- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
عربی سازی دیوانها
«تعریب الدواوین» یا همان عربی کردن ادارهها یا دیوانها پس از مدتی طولانی در زمان عبدالملک انجام گرفت. همانگونه که در تاریخ مشهور است، تشکیلات اداری به دست موالی و عجمها اداره میشد.
به همین دلیل، زبان ادارات و سازمانها عربی نبود و به مقتضای هر منطقه متفاوت بود. در برخی از مناطق ایرانیها به زبان خودشان مکاتبه میکردند و در برخی دیگر رومیان و مصریان این کار را به عهده داشتند.
حکومت عبدالملک از همان آغاز به تربیت کارمندان اداری عرب برای پر کردن و جایگزینی کارمندان قبلی که ایرانی و رومی بودن مبادرت کرد. مشکل زبان در بین سطوح مختلف اداره جامعه رخ می¬نمود؛ از جمله آن، رد و بدل کردن نامه ثبت معاملات و غیره نیاز به زبان مشترک را دو چندان مینمود؛[۱۹]
مسلماً ادامۀ این روند به نفع حکومت اسلامی نبود و ناهماهنگی در ادارۀ کشور را در پی داشت. بنابراین عبدالملک دستور داد که تمام دیوان را عربی کنند و خود بر آن نظارت کرد.
این اقدام چند سال طول کشید تا سرانجام زبان عربی زبان رسمی شد.[۲۰] این کار چند سال طول کشید و سرانجام زبان عربی به عنوان زبان رسمی و اداری حکومت جایگزین زبانهای مختلف دیگر شد.
ضرب سکه های اسلامی
عبدالملک، نبود سیستم پولی مستقل و پیروی از سیاستهای پولی دیگر نظامها از جمله رومیان را عامل ضعف خود در برابر آنان میدانست[۲۱] و از طرفی وجود پولهای متعدد در کنار سکههای ایرانی و رومی که باعث آشفتگی بازار و تجارت میشد، عبدالملک را بر آن داشت تا در سال ۷۴ق دستور ضرب سکه را صادر کند.
همچنین از سال ۸۴ق درهم و دینار اسلامی ضرب کرد و این نخستین پول اسلامی مستقل بود که ضرب شد.[۲۲]
تا قبل از خلافت عبدالملک، مسلمانان در معاملات خود از سکههای ساسانی و رومی استفاده میکردند. البته سکههای رومی رواج بیشتری داشت. مشهور است، عبدالملک اولین کسی بود که تصمیم گرفت سکههای اسلامی ضرب کند.
بنابر روایات تاریخی انگیزۀ عبدالملک برای رواج سکه اسلامی این بود که او در نامههایی که به امپراتوری روم میفرستاد، «قل هو الله احد» و نام پیامبر اکرم(ص) را در ابتدای نامه ذکر میکرد.
امپراتوری روم به او نامه نوشت که اگر این کار را ترک نکنی در سکهها از پیغمبر شما به زشتی نام میبرم. عبدالملک به پیشنهاد امام سجاد(ع) (و بنابر نقل اعیان الشیعه به پیشنهاد امام باقر)[۲۳] مصمم شد که سکههای اسلامی ضرب کند و با ایجاد ضرابخانهها اقدام به ضرب سکههای اسلامی کرد.[۲۴]
ساخت بناها و مساجد مختلف
عبدالملک از ساخت بناها و مساجد حمایت میکرد در زمان او مسجد صخره (بیت المقدس) بنا شد.
تعامل حکومت عبدالملک با شیعیان
امام زین العابدین(ع) که دوران زندگیش با حکومت عبدالملک مقارن بود، تاثیر بسیاری در نگرش مثبت عبدالملک بن مروان نسبت به خودش داشت و امام نیز از همین موضوع، حداکثر استفاده را در پیشبرد برنامه خود، انجام داد و این نگرش در اثر کرامت و بزرگواری امام نسبت به مروانیان، به خصوص پدر عبدالملک در جریان انقلاب مدینه لطف داشت.
آنجا که در اوضاع بحرانی مدینه، همه افراد بنی امیه را از شهر بیرون کردند، امام(ع) به درخواست مروان بن حکم، همسر او را که دختر عثمان بن عفان بود، در کنار خانوادهاش جای داد و از او پذیرائی کرد.
همین رفتار امام باعث شده بود که عبدالملک نگاه مثبتی به امام داشته باشد. حتی وی از امام سجاد مشورت میگرفت و وی با پیشنهاد امام اقدام به ضرب سکه اسلامی نمود. با این حال بعدها عبدالملک ، رفتارش را با امام سجاد(ع)، تغییر داد تا جایی که دستور داد آن حضرت را دستگیر و به غل و زنجیر بکشند و او را به مرکز حکومت بیاورند.
گماردن حجاج به حکومت عراق
از مهمترین کارهای سیاسی و نظامی عبدالملک این بود که بلافاصله شخص خونریز و پلیدی به نام حجاج بن یوسف ثقفی که بسیار بیباک و دشمن آل علی(ع) بود، بر جان و ناموس مردم مسلط کرد.
پیروزی حجاج بن یوسف ثقفی، در جنگ ابن زبیر در مکه و تصرف این شهر توسط او زمینه را فراهم کرد تا در نزد عبدالملک، عزیزتر شود و به همین دلیل، حکومت حجاز را به دست گرفت و پس از آن حاکم عراق و خراسان نیز شد.
در زمان حکومت او بر عراق با خشونت فزاینده و بینظیر به سرکوب مردم مشغول شد به گونهای که در تاریخ ضربالمثل گردید و داستانها در مورد آن نوشتهاند.
