- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
امام علی (علیهالسلام) که امام بر حق و خلیفه بلافصل پیامبر گرامی اسلام بود، بعد از ۲۵ سال با بیعت مردم به خلافت ظاهری رسید. در این زمان شیعیان و نیز علویان اطراف آن حضرت جمع شدند. اما با کمال تأسف برخی از مسلمانان در برابر آن حضرت قرار گرفته و موانع بزرگی را در برابر حکومت آن حضرت ایجاد کردند و نگذاشتند که امام (علیهالسلام) به امور اصلی دین اسلام و بیان حقایق و نشر علوم دینی بپردازد. ولی در عین حال امام علیهالسلام از همین فرصت کوتاه در حد ممکن استفاده نمود و مسیر حق را برای شیعیان ترسیم کرد.
خلافت امام علی (علیهالسلام) در اواخر سال سی و پنج ه.ق شروع شد و تقریباً چهرا سال و نُه ماه ادامه یافت. شیعیان امیر المؤمینین (علیهالسلام) هنگام بیعت عمومی با آن حضرت وقت مناسب دیدند تا یادی از ولایت امیر المؤمنین (علیهالسلام) کرده مردم را به آن مقام شامخ تذکر دهند تا خواستند با آن حضرت بیعت کنند با انگیزه ای حقیقی باشد از این رو هنگام بیعت مردم با امیر المؤمنین (علیهالسلام) مالک بن حارث اشتر خطاب به مردم کرده فرمود: «ای مردم! این علی (علیهالسلام) وصی اوصیاء و وارث علم انبیاست، او کسی است که بلاهای بزرگ را به جان خریده و زحمت های فراوانی در راه اسلام تحمل کرده است. او کسی است که کتاب خدا به ایمان او شهادت داده و پیامبرش او را به بهشت رضوان بشارت داده. کسی که تمام فضائل در او جمع شده، واحدی از گذشتگان و اهل این زمان در سابقه و علم و فضلش شک نکرده است…»[۱] خزیمه بن ثابت نیز پس از بیعت با امام علی (علیهالسلام) می گفت: «ما کسی را برگزیدیم که رسول خدا (صلیالله علیه و آله) او را برای ما برگزید.»[۲] امام علی (علیهالسلام) به کوفه آمد و آن شهر را محل اقامت خود ، به عنوان پایتخت، انتخاب نمود؛ تا آنکه بتواند تشیع را در عراق گسترش داده و خود را نیز به اهل عراق معرفی نماید. از طر فی کوفه منطقه ای سوق الجیشی بود، و چون کل عراق نیز به شام نزدیک بود، آن حضرت خواست تا علاوه بر عراق؛ شام را نیز تحت نظر قرار دهد. بعد از ورود امام (علیهالسلام) به عراق ، مردم با ملاحظه امام علی (علیهالسلام) به عنوان قهرمان سیاست، در مقابل استیلای شامیان از او حمایت کردند و مدتها از حامیان مذهبی امام علی (علیهالسلام) بودند.
پس از جنگ جمل، اصطلاح شیعه علی (علیهالسلام) شامل همه کسانی می شد که از علی (علیهالسلام) مقابل عائشه حمایت می کردند. علاوه بر آن به اشخاص و گروه های غیر مذهبی که به دلائل سیاسی از علی (علیهالسلام) حمایت می کردند، لفظ شیعه اطلاق می گردید. در این مفهوم وسیع بود که کلمه شیعه در سند حکمیت در صفین به کار رفت. ده سال بعد، زمانی که شیعیان شروع به تثبیت موقعیت اسمی خود کردند، کوشش هایی برای جدایی حامیان علی (علیهالسلام) صورت گرفت و بین حامیان مذهبی و غیر مذهبی وی تمایزی حاصل شد.
امام علی (علیهالسلام) در طول چهار سال ونه ماه حکومت خویش ، اگر چه نتوانست جامعه اسلامی را به صورت اوّل خویش بازگرداند، اما به موفقیت های مهمّی دست یافت که عبارتند از:
- معرفی کردن شخصیت واقعی رسول خدا (صلیالله علیه و آله) برای مردم.
- تبیین احکام فراموش شده اسلام.
