- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
از دیدگاه اسلام، نگهداری از حیوانات دارای اصول و چارچوبی است که بر هر مسلمان لازم است آن ها را رعایت کند. بر مبنای فقه اسلامی، کسی که مالک حیوانی می شود و از او نگهداری می کند، واجب است تمام نیازهای زیستی آن حیوان (حلال گوشت یا حرام گوشت) را بر آورد.
افزون بر این، فرد مسلمان نباید در نگهداری از حیوانات کوتاهی و غفلت نموده و باعث آزار آن ها شود. بدیهی است آزار حیوانات، روحیه آدمی را خشن می کند و به تدریج رحم و مهربانی از جان آدمی رخت بر می بندد و چه بسا برای انسان بی رحم و خشن، آزار انسان ها نیز عادی شود. با توجه به این نکته، حکمت برخورد جدی پیامبر و اهل بیت (ع) با مردمی که حیوانات را می آزردند، کاملا معلوم می شود.
در ادامه به چند داستان خواندنی از پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) پیرامون نگهداری از حیوانات اشاره می کنیم. متاسفانه در جوامع امروزی، هنوز هستند افرادی که در نگهداری از حیوانات، حقوق آنها را نادیده می گیرند. امید است نشر این قبیل داستان های آموزنده، نقشی مهم و تاثیرگذار در روند بهبود فرهنگ نگهداری از حیوانات داشته باشد.
دقت و توجه در نگهداری از حیوانات
خاطره ای از مرحوم آیت الله العظمی محمد تقی بهجت (ره) از زبان فرزندشان:
یکبار از مراسمی در خیابان می آمدیم و حاج آقا هم بودند. به سفارش ایشان، برای بچه ها سه تا جوجه گرفتم. این جوجه ها که به منزل ما آمدند، حضورشان برای ما عذاب الیم شد! باید دائما و روزی چند بار، احوالات این ها را به پدرم گزارش می دادیم. ایشان می پرسید: آیا چیزی خورده اند یا نه، جایشان خوب است و…
اگر موقعی از احوال این ها می پرسیدند و ما جواب سردی می دادیم، خودشان گاهی در هوای سرد به حیاط می رفتند و از جای آنها بازدید می کردند تا خیالشان راحت و دورشان پوشیده باشد.
روزی به من گفت: این ها را داخل بیاور. مبادا گربه آنها را بخورد. من هم گفتم: پدر جان! شاید این ها روزی گربه باشند. ما نباید روزی اش را بگیریم! ایشان گفت: پناه بر خدا! سپس بلند شد و آنها را به داخل آورد. الان یکی از آنها مانده و تبدیل به یک خروس شده است.
ایشان مقید بود که در منزل، یک خروس باید باشد. می فرمود: این ها در سحرها ندای قدوسی سر می دهند ولی ما زبان آنها را نمی فهمیم. آنهایی که باید بفهمند، می فهمند. ایشان دوست داشت که خروس خوش صدا و سفید باشد و به موقع بخواند و مرغی هم کنار او باشد.[۱]
نهی پیامبر از ظلم در نگهداری از حیوانات
در قدیم به هنگام نگهداری از حیوانات برای آن که کسی حیوان دیگری را تصاحب نکند، روی بدن حیوان با آهن داغ علامتی می گذاشتند. معمولا این علامت را بر پشت یا پهلوی حیوان می زدند تا هم حیوان خیلی اذیت نشود و هم زیبایی اش هم لطمه نبیند.
