- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
یکی از یاران با وفا و مخلص امام حسین (علیه السلام) که در دفاع از امام و خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) جانش را فدا نمود، طرماح بن عدی (طِرِمّاح بن عدی) بود، او در دوران امام علی (علیه السلام) نیز از اصحاب ایشان بوده و در زمان امام حسین (علیه السلام) در کنار ایشان قرار گرفت و جز یاوران ایشان شد. گفته شده که طرماح بن عدی طائی از شاعران برجسته شیعه در آن زمان بوده است.
طرماح بن عدی از کوفیانی بود که در منطقه عذیب الهجانات با امام حسین (علیه السلام ) ملاقات نمود و از جریان قیس بن مسهر صیداوی و شهادت ایشان به دست ابن زیاد گزارش داد و به امام حسین (علیه السلام) پیشنهاد نمود که از رفتن به کوفه منصرف گردد ولی از سوی امام حسین (علیه السلام) پذیرفته نشد.
سپس با اجازه امام به سوی خانواده اش رفت تا آذوقه ای به آنان برساند، اما هنگامی که بازگشت در همین منزلگاه خبر شهادت سید الشهداء (علیه السلام) را شنید.
نام و نسب طرماح بن عدی
ابن اثیر جزری از مورخین به نام اهل سنت، نام و نسب ایشان را «طرماح بن عدی بن عبدالله بن خیبری» ثبت نموده[۱] و مانند ابن اعثم کوفی او را از قبیله طی دانسته است.[۲] شیخ مفید، او را مردی قد بلند و سخنور توصیف کرده است.[۳]
طرماح بن عدی در دوران امام علی (علیه السلام)
طرماح بن عدی در دوران امام علی (علیه السلام) در جنگ جمل حضور داشت و کسی بود که نامه امام علی (علیه السلام) را به معاویه در شام رساند و با وی ملاقات نمود.[۴]
وقتی بر معاویه وارد شد گفت: السلام علیک ایها الملک؛ سلام بر توای پادشاه. معاویه گفت: چرا مرا امیرالمومنین خطاب نکردی؟ طرماح در پاسخ گفت: مومنین ما هستیم، چه کسی تو را بر ما امارت داده که تو را امیر بخوانیم؟[۵] مرحوم آقا بزرگ مناظره با فصاحت و بلاغت او را با معاویه نقل کرده است.[۶]
مناظره تاریخی طرماح بن عدی با معاویه
وی در مناظره با معاویه چنان با زیبایی و ظرافت و فصاحت و بلاغت سخن گفته است که دنیا در چشمش تیره و تار شد و ترس عجیبی به او دست داد و ناامیدی او را فرا گرفت.
از مناظره او با معاویه می توان فهمید که وی فردی شجاع، فهیم و با ایمان بوده است و شهامت و تعصب خود را به اهل بیت (علیهم السلام) در این مناظره آشکار کرده است.
وی حتی هنگام تحویل نامه جلو نرفت و منتظر شد معاویه، خود را به نزد او برساند. او آن چنان زیبا و فصیح و شجاعانه جواب سوالات معاویه را پاسخ گفت که معاویه در حیرت ماند.
وقتی طرماح به سوی کوفه بازگشت، معاویه به اطرافیانش گفت: اگر من آن چه دارم را به شما بدهم، یک دهم خدمتی که این عرب بیابانی به علی (علیه السلام) نمود را به من نخواهید کرد.
عمرو عاص گفت: آری اگر آن فضیلت و نسبتی را که علی با پیغمبر داشت تو هم داشتی، ما به مراتب بیش از این عرب برای تو فداکاری می نمودیم؛ معاویه گفت: خداوند دهن تو را بشکند و لبهایت را پاره کند، به خدا قسم این حرف تو برای من گران تر از سخنان آن عرب است و از شنیدن آن دنیا را بر من تنگ ساخت.[۷]
حضور طرماح بن عدی طائی در واقعه کربلا
طرماح بن عدی طائی در شهر کوفه زندگی می کرد و به قصد یاری امام حسین (علیه السلام) تعدادی از مذحجیان مبارز و جنگجو را، با خود همراه نمود تا به کمک و یاری فرزند حضرت زهرا (سلام الله علیها) خود را به کربلا برسانند.[۸]
چهار سواری که همراه طرماح به قصد یاری امام آمده بودند، در منطقه «عذیب الهجانات»، به امام حسین (علیه السلام) پیوستند. حر بن یزید ریاحی که آن زمان فرماندهی لشکر ابن زیاد را بر عهده داشت تلاش نمود تا آن چهار نفر به امام حسین (علیه السلام) ملحق نگردند ولی امام از آن ها حمایت نموده و آن ها توانستند به سپاه امام محلق شوند. در این بین طرماح اشعاری را با مطلع زیر خواند.[۹]
یا ناقتی لا تذعری من زجری
و شمری قبل طلوع الفجر[۱۰]
ای شتر من! از زجر ضربه هایم ناراحت مباش
مرا قبل از سپیده صبح به مقصد برسان
او راهنمای کاروان امام حسین (علیه السلام)، از بیراهه به سمت کوفه بود و در ضمن حرکت، اشعاری را در منزلت کاروانیان و مذمت بنی امیه و دشمنان امام حسین (علیه السلام) زمزمه می کرد.[۱۱]
پیشنهاد طرماح بن عدی طائی به امام حسین (علیه السلام)
از برخی منابع تاریخی استفاده می شود که طرماح به امام عرض کرد: «با شما یاران اندکی می بینم و همین لشکریان حر در مبارزه با شما پیروزند و من یک روز پیش از آمدن از کوفه، مردم انبوهی را دیدم که آماده جنگ با شما می شدند و من تاکنون چنین لشکر عظیمی ندیده بودم، تو را به خدا سوگند اگر می توانی یک وجب جلو نروی، نرو!»[۱۲]
