- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
در لابلاى اوراق زرین تاریخ اسلام چهره هاى درخشانى در سکوت مرگبار ستم فرمانروایان غاصب مکتوم مانده است. این نوشتار به معرفى یکى از چهره هاى ناشناخته تاریخ پرداخته است. آن که نامش را امیر مؤمنان علیه السلام برگزید ؛ همراه جابر بن عبد الله انصارى از اولین زائران حرم امام حسین علیه السلام بود ؛ خطبه فدک و زیارت اربعین را روایت کرد و در شمار مبارزان شجاع جاى گرفت.
ولادت
با طلوع خورشید حکومت علوى در کوفه ، غنچه اى شکوفا شد تا تماشاگر آفتاب امامت باشد. گرچه تاریخ دقیق این واقعه مشخص نیست ؛ ولى مى توان گفت که بین سالهاى ۳۶-۴۰ قمرى است. روزى سعد بن جناده به آستان حضرت على (ع) شرفیاب شد ؛ ولادت فرزندش را به عرض حضرت رساند و تقاضاى نامگذارى کرد. حضرت نوزاد را در آغوش گرفت و فرمود: « هذا عطیه الله » این نوزاد عطا و موهبت الهى است.(۱)
حضرت على (ع) بعد از مراسم نامگذارى ، براى عطیه صد درهم حقوق ماهانه تعیین فرمود و پدرش با دریافت حقوق براى کودک غذا تهیه کرد.(۲)
خاندان عطیه
عطیه عوفى در یکى از خاندانهاى معروف عرب که از طایفه ” بکالى “ بود ، چشم به گیتى گشود. ” بکالى” تیرهاى از قبیله” بنى عوف بن امرؤ القیس” شمرده مىشد و در بین قبایل عرب شأن و منزلتى خاص داشت. چون عطیه از قبیله بنى عوف بود ، به او عطیه عوفى مىگویند.(۳)
گویا مادرش در شمار اسراى آزاد شده رومى جاى داشت و همسر سعد شمرده مى شد.(۴)
مقام علمى عطیه
عطیه ، از نظر طبقات رجالى ، در گروه تابعین جاى دارد ؛ یعنى از طبقه اى است که پیامبر اکرم (ص) را ندیده و بدون واسطه سخنى از وى نقل نکرده است. او از اصحاب حضرت على (ع) و امامان بعد از او تا امام محمد باقر (ع) به شمار مى آید. (۵)
عطیه از دانشمندان بزرگ و اسلام شناس عصر خویش شمرده مى شد و از چنان مقام علمى برخوردار بود که حتى دانشمندان اهل سنت نیز او را مورد اعتماد مى دانستند و دانش تفسیرى و حدیثى اش را تأیید مى کردند.(۶)
اساتید و شاگردان عطیه
عطیه استادانى برجسته داشت که در اسلام و تشیع از جایگاهى والا برخوردار بودند. کتاب « تهذیب التهذیب » نام هشت تن از استادان وى را بر مىشمارد. در کتاب « طبقات » هم نام شش تن از استادان وی ذکر شده و از دیگران نامی برده نشده است . عبد الله بن عباس و جابر بن عبد الله انصارى از معروف ترین استادان او شمرده مى شوند.(۷)
این شخصیت علمى شاگردان بسیارى تربیت کرد. در کتاب« تهذیب التهذیب » نام شانزده تن از آنها ثبت شده است. اعمش و پسران عطیه (حسن و عمر و على) در این گروه جاى دارند.(۸)
على بن عطیه از اصحاب امام صادق (ع) نیز به شمار مى آید.(۹)
