناء مردی از سپاه کوفه با تیری آن کودک بی گناه را به قتل رساند.(۶)
۴ـ بعضی نوشته اند، ام کلثوم علی اصغر را نزد امام حسین ـ علیه السلام ـ آورد و گفت:
برادر جان این طفل سه روز است که آب نیاشامیده است، مقداری آب برای او تقاضا کن، امام رو به لشکر کوفه کرد و فرمود: ای قوم! برادر و اولاد و یاران مرا کشتید، فقط این طفل باقی مانده است که از تشنگی دست و پا می زند در حالی که هیچ گناهی ندارد او را به سوی شما آورده ام پس قطره ای آب به او بیاشامید.(۷)
۵ـ بعضی نوشته اند، بعد از اینکه ام کلثوم آن حرف را به امام گفت، امام رو به کوفیان چنین فرمود: ای شیعیان آل ابی سفیان اگر مرا گناهکار می دانید به این کودک گناهی نتوانید بست، او را آب دهید که از شدت عطش شیر در پستان مادرش خشکیده است.(۸)
ملاحظه می فرمائید در نقل سوم با کنایه و در دو نقل آخری با صراحت گفته شده که امام از دشمن درخواست آب نمودند، ولی این نقل ها نمی تواند صحیح باشد، چون درآنها گفته شده که ام کلثوم به امام گفت سه روز است این کودک آب نیاشامیده است، در صورتی که طبق نقل کتب معتبر در شب عاشورا، امام حسین ـ علیه السلام ـ و یارانش آب در اختیار داشتند که بعنوان شاهد دو نقل را ذکر می نمائیم.
الف) شیخ مفید در ارشاد چنین نقل می کند:
امام سجاد ـ علیه السلام ـ می فرماید، شبی که پدرم در صبح آن شهید شد من در خیمه بودم و عمه ام زینب از من پرستاری می کرد، پدرم به خیمه رفت و جَون غلام ابوذر که در تعمیر اسلحه استاد بود شمشیر پدرم را صیقل می داد و شنیدم پدرم این اشعار را زمزمه می کرد. «این روزگار اف بر دوستی تو باد که از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب چه بسیار دوستان را می کشی و در کشتن هم عوض و بدل نمی پذیری و…».
امام سجاد ـ علیه السلام ـ می فرماید:
«چون اشعار را شنیدم دانستم که بلا نازل شده و پدرم تن به شهادت داده لذا گریه گلویم را گرفت اما سکوت را رعایت نمودم» بعد در دنباله دارد که «عمه ام زینب که این را شنید خود را به امام رسانید و گفتگویی بین حضرت امام حسین ـ علیه السلام ـ و خواهرش ردّ و بدل شد. حضرت زینب بیهوش شد امام حسین ـ علیه السلام ـ آب به صورت خواهر پاشید و او را به حال آورد».(۹) ملاحظه می فرمائید که امام آب در اختیار داشته که به صورت خواهرش آب پاشید.
ب) شب عاشورا امام، حضرت علی اکبر را با بیست، سی نفر سواره و بیست نفر پیاده فرستاد تا آب آورند و خود اشعاری را خواند (همان اشعاری که در نقل شیخ مفید بود) آنگاه روی به یاران خود نمود و فرمودند: برخیزید آب بنوشید که این آخرین توشه ی شماست، و وضو گرفته و غسل کنید و لباس های خود را بشوئید تا کفن شما باشد.(۱۰)
علاوه بر این امام حسین ـ علیه السلام ـ اهل این جور درخواست ها نبوده است، شهید مطهری درباره اینکه آیا ابا عبدالله ـ علیه السلام ـ تقاضای آب از دشمن کرده است یا نه؟ می فرماید: باور نکنید که ابا عبدالله چنین درخواستی کرده باشد، حسین اهل این جور درخواست ها نبود، بلکه او در مقابل لشکر دشمن می ایستد و فریاد می کند: مردم کوفه آن ناکس پسر ناکس، آن زنا زاده پسر زنازاده فرمانده کل شما، آن کسی که به فرمان او آمده اید به من گفته است که از این دو کار یکی را انتخاب کن یا شمشیر یا تن به ذلت دادن، آیا من تن به ذلت بدهم، هیهات که زیر بار ذلت بروم.(۱۱)
اگر امام حسین ـ علیه السلام ـ در آن لحظه سخت، علی اصغر را در آغوش می گیرد، برای اعلام مظلومیت اهل بیت به جهانیان و برای رسیدن هر چه بیشتر ندای عاشورا به جهان و جهانیان است نه برای آب خواستن.
حاصل آنکه در میان نقل های مختلفی که در این زمینه شده ما هم به تبعیت از بزرگانی چون شیخ مفید، طبرسی و شهید مطهری نقل اول را قبول داریم و نقل های دیگر علاوه بر اینکه متنشان متزلزل است مناسب با شأن امام حسین ـ علیه السلام ـ وهم چنین سایر رفتارهای آن امام همام در کربلا نیست و لذا قابل قبول نمی باشد.
پی نوشت ها:
۱٫ اصفهانی، ابی فرج ، مقاتل الطالبین، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ دوم، ۱۴۰۸ هـ ق، ص۹۴٫
۲٫ مفید، ارشاد، ج۲، ص۱۰۸ و نظری منفرد، علی، قصه کربلا، ص۳۵۲٫
۳٫ ارشاد، ج۲ ص۱۰۸٫ شهید مطهری درباره ی این کتاب در حماسه ی حسینی،ج۲ ،ص۴۶ میگوید: شیخ مفید (ره) ارشاد را نوشته و چقدر متقن نوشته ما اگر به ارشاد مراجعه کنیم احتیاج به جایی دیگر نداریم.
۴٫ منتخب طریحی، ص ۴۳۱ و معالی السبطین ج۱ ص۴۲۳٫
۵٫ مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج۲، ص۲۰۲٫
۶٫ابن جوزی، تذکره الخواص، نظر منفرد، علی، قصه کربلا، ص ۲۵۳٫
۷٫ القندوزی، سلیمان بن الحسینی البلخی، ینابیع الموده، چاپ قدیم، ص۳۴۲ به نقل از مقتل ابو محفف.
۸٫ سپهر، محمد تقی، ناسخ التواریخ، انتشارات اسلامیه، ۱۳۴۳، ص۳۹۴٫
۹٫ مفید، ارشاد، تحقیق مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۱۳، ج۲، ص۹۴٫
۱۰٫ امالی، شیخ د صدوق مجلس، ۳۰٫
۱۱٫ همان، ج۱ ص۱۳۶٫