- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
مقدمه:
از ضروریات تاریخی این است که قرآن موجود، همان قرآنی است که بر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرود آمده است؛[۱] بنابراین بحث از «سلامت قرآن»از قبیل توضیح واضحات به شمار میرود؛ امّا از آن جایی که عدهای جاهلانه یا مغرضانه با طرح شبهاتی در «سلامت قرآن»تردید کرده و بلکه مدعی تحریف آن شدهاند و این ادعا، انتساب قرآن به خدا، هدف از نزول قرآن و نیز محتوای آن را خدشهدار میکند،[۲] بحث در این موضوع ضروری میگردد و لازم است ادله سلامت قرآن از تحریف ذکر شود و به شبهات پیرامون آن نیز پاسخ داده شود؛ به همین منظور عالمان اسلام خصوصاً علمای شیعه بحثهای گستردهای کردهاند[۳] و حتی بعضی جداگانه در این رابطه کتاب نوشتهاند.[۴] در این مقاله مباحث مهم این بحث با اختصار ذکر میگردد:
معنی تحریف: تحریف از «صرف»گرفته شده است و حرف هر چیزی طرف آن است… و تحریف کلام آن است که آن را در طرفی از احتمال قرار بدهی که بتوان بر دو وجه حمل کرد؛[۵] و از آن جایی که هرگونه تغییری در قرآن نادیده گرفتن وجه صحیح آن است به آن تحریف میگوییم.
انواع تحریف: ۱. معنوی: با حفظ لفظ معنی تغییر داده میشود. وقوعش قطعی است[۶] و علی ـ علیه السّلام ـ از آن در زمان خود[۷] و آینده[۸] خبر دادهاند و این همان تفسیر به رأی میباشد و موجب پیدایش مذاهب کلامی مختلفی شده است. ۲. لفظی: به معنی هرگونه تغییری در لفظ است اعم از حذف، اضافه، جایگزینی و… این نوع از تحریف محل بحث است؛ بیشتر علمای اسلام به ویژه امامیه صریحا منکر آن هستند و تنها برخی از اخباریان شیعه و حشویه اهل سنّت قائل به تحریف هستند.
سخنان صریح علمای امامیه در رد تحریف قرآن: بعضی از محققان سخنان صریح بعضی از علمای شیعه امامیه را در رد تحریف ذکر کردهاند[۹]. در اینجا چند نمونه ذکر میشود:
- شیخ صدوق گوید: «تمام فرقههای اسلامی اجماع بر این دارند که قرآن صحیح است و تغییر، تبدیل، زیاد و کم نشده است؛ و اعتقاد ما «شیعیان»این است که قرآنی که خدای متعال بر پیامبرش، محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل فرموده همین قرآنی است که بین دو جلد در دست مردم است و بیش از این نیست… و هر کس به ما (شیعیان) نسبت دهد که ما قرآن را بیش از این میدانیم دروغگوست».[۱۰]
- شیخ محمد حسین کاشف الغطاء گوید: «کتاب موجود در دست مسلمانان واقعا همان کتاب (قرآن) است که خدا آن را برای اعجاز و تحدی (مبارزه طلبی) و آموختن احکام و تمیز حلال از حرام بر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل کرده است. و نقص، تحریف و زیاد در آن نیست؛ و بر این مطلب اجماع شیعه امامیه است».[۱۱]
- امام خمینی(ره) میفرماید: «… کتاب عزیز (قرآن) عین همان چیزی است که بین دو جلد است بدون هیچ زیاده و نقصانی».[۱۲]