- جلوگیری از بدعتها و تحریف های دینی درحدّ امکان.
- تصحیح و اصلاح احکامی که به اشتباه برای مردم تبیین شده بود.
- تبین مقدار زیادی از معارف دینی.
- تربیت شاگردانی جلیل القدر مانند: اویس قرنی، کمیل بن زیاد، میثم تمار، رشید هجری و….
در عصر حکومت امام علی (علیهالسلام) اگر چه فشار ها و حصر های سیاسی از شیعه بر طرف شد، ولی در عوض مبتلا به جنگ های داخلی متعدد شدند و در این جنگ ها نیز با گفتار و عمل دست از دفاع از امیر المؤمنین (علیهالسلام) بر نداشتند. شیعیان با وجود شکست در جنگ ها برای دفاع از امیر المؤمنین (علیهالسلام) و مقابله با مخالفین آن حضرت، دست از دفاع عقیدتی از آن حضرت (علیهالسلام) بر نداشتند.
الف) جنگ جمل
شیعیان عقیدتی در جنگ جمل به جهت آگاهی دادن مخالف و موافق به حقانیت امیر المؤمنین (علیهالسلام) در خطبه ها و رجزهای حماسی خود، آن حضرت را به دیگران معرفی می کردند
ابوالهثیم بن تیهان که بدری است می گوید:
قل للزبیر و قل لطلحه إنّنا نـحن الذین شعارنا الأنصار
إنّ الوصیّ إمامنـا و ولیّنـا برح الخفاء وباحت الأسرار
مردی از قبیله ازد به میدان آمده می گوید:
هذا علیّ و هو الوصیّ أخاه یـوم النجوه النبیّ
و قال هذا بعدی الولیّ وعاه واع و نسی الشقیّ
حجر بن عدی کند، صحابی جلیل القدر، می گوید:
یا ربّنا سلّم لنا علیّاً سلّم لنا المبارک المضیّا
المؤمن الموحّد التقیّا لا خَطِل الرأی و لا غویّا
بل هادیاً موفّقاً مهدیّاً واحفظه ربیّ واحفظ النبیّا
فیه فقد کان له ولیّاً ثمّ ارتضاه بعده وصیّاً
زحر بن قیس جعفی می گوید:
أضربکم حتی تقرّوا لعلیّ خیر قریش کلّها بعد النبیّ
من زانه الله و سمّاه الوصی انّ الولیّ حافظاً ظهر الولی
ب) جنگ صفین
در جنگ صفین نیز شیعیان به طرق مختلف به دفاع از امیر المؤمنین (علیهالسلام) و حریم ولایت بر آمدند.
عده ای با بیان خطبه ها، به دفاع از مقام او بر آمدند. ابن ابی الحدید می گوید: «بعد از آن که امیر المؤمنین (علیهالسلام) مردم را در کوفه برای حرکت به طرف صفین به جهت جنگ با معاویه جمع کرد، عمر و بن حمق خزاعی ایستاد و امام علی (علیهالسلام) را مورد خطاب قرار داده عرض کرد: «ای امیر مؤمنان ! من تو را به جهت خویشاوند یا طلب مال، یا سلطنت و جاه، دوست ندارم بلکه دوستی من نسبت به تو از آن جهت است که پنج خصلت در تو یافتم که در دیگری نبوده است: تو پسر عموی رسول خدا و جانشین و وصیّ او هستی، و پدر ذریه پیامبری که در میان ما به ودیعت گذارده شده است. تو اول کسی هستی که اسلام آورد، و سهم تو در جهاد از همه بیشتر است….»[۳] امّ خیر نیز در روز صفین در تحریک سپاهیان امام علی (علیهالسلام) می فرمود: «عجله کنید ـ خداوند شما را رحمت کند ـ به یاری امام عادل و با تقوای باوفا و راستگو که وصی رسول خداست.»[۴]
برخی دیگر نیز با اشعار خود به دفاع از مقام ولایت بر آمدند:
قیس بن سعد، صحابی عظیم و سید خزرج می گوید:
و عـلـیّ إمـامـنـا و إمـام لسوانـا أتی بــه الـتنزیل
یوم قال النبیّ من کنت مولا ه فهذا مولاه خطب جلیل
إنّ مـا قـاله النبی علی الأمّه حتــم مـا فیه قال و قیل.
