- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
میرزا محمد تقی در سال ۱۲۵۸ ق . در شیراز به دنیا آمد. پدرش عالم صالح و عارف کامل میرزا محب علی شیرازی است .(۱۳۸۶) او دوران کودکی را در زادگاهش گذراند و آنگاه پدرش او را برای فراگیری علوم دینی به کربلا برد. محمد تقی ، مقدمات علوم دینی را نزد مدرسان بزرگ کربلا هم چون سید علی نقی طباطبایی (متوفای ۱۲۴۹ ق .) آموخت . سپس از محضر فاضل اردکانی، آیت الله فشارکی اصفهانی و میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ ) ، میرزا محمد حسن شیرازی استفاده نمود.
مرجعیت
پس از وفات آیت الله سید محمد کاظم یزدی ، آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی مرجع تقلید شیعیان جهان شد. محل سکونت این زعیم بزرگ در شهر سامرا بود و از آنجا در جمادی الاول ۱۳۳۷ ق . به کربلا نقل مکان کرد. و چون به کربلا رسید، مورد استقبال بی نظیر مردم شهر قرار گرفت . میرزا گر چه در سن کهولت (۸۸ سالگی ) بود، لیکن روحیه ای بسیار عالی داست و آشکارا علیه انگلستان موضع گیری می کرد. کارگزاران انگلیسی نیز به خوبی می دانستند که روش مبارزاتی میرزا، تند و صریح و قاطعانه است و او را به عنوان سدی استوار در برابر اهداف خوددانستند. از این رو همه تلاش و دسیسه خود را برای سکوت و سازش وی به کار برده ولی هرگز در این راه توفیق نیافتند. و سرانجام ضربات شکننده ای از این پرچمدار اسلام بر پیکر استعمار انگلیس در عراق وارد آمد. انقلاب سال ۱۹۲۰ م . عراق بر ضد انگلستان مرهون مبارزات و فتواهای کوبنده میرزا محمد تقی شیرازی است . میرزا با وجود سن زیاد و اشتغالات سیاسی و اجتماعی هیچ گاه دست از تحقیق و برگزاری مجالس درس و بحث بر نمی داشت و از امور طلاب و حوزه علمیه غافل نبود. او سعی می کرد جریان مبارزه و این گونه اشتغالات ، فاصله ای میان وی و طلاب علوم دینی به وجود نیاورد.
شاگردان
دقت نظر و ژرفکاوی میرزا در مسائل پیچیده علمی درسش را پر برکت ساخته بود. این ویژگی موجب گشت که از این نابغه میدان علم و اندیشه ، شاگردان بسیاری پرورش یابند، شاگردانی که برخی از آنان با اینکه به مرحله اجتهاد رسیده بودند از محضر میرزا استفاده ها می بردند و خوشه ها می چیدند.
چند تن از شاگردان وی :
۱. آیت الله شیخ آقا بزرگ تهرانی (۱۲۹۳ – ۱۳۸۹ ق .)
۲. آیت الله شیخ عبدالکریم حائری (۱۲۷۶ – ۱۳۵۵ ق .) موسس حوزه علمیه قم
۳. آیت الله شیخ محمد جواد بلاغی نجفی (۱۲۸۲ – ۱۳۵۲ ق .)
۴. آیت الله حاج آقا حسین طباطبایی قمی (۱۲۸۲ – ۱۳۶۶ ق .)
۵. سید جمال الدین موسوی گلپایگانی (۱۲۹۵ – ۱۳۷۷ ق .)
۶. آیت الله شیخ محمد کاظم شیرازی (۱۲۹۲ – ۱۳۶۷ ق .)
