- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
اگر سیاست را به معنى نوع برخورد و روابط متقابل بین مردم و هیئت زمامدار به حساب آوریم همه انسانها باید افرادى سیاستمدار باشند و در این رابطه جنسیت مطرح نیست. فاطمه (س) دختر پیامبر سزاوارترین افراد براى مشارکت سیاسى و حضور در صحنه سیاست است. او با اینکه بدنی خسته ناشى از کار روزانه و رسیدگى به امور خانه و سرپرستى چند کودک خردسال دارد، خود را از سیاست دور نمیدارد و هم چون سیاستمدارى قهرمان در صحنه زندگى و حتی مبارزه حاضر میشود و سعى دارد گره کورى را باز نماید.
او زندگى سیاسى و آشنایى با الفباى آن را از همان دوران خردسالى و از سنین ۵-۶ سالگى آغاز کرد. زیرا او همه گاه به همراه پدر و حاضر و شریک در درگیریهاى پدر با مردم نابکار بود و دوران سخت قبل از هجرت را با همه دشواریها و مصائب آن گذراند.
آن روز که ازدواج کرد و زندگى مشترک خود را آغاز نمود باز هم در جریان زندگى اجتماعى همگام با علی (ع) به پیش میرفت و سنگر به سنگر با او همراهى میکرد و پس از وفات پیامبر فصلی جدید از زندگى را آغاز کرد که در آن براى تحکیم پایههاى انقلاب حتى دست به احقاق حق و مبارزه گشود و در جریان سیاسى عظیمى حضور یافت که در آن بر اساس توطئهای، علی، آن رادمرد جهان بشریت را از صحنه سیاست بیرون رانده بودند.
فاطمه (س) پدرش رسول خدا (ص) مهمترین وظایف و مسئولیتها را بر عهده داشت، شوهرش پیشواى راستین و مردى مجاهد و جنگجو بود او خود را زنى مسلمان میدانست که باید به وظایف خویش آشنا بوده و تکلیف و وظیفه شرعیش را شخصا عمل کند. بدین خاطر در روزهاى سخت پس از وفات پیامبر، قد علم کرد تا تکلیف دینى و سیاسى خود را نیکو به انجام رساند.
مقاله حاضر نگاهی دارد به راهبردها و شیوههاى تعامل حضرت زهرا در مواجهه با مشکلات پیش آمده برای دین خاتم که با هم آن را از نظر میگذرانیم.
شیوه سیاسى فاطمه (س)
مشى سیاسى فاطمه (س) مشى اعتراض، بى اعتنایی، عدم تایید دستگاه رهبری، مشى مظلومیت و سرانجام که فریاد به جائى نرسد گریستن است، آن هم نه براى عقده دل خالى کردن بلکه براى بیدار کردن و هوشیار ساختن اذهان به سویى که در آنجا حقى را زنده دفن کردهاند.
مشى سیاسى فاطمه (س) مشى آگاهانه، توام با بینش و بصیرت، اندیشیده و حساب شده، انتخابى و گزینش شده و مبتنى بر ایمان و عقیده است، هدف آن سعادت انسانها و نجات از بردگیها و ذلتها، و تضمین و فراهم آوردن مبادى ارزشهاى معقول در جامعه است. او میخواهد جامعهای بسازد که در آن انسانها زندگى کنند.
و آنچه در این راه از شان و سیاست او به دور است حیلهگری، فربیکاری، وعدههاى تو خالى در دل، تحمیق در استحمار مردم، گندم نماى جو فروش بودن است. این سره و خالص بودن بدان خاطر است که سیاست فاطمه (س) از اسلام مایه میگیرد و در اسلام حیله و نیرنگ نیست، بر سر مردم کلاه گذاردن نیست، با خلق خدا حقه بازى کردن وجود ندارد، باید راست و مستقیم به پیش رفت و چه مردم بپذیرند و چه نپذیرند. سیاست نان را به نرخ روز خوردن سیاست نامردمى است وشان اسلام از آن پاک و مطهر است.
او در این سیاست که الهى است راست و با استقامت به پیش میرود و در آن باکى از کتک خوردن، بدن خود را به رنج افکندن ندارد. او درس جرأت و شهامت را از پدر خود گرفته و در مکتب و خانه على (ع) و در سایه همگامى با او آن را تقویت نموده است. براى او هدف الهى مهم است و در دفاع از هدف باید ایستاد ما در تاریخ اسلام و حتى بشریت زنى را سراغ نداریم که در راه هدف الهى خود تا بدین میزان به پیش رفته باشد و مصداق آیه فاستقم کما امرت که درباره پیامبر نازل شده است، باشد.
راهبرد احتجاج
فاطمه (س) در مشى و روش خود گاهى از راهبرد احتجاج استفاده میکند و از اصحاب و انصار رسول خدا (ص) نظرخواهى میکند، با آنها از در روشنگرى و اعلام نظر وارد میشود. همین که فاطمه (س) در مسجد میایستد و خطبهاى میخواند و به آیات قرآن درباره حقانیت خود استناد میکند، خود احتجاج است.
به خلیفه وقت میگوید آیا درست است تو از پدرت ارث ببرى و من از پدر خود ارث نبرم؟ این چه حکمى است که میکنید مگر قرآن نگفته است سلیمان از داود ارث برده است؟ چرا من از ارث محروم باشم؟ یا در جریان خانه نشینى به احتجاج میپردازد که مگر شما حاضر نبودهاید که رسول خدا (ص) در غدیرخم چه گفت و چه کرد؟ اینک چرا ساکت و آرام نشستهاید؟
در احتجاجات او در مواردى از شهود نظر میخواست، سلمان و اباذر و مقداد و عمار را به عنوان شاهد حقانیت خود اعلام میکرد و آنها نمیتوانستند به این عده نسبت کذب دهند.