یک روز رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) الاغی را دید که بر خلاف معمول روی صورتش داغ نهاده بودند. پیامبر (ص) از دیدن این صحنه خیلی ناراحت شد و فرمود: اما بَلَغَکُمْ أَنِّی لَعَنْتُ مَنْ وَسَمَ فى الْبَهِیمَهَ فی وَجْهِهَا أَوْ ضَرَبَها فی وَجْهها؟؛ مگر نشنیده اید که من نفرین کرده ام آن کسی را که صورت حیوان را داغ کند یا بر چهره اش تازیانه بزند؟[۲]
سفارشات پیامبر در نگهداری از حیوانات
سواد بن ربیع خدمت پیامبر (ص) رسید و مالی درخواست کرد. حضرت هم دستور داد تا چند شتر به او بدهند. آنگاه به او در خصوص نگهداری از حیوانات چنین توصیه فرمود:
إذا رَجَعْتَ إلى بَیْتِکَ فَمُرْهُمْ فَلْیُحْسِنُوا غِدَاءَ رُباعِهِمْ وَمُرْهُمْ فَلْیُقَلِّمُوا أَظْفَارَهُمْ لا یُغیظُوا بِها ضُرُوعَ مَواشِیهِمْ إِذا حَلَبُوا؛ وقتی به خانه برگشتی به خانواده ات بگو که به شتران خود خوب غذا بدهند و به آنها دستور ده ناخن خود را بگیرند تا هنگام دوشیدن شیر از چارپایان، سینه آنها را آزار ندهند.[۳]
نکوهش ظلم در نگهداری از حیوانات
رسول خدا (ص) ماده شتری را دید که زانویش را بسته بودند؛ اما پالان او را از پشتش برنداشته بودند تا حیوان قدری استراحت کند. پیامبر در اعتراض به این رفتار ظالمانه فرمود: اَیْنَ صاحِبُها؟ مُرُوهُ فَلْیَسْتَعِدَّ غَدَا لِلْحُصُومَهِ؟ صاحب این شتر کجاست؟ به او بگویید که خودش را برای شکایت [ این شتر در فردای قیامت] آماده کند.[۴]
غفلت صیادان در صید و نگهداری از حیوانات
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) از کنار قبیله ای می گذشت که دید آنان ماده آهویی را گرفته اند و او را به چوپ خیمه بسته اند. ماده آهو به پیامبر گفت: ای رسول خدا! من دو فرزند به دنیا آورده ام که الان گرسنه اند. شما از این صیادان بخواهید تا بگذارند من بروم به آنها شیر بدهم و برگردم.
پیامبر (ص) به صیادانی که آهو را گرفته بودند فرمود: این آهو را آزاد کنید تا نزد دو بچه آهوی خود برود و آنها را شیر بدهد و دوباره نزد شما برگردد. آنان گفتند: ای رسول خدا! چه کسی به ما تضمین می دهد که او برگردد؟! حضرت ضمانت کرد و با ضمانت ایشان، صیادان، آهو را رها کردند. آهو نیز بی درنگ نزد فرزندان خود رفت و آنها را شیر داد و برگشت. صیادان دوباره آهو را گرفتند و بستند.
پیامبر (ص) دوست داشت آهو را برای همیشه آزاد کند. برای همین به صیادان فرمود: آیا این آهو را می فروشید؟ آنها گفتند: این آهو برای شما ای رسول خدا! سپس بند از دست و پای آهو باز کردند و او را به پیامبر (ص) دادند. رسول خدا هم آهو را آزاد کرد تا برای همیشه، نزد فرزندانش برگردد.[۵]
در نگهداری از حیوانات به حقوق آنها توجه کنید
روزی رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) برای نماز ظهر به مسجد آمد. شتری را دید که زانویش را بسته بودند. حضرت از اطرافیان پرسید: صاحب این شتر کیست؟ صاحبش پیدا نشد. پیامبر (ص) برای ادای نماز، وارد مسجد شد.
پس از نماز، پیامبر باز هم آن شتر را دید که همان طور زانویش بسته مانده بود. بار دیگر پرسید: صاحب این شتر کجاست؟ صاحب شتر جلو آمد و گفت: ای پیامبر خدا! من صاحب این شتر هستم. حضرت فرمود: آیا در مراقبت و رسیدگی به این شتر، از خدا نمی ترسی؟! یا خودت به او علف بده یا رهایش کن تا خودش بتواند چیزی برای خوردن بجوید.[۶]
سرزنش ظلم در نگهداری از حیوانات
در یکی از جنگ ها مردی از نجران با اسبی که داشت همراه رسول خدا (ص) بود. پیامبر از شیهه آن اسب خوشش می آمد و به آن انس گرفته بود.
