- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
امام صادق(ع): «ای گروه شیعه! به فرزندانتان شعر «عبدی » رایاد بدهید، چرا که او بر دین و آیین خداست.» «عبدی » کیست؟ در منابع شرح حال، از کسی به نام سیف یا سفیان بن مصعب یادمی شود که امام صادق(ع) او را ستوده و به شیعیان سفارش کرده است که شعر او را به اولاد خودشان بیاموزند. «سفیان بن مصعب »در زبان راویان و تذکره نویسان با عنوان «شاعر آل محمد» یا«شاعر اهل بیت » یاد شده است.
این صفت، درباره جمعی دیگر ازسرایندگان شیعه نیز به کار رفته است که هنر و نبوغ و شعر خودرا در خدمت آرمان والای شیعی و اهداف پیشوایان معصوم قرارداده اند. اما سفیان بن مصعب (عبدی کوفی) در این میان ویژگی خاصی دارد. به نقل برخی: «وی جز درباره اهل بیت، شعر نسروده است » و به گفته مولف اعیان الشیعه: «هر چه از اشعار اودیده ایم، همه درباره اهل بیت بوده است.» این نشانه عشق والا وشیفتگی بی حساب و فنای در محبت خاندان عصمت است که توان بیانی و قدرت شعری خود را دربست در اختیار «آل الله » قرار داده است.
این ویژگی، ما را مشتاق تر می کند که با سیمای این شاعر بلندپایه شیعی آشناتر شویم. گرچه از تاریخ تولد او اطلاع دقیقی دردست نیست، اما درگذشت او در کتب بسیاری در سال ۱۲۰ هجری نقل شده است. در برخی منابع نیز، مدت عمر او را ۷۰ سال نوشته اند.
از این دو نقل، بر می آید که تولدش حدود سال ۵۰ هجری بوده است.
برخی هم درگذشت او را در ۹۰ سالگی گفته اند. همزمان با «سیدحمیری » می زیسته و روابط ادبی با هم داشته اند و سید حمیری اشعار خود را بر او عرضه می داشته و از آراء او در نقد و کمال شعر خود بهره می گرفته است. در مدت عمر او و تاریخ درگذشتش اقوال دیگری هم گفته شده است، مثل آنان که وفاتش را در سال ۱۶۰ یا ۱۷۰ یا ۲۳۰ هجری هم گفته اند.
هرچند در برخی کتب رجال، کسانی نسبت به شخصیت فکری و اعتقادی او، اشکالاتی وارد کرده و به دیده تردید به او نگریسته اند، اماجمع بیشماری از محققان نیز شخصیت او را مثبت، مورد تایید وستوده و والا دانسته و به مدح او زبان گشوده اند. کسی که اشعاراو را مطالعه و بررسی کند، روشنترین دلیل بر «سلامت فکر» و«درستی خط » و تقوا و امانت داری او در نقل و محبت و ولای اونسبت به امامان و خاندان پیامبر(ص) را خواهد یافت. به تعبیرعلامه امینی در الغدیر: «صدق و صراحت لهجه و استواری در مسیرشعری و ادبی و رسایی بیان در سرودن از دستور امام صادق(ع) به او برمی آید که فرمود: نوحه ها و مرثیه های بانوان را که درسوگواریها می خوانند، گردآوری کند.»
احادیثی که درباره او نقل شده و تعابیر صاحبان کتب رجال، نشان دهنده مرتبه عظیم او دردین است و بی گمان او را در زمره چهره های مورد وثوق و اطمینان قرار می دهد و شعر او، نوعی روایت حدیث است و در صدر ناقلان حدیث قرار دارد. او همتی عالی و عشق و علاقه ای وافر به نشرروایات نقل شده درباره اهل بیت عصمت داشته است.
«عبدی » و شعر ولایی
درباره شعر «عبدی کوفی » سخن بسیار گفته اند، هم از جهات فنی و ادبی و اسلوب، هم از لحاظ درونمایه و محتوا و مضمون. در هردو زمینه، سروده های وی از مفاخر «ادبیات شیعه » و «شعرولایی » به شمار می آید. علامه امینی، که خود از ناقدان برجسته شعر و ادب نیز شمرده می شود، چنین تعبیر می کند:
«هر کس که به شعر شاعر ما عبدی کوفی آشنا شود، واستواری، روانی، شیرینی، فخامت، متانت و سرشاری آن را ببیند، به نبوغ شعری او و تسلط کامل به فنون شعر و به پیشتازی و تقدم و استادی وی گواهی خواهد داد و این ستایش سید حمیری را درباره او روا و بجا خواهد یافت که با اینکه خودش سیدالشعرای ماست،درباره عبدی گفته است او «شاعرترین مردم » است.» یکی ازویژگیهای بارز شعر عبدی کوفی، دربرداشتن آیات و روایاتی است که درباره فضایل اهل بیت (ع): و زشتیها و ناهنجاریهای دشمنان خاندان عصمت می باشد. در اشعار او، مناقشه و بحث با مخالفان نیز به چشم می خورد. عبدی در اشعار خود کوشیده با به نظم کشیدن احادیث، بویژه احادیثی که از رسول خدا(ص) روایت شده و مورداعتراف و پذیرش اهل سنت نیز هست، مجادله مکتبی و کلامی خود رابا مخالفان قوت بخشد. در اینگونه موارد، او بی آنکه به تصویرسازیهای تخیلی و شاعرانه بپردازد، از الفاظ و تعابیر متن احادیث بهره گرفته است. این شیوه، گرچه گاهی شعر او را از بعدتخیلی و تصویری پایین آورده است، اما از نظر محتوای برهانی ومضامین استدلالی و احتجاجی قوی تر ساخته است.
