- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
ماه مجلس
در جنوب شرقی نجف اشرف و در محله براق، منزل آیه الله شیخ محمد رضا مظفر واقع بود، پنج ماه پس از درگذشت شیخ، در پنجم شعبان سال ۱۳۲۲ هجری آخرین یادگار آن مرد حق دیده به جهان گشود و «محمد رضا» نامیده شد.[۱]
مادر محمد رضا دختر علامه شیخ عبدالحسین طریحی (۱۲۳۵ـ۱۲۹۳ ق.) است[۲] و او در دامان آن زن با فضیلت و با سرپرستی برادر بزرگش شیخ عبدالنبی مظفر (۱۲۹۱ـ۱۳۳۷ ق.) رشد کرد. پس از درگذشت شیخ عبدالنبی برادر دیگرش شیخ محمد حسن (۱۳۰۱ـ۱۳۷۵ ق.) سرپرستی او را به عهده گرفت و راهنمای زندگیاش گردید.[۳]
محمد رضا از خاندان علمی و ادبی بنام و معروف شیعی موسوم به «آل مظفر» برخاسته است. این خاندان از نیمه سده دوازده قمری در حوزه نجف شناخته شد و چهرههای نامدار و متفکر آن در عرصههای متعدد و رشتههای متنوع علوم اسلامی درخشید و شعاع پرتو نورشان گستره مراکز علمی تحقیقی شیعه و غیر آن را درنوردید.[۴]
در حوزه نور
محمد رضا پس از فراگیری خواندن و نوشتن، در سیزده سالگی راهی مکتب علوم دینی شد و به آموختن مبانی و اصول ادبیات عرب پرداخت و در این مقطع از استاد شیخ محمد طه حویزی بسیار بهره برد.[۵] او سپس با عزمی راسخ دوره سطح فقه و اصول را سپری کرد و آن گاه در جلسات دروس عالی این دو علم و هم چنین حکمت و فلسفه و عرفان که از سوی اساتید به نام ذیل تدریس میشد، حاضر گشت:
۱. شیخ محمد حسن مظفر، شیخ محمد رضا به همراه برادر دیگرش شیخ محمد حسین در درس برادر بزرگشان شرکت میکردند.
۲. میرزا محمد حسین نایینی (متوفای ۱۳۵۵ ق.)
۳. شیخ آقا ضیاء الدین عراقی (۱۲۷۸ـ۱۳۶۱ ق.)
۴. میرزا عبدالهادی شیرازی (۱۳۰۵ـ۱۳۸۲ ق.)
۵. سید علی قاضی طباطباییی (۱۳۸۵ـ۱۳۶۶ ق.)
۶. شیخ محمد حسین اصفهانی (۱۲۹۶ـ۱۳۶۱ ق.)[۶]
این شخصیت را میتوان از معماران بزرگ علمی شیخ محمد رضا دانست که در شکل دهی شخصیت او تأثیر بسیاری داشت، بدان حد که خط مشی اصولی، فقهی و فلسفی او بیشتر متأثر از دیدگاههای این استاد است. احترام و تجلیل فراوان مظفر از مقام شیخ محمد حسین گواه ارتباط تنگاتنگ و علاقه بیحد اوست.[۷]
سرانجام پس از تلاش پیگیر، حضور در محفل اساتید فن و امداد پروردگار، شیخ محمد رضا به مقام والای اجتهاد رسید و حضرات آیات شیخ محمد حسین اصفهانی، شیخ محمد حسن مظفر و سید عبدالهادی شیرازی اجتهاد او را گواهی کردند.[۸]
مظفر در سیر کسب دانش، علاوه بر علوم دینی به فراگیری دانشهایی چون حساب، هندسه، جبر، هیئت و عروض روی آورد و در ۲۱ سالگی کتابی در علم عروض به رشته تحریر در آورد.
شیخ محمد رضا مظفر در کنار تحصیل، مطالعه و تحقیق، به تدریس معارف حوزه علمیه اشتغال داشت و نخست به تدریس کتاب مکاسب (در فقه) و رسائل (در اصول) پرداخت و آن گاه به تدریس دوره خارج فقه و اصول اهتمام ورزید. او هم چنین فلسفه اسلامی را به طالبان این فن آموخت و از آن جمله کتاب اسفار اثر ملاصدرا را در منزل خود تدریس میکرد.[۹]
تدریس به شکل متداول حوزه، هم چون حضور و برپایی بحثها و درسهای مختلف و نیل به مقام اجتهاد و گام نهادن در مسیر مرجعیت بود.