۷. آیت الله شیخ محمد علی شاه آبادی استاد اخلاق امام خمینی (قدس سره )
۸. آیت الله شهاب الدین مرعشی نجفی
آثار قلمی
میرزا محمد تقی تالیفات علمی بسیاری دارد که بخشی از آن به چاپ رسیده است . از جمله آثار او:
«حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری» ، «حاشیه ای بر فرائد الاصول شیخ انصاری»، «شرح الارجوزه الرضاعیه»، «القصاعد الفاخر فی مدح العتره الطاهره»، «حاشیه بر العروه الوثقی» و «ذخیره العباد لیوم المعاد» می باشد. (۱۳۸۸)
ویژگیهای اخلاقی
الف – زهد و قناعت
شیخ آقا بزرگ تهرانی درباره میرزا محمد تقی شیرازی می نویسد: «وی فردی بسیار هوشیار و دارای اخلاقی نیکو بود. دیدار او انسان را به یاد خدا می آورد. رخسار قدسیان را داشت . از کسی چیزی درخواست نمی کرد، حتی وقتی تشنه می شد خود بلند می شد و آب می آشامید.»
وی در امر خوراک و پوشاک و مسکن خویش بسیار قانع و زاهد بود با وجود اموال فراوانی که از آفریقا، ایران ، عراق ، عربستان شیخ نشین های خلیج و دیگر نقاط به دستش می رسید، خانه ای استیجاری داشت . یکی از علما می گوید: «وقتی دیدم پیراهن میرزا وصله های زیادی دارد، به فرزندش میرزا عبدالحسین گفتم چرا پیراهن وی این گونه است ، با اینکه او زعیم و قائد بی نظیر انقلاب عراق است و با موقعیت وی هیچ تناسبی ندارد؟! او در پاسخ گفت : پدرم در شیراز مزرعه ای دارد که از اجدادش به او رسیده است . درآمد سالیانه این مزرعه چیزی در حدود صد تومان است . پدر خرج زن و بچه و دیگر مخارج خود را که شامل خوراک و پوشاک و اجاره منزل می شود، تنها از این راه تامین کند، و چون این مبلغ نیازمندیهای ضروری خانواده را تامین نمی کند پدرم به لباسی کهنه بسنده می کند و چیزی دیگری را جایگزین آن نمی کند تا از همان صد تومان همه مخارج خانواده را تامین کند.»
ب – عدالت
از شاگردان او آیت الله شیخ محمد کاظم شیرازی (ره ) درباره عدالت میرزا سوال شد، وی پاسخ داد: «از من درباره عصمت او پرسش کنید نه از عدالتش»!
ج – غیرت دینی
نامبرده درباره شخصیت عظیم آیت الله محمد تقی شیرازی می نویسد: «میرزا محمد تقی پیشوای انقلاب عراق و نخستین فروزنده شعله آن ، از بزرگترین عالمان و مشهورترین چهره های عصر خویش در علم و تقوا و غیرت دینی بود. موضع گیری با عظمت وی در برابر دولت انگلیس در واقعه انقلاب عراق و طلب حقوق بر باد رفته مردم آن دیار، و امر به دفاع و صدور آن فتوای پر اهمیت که عراق را دگرگون کرد، یکی از آنهاست . و این به سبب عظمت این شخص در جامعه و مکانتی که در دلهای مردم داشت ، بود. او بحق هر چه داشت و هر نیرو و امکانی که در توانش بود، در این راه گذاشت ، حتی از فرزندان خویش نیز دریغ نورزید، چه در همین جریان بود که پسرش میرزا محمد رضا دستگیر شد. آری او استقلال کشور اسلامی عراق را به بهای جان خویش و فرزندانش خرید.»(۱۳۸۹)
د – بردباری و فروتنی
آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی فردی بسیار خویشتن دار بود. از وی مشاهده نشد که حتی نسبت به کسانی که درباره او جسارت و بی ادبی کردند، خشمگین شود. وی همیشه با نشاط بود و تبسمی بر لب داشت .
خشوع و تواضع وی باعث می شد که نگاهش را هرگز به بالا نیندازد. و هنگام تدریس بر فراز منبر به پایین نظر می افکند نه به صورت شاگردانش . او علم و عمل را در زیباترین صورتش به هم آمیخته بود.