و نعمان بن عجلان انصاری نیز می گوید:
کیف التفرق و الوصیّ إمامنا لاکیف إلّا حیره و تخاذلاً
لا تغبنُنّ عقولکم، لا خیر فی من لم یکن عند البلابل عاقلا
و ذوو معاویه الغویّ و تابعوا دین الوصیّ لتحمدوه آجلاً.
اینان در اشعار خود عمدتاً بر مسأله وصایت و جانشینی امام علی (علیهالسلام) از رسول خدا (صلیالله علیه و آله) تأکید داشتند. برخی دیگر نیز پس از آن که امام علی (علیهالسلام) از صفین به کوفه بازگشت و خوارج از او جدا شدند، در کنار امام علی (علیهالسلام) ثابت قدم ماندند و بار دیگر با آن حضرت تجدید بیعت و عهد نمودند. از جمله عهد آنان این بود که به حضرت خطاب کرده عرض کردند: «ما دوست هر کسی هستیم که تو دوست آنی، و دشمن هر کسی هستیم که تو با آنان دشمنی داری.»[۵] عده ای دیگر با نوشتن نامه به معاویه او را مورد عتاب و سرزنش قرار داده مقام ولایت و خلافت به حق امیر المؤمنین (علیهالسلام) را به او گوشزد می کردند. محمد بن ابی بکر در نامه ای که به معویه می نویسد، می گوید: «… و ای برتو! چگونه خودت را در کنار علی (علیهالسلام) قرار می دهی، کسی که وارث رسول خدا (صلیالله علیه و آله) و وصیّ او و پدر فرزندان اوست. کسی که قبل از دیگران به او گروید و آخرین کسی بود که عهد پیامبر (صلیالله علیه و آله) را شیند. او را از اسرارش آگاه و در امرش شریک ساخت.»[۶] دارمیه حجونیه از زنان شیعه امام علی (علیهالسلام) در برابر معاویه در بیان علل دوستی علی (علیهالسلام) گفت: «من او را دوست دارم زیرا مساکین را دوست می داشت و به واماندگان کمک می کرد. او فقیه در دین بود و از بیان حق کوتاهی نمی نمود. او از جانب رسول خدا (صلیالله علیه و آله) ولایت داشت…».[۷]
جنایات معویه بر شیعه در اواخر حکومت امام علی (علیهالسلام)
از سال ۳۹ هجری، معاویه هجوم همگانی و گسترده ای را بر علیه شیعیان امیر المؤمنین آغاز نمود و با فرستادن افرادی خشن و بی دین برای سرکوب شیعیان ، حیطه حکومت حضرت را مورد تاخت و تاز قرار داد:
- نعمان بن بشیر را با هزار نفر برای سرکوب مردم عین التمر فرستاد.
- سفیان بن عوف را با شش هزار نفر برای سرکوب مردم هیت و از آن جا به انبار و مدائن فرستاد.
- عبد الله بن مسعده بن حکمه فزاری که از دشمنان امیر المؤمنین (علیهالسلام) بود با هزار و هفت صد نفر به تیماء فرستاد.
- ضحاک بن قیس را با سه هزار نفر به واقعه برای غارت هر کس که در طاعت امام علی (علیهالسلام) است فرستاد. و در مقابل ، حضرت امیر المؤمنین (علیهالسلام) حجر بن عدی را با چهار هزار نفر برای مقابله با او فرستاد.
- عبد الرحمن بن قباث بن اشیم را با جماعتی به بلاد جزیره فرستاد، که حضرت کمیل رابرای مقابله با او فرستاد.