او حدود بیست سال بر کوفه که مرکز انقلابهای شیعه بود، حکومت کرد و دهها هزار شیعه را کشت یا به زندان انداخت. در تاریخ ثبت است که وقتی حجاج وارد کوفه شد، برای خواندن خطبه بر بالای منبر رفت؛
مدتی سکوت کرد، سپس برخاست و گفت: «ای مردم عراق! والله سرهایی را میبینم که چون میوه رسیدهاند و زمان چیدن آنها فرا رسیده و من آنها را میچینم و گویا جوشش خون را از میان عمامهها و ریشها میبینم»[۲۵]
حجاج چنان بر مردم عراق و ایران سخت گرفت که سرتاسر این سرزمین آرام شد و هر شورشی به شدت سرکوب میشد.
جانشینان عبدالملک
عبدالملک در مورد ولایت عهدی راه پدر را پیش گرفت و مصمم شد تا برادرش عبدالعزیز بن مروان را از ولایت عهدی عزل کند و برای دو پسر خود ولید بن عبدالملک و سلیمان بن عبدالملک به ولیعهدی پس از خود بیعت بگیرد.
قبیصه بن ذؤیب او را از این کار بازداشت و گفت: چنین مکن که فریادی پر هیاهو برای خود برمیانگیزی. شاید مرگ عبدالعزیز فرا رسد و از او آسوده شوی. شبی قبیصه آمد و گفت: ای امیر مؤمنان خدایت در مرگ برادرت پاداش دهد.
عبدالملک پرسید: درگذشت؟ گفت: آری. عبدالملک اِنّا لله گفت، سپس پسر خود عبدالله بن عبدالملک را به امارت مصر گماشت و برای پسران دیگر خود ولید و سلیمان فرمان ولیعهدی پس از خود را نگاشت و بر همه شهرها نامه فرستاده شد و مردم با آن دو بیعت کردند.[۲۶]
مرگ عبدالملک
سرانجام عبدالملک بن مروان پنجشنبه ۱۵ شوال سال ۸۶ قمری (۷۰۵ م)در دمشق [۲۷] و به قولی در ۱۴ شوال[۲۸] در سن شصت سالگی (یا شصت و یک سالگی) درگذشت. مدت خلافت او ۲۱ سال بود.
پی نوشت ها
۱۹. ابنالطقطقی، الفخری، ص۱۲۳.
۲۰. ابنخلدون، تاریخ ج۱، ص۴۶۷.
۲۱. ابن خلدون، تاریخ، ج۱، ص۳۰۳.
۲۲. بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۲۳۷.
۲۳. ابنقتیبه الدینوری، الامامه و السیاسه، ص۳۱۶.
۲۴. امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۵۴
۲۵. ضرب سکه اسلامی به پیشنهاد امام سجاد بود
۲۶. ابنعبری، تاریخ مختصر الدول، ص۱۱۲.
۲۷. ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۸۳.
۲۸. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۱۸۲؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص ۴۱۸؛ بلاذرى، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۷ ، ص۲۶۹.
۲۹. مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۹۲.
منبع
- ابن اثیر، عز الدین أبو الحسن علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت،دار صادر، ۱۹۶۵.
- ابن حزم، علی بن احمد، جمهره أنساب العرب، تحقیق لجنه من العلماء، بیروت،دار الکتب العلمیه، الطبعه الأولی، ۱۴۰۳-۱۹۸۳.
- ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحاده، بیروت،دار الفکر، الطبعه الثانیه، ۱۴۰۸-۱۹۸۸.
- ابن سعد، محمد بن منیع الهاشمی البصری، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبد القادر عطا، بیروت،دار الکتب العلمیه، الطبعهالأولی، ۱۴۱۰-۱۹۹۰.
- ابن طقطقی، محمد بن علی بن طباطبا، الفخری فی الآداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، تحقیق عبد القادر محمد مایو، بیروت، دار القلم العربی، ط الأولی، ۱۴۱۸-۱۹۹۷.
- ابن عبری، غریغوریوس الملطی، تاریخ مختصر الدول، تحقیق انطون صالحانی الیسوعی، بیروت،دار الشرق، الطبعه الثالثه، ۱۹۹۲.
- ابن قتیبه دینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم، الإمامه و السیاسه المعروف بتاریخ الخلفاء، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، الطبعه الأولی، ۱۴۱۰-۱۹۹۰.
- ابن کثیر دمشقی، أبو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق-۱۹۸۶.
- امین، سید محسن، أعیان الشیعه، تحقیق سید حسن امین، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.
- بلاذرى، احمد بن یحیی، انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، بیروت، دار الفکر، الطبعه الأولى، ۱۴۱۷ق-۱۹۹۶.
- بلاذری، أحمد بن یحیی، فتوح البلدان، بیروت، دار و مکتبه الهلال، ۱۹۸۸.
- بلاذرى، أحمد بن یحیى بن جابر، کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
- دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
- طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت،دار التراث، الطبعه الثانیه، ۱۳۸۷ق.
- فیاض، تاریخ اسلام.
- ابن مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، حققه و قدم له ابوالقاسم امامی، طهران، دار سروش للطباعه و النشر، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش-۱۴۰۷ق-۱۹۸۷م.
- یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبد الله بن عبد الله، معجم البلدان، بیروت،دار صادر، الطبعه الثانیه، ۱۹۹۵.
- یعقوبی، احمد، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا.
- مسعودی، أبو الحسن على بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.