مدتی گذشت و دیگر صدای آن اسب نمی آمد. روزی پیامبر (ص) صاحب اسب را دید و از او پرسید: اسبت چه شده است؟ او پاسخ داد: از نظر شهوت، خیلی هیجان داشت؛ برای همین او را آخته کردم. پیامبر (ص) صاحب اسب را به خاطر این کار، سرزنش کرد.[۷]
صیادان باید در صید و نگهداری از حیوانات، دقت و توجه لازم را داشته باشند تا احیانا موجب جدایی مادر و فرزند از هم نشوند. در روایتی از امام باقر (علیه السلام) آمده است: من و گروهی در حضور پدرم امام سجاد (ع) بودیم ناگهان آهویی از صحرا آمد و در چند قدمی پدرم ایستاد و بی قراری می کرد.
حاضران از پدرم پرسیدند: این آهو چه می گوید؟ پدرم فرمود: می گوید فلانی بچه ام را صید کرده؛ بچه ام از روز گذشته تا حال شیر نخورده؛ او را به من برسانید تا شیر بدهم.
امام سجاد (ع) شخصی را نزد صیاد فرستاد و به او پیام داد بچه آهو را بیاورد. او بچه آهو را آورد. آهوی مادر با دیدن بچه اش بی تابی کرد و سپس بچه اش را شیر داد. آنگاه امام سجاد (ع) از صیاد خواست که بچه آهو را آزاد کند. صیاد هم قبول کرد و بچه آهو را آزاد نمود.
آهوی مادر قدری توقف نمود و سپس همراه بچه اش به سوی صحرا رفت. امام (ع) فرمود: این آهوی مادر برای شما در پیشگاه خدا دعا کرد و پاداش نیک برای شما طلبید.[۸]
سختگیری در رسیدگی و نگهداری از حیوانات
روزی شتری نزد پیامبر (ص) آمد و لبهایش را تکان داد (و به زبان خودش چیزهایی به رسول خدا ص گفت). حضرت فرمود: این شتر از کم بودن علفی که به او می دهند و زیادی باری که بر او می نهند، شکایت دارد. ای جابر! همراه او پیش صاحبش برو و او را نزد من آور. جابر عرض کرد: به خدا من صاحبش را نمی شناسم! پیامبر (ص) فرمود: شتر خودش تو را راهنمایی می کند!
جابر به دنبال شتر به راه افتاد و رفتند تا به قبیله بنی حنظله رسیدند. شتر صاحبش را به راحتی پیدا کرد. جابر هم از نگاه های شتر، صاحب شتر را شناخت و از او خواست که نزد پیامبر بیاید.
وقتی صاحب شتر خدمت رسول خدا رسید، حضرت به او فرمود: شتر تو به من می گوید که تو به او کم علف می دهی و بار زیادی بر او می نهی. صاحب شتر عرض کرد: این کار به خاطر نافرمانی او بود. فقط دو شب این کار را کردم تا تنبیه شود!
پیامبر رو به شتر کرد و فرمود: حالا با صاحبت برو. پیامبر، شتر را به صاحبش سپرد و شتر هم آرام گرفت و پیشاپیش صاحبش به راه افتاد. صاحب شتر که عطوفت و مهربانی پیامبر را در حق شتر دید، دلش به رحم آمد و گفت: ای رسول خدا! به احترام شما، این شتر را آزاد می کنم.