- حرث بن نمر تنوخی را نیز به جزیره فرستاد تا با هر کس که در اطاعت امام علی (علیهالسلام) است مقابله کند که در آن واقعه افراد زیادی کشته شدند.[۸]
- در سال ۴۰، بُسر بن أرطاه را با لشکری به سوی مکه و مدینه و یمن فرستاد او هنگامی که به مدینه رسید، عبید الله بن عباس که عامل مدینه از طرف امام علی (علیهالسلام) بود، ازآن جا فرار کرده و در کوفه به حضرت ملحق شد ولی بُسر هر دو فرزند او را به شهادت رسانید.[۹] یکی دیگر از مناطقی که سر راه «بُسر» مورد غارت قرار گرفت منطقه ای بود که گروهی از قبیله همدان و شیعیان حضرت علی (علیهالسلام) در آنجا سکونت داشتند. بُسر با حرکتی غافلگیرانه به آن ها حمله کرد. بسیاری از مردان را کشت، و تعدای از زنان و فرزندان آنان را به اسارت بود. و این اولین بار بود که زنان و کودکان مسلمین به اسارت برده می شدند. [۱۰] مسعودی در مورد بُسر بن ارطاه می گوید: «او افرادی از خزاعه و همدان و گروهی را که معروف به «الانباء» از نژاد ایرانیان مقیم یمن بودند کشت. و هر کسی را که مشاهده می کرد میل به علی دارد یا هوای او را در سر دارد، می کشت.»[۱۱] ابن ابی الحدید می گوید: «بُسر به طرف اهل حسبان که همگی از شیعیان علی (علیهالسلام) بودند، آمد و با آنان سخت درگیر شد و به طور فجیعی آنان را به قتل رسانید. و از آنجا به طرف صنعا آمد و در آنجا صد نفر از پیر مردان را که اصالتاً از فارس بودند بودند کشت، تنها به جرم این که دو فرزند عبید الله بن عباس در خانه یکی از زنان مخفی شده است. و بُسر در حمله هایش حدود سی هزار نفر را به قتل رساند و عده ای را نیز در آتش سوزاند.[۱۲] او نیز می نویسد: «معاویه در نامه ای به تمام کارگزارانش نوشت: به هیچ یک از
شیعیان علی و اهل بیتش اجازه شهادت ندهید. و در مقابل ، شیعیانِ عثمان را پناه داده و آنا را اکرام کنید…. و نیز در نامه ای دیگر به کارگزاران خود نوشت هر کسی که ثابت شد محب علیّ و اهل بیت اوست اسمش را از دیوان محو کرده و عطا و روزیش را قطع نمایید. و در ضمیمه این نامه نوشت: هر کس که متّهم به ولای اهل بیت (علیهالسلام) است او را دستگیر کرده و خانه او را خراب کیند. بیشتر مصیبت بر اهل عراق بود خصوصاً اهل کوفه…».[۱۳]
پی نوشت:
[۱]. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص ۱۷۸.
[۲]. المعیار و الموازنه ، ص ۵۱.
[۳]. شرحا بن ابی الحدید ، ج۱، ص ۲۸۱.
[۴]. بلاغات النساء ، ص ۶۷.
[۵]. تاریخ طبر، ج۵، ص ۶۳. انساب الاشراف، ج۲، ص ۳۴۸.
[۶]. تاریخ ابن اثیر، ج۳، ص ۱۰۸. وقعه صفین، ص ۱۱۸.
[۷]. الوافدات من النساء عل معاویه، ص ۴۱.
[۸]. ر. ک. الاغانی، ج۱۵، ص ۴۴. تاریخ ابن عساکر، ج۱۰، ص ۱۵۲. الاستیعاب، ج ۱ / ۶۵. تاریخ طبری، ج ۵، ص ۱۳۴؛ الکامل، ج۲، ص ۴۲۵.
[۹]. تاریخ طبری، ج۵، ص ۱۳۹. کامل ابن اثیر ، ج۲، ص ۴۲۵. تاریخ دمشق، ج۱۰، ص ۱۵۲. البدایه و النهایه، ج۷، ص ۳۵۶.
[۱۰]. العقد الفرید، ج۵، ص ۱۱.
[۱۱]. مروج الذهب، ج۳، ص ۲۲.
[۱۲]. شرح ابن ابی الحدید ، ج۱، ص ۱۱۶ ـ ۱۲۱.
[۱۳]. همان، ج۱۱، ص ۴۴ ـ ۴۵.
منبع: شیعه شناسی و پاسخ به شبهات
نویسنده:علی اصغر رضوانی