- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
قوّه غضبیّه یا قوّه دفع ؛ این قوّه هر آنچه را که نفس به ضرر انسان بداند از وی دور می سازد. عمل دفع از سوی این قوّه گاه با هجمه بر عوامل مزاحم است و گاه به فرار از آن ؛ لذا ترس ، تنفّر ، شجاعت ، بی باکی ، خشم و امثال این امور از نمودهای این قوّه اند. این قوّه نیز اگر زیر فرمان عقل باشد منشاء خیرات و از جنود رحمان خواهد؛ امّا اگر تحت فرمان وهم رود از جنود ابلیس می شود. در نوشتار پیش رو به صفات مربوط به قوه غضبیه پرداخته شده است.
«تهور» و «جبن» دو صفت رذیله متعلق به قوه غضبیه است.
اما تهور که طرف افراط شجاعت است، عبارت است از احتراز نکردن از آنچه باید از آن بپرهیزد، و انداختن خود به مهالکى که عقلا و شرعا ممنوع باشد. شکى نیست که این صفت از مهلکات دنیویّه و اخرویّه است. و آیات و اخبار در وجوب محافظت خود از حد و حصر متجاوز است و همین قدر کافى است که- حق سبحانه و تعالى- مى فرماید: «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَهِ»[۱] یعنى: «خود را به هلاکت نیندازید».
حق آن است که هر که صاحب این صفت باشد و خود را از آنچه عقل حکم کند به لزوم محافظت از آن، نگاه ندارد، از شایبه جنون و دیوانگى خالى نیست. و چگونه چنین نباشد و حال اینکه کسى که احتراز نکند از موضعى که ظن هلاکت باشد و هلاک شود به حکم شریعت مقدسه باعث قتل خود شده است و به هلاکت ابدیه و شقاوت سرمدیّه گرفتار گشته است.
پس کسى که مبتلا به این صفت باشد باید اول مفاسد آن را در دنیا و آخرت به نظر آورد بعد از آن، هر کارى که مى خواهد بکند. ابتدا در آن تأمل کند اگر عقل و شرع تجویز آن را کند مرتکب شود والا از آن اجتناب نماید. و بسا باشد که معالجه این صفت موقوف باشد بر اینکه از بعضى چیزها که احتراز از آن لازم نیست احتراز کند تا به حد وسط بایستد.
و اما جبن: که در طرف تفریط واقع است، آن است که از چیزى که نباید حذر کرد احتراز نماید. و این صفت در نهایت خباثت و موجب هلاکت است، آدمى به سبب آن ذلیل و خوار، و زندگانى او تلخ و ناگوار مى گردد. و مردم در جان و مال او طمع مى کنند. و ظلمه دست تسلّط بر او مى گشایند. و صاحب آن مضطرب و بى ثبات و کسل و راحت دوست، [راحت طلب ] مى شود. و به این جهت از جمیع سعادات باز مى ماند. و انواع فضایح و رسوائى را متحمل مى شود. و فحش و دشنام را بر خود مى پسندد. و نام نیک را بر باد مى دهد.
از این جهت سیّد رسل(صلیالله علیه و آله) فرمودند که: «سزاوار نیست که مؤمن بخیل یا جبان باشد.»[۲] و فرمودند که: «بار پروردگارا! پناه مى گیرم به تو از بخل و پناه مى گیرم به تو از جبن».[۳] و کیفیّت معالجه آن، در بیان صفت خوف، که از لوازم صفت جبن ناشى از آن است، بیان مى شود.
ضد این دو جنس، صفت شجاعت است که عبارت است از اطاعت قوه غضبیه از براى قوه عاقله، یعنى نترسد از آنچه نباید ترسید و حذر کند از آنچه باید از آن احتراز کند. و این صفت، اشرف صفات کمالیه و افضل ملکات نفسانیه است.
از این جهت که خداى تعالى در وصف نیکان اصحاب پیغمبر(صلیالله علیه و آله) مى فرماید:
«أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ»[۴] یعنى: «سخت و شدیدند بر کفار».
به این سبب امیر مؤمنان(علیهالسلام) در وصف مؤمن فرمودند که: «دل مؤمن از سنگ محکم تر است».[۵] و از حضرت امام جعفر صادق(علیهالسلام) مروى است که: «مؤمن از کوه محکم تر است، زیرا که سنگ از کوه مى ریزد و از دین مؤمن هیچ فرو نمى ریزد».[۶].[۷]
پی نوشت:
[۱]. بقره،( سوره ۲)، آیه ۱۹۵.
[۲] .کنز العمال، ج ۳، ص ۴۵۳، ح ۷۴۱۵.
[۳] . کنز العمال، ج ۲، ص ۲۰۰، ح ۳۷۴۸. و ص ۶۹۰، ح ۵۰۹۵.
[۴] .فتح،( سوره ۴۸)، آیه ۲۹.
[۵]. کافى، ج ۲، ص ۲۲۷، ح ۱.
[۶]. کافى، ج ۲، ص ۲۴۱، ح ۳۷.
[۷]. گرفته شده توسط حمید رفیعی از : نراقى، احمد بن محمدمهدى، معراج السعاده، ص ۱۶۸-۱۷۰، هجرت – ایران – قم، چاپ: ۶، ۱۳۷۸ش.