- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
سیدابوالحسن حافظیان مشهدی از بزرگان عُرفا، استاد مسلم علوم غریب و صاحب مرتبهای بلند در ریاضات شرعی بود. وی نخست به تحصیل ادبیات، ریاضی، طب، نجوم، هیئت، فقه و اخلاق پرداخت. سپس وارد ریاضت و تزکیه نفس گشت و از مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی بهره برد.
پس از چند سال به همراه شیخ مجتبی قزوینی به قزوین رفت و به خدمت سید موسی زرآبادی رسید و مراتبی فوق العاده کسب کرد. حافظیان مشهدی از آن پس سالیانی چند در حجره فوقانی در صحن عتیق رضوی به عبادات و ریاضات اشتغال داشت.
ولادت
عارف بزرگوار سیدابوالحسن حافظیان در سال۱۲۹۷ ه ش در مشهد مقدس قدم به عرصه وجود نهاد. پدرش حاج سیدمیرزاآقا و مادرش بی بی معصومه خاتون هر دو از انسانهای مؤمن و پارسای زمان خود بودند و چون پدرش به ریاضیات و علوم غریبه مشغول بود، او هم شوق و علاقه زیادی به این رشته نشان میداد. پدر که متوجه علاقه او گردیده بود سیدابوالحسن را به شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودکی) طاب ثراه که در آن وقت در مشهد اقامت داشت معرفی کرد تا در محضر وی حاضر شود و نزد آن استاد فرزانه درس بخواند. مرحوم اصفهانی (نخودکی) هم او را پذیرفت و تحت تعلیم و تربیت قرار داد. حافظیان روزها در مدرسه میرزاجعفر تحصیل میکرد و شبها در حجره فوقانی صحن عتیق جنب ایوان عباسی به عبادت و ریاضت مشغول بود. به زودی در اثر استعداد سرشار نزد استادش مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی بسیار مقرب گردید و گوی سبقت را از دیگران ربود. استاد در مکتب و مجلس درسش نور، صفا، وارستگی و آزادی را در سیمای ابوالحسن رصد کرد و به هوش و ذکاوت او بیش از دیگران پی برد. و به این ترتیب وی همت گماشت، سیدابوالحسن به زودی مقدمات صرف و نحو، ریاضی، طب، نجوم، هیئت، فقه و اخلاق و … فرا گرفت و در هر یک از آنها به کمالی شایسته و بایسته نائل آمد. او در این ایام همیشه مترصد بود از اساتید دیگر هم استفاده کند. او از عالمان و عارفانی که برای زیارت از شهرهای ایران و کشورهای دیگر به مشهد مقدس مشرف میشدند نیز بهرهمند میگردید.
علاوه بر حاج شیخحسنعلی نخودکی، دو استاد بزرگ عصر علامه سیدموسی زرآبادی و علامه حاج سیدمظهر حسین هندی، در رشد معنوی استاد حافظیان تأثیر بسزایی داشتند. او به واسطه زهد و تقوا و به جهت حُسن خلق موروثی و خدادادی در میان افراد عام و خاص شهر مشهد مقدس مشهور شد و تا پایان عمر از محرمان و مشاوران و مشگل گشایان مردم به شمار میرفت و از خرمن دانش و ادعیه او عام و خاص بهره میگرفتند.