آثار علمى
۱- تفسیر قرآن ، عطیه دست پرورده استادى بزرگ چون ابن عباس بود و پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت.(۱۰)
دانشمندان اهل تسنن از این تفسیر بهره هاى فراوان برده اند. آثار عطیه نزد علماى اهل سنت معتبر است.(۱۱)
و بزرگانى چون طبرى و خطیب بغدادى از آثار این دانشور بزرگ بهره های فراوان بردند.(۱۲)
عشق عطیه به علوم قرآنى و انس وى با قرآن به اندازه اى بود که خودش مىگوید: ” من سه دوره تفسیر کامل قرآن را نزد ابن عباس آموختم و قرآن را نیز هفتاد بار در کنارش خواندم.”(۱۳)
۲- خطبه فدک حضرت زهرا سلام الله علیها دومین اثر جاودان عطیه است. حضرت این خطبه را در مسجد النبى ایراد فرمود. عطیه آن را براى عبد الله ابن حسن مثنى ، پسر امام حسن مجتبى (ع) نقل کرد و در تاریخ به یادگار نهاد.(۱۴)
۳- زیارت اربعین یادگار جاودان دیگر عطیه است. او همراه جابر بن عبد الله انصارى ، صحابى بزرگ پیامبر اکرم (ص) در اربعین شهادت امام حسین (ع) کنار تربت مطهر آن حضرت حضور یافت ، اشک ماتم ریخت و نامش را به عنوان نخستین زائر کوى حسین جاودانه ساخت.(۱۵)
جایگاه زیارت اربعین چنان والاست که امام حسن عسکرى (ع) فرمود: یکى از علامتهاى مؤمن زیارت اربعین سید الشهدا است. (۱۶)
ابعاد شخصیت سیاسى عطیه
۱- زبان گویاى ولایت علوى .عطیه که پرورش یافته مکتب تشیع راستین بود ، آموخته هایش را با زبانى گویا براى جامعه اسلامى و تاریخ بیان کرد و به یادگار گذاشت. آن بزرگوار به شیوه اى زیبا به دفاع از حریم ولایت علوى پرداخت. بدین جهت نامش در سند بسیارى از روایاتى که منزلت و فضایل حضرت على (ع) را بیان مى کند ، دیده مى شود.(۱۷)
عطیه از کسانى است که حدیث غدیر خم رابه دورترین نفاط بلاد اسلامى رساند. پیامبر اکرم (ص) در حجه الوداع در غدیرخم دست حضرت على(ع) را گرفت و به مردم فرمود: اى مردم ، آیا نمىدانید که من از خود مؤمنین به آنها سزاوارترم؟ گفتند: آرى ، یا رسول الله. سپس فرمود: « من کنت مولاه فهذا على مولاه » (۱۸)
عطیه درباره شأن نزول آیه شریف (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک) (۱۹) مى گوید: « نزلت هذه الآیه على رسول الله صلى الله علیه و آله فى على بن ابى طالب (ع) (۲۰)
این آیه در منزلت حضرت على ابن ابى طالب نازل شد. بیان چنین احادیثى درباره شخصیت حضرت ، در زمانى که آشکارا بدان بزرگوار ناسزا مى گفتند ، داراى ارزشى والا بود ؛ زیرا درباریان آگاه و مردم ناآگاه دشنام دادن بدان حضرت در هر قنوت و خطبه را از فرایض مسلمانان مى دانستند. در چنین فضاى آشوب زده ای ، عطیه به افشاگرى پرداخت و با نقل فضایل على (ع) کوشید ولایت را در جامعه تثبیت کند.