از آن زمان به بعد، آن شتر، آزادانه در مدینه زندگی می کرد و مجبور نبود برای کسی بار ببرد. مردم وقتی او را می دیدند به یکدیگر می گفتند: این شتر، آزاد شده رسول خداست.[۹]
لزوم رحم و شفقت در صید و نگهداری از حیوانات
یکی از یاران پیامبر (ص) از لانه چکاوکی، جوجه اش را برداشت. چکاوک که دید جوجه اش را ربوده اند، نزد رسول خدا آمد و با چرخیدن دور سر حضرت، ناراحتی و بی تابی خود را نشان داد.
پیامبر از یارانش پرسید: کدام یک از شما این پرنده را ناراحت کرده است؟ مردی که جوجه را برداشته بود گفت: ای رسول خدا! من جوجه او را برداشته ام. پیامبر فرمود: به او رحم کن و جوجه اش را برگردان. او نیز جوجه اش را برگرداند.[۱۰]
دقت پیامبر در انتخاب و نگهداری از حیوانات
مرد بادیه نشینی وارد شهر مدینه شد تا شترهایش را بفروشد. او که از قیمت های شتر در مدینه بی اطلاع بود از پیامبر کمک خواست. پیامبر، برای هر یک قیمتی را تعیین کرد. مرد شتربان، به بازار رفت و بر اساس همان قیمت های پیشنهادی پیامبر، شترهایش را فروخت و پول زیادی به دست آورد.
سپس از بازار برگشت و همه آن پول را در برابر پیامبر نهاد و گفت: مرا خیلی خوب راهنمایی کردی و باعث شدی تا بیش از آنچه انتظار داشتم سود ببرم. اکنون هر چه می خواهی از این پول که حاصل فروش شتران است بردار. پیامبر (ص) فرمود: من چیزی نمی خواهم.
مرد شتر فروش گفت: هدیه ای از من بپذیر؛ من ثروتم خیلی زیاد است. پیامبر (ص) فرمود: درخواست هدیه هم از تو ندارم. پس از اصرار زیاد مرد بادیه نشین، پیامبر فرمود: حال که ناچار باید هدیه ای از تو بپذیرم، پس ماده شتر شیردهی برایم بفرست ولی مبادا او را از فرزندش جدا کرده باشی.[۱۱]
خداترسی در نگهداری از حیوانات
روزی رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) شتری را دید که بسیار گرسنه بود. از دیدن این صحنه ناراحت شد و همگان را به رعایت حال حیوانات دعوت کرد و فرمود:
اتَّقُوا الله فی هذِهِ الْبَهَائِمِ الْمُعْجَمَهِ فَارْکَبُوها صالِحَه وَکُلُوها صالِحهً؛ در رعایت حال این حیوانات زبان بسته، تقوای الهی پیشه کنید. آنان را در حالی که سالم و رو به راهند، سوار شوید و آنان را در حالی که سالم اند بخورید.[۱۲]
رعایت حال مورچه!
در زندگانی علما و بزرگان دین نیز نمونه های زیادی از رعایت عدالت و انصاف در نگهداری از حیوانات و پرهیز از کوچکترین بی توجهی و ظلم به آن ها وجود دارد. در بیان خاطره ای از روش برخورد مرحوم آیت الله میرزا جواد تهرانی (ره) با حیوانات آمده است:
وقتی وارد خانه می شویم که آقا مشغول وضو گرفتن است. به گرمی تحویلمان می گیرد و می فرماید بالا بروید خدمت می رسم. از پله ها بالا می رویم و توی اتاقی می نشینیم که دور تا دورش قفسه کتاب است.
چند لحظه بعد آقا با ظرفی پر از شربت بالا می آید و ضمن این که از ما می خواهد جلوی پایش بلند نشویم می نشیند و بلافاصله بلند می شود و به حیاط بر می گردد. متوجه می شویم مورچه ای موقع وضو روی لباس آقا افتاده بود و ایشان رفت تا مورچه را سر جای اولش برگرداند.[۱۳]
نتیجه گیری
نگاه جامع اسلام به موضوع نگهداری از حیوانات و پرهیز از هر گونه کوتاهی و ظلم در قبال آن ها، بیانگر رویکرد سازنده این دین انسان ساز به محیط زیست آدمی است.