از برخی منابع دیگر استفاده می شود که طرماح به امام حسین (علیه السلام) پیشنهاد داد به سوی قبیله من بیا، چرا که در آن جا کسانی هستند که تو را یاری کنند، همچنین گفت بیست هزار طائی را برای جنگ خدمت امام می آورد. امام حسین (علیه السلام) به ایشان فرمود: «خداوند تو و قبیله ات را جزای خیر دهد.[۱۳] ما و این گروه، پیمانی بسته ایم که نمی توانم از آن باز گردم.»[۱۴]
سپس از امام اجازه خواست تا طعامی به خانواده اش برساند و بازگردد؛ ولی او در راه بازگشت، زمانی که به عذیب هجانات رسید، خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) را شنید.[۱۵]
شخصیت ادبی طرماح بن عدی طائی
اشعاری از طرماح نقل شده است که چند بیت از آن ها را به اختصار نقل می کنیم:
یا ناقتی لا تذعری من زجری
و شمری قبل طلوع الفجر
بخیر رکبان و خیر سفری
حتی تجلی بکریم النجر
أتی به الله بخیر أمری
ثمت أبقاه بقاء الدهر[۱۶]
ای شتر من! از زجر ضربه هایم ناراحت مباش
مرا قبل از سپیده صبح به مقصد برسان
با بهترین سواران و در بهترین سفرها
تا مرا به مردی برسانی که کرامت، در سرشتش است
خدا او را برای انجام بهترین امور بدین جا آورده است
خدایا تا آخر دنیا نگهدارش باش.
جمع بندی
یکی از یاران مخلص امام حسین (علیه السلام) طرماح بن عدی طائی است؛ وی از یاران امام علی (علیه السلام) بوده و کسی است که جواب نامه معایه را به شام برد و مناظره ای تاریخی را با معاویه انجام داد.
طرماح خبر شهادت قیس ابن مسهر صیداوی را به امام حسین (علیه السلام ) رساند و سپس چهار نفر را به کمک امام حسین (علیه السلام) به کربلا آورد ولی خودش موفق به حضور و یاری امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا نشد.
پی نوشت ها
[۱]. جزری، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۱۶۰.
[۲]. جزری، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۱۶۰؛ ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۷۹.
[۳] . مفید، اختصاص، ص۱۳۸.
[۴] . مفید، اختصاص، ص۱۳۸.
[۵] . مفید، اختصاص، ص۱۳۹-۱۴۰.
[۶]. نمازی، مستدرکات ، ج۴، ص۲۹۴؛ آقابزرگ، الذریعه، ج۲۲، ص۱۵۴..
[۷] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۳۳، ص۲۸۸ – ۲۸۹،.
[۸]. جزری، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۱۶۱.
[۹]. ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۴۹؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۲؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۷۳.
[۱۰] بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۲.
[۱۱]. ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۷۹-۸۰.
[۱۲]. ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۳، طبری، تاریخ، ۵، ص۴۰۶.
[۱۳]. بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۳؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۷۴.
[۱۴]. طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۰۶؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۰.
[۱۵]. ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۰.
[۱۶] . بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۲.
منابع
- الاختصاص، مفید، کنگره شیخ مفید، قم، ۱۴۱۳ق.
- البدایه و النهایه، ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
- تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، ، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، دارالتراث، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
- الذریعه، آقا بزرگ طهرانی، دارالاضواء، بیروت.
- رجال الطوسی، طوسی، جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۵ق.
- الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، تحقیق علی شیری، دارالاضواء، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
- الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، علی بن محمد، دارصادر، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
- کتاب جمل من انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ط الاولی، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
- اللباب فی تهذیب الانساب، جزری، ابن اثیر، لبنان، دار صادر، بی تا.
- مستدرکات علم رجال الحدیث، نمازی، علی، ابن المولف، طهران، ۱۴۱۴ق.
- وقعه الطف، ابومخنف کوفی، جامعه مدرسین، قم،۱۴۱۷ق.
- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۳۳، ص۲۸۸ – ۲۸۹، تهران، اسلامیه، ۱۳۶۳.