۲ – زیارت اربعین و اقدامى انقلابى . زیارت اربعین عطیه و جابربن عبد الله در آن زمان حساس ، از بعد سیاسى اهمیت بسیار دارد. (۲۱)
زمانی که یزید بن معاویه ریختن خون سید الشهدا و اصحابش را افتخار می دانست و شیعیان آن حضرت در خفقان شدید به سر می بردند ، بازمانده یاران پیامبر اکرم (ص) به زیارت تربت امام (ع) شتافتند. او در واقع فرستاده خاتم المرسلین به شمار می آمد ؛ زیرا رسول خدا به وی وصیت کرده بود: ای جابر ، قبر فرزندم حسین را زیارت کن. چون ثواب زیارتش با ثواب صد حج برابر است. جابر بعد از شهادت امام حسین (ع) و یارانش از این فاجعه تاریخى آگاه شده ، با چشمان نابینا و دلى روشن و ضمیرى پاک راه کوفه پیش گرفت و خود را به دست پرورده مکتب علوى یعنى عطیه عوفى رساند. این دو بزرگ مرد در اربعین شهادت اباعبد الله الحسین (ع) و اصحابش در سرزمین مقدس کربلا حضور یافتند. و این افتخار را به دست آوردند که از اولین زائران حرم حسینى شوند.(۲۳)
آنچه به زیارت اربعین جلوه اى خاص از شهامت و شجاعت مى دهد حرکت قهرمانانه این دو زائر در آن موقعیت حساس است ; زیرا بعد از شهادت امام حسین (ع) یزید کسى را مانع ظلم و فساد خود نمى دید و تمام سعى خودش را به کار برد تا با خفه کردن صداى هر مخالفى قیام عاشورا را امرى عادى و غیر الهى جلوه دهد. بدین سبب ، نگرش جامعه به نهضت امام حسین (ع) در ابتدا نگرشى همراه با بى تفاوتى گاه اعتراض آمیز بود. در آن موقعیت ، حرکت جابر از مدینه و عطیه از کوفه براى زیارت سیدالشهدا تاییدى بر قیام آن حضرت بود.(۲۴)
این حرکت انقلابى به شعله ور شدن نهضت حسینى و افشاى جنایات دژخیمان بنى امیه انجامید و عطیه و جابر از بنیانگزاران قیام هایى شدند که در دفاع از قیام کربلا به وسیله توابین و دیگران شکل گرفت.
مقاومت عطیه
عطیه چون پرستویى عاشق و بلبلى نغمه سرا در هر کوى و برزن ترانه عشق على مىخواند و لحظه اى آرام نمىگرفت. هیچ تازیانه اى نتوانست نداى این فریاد گر عرفان و عدالت را خاموش سازد. تاریخ هرگز مبارزه سیاسى این دانشمند بزرگ را از یاد نمى برد. مبارزه سیاسى عطیه عوفى در زمان حکومت جبار عبد الملک مروان ، پنجمین خلیفه اموى، در مقابل حجاج بن یوسف ثقفى ، که دستانش به خون شیعیان علوى آغشته بود ، همچنان جاودانه ماند. در زمان فرمانروایى این ستمگر اموى در کوفه قیام هاى متعددى شکل گرفت که یکى از آنها قیام عبد الرحمن بن محمد بن اشعث در سال ۸۰ ه. ق بود. این نهضت از خراسان آغاز شد. عبد الرحمن ، بعد از چندین بار درگیرى با لشکر حجاج ، سرانجام در سال ۸۳ در بصره دستگیر شد. نکته جالب توجه در این قیام آن است که عده اى از بزرگان و دانشمندان شیعه و قاریان عراق مانند سعید بن جبیر و ابراهیم نخعى و عطیه عوفى ، در رکاب عبد الرحمن بودند. وقتى عبد الرحمن شکست خورد ، عطیه به سمت فارس گریخت.