دوره دوم عبارت است از فدا کردن موقعیت سنتی حوزوی و روی آوردن به تلاش و کوشش در پی اصلاح حوزه با استفاده از شیوههای بهینه آموزش، تدریس، تألیف و…[۱۰]
به اعتراف بسیاری از شخصیتهای علمی و دینی، اگر آیه الله مظفر سرمایه عمر خود را در پی اصلاح حوزه نمیگذاشت، بیشک یکی از مراجع تقلید میبود.[۱۱]
استاد مظفر اوضاع حوزه نجف را از همه جوانب تحت مطالعه در آورد و نواقص آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد ولی با این حال میدانست که تنها بررسی مشکل، درد را دوا نمیکند و باید در عمل کوششهای صادقانه و خالصی را در راه جبران این نواقص و حل این نارساییها صورت داد.
در سال ۱۳۴۹ هجری، هنگام هجوم فرهنگی کتابهای دشمنان، او به همراه شیخ محمد جواد حجامی، شیخ محمد حسین مظفر، سید علی بحر العلوم، شیخ علی ثامر و تعدادی دیگر به منظور تأسیس جمعیتی برای نشر و تألیف تلاش کرده و نشستهای متعددی را بر پا نمودند و به ابتکار این جمع، علامه شیخ محمد جواد بلاغی به تألیف و تفسیر «آلاء الرحمن» پرداخت، البته این تمام نتیجه حرکت مورد نظر بود.[۱۲]
برنامهها و فعالیتهای اصلاحی استاد نام او را در زمره یکی از احیاگران عصر حاضر، در تاریخ کهن حوزه علمیه نجف اشرف جاودان ساخت، اقدامات اصلاحی آیه الله مظفر به قرار ذیل است:
الف. جمعیت منتدی النشر
این نهاد ـ که در سال ۱۳۵۳ هجری مجوز تأسیس را دریافت کرد ـ بهترین وسیله برای تحقق اهداف اصلاحی در پی نشر فرهنگ دینی و ایجاد روح اسلامی در مردم و استحکام اخلاق بود.
آیه الله مظفر و همفکران دیگر او، خطر تهاجم فرهنگی غرب را بهنگام شناخته و به سرعت جوانان را دریافتند و برای در امان ساختن آنان از شبیخون دشمن، ایشان را در زیر چتر اندیشههای اسلامی جای دادند و مراکز عالی آموزشی را تأسیس کردند.
در ماده ۴ اساسنامه جمعیت چنین آمده است:
«اهداف منتدی النشر عبارت است از عمومیت دادن فرهنگ اسلامی و علمی، و اصلاح اجتماعی به وسیله نشر، تألیف، آموزش و… با استفاده از شیوههای مشروع»[۱۳]
استاد محمد رضا مظفر ریاست این جمعیت را به عهده داشت و حمایت آیه الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی از این نهاد نوپا بسیار راهگشا بود.
ب. دانشکده منتدی
آیه الله مظفر در سال ۱۳۵۵ ق. به دنبال تحقق اهداف جمعیت منتدی النشر، یک مدرسه عالی علوم دینی و به عبارتی «دانشکده اجتهاد» را تأسیس کرد و در دوره اول چهار ماده درسی هم چون فقه استدلالی، تفسیر، علم اصول و فلسفه به دانش پژوهان ارائه میشد. علامه شیخ محمد جواد بلاغی، شیخ عبدالحسین دشتی و شیخ عبدالحسین حلی از اساتید این دانشکده بودند.
ج. مدارس منتدی
تأسیس مدارس منتدی النشر گام بعدی استاد مظفر بود که با استقبال بزرگان حوزه نجف و خاندانهای مشهور این شهر مواجه شد و این اقبال عمومی در توسعهاش کار گشا بود.
در این مدارس، در طول چند دهه، مقاطع تحصیلی ابتدایی، متوسطه (ثانویه) و پیش دانشگاهی (اعدادیه) دایر بود و در مجموع دروس جدید با گرایش ترویج فرهنگ دینی آموزش داده میشد.[۱۴]
د. دانشکده فقه
آیه الله مظفر در سال ۱۳۷۶ ق. دانشکده فقه را در نجف اشرف تأسیس کرد و وزارت فرهنگ عراق در سال ۱۳۷۷ آن را به رسمیت شناخت.