ه - صلابت
میرزا محمد تقی با نهایت احترام و ادب و تواضع با دیدار کنندگان خویش بر خورد می کرد. هر کس به خانه اش می آمد. برای احترام وی بر می خاست ولی در برابر دشمن متجاوز و ستمگران ، با ابهت و با صلابت بود و حاضر نبود با هیچ یک از سران انگلیسی در هر رتبه ای که باشد، ملاقات کند.
نماینده بریتانیا در آن زمان در عراق بنام «سرپرسی کاکس» بارها از وی درخواست ملاقات کرد ولی همواره از جانب میرزا جواب رد شنید. وقتی کاکس از گرفتن وقت ملاقات با او ناامید شد، تصمیم گرفت بدون وقت قبلی ناگهانی با او دیدار کند. وقتی به این عمل اقدام ورزید، نه تنها با خوشامد گویی میرزا مواجه نشد جناب ایشان با چهره گرفته و آکنده از خشم و نفرت پشت به او کرد و کاکس با حالتی شکست خورده از آنجا خارج شد. عکس العمل میرزا در مقابل او نه به این دلیل بود که که کاکس فردی خارجی به شمار می آمد،
در راه اتحاد
آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی ، فقیهی هوشمند و بیدار بود و می دانست که دولتهای غربی و مخالفان اسلام بخصوص بریتانیای چپاولگر برای دستیابی به مقاصد شوم خویش و استعمار کشورهای مسلمان ، از اتحاد آنان سخت در بیم و هراس اند و با تمام قوا سعی دارند بین آنان تفرقه بیندازند. وی با درک این واقعیت ، کوشش بسیاری کرد تا میان سنی و شیعه اتحاد برقرار کند و نقشه های شوم استعمار را نقش بر آب سازد.
حیات سیاسی
ارزشمندترین فعالیت سیاسی آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی ، رهبری انقلاب بزرگ عراق در ۱۹۲۰ بود.
پس از اینکه انگلستان در ۲۹ تشرین اول ۱۹۱۴ م . (۱۳۳۲ ق .) علیه امپراتوری عثمانی اعلان جنگ کرد در ششم تشرین دم تصمیم گرفت شهر بصر در عراق را به تصرف خویش در آورد. چون اهالی بصره از این موضوع اطلاع پیدا کردند سخت به هراس افتاده از علما کمک خواستند. عالمان آگاه به زمان این بار نیز چون همیشه موضع گیری مناسبی اتخاذ کردند و به ندای مظلومانه مردم بصره پاسخ مساعد دادند. آنان ، هم فتوا بر وجوب دفاع دادند و هم مردم را به پیکار علیه انگلیس متجاوز تحریک و تشویق کردند. خود نیز پیشاپیش مجاهدان و عشایر عراق به طرف میدان های نبرد حرکت کردند.
آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی که ساکن کربلا بود. روح مبارزه با انگلستان را در کالبد مسلمانان دمید. خود نیز شجاعانه برای به دست آوردن حقوق پایمال شده عراقیان قیام کرد، و فتوای تاریخی و حماسی خویش را که غیرت وطنی و دینی مردم عراق را به جوش آورد، صادر کرد و مردم عراق را برای جهاد مقدس در مقابل بریتانیای تجاوزگر مهیا نمود. در پی صدور این فتوا، انقلابی ملی و اسلامی به نام «انقلاب عشرین » یا انقلاب بزرگ عراق تبلور یافت که سرانجام به رهایی عراق از تسلط انگلستان منجر شد.