ویژگی دیگر شعرش همچنانکه اشاره شد آن است که جز به مدح وثنای اهل بیت و دفاع از آنان و نشر فضایل این خاندان، نپرداخته و هنر شعری خویش را در عرصه های دیگر به کار نگرفته است. وقف هنر شعر برای خط اهل بیت، شاخصه بارز و روشن در حیات ادبی و آثار شعری «عبدی کوفی » است. بدیهه سرایی و سرعت درآفرینش شعر، همچنین کوتاهی قصاید و پرهیز از سرودن قصیده های بلند، به کار گرفتن وزنهای راحت و کوتاه و قابل تقطیع دراشعار، استفاده از شیوه پرسش و پاسخ و استفهام در شعر،استخدام واژه هایی مانوس، راحت، روشن، گوش نواز و اجتناب ازتعابیر و الفاظ غریب و نامانوس و پیچیده، از ویژگیهای دیگراشعار اوست.
عشق و شیفتگی او نسبت به خاندان رسول(ص)، در سراسر اشعارش موج می زند. در یک جا می گوید:
«عمری است که پیوسته در راه محبت شما موالات و دوستی می کنم وبا دشمنانتان دشمنی دارم. جز محبت شما خاندان، رهتوشه ای برنداشتم و عشق شما اهل بیت، بهترین رهتوشه است و در روز قیامت و عرصات محشر، تنها تکیه گاهم به همین محبتی است که ذخیره کرده ام.» برخی از آنان که به عمق موضعگیری مکتبی وی پی نبرده اند، به او نسبت «غلو» داده اند. اما اینکه راویان،احادیث او را در کتابها نقل کرده و به آنها استناد نموده اند،نشانه سلامت فکر و ایمان و اعتقاد اوست. این نکته درباره کسانی دیگر نیز، که عشق و ولای خود را به ساحت امامان نور و اهل بیت آفتاب ابراز کرده اند، گفته شده و گاهی نسبت «غلو»، مرادف باهمبستگی شدید فکری و خطی با «عترت » شمرده شده است.
میزان شعر مکتبی
همه ارزش و اعتبار شعر، به آن است که در راه صحیح و هدف مقدس و نشر خوبیها و فضیلتها قرار گیرد.
در دوره وابستگی شاعران به دربارهای اموی و عباسی، معدودشاعرانی بوده اند که حد و حریم «گوهر شعر» را حفظ کرده و ازآن در نشر فضیلت سود و بهره گرفته اند. «مکتبی بودن » شعر وشاعر در آن برهه از زمان به پای بندی به «خط اهل بیت » بوده است.
در اینکه کدام شعر، موزون و میزان است و کدام شاعر را باید به عنوان «الگو» مطرح و ترویج کرد، توجه به پای بندی شاعر به ارزشها و برخورداری شعر از محتوای ارزشی یکی از معیارهاست.
امام صادق(ع) درباره عبدی کوفی و شعر او چنین فرموده است:
«یا معشر الشیعه! علموا اولادکم شعر العبدی فانه علی دین الله.» ای جماعت شیعه! به فرزندانتان شعر «عبدی » را یاددهید، همانا او بر دین و آیین خداست. امام صادق(ع) با ستایش از شعر «عبدی » و تشویق شیعه به آموختن شعرهای او به فرزندانشان، هم «شاعر الگو» را معرفی می کند، هم بعد«مکتبی » و «آیینی » بودن شعر او را مورد تاکید قرارمی دهد.
«شعر آیینی »، با تکیه بر محورهای اعتقادی و مفاهیم مذهبی وتعظیم شعائر، پیوسته مورد توجه شاعران مکتبی و علما وفرزانگان آگاه و روشن بین بوده است. امام صادق(ع) وقتی شیعیان را تشویق می کند که در جهت تامین خلاهای ذهنی کودکان و فرزندان شیعی، به آنان شعر یاد بدهند، آن هم شعر عبدی کوفی. روی این شاخصه هم تاکید می کند که «انه علی دین الله »، او بر دین خداست. یعنی معتقدات او سالم و پسندیده و دور از انحراف است.