مواد درسی این دانشکده عبارت بودند از: فقه امامیه، فقه تطبیقی، اصول فقه، تفسیر و اصول و مبانی تفسیر، حدیث و اصول حدیث (درایه)، علوم بیتی و روان شناسی، ادبیات و تاریخ ادبیات، جامعه شناسی، تاریخ اسلام، فلسفه اسلامی، فلسفه جدید، منطق، تاریخ جدید، اصول تدریس، نحو، صرف و یک زبان بیگانه.
شیخ محمد رضا خود در دانشکده به تدریس فلسفه اسلامی میپرداخت و مجلات کتاب «اصول الفقه» را آماده میکرد تا در دانشکده فقه تدریس شود او هم چنین به سرپرستی دانشکده و نظارت بر کارهای تألیفی آن میپرداخت. وی زندگی خود را به طور کامل در اختیار این مرکز علمی گذارد و به شجره جان و روان آن را مستحکم و پایدار کرد و همه تواناییها و امکاناتش را در این دانشکده بذل نمود.[۱۵]
هـ . تدوین کتابهای درسی
در قرن اخیر جمعی از اندیشوران حوزه، تغییر برخی متون درسی و کوتاه کردن طول مدت آموزش را به منظور دستیابی سریع به اهداف متعالی پیشنهاد کردهاند و برخی از مصلحان نیز تجدید بنای علمی و تدوین کتابهای روز آمد را ـ با توجه به حفظ عمق و اصالت مطالب آنها ـ وجهه نظر خود قرار دادهاند که این تغییر و جایگزینی همواره با مقاومت برخی دیگر مواجه بوده است.
آیه الله مظفر در میان دو دوره سطح و خارج، دوره نخست را به دلیل نقص در موارد درسی و سبک تحصیل و تدریس ـ نیازمند اصلاح میدانست و از این رو در پی تأسیس منتدی النشر و دانشکده فقه، تنظیم وضعیت آموزشی و افزودن متون آموزشی جدید را هدف کار خویش قرار داد. تدوین کتابهای «المنطق»، «اصول الفقه» و «عقاید الامامیه» یک نوسازی در نگارش کتابهای درسی به شمار میآید که هم اکنون دو کتاب نخست از متون درسی حوزههای علمیه بخصوص حوزه مقدس قم میباشد.[۱۶]
و. ترمیم امر تبلیغ
استاد مظفر، خطابه و تبلیغ متداول در نجف را در شأن آن حوزه کهن نمیدانست، زیرا امروز هیچ خطیبی بدون آگاهی از افکار زمان و مسائل و موضوعات علوم جدید از یک طرف و احاطه کامل به تعالیم و معارف اسلامی از فقه و تفسیر و حدیث و تاریخ از سوی دیگر نمیتواند رسالت اسلامی خود را در سطح عالی و وسیع انجام دهد. او خطابه حسینی را یکی از مهمترین وسائل تبلیغ میشناخت و وضع موجود حوزه را رسا نمیدانست و افتتاح مؤسسه و مدرسهای برای تربیت خطیب را یگانه راه نجات از آن نارسایی تلقی میکرد.
گشودن دانشکده وعظ و ارشاد از آرزوهای شیخ بود. در سال ۱۳۶۳ ق. مجموعهای به ریاست خطیب برجسته عراق «شیخ محمد علی قسام» و با نظارت آیه الله مظفر تشکیل شد و کار آزمایشی خویش را ـ قبل از افتتاح رسمی دانشکده ـ با برپایی یک کلاس آغاز کرد و درسهایی چون فقه، علوم عربی، اصول دین و اصول حدیث (علم درایه) در آن تدریس میشد.
مدت کوتاهی از عمر آن نگذشته بود که حملات پیاپی بر آن وارد آمد و اتهامات ناروایی بر آن زده شد، در حالی که این مؤسسه با اهداف عالی و انگیزهای مخلصانه تأسیس شده بود هدفی جز زدودن پیرایهها نداشت.[۱۷] اما افسوس که مصلحان همیشه در معرض اتهاماند و ناآگاهان سدی در مقابل اندیشههای والای ایشان!