واقعی بودن (تقیهای نبودن) انکار تحریف توسط علمای شیعه: بعضی از اهل سنّت انکار تحریف توسط شیعه را از روی تقیه میدانند ولی این تهمتی بزرگ به شیعه است زیرا تقیه در جایی که موجب در دین و ارکان آن (مانند قرآن) شود جایز نیست[۱۳] بنابراین رد تحریف قرآن نمیتواند تقیهای باشد یعنی اگر واقعا قرآن تحریف شده باشد علما حق ندارند از روی تقیه آن را به خدا نسبت داده و صحیح بدانند. چنان که بعضی از اهل سنّت نیز به واقعی بودن انکار تحریف توسط شیعیان اقرار کردهاند.[۱۴]
ادله سلامت قرآن از تحریف: جهت اختصار تنها نمونههایی از آن ادله که در کتب علما آمده ذکر میگردد:
- عقلی: پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ، پیامبر خاتم است و قرآن نیز آخرین کتاب آسمانی است که برای هدایت و سعادت بشر تا قیام قیامت آمده است و با تحریف قرآن آن وصف هدایتگری را از دست میدهد و این نقض غرض است.[۱۵]
ب. قرآنی: ۱. آیه حفظ: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون»ما قرآن را نازل کردیم، و ما به طور قطع نگهدار آنیم»[۱۶] در این آیه خداوند سلامت قرآن را ضمانت و وعده کرده است و خدا خلف وعده نمیکند: «ان الله لا یخلف المیعاد»[۱۷] [۱۸]
- آیه عزت (نفی باطل): «وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ»و این کتابی است قطعا شکست ناپذیر، که هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو ونه از پشت سر، به سراغ آن نمیآید، چرا که از سوی خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است.»[۱۹] استاد معرفت میگوید: «این آیه دلالت صریحتری بر تحریف ناپذیری قرآن دارد چرا که خدای متعال وعده مصون ماندن از ضایع شدن و سالم ماندن از حوادث زمان را داده است… مراد از راه نیافتن باطل در آن فاسد و ضایع نشدن است در حال و آینده چرا که از سوی حکیم و علیم نازل شده و حکمتش ضمانت حفظ و حراست قرآن به جاودانگی اسلام بر میانگیزد».[۲۰]
ج. روایی: چهار دسته از روایات مجموعاً دلالت قطعی بر عدم تحریف قرآن وجود دارد:[۲۱] ۱. روایاتی که سیره عملی ائمه ـ علیه السّلام ـ را در استفاده از قرآن در مقام استدلال برهان نشان میدهد زیرا آنها تمسک به همین قرآن میکردند که نشانه صحت آن است و کسی هم بر آنان برای این کار ایراد نمیگرفت؛ ۲. روایاتی که به ما فرمودهاند در حوادث سخت و فتنههای روزگار به قرآن پناه ببریم تا از فتنه در امان بمانیم؛[۲۲] اگر خود قرآن تحریف شده باشد فتنه زده است این چگونه میتواند فتنه زدگان دیگر را نجات دهد؟
- روایات عرض بر کتاب: طبق این روایات ائمه ـ علیهم السّلام ـ به ما دستور دادهاند روایات را عرضه بر قرآن کنیم و در صورت مخالف با قرآن، آنها را کنار بزنیم[۲۳] اگر قرآن تحریف شده باشد عرضه روایات بر آن بیمعنی است.
- نصوص روایت ثقلین: نصوص این حدیث بین شیعه و سنی متواتر است و قویترین دلیل روایی بر عدم تحریف است زیرا طبق نصوص حدیث ثقلین پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ ما را امر به تمسک به قرآن و عترت کردهاند تاگمراه نشویم.[۲۴] و معلوم است که تمسک به قرآنی که تحریف شده انسان را از گمراهی نجات نمیدهد.