این تاکید، نشان می دهد که در معرفی الگوهای شعری، باید به «سلامت فکر» و «صحت اعتقاد» طرف هم توجه کرد و معیار، تنهاقوت شعری و ابداعات هنری و قله بودن در صنایع شعری و ادبی خلاصه نمی شود.
تعبیر امام صادق(ع) نسبت به او، در مورد هیچ کس دیگر دیده نشده است و همین ستایش عظیم است که برخی را به تامل ژرف ونگارش اثر درباره اشعار و شخصیت شعری «سفیان بن مصعب عبدی کوفی » واداشته است. می سزد که شیوه عبدی در شعر، اسوه سرایندگان مذهبی و شاعران مکتبی گردد و روی کردی جدی تر به ارائه مفاهیم عقیدتی و مکتبی در قالب شعر و هنر داشته باشند وماندگاری آثار ادبی خود را در جاودانگی مکتب و دین بجویند.
یک جرعه «ولاء»
گفتیم که شعر عبدی کوفی منحصرا در مدح آفتاب و ثنای اهل بیت بوده است و قصیده هایش کوتاه کوتاه و روان و سهل و ممتنع به شمار می آید. اما قصیده بلندی در مدح خاندان پیامبر(ص) داردکه بسیار بلند است و دارای ۹۷ بیت است. از این شعر که به «قصیده بائیه » شهرت یافته و در منابع مختلف آمده است، به ترجمه برخی ابیات برگزیده اکتفا می کنیم، تا هم مشتی از خروارو نمونه ای از گهرهای دریای موج خیز شعر مکتبی او باشیم، هم جرعه نوش جام ولا، که عبدی کوفی در سروده هایش به شیفتگان وپیروان ولایت تقدیم داشته است. قصیده با این بیت آغاز می شود:
هل فی سوالک رسم المنزل الخرب برء لقلبک من داء الهوی الوصب
آیا در اینکه از نشانه های منزل ویران می پرسی، درد و داغ عشق سوزان تو را درمانی است؟ اینک ترجمه برخی از ابیات:
«پاک ترین سرزمین، پاک ترین جهانیان را در بر گرفته است.
آن شخص، بهترین مردان و این خاک، خوبترین خاکها و تربت هاست(نجف).
اگر به غیب، از چشم پوشیده است، اما هرگز از قلبم پوشیده وپنهان نیست.
هر عضو عضو من، مشتاق بار یافتن به آن تربت پاک است.
سلام مرا در نجف به قبری برسان که مزار باوفاترین مردم از عرب و عجم است.
شعار خود را، خشوع برای خدا قرار بده و آن برترین وصی را نداکن.
به اباالحسن برسان که: آنان که از حکم و حکومت تو روی برتافتند، از بهترین سرنوشت، روی گردان شدند.
آنان را چه شد که از راه نجات که تو گشودی و روشن کردی به راهی دشوار و تیره گرویدند؟
و تو را از حکومتی کنار زدند که دستی غاصبانه از قریش بر آن چنگ انداخت؟
تو، محور آسیاب اسلام بودی نه آنان و هیچ آسیابی جز بر گردمحور نمی چرخد! در جنگها، شاخ گردنکشان را شکستی و نیزه در دل مخالفان زدی و شمشیر بر سرهای پوشیده فرود آوردی.
مثل روز خیبر، که از کسی جز فرار و گریز چاره ای نبود، ولی پیامبر پرچم به دست تو داد که خیبر را گشودی.
تو آن قدر فضیلت و منقبت داری که حسابگران و کاتبان از شمارش و نگارش آن خسته می شوند، مثل رد الشمس، سوره برائت، لیله الغار، همسری زهرا و … تو همسر زهرایی و پدر فرزندان نجیب وپاک او، که همه هدایتگر و راهنما و دشمن کوب بودند.
مرا به خاطر عشقم به این خاندان، «رافضی » لقب دادند و این بهترین لقب من است.
درود پیوسته خدا بر دو دردانه زهرا، مسموم به زهر و خفته به خاک و خون. و بر عابد سجاد و شکافنده علم، بر «جعفر» و پسرش «موسی » که پس از او «رضا» و «جواد».
و بر امام هادی و عسکری و «قائم » آنان مهدی، که پوشنده جامه هدایت است.
آنکه زمین را از عدل و داد، پر خواهد کرد و تبهکاران ستمگر رانابود خواهد ساخت.
و با یاران همراه، با طغیانگرانی خواهد جنگید که دین خدا رابه دنیا و درجه و رتبه دنیوی فروختند.
ای صاحب کوثر سرشار و جوشان! ناصبی ها را از زلال گوارای کوثردور کن …»