حجاج در فرمانى ، به محمد بن قاسم ثقفى فرماندار فارس ، نوشت ، عطیه را دستگیر کرده ، او را وادار سازد به حضرت على (ع) ناسزا بگوید و اگر امتناع ورزید چهارصد تازیانه بر وى زده ، موى سر و محاسنش را بتراشند. فرماندار فارس عطیه را فراخواند و فرمان حجاج را برایش خواند. عطیه زیر بار چنین ننگى نرفت; با کمال شهامت چون کوهى استوار ماند و سخت ترین شکنجه ها و تازیانه هاى امویان را تحمل کرد. این تابعى قهرمان مدتى در فارس اقامت گزید و چون قتیبه بن مسلم بر مسند استاندارى خراسان جاى گرفت به آنجا رفت و چندى در آن دیار به سر برد. سرانجام وقتى فرمانروایى عراق در دستعمر بن هبیره قرار گرفت ، عطیه نامه اى به وى نوشت و خواستار پناهندگى و بازگشت به کوفه شد. عمر بن هبیره اجازه داد و عطیه به کوفه باز گشت. این یاور مخلص اهل بیت علیهم السلام در سال ۱۱۱ هجرى قمرى به سراى جاودانگى شتافت.(۲۷)
على اصغر بابانیا
پى نوشت ها:
۱- سفینه البحار، ج ۲، ص ۲۰۶، (چاپ قدیم); طبقات الکبرى، ج۶، ص ۳۰۴; ریحانه الادب، ج ۴، ص ۲۱۸٫
۲- طبقات الکبرى، ج ۶، ص ۳۰۴٫
۳- سفینه البحار، ج ۶، ص ۲۹۶; ریحانه الادب، ج ۴، ص ۲۱۸٫
۴- طبقات الکبرى، ج ۶، ص ۳۰۴; جابر بن عبد الله انصارى، ص ۲۰۸٫
۵- رجال شیخ طوسى، ص ۵۱; تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۵۳; سفینهالبحار، ج ۶، ص ۲۹۶٫
۶- تهذیب التهذیب، ج ۷، ص ۲۲۶; تاریخ التراث العربى، ج ۱،جزء اول، ص ۷۳; طبقات، ج ۶، ص ۳۰۴٫
۷- تهذیب التهذیب، ج ۷، ص ۲۲۵; طبقات الکبرى، ج ۶، ص ۲۴۶;سفینه البحار، ج ۶، ص ۲۹۶٫
۸- ریحانه الادب، ج ۴، ص ۲۱۸; تهذیب التهذیب، ج ۷، ص ۲۲۵;سفینه البحار، ج ۶، ص ۲۹۵٫
۹- سفینه البحار، ج ۶، ص ۲۹۴; تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۹۹٫
۱۰- ریحانه الادب، ج ۴، ص ۲۱۸; سفینه البحار، ج ۶، ص ۲۹۶;تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۵۳٫
۱۱- تاریخ التراث العربى، ج ۱، جزء اول، ص ۷۳٫
۱۲- همان.
۱۳- سفینه البحار، ج ۶، ص ۲۹۶; ریحانه الادب، ج ۴، ص ۲۱۸;تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۵۳٫
۱۴- بلاغات النساء، ص ۱۲; سفینه البحار، ج ۶، ص ۲۹۶; بررسىتاریخ عاشورا، ص ۲۴۶٫
۱۵- ریحانه الادب، ج ۴، ص ۲۱۸; سفینه البحار، ج ۶، ص ۲۹۵;بشاره المصطفى، ص ۸۹٫
۱۶- بحار الانوار، ج ۱۰۱، ص ۱۰۶; کامل الزیارات، باب ۲۸: ص۹۰٫
۱۷- سفینه البحار، ج ۶، ص ۲۹۴; ریحانه الادب، ج ۴، ص ۲۱۸٫
۱۸- بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۱۸۵٫ ۱۹- مانده، آیه ۶۷٫
۲۰- بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۱۹۰٫
۲۱- بررسى تاریخ عاشورا، ص ۲۴۴; مصباح المتهجد، ص ۷۳۰٫
۲۲- جابر بن عبد الله انصارى، ص ۲۰۵٫
۲۳- بحار الانوار، ج ۶۸، ص ۱۳۰; مصباح المتهجد، ص ۷۳۰٫
۲۴- اعیان الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۴۳; مصباح المتهجد، ص ۷۳۰٫
۲۵- تاریخ یعقوبى، ج ۲، ص ۲۷۷ و ۲۷۸٫
۲۶- سفینه البحار، ج ۶، ص ۲۹۶; الاعلام زرکلى، ج ۴، ص ۲۳۷;طبقات الکبرى، ج ۶، ص ۳۰
منبع :ماهنامه کوثر,شماره ۲۷