در پایان بحث روائی حدیثی از امام هادی ـ علیه السّلام ـ ذکر میشود که صراحتاً صحت و سلامت قرآن را اتفاقی و اجماعی بین مسلمانان میدانند؛ ایشان در نامهای به اهل اهواز چنین فرمودهاند (نوشتهاند): امت اسلام بدون هیچ اختلافی اتفاق دارند که قرآن حق است و تردیدی در آن نیست و همه اقرار به درست بودنش دارند و در این اتفاق درست گفتهاند.»[۲۵]
ادله (شبهات) مدعیان تحریف قرآن: عدهای ساده اندیش یا… با استناد به برخی روایات، سلامت قرآن را مورد سؤال قرار دادهاند و عمده آن روایات چند دستهاند:[۲۶] ۱. روایت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ مبنی بر این که تمام اتفاقاتی که برای امتهای گذشته اتفاق افتاد بر امت اسلام نیز اتفاق خواهد افتاد؛ ۲. روایاتی که دلالت دارند بر این که مصحف علی ـ علیه السّلام ـ غیر از مصحف موجود بوده است؛ ۳. روایاتی که در آنها مسأله تحریف مطرح شده است؛ ۴. آن چه در مورد نحوه جمع آوری قرآن گفته میشود.
جواب کلی بر تمام شبهاتی که درباره تحریف قرآن است: گذشته از پاسخی که به تک تک آن شبهات داده شده است.[۲۷] آیت الله جوادی آملی در یک پاسخ کلی چنین میفرمایند: «در این میان اگر روایاتی دلالت بر تحریف قرآن داشته باشد، به سه دلیل لازم است آن روایات را تأویل یا طرح و رد کرد: الف. چنین روایاتی، برخلاف حکم قطعی عقل و دلیل لبّی است؛ ب. بر اساس دستور صریح و متواتر ائمه ـ علیهم السّلام ـ روایاتی را که مخالف قرآن یا سنّت قطعی باشد باید قبول نکرد وروایات تحریف نیز از آن جمله روایاتی است که با مفاد آیات قرآن کریم و نیز با سنّت قطعی رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ مخالفت دارند.
ج. بسیاری از روایات تحریف، مرسل است و بسیاری، مقطوع السند است و سند بسیاری مجهول و مرفوع است. متن بعضی از اینها شهادت میدهد که مفاد آن یا جعل دشمن داناست و یا مختلق و ساخته دوست نادان! مثلاً درباره خلافت و ولایت امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ میگویند به اندازه ثلث قرآن حذف شده است، دو هزار آیه در این باره بوده که آنها را برداشتهاند: اگر دو هزار آیه از قرآن کریم کم شده، اولاً چطور آن حضرت ـ علیه السّلام ـ ساکت بود و تماشا کرد تا قسمت مهمی از قرآن را که زیربنای سعادت تمام جوامع بشری است حذف کنند؟ و ثانیاً چطور آن حضرت در هیچ یک از احتجاجات خود به یکی از آن آیات استدلال نکردهاند؟ چرا فقط بر سنّت و کلمات رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در جریان غدیر و مانند آن و نیز به فضائل خودشان تمسک جستند؟
… بنابراین بخشی از روایات تحریف، به طور مسلم روایاتی جعلی است، که بحثی در آنها نیست و این موارد را باید طرح و طرد کرد. گروه دیگر، روایاتی است که برخی مربوط به تفسیر به رأی و تحریف عملی است نه تحریف لفظی و برخی دیگر مربوط به شأن نزول و تطبیق و تأویل آیه است نه تحریف قرآن و بعضی دیگر که عبارت «اصحاب العربی»در آنها آمده درباره اختلاف قرائات است. و بالاخره آن دسته از روایاتی که حاکی او تفاوت قرآن دست نوشته امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ با قرآن موجود است، بخشی از آن ناظر به تفاوت ترتیب سورههای آن قرآن با قرآن موجود است؛ زیرا ترتیب سورههای قرآن موجود بر اساس نزول تدریجی نیست ولی ترتیب در قرآن موجود نزد حضرت علی ـ علیه السّلام ـ بر اساس نزول تدریجی است.
پی نوشت ها:
[۱] . ر.ک: علامه سیدمحمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، (قم، اسماعیلیان، چاپ پنجم، ۱۳۷۱،) ج ۱۲، ص ۱۰۴.
[۲] . ر.ک: آیت الله محمد تقی مصباح یزدی، قرآن شناسی (جزوه درسی)، (قم، مدرسه علمیه معصومیه)، ج ۲، ص ۱۵.
