- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
مذهب شیعه همان مذهب اهل بیت(علیهمالسلام) و در حقیقت مذهب پیامبر اسلام(صلیالله علیه و آله) است. امروز برخی از مغرضان و دشمنان اهل بیت کلمه شیعه را مورد تنقیص قرار داده و با عنوان شبهه مطالبی را القا می کنند تا در میان مسلمانان نسبت به این کلمه ایجاد تنفر کنند. در حالی که این کلمه توسط شخص پیامبر اسلام بر پیروان امام علی(علیهالسلام) که در حقیقت پیروان شخص پیامبر اسلام(صلیالله علیه و آله) هستند اطلاق شده است. در این مقاله به این مطلب پرداخته شده است.
شیعه در لغت به معنای پیروان و یاران است و بر مفرد و تثنیه و جمع و نیز بر مذکر و مؤنث به طور یکسان اطلاق می شود.[۱] در اصطلاح، شیعه به پیروان علی (علیه السلام) گفته می شود که معتقد به امامت و خلافت بلافصل او از طریق نصب و نص پیامبر اکرم هستند.[۲] عنصر اساسی برای تشیع که اعتقاد به امامت علی (علیه السلام) از طریق نص است، از ابتدای اسلام و در همه دوره ها در میان شیعه دیده می شود، اصولا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از همان ابتدای تبلیغ عمومی خویش تا پایان عمر بارها علی (علیه السلام) را به عنوان جانشین خویش و امام مسلمانان پس از خود معرفی فرمود، برای مثال، در آغاز بعثت پس از نزول آیه «وَأَنذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِینَ».[۳] صریحاً علی بن ابی طالب را وصی و وارث و جانشین خوانده و مسلمانان را به حرف شنوی و اطاعت از او ملزم نمود.[۴] در این رویداد، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ برای اینکه می دانست بعد از او مسلمانان راهای مختلفی را در پیش خواهد گرفت راه مستقیم را در پیروی از حضرت علی(علیه السلام) قرار داده و نخستین بنای تشیع را پایه ریزی نموده و پس از آن همواره و در هر مناسبتی به تکمیل این بنا می پرداخت تا این که اندکی قبل از وفاتشان در واقعه غدیر خم در برابر انبوهی از مسلمانان از حج برگشته مأموریت خویش را در این زمینه به کمال رسانده و فرمود: هر که من مولا و سرپرست اویم این علی مولا و سرپرست او است.[۵] این جا بود که خداوند به پیامبرش وحی نموده و به مسلمانان بشارت داد که امروز دین شما را برایتان کامل نموده و نعمت ام را بر شما تمام کردم.[۶] بنابراین شیعه همان اسلام ناب و راستین است که همزمان با تبلیغ عمومی رسول اکرم، شکل گرفت و از آن پس آن حضرت در موارد مختلف به صراحت از شیعه علی نام برده است سیوطی دانشمند بزرگ و مفسر اهل سنت در تفسیر آیه شریفه «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِک هُمْ خَیرُ الْبَرِیهِ».[۷]سه حدیث از آن حضرت نقل کرده است که در آن ها مصداق آیه مذکور، علی و شیعه او معرفی شده است، به عنوان نمونه به یکی از آنها اشاره می شود: جابر بن عبدالله می گوید: ما نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بودیم، علی به سوی ما آمد، آنگاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: سوگند به آن کسی که جانم در دست او است، همانا او و شیعه او در روز قیامت رستگارند، در این هنگام آیه فوق نازل شد، وقتی علی (علیه السلام) آمد اصحاب گفتند: بهترین روی زمین آمد.[۸] و نیز احادیثی به این تعبیر نقل شده که علی و شیعه او رستگار می باشند.[۹] بر این اساس مفهوم تشیع توسط خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مطرح شد و ایشان اسلام را در میان راهای متعدد و مختلفی که بعد از او به وجود آمده به نام شیعه مشخص کرده است، و به این ترتیب در واقع شیعه علی را شیعه خود معرفی می کند، به دیگر سخن ایشان در صدد بیان این مطلب است که هر کسی از من پیروی کند، باید از علی پیروی کند، چه در این زمان چه پس از من، شاهد گویای این مطلب آن است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در برخی از احادیث پس از تمجید از شیعه خود، خطاب به علی (علیه السلام) می فرماید: امام شیعه من تو هستی.[۱۰] و در احادیث دیگر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به علی از عبارت (شیعتنا) یعنی شیعه پیامبر و علی استفاده می کند.[۱۱] و در حدیث دیگر تعبیر (شیعتی و شیعه اهل بیتی) را به کار می برد.[۱۲]
و اولین کسانی که در اسلام به اسم شیعه نامیده شدند: مقداد، سلمان فارسی، ابوذر غفاری و عمار یاسر بودند.[۱۳] بنابراین شیعیان علی همان مسلمانان ناب و پیروان راستین پیامبر بودند که آنان را در حیات و ممات خود به پیروی از علی دستور داده و امامت وی را بر آنان واجب می شمرد. و چون این عنوان بعد از رحلت رسول خدا در میان مذاهب و راه های متعددی که از علی پیروی نکرده و به نام اسلام به وجود آمده اند کارایی دارد بیشتر شیعه علی به کار برده می شود و الا در حقیقت شیعه علی همان شیعه محمد و پیامبر اسلام است.
پی نوشت:
[۱]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۸، ص۱۸۹، نشر ادب الحوزه، قم، ۱۴۰۵ق.
[۲]. شیخ مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، ص۱، دارالمفید للطباعه و النشر و التوزیع، بیروت، ۱۴۱۴ق.
[۳]. شعراء، ۲۱۴.
[۴]. ابن اثیر، علی بن محمد بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۶۲ ـ ۶۳، دار صادر للطباعه و النشر، بیروت، ۱۳۸۶ق.
[۵]. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۶۷، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۵ق.
[۶]. مائده، ۳.
[۷]. بینه، ۷.
[۸]. جلال الدین سیوطی، عبدالرحمن، الدرالمنثور، ج۶، ص۳۷۹، دارالمعرفه للطباعه و النشر، بیروت.
[۹]. جلال الدین سیوطی، عبدالرحمن، الدر المنثور، ج۶، ص۳۷۹، همان.
[۱۰]. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۶۱، ح۱۹۳، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، ۱۴۱۳ق.
[۱۱]. صدوق، محمد، فضائل الشیعه، ص۱۱، کانون انتشارات عابدی، تهران.
[۱۲]. صدوق، محمد، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۶۰، ح۲۳۱، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۴ق.
[۱۳]. برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص۵۶، موسسه فرهنگی طه، ۱۳۷۸ش، به نقل از فرق الشیعه نوبختی، ص۱۸.
نویسنده: حمیدالله رفیعی