راهبرد انذار
گاهى فاطمه (س) در روش سیاسى خود افرادى را که مطلع از قضایا بوده و اینک دم فرو بستهاند به محاکمه میکشید، آنان را مورد ملامت و توبیخ خود قرار میداد. میپرسید مگر شماها در فلان قضیه حضور نداشته و مطلع نیستید؟ اینک چرا دم فرو بستهاید.
در بستر بیمارى خود در برابر جمعى از زنان مهاجر و انصار درباره غصب حق على (ع) آنها را سرزنش و آینده را براى آنها پیش بینى کرد تا خبر آن را براى همسران خود بازگویند. مضمون بیانات او این است: و شما را چه میشود، به خدا قسم بذرى را کشتهاید که میوه آن تلخ است شاخهاى را کاشتهاید که از آن خون خواهد بارید و روزى رسد که در آن بیهوده کاران زیان ببینند و در مقابل این ظلم و غصب خود را به شمشیر برنده و مصیبت فوق العاده بزرگى بشارت دهید.
همانگونه که ملاحظه میشود در تمام بحثها و اظهارنظرها سخن از حق خواهى است هیچ گاه از درد و مصیبت خود که جانش را میگرفت سخن به میان نمیآورد و این خود حاکى از عظمت روحى فاطمه (س) است.
راهبرد سکوت
فاطمه (س) در مشی سیاسى خود گاهى روش سکوت را در پیش میگیرد. او دختر پیامبر (ص) است، درباره شخصیت و مقام او سخنهاست و مردم بارها و بارها از رسول خدا (ص) درباره او سخنها شنیدهاند و اینکه اگر فاطمه (س) کسى را مورد اعتنا قرار ندهد شخصیت آن فرد به زیر سؤال خواهد رفت.
راهبرد تظلم خواهی
او مشى مظلومانهای را در پیش گرفت نه بدان خاطر که اداى مظلومیت را درآورد. بلکه بدان خاطر که او جداً مظلوم بود. زیرا او تلاش کرد ولى تلاشش به جایى نرسید، فریاد مى زد ولى گوش شنوا کم بود و حق خواهیها کرد ولى به نتیجهاى منجر نشد و سرانجام سیاست گریه را در پیش گرفت تا وجدانهاى بیدار متوجه صاحب گریه شوند و از رمز و راز آن بپرسند، شاید که در این مسیر بیدارى و هشیارى ویژهاى پدید آمد. میدانیم که سیاست گریه سیاست سؤالانگیزى است، سیاست افشاکننده رازهاست، سیاست اعتراض است، و سیاست اعلام نارضائی.
فاطمه (س) با گریههای مداوم خود مردم را به سؤال واداشت. تا حدى که عدهاى کوشیدند محل گریه او را زیر نظر بگیرند و بنا به روایاتى سایبانى را که در آنجا، در محل دروازه مدینه داشت از بین بردند تا فاطمه (س) در زیر آن پناه نگیرد. کاروانیان، مسافران، عابران، و دیگر اقشار در برابر گریهاش وامیماندند و کار به جائى رسید که پس از شهادت فاطمه (س) همه میدانستند به چه علت آن حضرت روش گریه را در پیش گرفت.
راهبرد پس از شهادت
فاطمه (س) آن زن سیاستمدارى است که حتى از جنازه و شهادت خود ابزارى سیاسى ساخت.
اینکه فاطمه وصیت کرد مرا شب غسل بده، شب کفن و دفن کن، شب بر جنازهام نماز بگذار و احدى را خبر مکن، خود سیاستى عظیم است. او سفارش کرده بود، مگذار آنها که بر من ستم راندند و حق مرا گرفتند بر من نماز گزارند و هم اصرار او که قبرش مخفى بماند خود بیان این خواسته است که نشانهاى از مظلومیت ابدى او در جامعه باقى باشد. او میخواست دشمنان دوست نما معرفى گردند، ابهامها از بعضى اذهان دیر فهم زدوده شوند و دریابند که فاطمه (س) چگونه میاندیشید؟
نتیجه مبارزات حضرت زهرا (س)
حاصل مبارزه، پایه گذارى و تحکیم روح مقاومت در امت بود و مردم را واداشت که در طریق عدالتخواهی حرکتى رو به پیش داشته باشند اگر بخواهیم براى حاصل کار و تلاش فاطمه (س) لیستی تهیه کنیم خواهیم گفت که حاصل آن بسیار عظیم و پر دامنه بود از جمله: پایهگذاری تفکر صحیح در جامعه، پیروز ساختن حق و علنى کردن آن به گونهاى که همگان از سیاه و سفید از آن سر درآوردند، اعلان مظلومیت خاندان پیامبر، پاشیدن بذر نهضتى که بعدها بارور شد و گشودن دفترى که تا روز قیامت هم چنان مفتوح است و نشان قدر ناشناسی بازماندگان رسول (ص) است و دستاوردهاى متعدد دیگر.
صدمات وارده
فاطمه (س) بر اثر این مبارزات صدمه خورد، از نظر روانى به علت مرگ پدر متألم بود و ناسپاسى اصحاب و بازماندگان، این تألم را شدیدتر کرد. او در اثبات مقاصدش تا آنجا به پیش رفت که حتى جان خود را به خطر انداخت. فرزند خود را که در رحم بود از دست داد، به دشواری زندگى افتاد و حتى کار به جائى رسید که نفس کشیدن او با درد همراه بود.
او در راه خدا جان باخت، او زاده اسلام بود و براى اسلام هستى خود را فدا کرد. فسلام علیها یوم ولدت و یوم ماتت و یوم تبعث حیا.
http://www.kayhannews.ir/860327/6.htm