میرزا به طور مداوم و با پشتکاری فراوان ، مردم مسلمان عراق را برای یاری دین و بیرون راندن کفار متجاوز از کشور اسلامی بر می انگیخت . او برای رسیدن به اهداف خویش از جان خود و فرزندانش نیز دریغ نمی کرد.(۱۳۹۰)
آیت الله محمد تقی شیرازی در نیمه اول سال ۱۹۱۹ م . شیخ مهدی خالصی را، که از دشمنان سر سخت انگلستان بود به منظور مشاوره در امور دینی و سیاسی از کاظمین به کربلا فراخواند. هم چنین وی از بزرگانی دیگر مانند آیت الله کاشانی ، سید محمد علی شهرستانی ، میرزا احمد خراسانی و فرزند خویش میرزا محمد رضا برای مشاوره در امور سیاسی و رهبری نهضت استفاده می کرد. در حقیقت این پنج تن یاور وی در مشکلات و مصایب و مدافع ایشان در مواقع حساس و بحرانی بودند.(۱۳۹۱)
جمعیت اسلامی
در پی برگزاری انتخابات در عراق مخالفت هایی در شهرهایی نظیر بغداد و کربلا علیه انگلستان صورت گرفت . در کربلا مرزا محمد رضا فرزند میرزا، تشکیلاتی به نام «الجمعیه الاسلامیه» به وجود آورد. هدف این گروه مبارزه با قیمومیت انگلستان و آزاد سازی عراق از سلطه اجانب بود. آنان در نظر داشتند پس از استقلال ، عراق را تحت ریاست فردی مسلمان در آورند. در آن هنگام آیت الله میرزای شیرازی در تقویت این حرکت ، فتوایی بدین صورت صادر کرد:
«هیچ مسلمانی حق انتخاب و اختیار غیر مسلمان را برای حکومت و سلطنت بر مسلمانان ندارد.»
هنوز مدتی کوتاه از فعالیتهای جمعیت اسلامی نگذشته بود که انگلستان تصمیم به دستگیری و تبعید اعضای فعال آن گرفت . و در ذیقعده ۱۳۳۷ ق . تعدادی از اعضای آن دستگیر و به بغداد فرستاده شدند تا از آنجا به هندوستان تبعید گردند.
هنگامی که میرزا محمد تقی شیرازی از این حادثه آگاه شد، نامه اعتراض آمیزی به ویلسون نوشت و خواستار آزادی آن گروه گردید. پاسخ نامه مایوس کننده بود و بدین جهت آیت الله تصمیم هجرت انگلیس را صادر کند. انتشار این خبر موجب رعب انگلیس گشت و پس از مدتی تبعید شدگان آزاد و به وطن خویش باز گردانده شدند.
فتوای مشهور
آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی فتوای مشهور خود را به نام «فتوای دفاعیه» که مجوزی رسمی برای نهضت مسلحانه مردم عراق بود، بدین صورت صادر کرد:
«مطالبه حقوق بر عراقیان واجب است . و بر آنان واجب است در ضمن درخواست های خویش رعایت آرامش و امنیت را بنمایند و در صورتی که انگلستان از پذیرش درخواست هایشان خودداری ورزد، جایز است به قوه دفاعی متوسل شوند»(۱۳۹۲)
حمایت از جبهه ها
آیت الله شیرازی به رغم کهولت و ناتوانی جسمی ، به انقلاب و امور مربوط به آن بسیار اهمیت می داد. وی برای پیشبرد اهداف مقدس انقلاب عراق و تامین نیازمندی های جبهه ، هر چه از دستش بر می آمد انجام می داد.
نوشته اند:
«مقلدان آیت الله شیرازی از دورترین نقاط، وجوهات شرعی را برای وی ارسال می کردند، لذا در برخی از روزها نزد وی انبوهی از طلا و نقره به چشم می خورد، ولی او علی رغم اصرار خانواده اش بر صرف مقداری از آنها برای مخارج ضروری منزل ، همه را به جبهه های جنگ می فرستاد.»