بر مبنای فقه اسلامی، نگهداری از حیوانات برای فرد مسئولیت آور بوده و می بایست جوانب اخلاقی برخورد با حیوان (چه حلال گوشت و چه حرام گوشت) به دقت رعایت شود. در داستان هایی که از زندگانی پیامبر اهل بیت و بزرگان دین در خصوص موضوع نگهداری از حیوانات خواندیم، توجه و اهتمام آن بزرگواران به رعایت موازین اخلاق و شرع در این زمینه به خوبی روشن گردید.
گردآوری و بازنویسی: حسین فاضلی
پی نوشت ها
[۱] . ابراهیمی، این بهشت آن بهشت، ص ۳۹
[۲] . محمدی ری شهری، میزان الحکمه، حدیث ۴۵۳۱
[۳] . هیثمی، مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۳۵۹
[۴] . طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۲۶۳
[۵] . حیدری ابهری، حکایت نامه پیامبر، ص ۲۹۳
[۶] . هیثمی، مجمع الزواید ، ج ۸ ، ص ۳۶۰
[۷] . موسوعه کلمات الرسول الاعظم، حدیث ۵۹۲۵
[۸] . محمدی اشتهاردی، داستان دوستان، ج۴ ص ۲۸۸ (با تغییرات در متن)
[۹] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۷، ص ۴۱۷ -۴۱۸
[۱۰] . همان، ج ۶۱، ص ۳۰۷
[۱۱] . خرگوشی نیشابوری، شرف المصطفى، ج ۴، ص ۳۵۹
[۱۲] . سنن ابوداود، حدیث ۲۵۴۸
[۱۳] . بهشتی، خاطرات از زبان حجت الاسلام محسن قرائتی، ص ۶
منابع
- طبرسی، حسن بن فضل؛ مکارم الاخلاق؛ قم؛ الشریف الرضی؛ چاپ چهارم؛ ۱۳۷۰ ش
- علامه مجلسی، محمد باقر؛ بحار الانوار؛ بیروت؛ دار احیاء التراث العربی؛ چاپ دوم؛ ۱۴۰۳ ق
- موسوعه کلمات الرسول الاعظم؛ پژوهشگاه باقر العلوم (ع)؛ تهران؛ انتشارات امیرکبیر؛ چاپ اول؛ ۱۳۸۸ ش
- محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه؛ قم؛ انتشارات دارالحدیث؛ چاپ چهارم؛ ۱۳۸۳ ش
- هیثمی، علی؛ مجمع الزوائد؛ تحقیق عبدالله محمد درویش؛ بیروت؛ دارالفکر؛ چاپ اول؛ ۱۴۱۲ ق
- محمدی اشتهاردی، محمد؛ داستان دوستان؛ قم؛ انتشارات بوستان کتاب؛ چاپ چهارم؛ ۱۳۷۵ ش
- ابراهیمی، علی؛ این بهشت آن بهشت (مجموعه داستان ها و خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت الله بهجت)؛ قم؛ انتشارات مرکز تنظیم و نشر آثار آیت الله العظمی بهجت (ره)؛ چاپ اول؛ ۱۳۹۶ ش
- حیدری ابهری، غلامرضا؛ حکایت نامه پیامبر؛ قم؛ نشر جمال؛ چاپ اول؛ ۱۳۹۴ ش
- خرگوشی نیشابوری، ابوسعد؛ شرف المصطفى؛ مکه؛ دار البشاکر الااسلامیه؛ چاپ اول؛ ۱۴۲۴ ق
- ازدی، ابوداود؛ سنن ابوداود؛ بی جا؛ دار احیاء السنه النبویه؛ بی تا
- بهشتی، سید جواد؛ خاطرات از زبان حجت الاسلام محسن قرائتی؛ تهران؛ مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن؛ چاپ اول؛ ۱۳۸۰ ش