ز. تربیت یافتگان
استاد مظفر در دوره حیات علمی خود، دانش پژوهان بسیاری را در سایه تربیت و تدریس قرار داد و آنان را با معارف دین آشنا ساخت. اسامی برخی از شاگردان آن عزیز را ـ چه در داخل منتدی النشر و دانشکده فقه و چه بیرون از آن ـ مرور میکنیم:
شیخ احمد قبیسی، شیخ احمد وائلی، سید جواد شبر، شیخ جواد قسام، سید حسین خرسان، شیخ صالح آل شیخ راضی، سید عبدالکریم قزوینی، شیخ عبدالهادی فضلی، سید عبدالهادی محسن حکیم، شیخ غلامرضا عرفانیان، دکتر سید محمد بحر العلوم، سید محمد تقی طباطبایی تبریزی، سید محمد جمال هاشمی، شیخ محمد حسن طریحی، سید محمد حسن قاضی، سید محمد صدر، شیخ محمد علی ایروانی، شیخ محمد علی تسخیری، شیخ محمد مهدی آصفی، دکتر محمود بستانی، دکتر محمود مظفر، سید مرتضی حکمی، سید هادی فیاض، شیخ یونس مظفر و…[۱۸]
ح. بر بال قلم
آیه الله محمد رضا مظفر یکی از نویسندگان چیره دست و نامدار معاصر است که زیبایی تعبیر، رسایی متن، حسن انسجام و بیان جذاب همراه با استحکام مطالب و دقت نظر در نوشتههایش هویداست. این امتیاز مرهون تلاشهای دوران جوانی او در آشنا شدن با متون ادبی و ادبیات معاصر و ممارست بر روز آمد کردن تألیفاتش میباشد بدان حد که آثار هم آمیخته دانش و ادبیات وی، عقل را اشباع میسازد و عاطفه را آرامش میبخشد.
ساده نویسی در مطالب علمی از هنرهای ادبی اوست و آن بر بال قلم نشسته، شیفتگان علم را به آسمانهای فلسفه و منطق و اصول و کلام پرواز میداد و دانشهای دقیق را به شیوهای روان به ایشان عرضه میکرد و برخلاف دیگران که به شیوه سنتی انس داشتند، او مرحله جدید تدوین آثار اسلامی، با بهرهگیری از اسلوب نثر فنی جدید را به حوزه ارائه داد.
نوشتههای ارزنده او عبارتند از:
۱. اصول الفقه: این اثر زیبا به حقیقت نوعی نوسازی در نگارش کتابهای درسی دوره سطح محسوب میشود و مؤلف فرزانه، آن را به منظور تدریس در دانشکده فقه نجف نوشته است. نو آوری علمی، اتقان و عمق مطالب، اصول فقه را اثری جاودان و ماندنی ساخته و استاد به منظور رفع خلأ موجود بین دو کتاب «معالم» و «کفایه» و با تأسی از ابتکار استاد خویش شیخ محمد حسین اصفهانی ـ در دستهبندی مباحث ـ آن را تنظیم کرده است.
۲. عقاید الامامیه: این کتاب، مجموعهای از عقاید اسلامی بر اساس روش اهل بیت ـ علیهم السلام ـ میباشد که به صورتی فشرده و رسا تنظیم شده است، اثری که از هر گونه پیچیدگیهای رایج کتب کلامی عاری بوده و برای همگان درخور فهم است. استاد پیشتر این مطالب را در سال ۱۳۶۳ ق. در دانشکده دینی منتدی ارائه کرده بود و سپس آن را بدین نام و هم چنین به نام «عقاید الشیعه» به چاپ رساند و هدف عالی او از نگارش آن تقریب بین مذاهب اسلامی بود.
۳. المنطق: این اثر مجموعه درسهای ارائه شده ایشان از سال ۱۳۵۷ ق. در دانشکده منتدی النشر میباشد و به عنوان متن مهم درسی جایگاهی ویژه را به خود اختصاص داده است.