[۳] . مانند: المیزان، همان، ص ۱۰۴ ـ ۱۳۳؛ و آیت الله سید ابوالقاسم خویی، البیان فی تفسیر القرآن، (بیجا، انوار الهدی، چاپ هشتم، ۱۴۰۱)، ص ۱۹۵ ـ ۲۵۹ و آیت الله عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، جلد یکم؛ قرآن در قرآن، (قم، مرکز نشر اسراء، چاپ دوّم، ۱۳۷۸، ص ۳۱۵ ـ ۳۴۹؛ و قرآن شناسی، همان، ص ۱۵ ـ ۵۸؛ آیت الله ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، (تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، ۱۳۶۴)، ج ۱۱، ص ۱۸ ـ ۳۱؛ و آیت الله سید محسن خرازی، بدایه المعارف الهیه فی شرح عقاید الامامیه، (قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۱)، ج ۱، ص ۳۰۴ ـ ۳۱۰.
[۴] . مانند آیت الله محمد هادی معرفت، صیانه القرآن من التحریف، (قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ دوّم، ۱۴۱۸)؛ و دکتر فتح الله محمدی، (نجار زادگان) سلامه القرآن من التحریف، (تهران، پیام آزادی، چاپ اوّل، ۱۴۲۰ هـ .ق) و سید علی، حسینی میلانی، التحقیق فی نفی التحریف من القرآن الشریف، (قم، دار القرآن الکریم، چاپ اوّل، ۱۴۱۰ هـ .ق).
[۵] . محمد بن مفضل معروف به راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، (مصر، چاپ اوّل، ۱۳۲۴)، ص ۱۱۴.
[۶] . ر.ک: آل عرمان، ۷.
[۷] . ر.ک: نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، (قم، پارسایان، چاپ دوّم، ۱۳۷۹)، خطبه ۱۷، ص ۶۲.
[۸] . ر.ک: همان، خطبه ۱۴۷.
[۹] . ر.ک: صیانه القرآن من التحریف، همان، ص ۵۹ ـ ۷۸؛ و التحقیق فی نفی التحریف، همان، ص ۱۰ ـ ۲۷.
[۱۰] . صیانه القرآن من التحریف، همان، ص ۶۰.
[۱۱] . صیانه القرآن من التحریف، همان، ص ۶۶.
[۱۲] . همان، ص ۷۶.
[۱۳] . ر.ک: امام خمینی، الرسائل، (قم، اسماعیلیان، چاپ سوّم، ۱۴۱۰ هـ .ق)، ج ۲، ص ۱۷۷؛ و آیت الله ناصر مکارم شیرازی، القواعد الفقهیه، (قم، مدرسه الامام الامیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ، چاپ سوّم، ۱۴۱۱ هـ .ق)، ج ۱، ص ۱۴۱۵.
[۱۴] . ر.ک: صیانه القرآن، همان، ص ۷۹ ـ ۸۸.
[۱۵] . ر.ک: قرآن شناسی، همان، ص ۲۳ ـ ۲۴.
[۱۶] . حجر، ۹.
[۱۷] . رعد، ۳۱.
[۱۸] . صیانه القرآن، همان، ص ۴۳.
[۱۹] . فصلت، ۴۱ ـ ۴۲.
[۲۰] . صیانه القرآن، همان، ص ۴۹.
[۲۱] . ر.ک: قرآن در قرآن، همان، ص ۳۴۷ ـ ۳۴۹.
[۲۲] . ر.ک: محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، (قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ دوّم، ۱۳۶۷)، ج ۸، ص ۶۴ ـ ۶۶.
[۲۳] . ر.ک: ممد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، (تهران، علمیه اسلامی، بی نوبت، چاپ، بیتا)، ج ۱، ص ۸۸ ـ ۸۹.