حافظیان در سرزمین هندوستان
استاد سیدابوالحسن حافظیان به سبب یک بیماری طولانی ذات الریه در اوایل جوانی و شفا یافتن او توسط جد بزرگوارش حضرت امام رضا(ع) که خود مبحث جداگانه ای دارد، به تجویز اطبا که باید در زمستان به گرمسیر برود، در سال ۱۳۱۶ به سرزمین هندوستان سفر کرد و در حدود نیم قرن در هند و پاکستان زندگی کرد. او پس از استقلال پاکستان یکی از شخصیتهای علمی و متنفذ این کشور به حساب میآمد و با حفظ ملیت ایرانی خود خدمات زیادی به همنوعان، بخصوص ایرانیان کرد. ایشان رئیس انجمن ایرانیان در پاکستان محسوب میشد و به مشکلات آنان بسیار همت میداد. او مریدان و علاقمندان بسیاری در میان دانشمندان و دانشگاهیان داشت و مردمان آن سرزمین پهناور اکثرا به او عشق میورزیدند. خانه او مرکز رفت و آمد مردم بود و او با فروتنی همه را میپذیرفت و گره از مشکلشان میگشود. حافظیان با علامه اقبال پاکستانی دوستی و آشنایی داشته است و جریانهایی را از ایشان نقل میکردند. آقا سالهای آخر عمرشان به فکر افتادند که شرح حالی برای علامه اقبال بنویسند حتی صفحاتی نیز از این شرح حال نوشته شد بخصوص علل گرایش اقبال به ایران و تشیع در آن شرح حال بررسی شده بود.
روزنامه معروف و پر تیتراژ «دان» در هند حدود ۵۰ سال پیش مطالب مفصلی در مورد کتاب لوح محفوظ به چاپ رساند که ایشان آن را تصنیف کرده و به چاپ رسانید. آن روزنامه در آن مقاله حافظیان را با تیتر «دانشمند و ریاضیدان بزرگ» خطاب کرده بود. در آن روزگار عکس این عارف بزرگوار در اکثر کتابفروشیهای هند بود و بسیاری از مردم هند عکس او را در خانه خود داشتند.
عزیزاللّه عطاردی در کتاب «فرهنگ خراسان» بخش طوس در شرح حال ایشان نوشته اند:
او پس از تحصیلات و فراگیری علوم متعارف و کسب فیوضات معنوی از محضر اساتید از جمله مرحوم نخودکی و سیدموسی زرآبادی، عازم هندوستان شد و در آن کشور پهناور مقیم گردید او در هندوستان به محافل و مجالس اهل علم و ادب و عرفان نزدیک شد و در اکثر شهرها و ولایات هندوستان به تحقیق و تفحص پرداخت و با طبقات گوناگون آشنا شد حافظیان پس از مدتی اقامت در هند یکی از شخصیتهای بزرگ مسلمان در آن کشور گردید و در همه شهرها و ولایات مشهور شد.
راه درست و کلام گیرا و روش اسلامی او هندوهای بسیاری را تحت تأثیر اسلام قرار داد و مسلمان کرد. او در اطراف و اکناف هندوستان، شهرها و ولایات گوناگون را سیاحت کرد و از گوشه و کنار هند دیدن کرد.در شهرهای «هردوار» و «ریشی کیش» و «لچمن جولا» در کنار رود گنگ با مرتاضان بزرگ هند ملاقات و گفتگو کرد.
حافظیان در سراسر هندوستان عالمان صاحب کمال را پیدا کرد. در مناطق مختلف کشمیر و سرزمین پهناور هند گردش کرد و دین اسلام را در آن سرزمین ترویج داد و هندوهای بسیاری به اسلام گرویدند که شرح آن مفصل است و فرصتی طولانی میطلبد که کرامات و کمالات این سید بزرگوار را در سالهای اقامت در شبهقاره هند به رشته تحریر بیاوریم.
ازدواج و خانواده
استاد حافظیان در میان خانواده خود فردی بسیار مهربان و پدر و همسری پر عطوفت و واقعا با رفتار و منشی اسلامی بود امور زندگی داخلی و اداره و تربیت فرزندان به دست بانوی ارجمند و با تدبیرش بود و با اینکه آقا به واسطه ناراحتی تنفسی که داشتند و به تجویز پزشکان در زمستان و هوای سرد به سفر هند و پاکستان میرفتند همسرشان با درایت فرزندان را در مسافرتهای زمستانی پدر اداره میکرد و در کمالات آنان میکوشید و آنان را به ثمر میرساند.