دیگر آثار چاپی و خطب استاد از این قرار است:
۴. احلام الیقظه،
۵. تاریخ الاسلام،
۶. تتمه احلام الیقظه،
۷. حاشیه المکاسب،
۸. حریه الانسان،
۹. دیوان شعر،
۱۰. رساله عملیه فی وضوء المنهج الحدیث
۱۱. الزعیم الموهوب السید ابوالحسن اصفهانی،
۱۲. السقیفه،
۱۳. شرح حال صدر الدین شیرازی (ملاصدرا)،
۱۴. شرح حال شیخ محمد حسن نجفی (صاحب جواهر)
۱۵. شرح حال شیخ حسین اصفهانی
۱۶. شرح حال مولا محمد مهدی نراقی
۱۷. شیخ الطوسی مؤسس جامعه النجف
۱۸. علی هامش السقیفه
۱۹. فلسفه ابن سینا
۲۰. الفلسفه الاسلامیه
۲۱. فلسفه الامام علی ـ علیه السلام ـ
۲۲. فلسفه الکندی
۲۳. المثل الافلاطونیه عند ابن سینا
۲۴. مجموعه اشعار (در کتاب شعراء الغری)
۲۵. مجموعهای از رسائل در علم کلام
۲۶. مذاکرات الشیخ
۲۷. النجف بعد نصف قرن[۱۹]
استاد هم چنین مقدمههایی بر آثار مکتوب دیگران نوشتهاند:
از آیه الله مظفر مقالات متعددی ـ با نام صریح یا مستعار ـ در مجلههایی چون «العرفان» در صیدا، «الدلیل»، «الهاتف» و «النجف» در نجف، «الکحلاء» در عماره، «المرشد العربی» در لاذقیه، «الفکر» در بغداد و «الرساله» در مصر به چاپ رسید.[۲۰]
شبنم شعر
استاد مظفر از جوانی به شعر روی آورد و جرقههای آغازین آن نزد شیخ محمد طه حویزی افروخته شد و در پرتو راهنماییهای استاد به سرودن شعر پرداخت و به خوبی از عهده ظرافتها و نکات دقیق آن برآمد. هر کس به سرودههای او نظری بنماید در آن فنون شعری لطیف و ظریفی مییابد و به افقهای ادبی نوی برخورد میکند.
در «دیوان شعر»[۲۱] ایشان، حدود پنج هزار بیت وجود دارد.[۲۲]
برخی از سرودههای استاد در بعضی از کتابهای فاخر موجود است.[۲۳]
چشمه بیداری
آیه الله مظفر زندگیاش را تنها به فعالیتهای فرهنگی و علمی حوزه محدود نساخت، بلکه اندیشه نافذش، مسائل و موضوعات اجتماعی و سیاسی جامعه و امت اسلامی را در نوردید و هر پدیده مهم را به دقت دنبال میکرد. بحرانها و مشکلات تحمیل شده بر مسلمانان، او را بیشتر تحت تأثیر قرار میداد و استاد را به تلاش وا میداشت.
فشارهای روز افزون فرانسویان بر مردم الجزایر و نامردمیهای صهیونیستها نسبت به مردم فلسطین، حوادث ناگواری است که از دید نافذ او پنهان نبود و آن فقیه فرزانه را در رنج فرو میبرد و گاهی در برخی از نشریان مقالات مفیدی مینگاشت. وی هم چنین در جنگ بین مصر و اسرائیل در سال ۱۹۵۶ م. تلگرافی خطاب به شیخ الازهر فرستاد و همدردی خود را با ملت مصر اعلام داشت.[۲۴]
آن استاد، صهیونیسم را خطر بزرگی برای جامعه اسلامی میدانست و اصولاً انحراف سردمداران کشورهای اسلامی از حق و مسامحه ایشان با دیوسیرتان غرب را عامل بدبختی مسلمانان و ریشه رشد صهیونیستها میدانست.[۲۵]
آیه الله مظفر با همکاری گروهی از اندیشمندان مسؤولیت شناس، برای مقابله با افکار الحادی، «جماعه العلما» را در نجف اشرف پی نهاد تا این نهاد برخاسته از حوزه مبارزه با بیدینی و تهاجم فرهنگی دشمنان را پی گیرد و جلوگیری از گسترش افکار کمونیسم را رهبری کند. بیانیههای منتشره این گروه، گواه بینش و بلند نظری مؤسسان آن است.[۲۶]
در پی مخالفت امام خمینی (ره) و دیگر مراجع بزرگ ایران با فعالیت ضد اسلامی شاه ایران، علمای نجف هم چون آیه الله مظفر با ایشان هم صدا شده، از حرکت انقلابی روحانیون حوزه علمیه قم حمایت و پشتیبانی کردند و ضمن صدور چندین اطلاعیه، مخالفت خود را با تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی اظهار داشته و انزجار خود را از اقدام ظالمانه رژیم پهلوی در فاجعه خونبار مدرسه فیضیه اعلام کردند.[۲۷]
وفات
آیه الله شیخ محمد رضا مظفر در شانزدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۳۸۳، در سن ۶۲ سالگی مرگ را در آغوش کشید و پرستوی آسمان گردید و به سوی حق پرواز کرد. پیکر مطهر او با حضور مراجع بزرگ، علما و مردم تشییع شد و در مقبره خانوادگی واقع در جاده کوفه، در کنار مرقد برادرش شیخ محمد حسن مظفر به خاک سپرده شد.[۲۸]
امید است حرکت اسلامی استاد به وسیله اندیشمندان مصلح و پر توان حوزهها ادامه یابد
پی نوشت ها:
[۱] . نقباء البشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۲، ص ۷۷۲.