[۲۴] . ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی علوم القرآن، (بیروت، دار المعرفه، بینوبت چاپ، بیتا)، ج ۱ ـ ۲، ص ۸۰۵؛ و المیزان فی تفسیر القرآن، همان، ج ۱۶، ص ۳۷۸؛ و مسلم بن الحجاج، القشیری النیشابوری، صحیح مسلم، بشرح النوری، (بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوّم، بیتا)، ج ۱۵ ـ ۱۶، ص ۱۹۴ ـ ۱۹۵.
[۲۵] . حسین بن شعبه، الحرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه آیت الله کمرهای، تصحیح علی اکبر غفاری، (تهران، کتابخانه اسلامیه، بینوبت چاپ، ۱۳۶۹)، ص ۴۸؛ و احمد بن علی بن ابی طالب، طبرسی، الاحتجاج، تحقیق ابراهیم بهادری و محمد هادی به، (تهران، اسوه، چاپ دوّم، ۱۴۱۶)، ج ۲، ص ۴۸۵.
[۲۶] . ر.ک: البیان، همان، ص ۲۲۰ ـ ۲۵۸.
[۲۷] . ر.ک: البیان، همان، ص ۲۲۰ ـ ۲۵۸.
@#@ و بخشی دیگر روایاتی است که مفاد آنها این است که علم ظاهر و باطن، تأویل و تنزل و علم همه قرآن اعم از ناسخ و منسوخ و غیر آن پیش ائمه ـ علیهم السّلام ـ است که این نیز غیر از تحریف قرآن و کم و زیاد شدن آیات آن است. و اگر فرض شود که این روایات، ظاهر در تحریف لفظی قرآن میباشند، حتماً باید بنا به همان دلایل سابق یعنی مخالفت با عقل قطعی (سنّت قطعی) و قرآن، آنها را به تحریف معنوی و تفسیر به رأی و مانند آن تأویل کرد.[۱]»
موضوع اهل سنّت در برابر روایات تحریف نما: اهل سنّت در برخورد با روایاتی که نزد آنها صحیح هستند ودلالت بر نابودی بسیاری از آیات قرآن دارند برای فرار از قول به تحریف گفتهاند آنها از باب «نسخ تلاوت»است و منظورشان از «نسخ تلاوت»این است که آیاتی در زمان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بوده و تلاوت میشده ولی بعدها تلاوت آنها نسخ شده است گر چه حکم آنها تا ابد باقی مانده باشد.[۲]
قول به «نسخ تلاوت»بدتر از قول به تحریف: نسخ تلاوت عین تحریف به نقصان است وتوجه به معنایی که نسخ تلاوت دارد و گذشت این مطلب کاملا محسوس است. و بلکه نسخ تلاوت زشتتر از قول به تحریف است. زیرا نسخ تلاوت یا توسط پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ صورت گرفته یا توسط خلفاء بعد از او، و وقوع آن توسط پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیاز به اثبات دارد و با روایات واحده و حتی به اعتقاد شافعی و برخی دیگر از عامه با روایات متواتر نیز نمیتوان آن را اثبات کرد و اگر توسط خلفاء بعد از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ صورت گرفته باشد دقیقا معنایش تحریف است.[۳] و با اسم عوض کردن واقعیت تغییر نمیکند و چون روایات دال بر تحریف را به جای رد، توجیه کردهاند قول به نسخ تلاوت بدتر از قول به تحریف میباشد و به همان ادلهای که تحریف را مردود میشمارند نسخ تلاوت هم باطل است. و به همین جهت ابن الخطیب سنی شدیداً آن را غیر معقول میداند و قائلان آن را بیعقل و… معرفی میکند.[۴]
۱ .قرآن در قرآن، همان، ص ۳۴۵ ـ ۳۴۷.
۲ .صیانه القرآن من التحریف، ص ۲۲.
- البیان، همان، ص ۲۰۵ ـ ۲۰۶.
- ر.ک: ابن الخطیب، الفرقان، بیروت، دار الکتب العلمیه، بینوبت چاپ، بیتا) ص ۴۱ ـ ۵۲.
نویسنده : احمد حاج قلى- مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه