- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
از امام صادق (علیه السلام) که به صادق آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز معروف است، احادیث و مطالب زیادی در حوزه های عقاید و احکام دین نقل شده است.
امام جعفر صادق (علیه السلام) که مذهب جعفری منسوب به اوست، به لحاظ علمی از چنان جایگاه و شخصیتی برخوردار بوده که برخی از سران مذاهب اهل سنت مثل ابوحنیفه مستقیما شاگردی آن حضرت را نموده و سایر سران مذاهب اهل سنت نیز با واسطه از شاگردان آن حضرت محسوب می گردند.
در مذهب تشیع، امام صادق (علیه السلام) مرجع علمی و دینی محسوب می گردد چرا که امام معصوم و از اهل بیت پیامبر اسلام (علیهم السلام) است؛ از این رو تمام فرمایشات آن حضرت دلیل و حجت شرعی است.
در این نوشتار به حدیثی از آن حضرت پیرامون موضوعات شیطان و غیب گویی اشاره می شود.
حقیقت و ماهیت شیطان
در اینکه شیطان وجود دارد و دشمن قسم خورده انسان است تردیدی نیست؛ زیرا خداوند در قرآن کریم فرموده است: «إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّما یَدْعُوا حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعیرِ؛[۱] همانا شیطان دشمن شماست، پس شما هم او را دشمن خود بگیرید، چون تنها کار او این است که حزب خود را دعوت کند به اینکه همه اهل آتش شوند».
سوال مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا خداوند شیطان را دشمن خود و انسان ها آفریده یا اینکه خود شیطان چنین راهی را انتخاب کرده است؟
زندیقی از امام صادق (علیه السلام) در این مورد سوال کرده است: «آیا از حکمت خداست که براى خود دشمنى قرار دهد با اینکه پیش از آن دشمنى نداشت؛ ابلیس را- بنا به گفته شما- آفرید و بر بندگان خود مسلط نمود تا ایشان را به خلاف عادت او بخواند، و به معصیت امر کند.
به این دشمن- به اعتقاد شما- قوت و قدرت دهد که با حیله به قلب انسان ها رسوخ نموده و همه را پس از وسوسه دستخوش تردید در خدایشان کند و در دینشان دچار اشتباه سازد؛ و آنقدر از معرفتشان بکاهد تا در آخر گروهى منکر ربوبیت او شده و دیگرى را پرستش کنند؛ چرا دشمنش را بر بندگان خود مسلط ساخت و راه اغوایشان را بر او باز نگه داشت؟
امام صادق (علیه السلام) در پاسخ این سوال فرمودند: «این دشمنى که نام بردى، نه دشمنى اش زیان رساند و نه دوستى اش فایده بخشد؛ و دشمنى او از ملک خداوند هیچ نکاهد و دوستى اش در آن نیفزاید؛ و تنها باید مراقب دشمنى قدرتمند بود که در سود و زیان موثر باشد، اگر به کشورى حمله کند آن را بگیرد و حکومت پادشاهى را نابود نماید.
اما ابلیس بنده اى است که او را خلق فرمود تا عبادتش نموده و به یگانگى بخواند؛ و خود هنگام خلق او نیک مى دانست که او کیست و به چه راهى خواهد رفت؛ پس پیوسته با دیگر فرشتگان او را عبادت کرد تا او را به سجده آدم آزمود، ولى از روى حسد امتناع کرد.
[خداوند] به جهت شقاوتى که بر ابلیس چیره شد، او را لعن کرد و از صف فرشتگان خارج ساخت و ملعون و شکست خورده به زمین پایین آورد و به همین سبب از آن زمان به بعد، دشمن آدم و اولاد او شد.
ابلیس جز وسوسه و خواندن به بیراهه، هیچ سلطه اى بر فرزندان آدم ندارد و با وجود سرکشى و معصیتى که کرد، پیوسته به ربوبیت خداوند معترف است.»
زندیق پرسید: «مگر سجده بر غیر خداوند صحیح است؟»؛ امام (علیه السلام) فرمودند: «نه.»
زندیق پرسید: «پس چگونه فرشتگان را امر به سجده آدم کرد؟»
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «به درستى هر که به دستور خداوند سجده کند، در اصل خدا را سجده کرده؛ پس سجده او اگر در پى دستور حضرت حق باشد، همان سجده خدا است.»