البته حافظیان بعد از سالهای زیاد اقامت در هندوستان به توصیه دوستان و مریدان خود با دختر پروفسور میرزا «علینقی شریفی» که از اساتید دانشگاه بمبئی بود، ازدواج کردند. این دختر از نسل پیامبر اکرم(ص) و از نوادگان میرسید علی همدانی عارف بزرگ کشمیر بود بعد از ازدواج، ایشان برای تکمیل «لوح محفوظ» (لوح محفوظ در علم اعداد نوشته شده و در موضوع خود کتاب مهمی است) از بمبئی به کشمیر رفتند و «لوح محفوظ» را بعد از مدتی طولانی در کشمیر به پایان رساندند و به بمبئی برگشتند و با همسر خود بعد از سالیانی عازم ایران و مشهد مقدس شدند و به شهر زادگاه خود بازگشتند و در این شهر مقیم شدند.
حافظیان در پاکستان
حافظیان پس از آزادی هندوستان و تأسیس کشور پاکستان به کراچی منتقل شد و در این شهر مقیم گردید. او با اینکه ایرانی بود و شناسنامه ایرانی داشت ولی مسلمانان او را هندی و در اواخر پاکستانی تلقی میکردند او در تأسیس پاکستان و همکاری با رجال مسلمان و شیعیان هند همکاری و تشریک مساعی میکرد سیدابوالحسن حافظیان با اینکه اهل عرفان و معنویت بود و مردم او را به این عنوان میشناختند در کراچی به شغل تجارت هم مشغول بود و زندگی خود را از راه کسب و کار و تجارت تأمین میکرد و از وجوهات شرعیه و تبرعات هرگز استفاده نمیکرد و دهها هزار مسلمان از شیعه و سنی او را میشناختند و از نفس گرم او سود میبردند.
محقق اندیشمند، استاد «عطاردی» در کتاب «فرهنگ خراسان» مینویسد: در سفر اول به شبه قاره هند و پاکستان با وی آشنا شدم و در منزل او در کراچی برای اولین بار او را ملاقات کردم و از وی برای تحقیق و تتبع و مطالعات اسلامی کمک خواستم و از وی درخواست کردم تا مرا با رجال علم و ادب و مدیران کتابخانهها که اغلب از آشنایان و علاقمندان او بودند، آشنا کند. در ملاقات نخستین پیام مرحوم شیخ عبدالحسین امینی مؤلف بزرگ کتاب الغدیر را به وی رسانیدم و گفتم حضرت آقای امینی (علامه امینی) به من فرمودند: «در کراچی نزد آقای حافظیان بروید که او کلید هند و پاکستان است.»
بنای مسجد در کشمیر
حافظیان در شهر سرینگر کشمیر برای شیعیان محله «گرو بازار» مسجدی ساخته است و این مسجد برای شیعیان آن محل بسیار مورد استفاده میباشد، در دامنه کوه «ترال» کشمیر کوهها و آبادیهای زیادی میباشد و گروهی در آنجاها زندگی میکنند. آنها سمت قبله را به درستی تشخیص نمیدادند. در آنجا برج مربعی ساختند و سنگی در آنجا نصب کردند و قبله را روی آن سنگ مشخص نمودند.
حافظیان را در هندوستان ابوالحسن مشهدی میگفتند او قبل از اینکه به پاکستان مهاجرت کند به نام ابوالحسن مشهدی معروف بود.
وفات
سید ابوالحسن حافظیان مشهدی سرانجام در بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۶۰ ش برابر با هفتم رجب ۱۴۰۱ ق در مشهد مقدس درگذشت و رخ در نقاب خاک کشید.و در حرم مطهر رضوی (ع) در راهرو بین حرم و مزار شیخ بهایی در داخل دفتر امانتداری واقع است.
منبع :پیام زن – شهریور ۱۳۸۸ – شماره ۲۱۰ – علامه سیدابوالحسن حافظیان و گسترش علم و عرفان و نشر دین اسلام و زبان فارسی در شبه قاره هند.