[۲] . عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، دکتر محمد جواد طریحی، ص ۱۳۵.
[۳] . شعراء الغری، علی الخاقانی، ج ۸، ص ۴۵۱.
[۴] . ماضی النجف و حاضرها، ج ۳، ص ۳۶۰.
[۵] . ر.ک: شعراء الغری، ج ۸، ص ۴۵۲.
[۶] . همان؛ مدرسه النجف، محمد مهدی آصفی، ص ۶۳؛ نقباء البشر، ج ۲، ص ۷۷۲؛ ماضی النجف و حاضر، ج ۳، ص ۳۷۴؛ عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، ص ۱۳۸.
[۷] . ر.ک: حاشیه مکاسب، شیخ محمد حسین اصفهانی، مقدمه، محمد رضا مظفر.
[۸] . مدرسه النجف، ص ۷۴، عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، ص ۱۳۹.
[۹] . همان، ص ۶۴؛ هکذا عرفتهم، جعفر الخلیلی، ج ۲، ص ۱۹.
[۱۰] . همان، ص ۶۲؛ همان، ص ۲۳.
[۱۱] . مجله پیام حوزه، ش ۹. ص ۶۶.
[۱۲] . مدرسه النجف، ص ۱۱۵.
[۱۳] . نظام منتدی النشر، ص ۲۳.
[۱۴] . همان، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۸؛ موسوعه العتبات المقدسه، جعفر خلیلی، ص ۱۸۳ـ۱۸۴.
[۱۵] . مدرسه النجف، ص ۱۲۹ و ۱۳۰.
[۱۶] . همان، ص ۱۱۹ و ۱۲۰؛ ر.ک: مجله حوزه، ش ۵۰، ص ۷۲ـ۷۴.
[۱۷] . ر.ک: همان، ص ۱۲۱ و ۱۳۱ـ۱۳۳؛ هکذا عرفتهم، ص ۲۴.
[۱۸] . عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق.
[۱۹] . ر.ک: نقبا البشر، ج ۲، ص ۷۷۳؛ شعراء الغری، ج ۸، ص ۴۵۴؛ الاعلام خیر الدین زرکلی، ج ۶، معجم المؤلفین العراقیین، کورکیس عواد، ج ۳، ص ۱۷۰؛ رجال الفکر و الادب فی النجف، هادی امینی، ص ۴۱۸؛ دائره المعارف اسلامی، ج ۲، ص ۱۴۰؛ ماضی النجف و حاضرها، ج ۳، ص ۳۷۵؛ عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، ص ۱۷۹ـ۱۸۲؛ جواهر الکلام، محمد حسن نجفی، ج ۱، ص ۲۴؛ الحکمه المتعالیه، صدر الدین شیرازی، ج ۱، ص الف ـ ت؛ جامع السعادات، مولا محمد مهدی نراقی، ج ۱، مقدمه.
[۲۰] . نقباء البشر، ج ۲، ص ۷۷۳؛ هکذا اعرفتهم، ج ۲، ص ۲۵؛ مدرسه النجف، ص ۷۴؛ عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، ص ۱۸۱.
[۲۱] . این دیوان به همت آقای محمد رضا قاموسی جمع آوری و تنظیم شده ولی هنوز به چاپ نرسیده است.
[۲۲] . عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، ص ۱۸۲.
[۲۳] . ر.ک: شعراء الغری، ج ۸، ص ۴۶۱ـ۴۸۴؛ ادب الطف، جواد شبر، ج ۱۰، ص ۱۷۰.
[۲۴] . مدرسه النجف، ص ۸۷.
[۲۵] . ر.ک: عقاید الامامیه، ص ۱۱۲.
[۲۶] . مدرسه النجف، ص ۹۰، مجله حوزه، ش ۳۴، ص ۵۳.
[۲۷] . ر.ک: اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص ۴۱، ۶۱ و ۶۶، ۷۷.
[۲۸] . نقباء البشر، ج ۲، ص ۷۷۳.