پاسخ امام صادق (علیه السلام) به ریشه غیب گویی
زندیق پرسید: «ریشه و اصل غیب گویى چیست و چگونه انسان ها پیشگویى مى کنند؟»
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «کهانت و غیب گویى، مربوط به دوران جاهلیت است. در هر روزگار، فاصله اى زمانى میان انبیا رخ می دهد و فرد غیب گو مانند حاکمى است که در مسائل شک و شبهه دعوى نزد او برند و او بر ایشان پیشگویى مى کند و این صورت هاى مختلفى دارد که عبارتند از:
تیز چشمى، تیزهوشى، وسوسه نفس و جادوى روح با پرتابى در قلب؛ زیرا حوادث ظاهرى که در زمین رخ مى دهد را شیطان بدان عالم است و همو است که به غیب گو و کاهن مى گوید و او را از وقایعى که در منازل و اطراف رخ مى دهد با خبر مى سازد.
و اما اخبار آسمان ها؛ شیاطینى در آنجا سرگرم به استراق سمع بودند؛ زیرا اخبار در آنجا پوشیده و محجوب نیست و شیاطین نیز با ستارگان رجم نمی شدند و زمانى از استراق سمع منع مى شوند که از اخبار آسمان مشکلى براى وحى پیش آید که بخواهند مردم را در دستورات الهى دچار شک و تردید کنند. این براى اثبات حجت و نفى شبهه است.
شیطان تنها به یک کلمه از اخبار آسمان که قرار است از جانب خدا درباره مردم اتفاق بیفتد مخفیانه گوش داده و آن را ربوده سپس به زمین مى آورد و به قلب کاهن مى انداخت؛ پس چون این کلمات نزد او زیاد شد، حق را به باطل می آمیخت، پس هر چه به او تلقین شده همه اخبار درستى است که از شیطان شنیده، و هر چه خطا کند همان باطلى است که بدان افزوده است.
از زمانى که شیاطین از گوش دادن مخفیانه منع شده اند، دیگر کهانت و غیب گویى نیز از میان رفته است. امروز شیاطین تنها به غیب گوهاى خودشان اخبارى براى مردم مى گویند، چه آنها که در باره اش حرف مى زنند و چه آنها که قرار است رخ دهد، و شیاطین به حوادثى که قرار است در دور دست رخ دهد اعم از سارقى که دزدى کرده و قاتلى که مرتکب قتل شده و از غایبى که پنهان شده، و اینان مانند همین مردمند، راستگو هستند و دروغگو.»
چگونگی صعود شیطان به آسمان
زندیق از امام صادق (علیه السلام) پرسید: «چگونه شیاطین به آسمان صعود نمودند با اینکه در خلقت و سنگینى مانند همین مردمند، حال اینکه براى سلیمان بن داود (علیهما السلام) ابنیه اى ساختند که سایر مردم از ساخت آن عاجزند؟
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «آنها براى حضرت سلیمان غلظت یافته و سنگین شدند همان طور که مسخر شدند، با اینکه آفرینشى رقیق داشته و غذایشان نسیم بود؛ و دلیل این مطلب همان صعود ایشان به آسمان براى استراق سمع است وگرنه این جسم سنگین کجا مى تواند جز با نردبان یا سبب دیگرى به آسمان ارتقاء یابد.» [۲]
نتیجه گیری
از این سوال و جواب بین امام صادق (علیه السلام) و زندیق این نتیجه به دست می آید که ابلیس مانند انسان بنده خدا بوده و سال ها خدا را عبادت کرده است. خداوند هرگز او را به عنوان دشمن خود و انسان ها خلق نکرده بلکه او خود بر اثر حسادتش نسبت به انسان، راه دشمنی را در پیش گرفته و خود را ملعون خداوند گردانید.
همچنین روشن گردید که پیش از منع شدن استراق سمع، از سوی شیطان، خبرهای آسمانی را به کاهنان آورده می شد و منشا علم غیب آنان می گردید.
پی نوشت ها
[۱]. فاطر، ۶.
[۲]. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج ، ج۲، ص ۲۱۰- ۲۱۲، ترجمه جعفرى – تهران، اسلامیه، چ۱، ۱۳۸۱ ش.
منبع
طبرسى، احمد بن على؛ الإحتجاج؛ ج۲، ص ۲۱۰- ۲۱۲؛ ترجمه بهراد جعفرى؛ تهران؛ اسلامیه؛ چ۱؛ ۱۳۸۱ ش؛(با اضافات و تصرف)