غروب غمگین
میرزا محمد تقی شیرازی ، رهبر فقیه و مجاهد بزرگ انقلاب مردمی و اسلامی عراق ، پس از عمری مجاهدت و تلاش علمی و سیاسی و اجتماعی و رهبری انقلاب ، نا بهنگام وفات کرد و در بحبوحه انقلاب که او مرکز ثقل آن شناخته می شد و همه امیدها به او بود، ناگهان دعوت حق را لبیک گفت . آیت الله سید هبه الدین شهرستانی که از نزدیکان میرزای شیرازی بود، درباره درگذشت این مرجع و رهبر بزرگ می گوید:
«در یکی از روزها وقتی آیت الله شیرازی برای خواندن نماز به صحن مطهر امام حسین علیه السلام می رفت ، با تعداد زیادی از جنازه های شهدا که از جبهه های جنگ آورده شده بود، مواجه شد. این صحنه اثر نامطلوبی بر وی گذارد به طوری که آشکارا می شد نشانه های درد و ناراحتی را در چهره اش مشاهد کرد. این آخرین روزی بود که وی برای ادای فریضه نماز از منزلش خارج می شد. چون وضعیت مزاجی وی بعد از آن رو به وخامت گذاشت و به بستر بیماری افتاد و چیزی نگذشت که دعوت حق را لبیک گفت .»
آیت الله سید مرتضی طباطبایی درباره کیفیت وفات میرزا می گوید:
«انگلیسیها با نیرنگ و حیله به میرزا سم دادند و او را به قتل رساندند. این کار توسط یکی از کارگزارانشان که تظاهر به تدین و تقدس می کرد و به شغل عطاری مشغول بود صورت گرفت …»(۱۳۹۳)
نورالدین شاهرودی در این باره می گوید:
«آیت الله شیرازی در حساس ترین و بحرانی ترین دوران انقلاب در زمانی که این نهضت مقدس احتیاج شدیدی به وجود وی داشت ، بیمار شد و پس از اینکه بیماری وی شدت پیدا کرد، در شب چهارشنبه سیزدهم ذیحجه ۱۳۳۸ ق . درگذشت .»
در همان هنگام شایع شده بود که وی با دسیسه یکی از عمال انگلیسی مسموم شده است . چون این فرد انگلیسی همان عطاری بود که در جنب منزل میرزای شیرازی به تهیه و فروش داروهای گیاهی مشغول بود و خانواده میرزا برای معالجه وی از او دارو خریداری می کردند. این بود که عطار مذکور در میان داروهای میرزا سم ریخته بود و بدین وسیله او را به شهادت رساند.
پیکر پاک آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی در صحن مطهر امام حسین علیه السلام سمت شرقی قبله به خاک سپرده شد.(۱۳۹۴)
آیت الله شهرستانی پس از درگذشت میرزا محمد تقی شیرازی این بیانیه را خطاب به رهبران انقلاب عراق صادر کرد:
«به شما رهبران انقلاب و به کلیه مسلمین جهان ، وفات حجه الاسلام و رئیس علماء اعلام و رکن نهضت عرب و روح حرکت اسلامی میرزا محمد تقی شیرازی را تسلیت می گوییم . خداوند روح او را پاک تر و ضریح او را نورانی گرداند. خورشید زندگی مقدس او به هنگام غروب روز سه شنبه سوم ذیحجه سال ۱۳۳۸ غروب کرد بعد از این که آن بزرگوار عمری را به احیاء علم و دین و نابود ساختن نقشه های شیطانی کافران گذراند. آنچه امروز قلوب پیروانش را تسلی می دهد قدرت اصول و مبادی است که او برای آنها مبارزه کرد…» (۱۳۹۵)
«فوت آیت الله شیرازی تاثیر زیادی در عراق و ایران داشت و مجالس متعددی برای گرامی داشت آن مرحوم تشکیل گردید. بعد از وفات این مرجع بزرگ ، رهبران مذهبی نهضت ، حضرت آیت الله شیخ فتح الله اصفهانی معروف به «شیخ الشریعه» را برای اشراف و رهبری انقلاب برگزیدند…»(۱۳۹۶)
«سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا»