- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
یکی از مهم ترین ویژگی های تاریخ بشریت، ظهور شخصیت هایی است که در گذشت قرون و اعصار، گرد کهنگی بر چهره نام آورشان نمی نشیند و تازه شدن نسل ها آنان را در حافظه تاریخ کمرنگ نمی کند. گویی خاکِ تیره که هر جنبنده ای را در خود می کشد و به فراموشی می برد با برخی انسان ها مرامِ دیگری دارد. بزرگانی که هر چه بر عمرِ مقبره هایشان افزوده می گردد قدر و منزلتشان نزد دانایان و اندیشمندان بیشتر و بیشتر می شود، نور وجودشان درخشان تر می گردد و عطر نفس های آسمانی شان در فضای اندیشه های ناب بیش از پیش می پیچد.
شیخ بهایی یکی از این شخصیت های ممتاز و بارز است که در مکتب تشیع بالید. او از علمای بزرگ شیعه در قرن دهم و یازدهم بود که مرزهای علوم زمان خویش را درنوردید و در عمل نیز قله های اخلاق و انسانیت را فتح کرد.
سوم اردیبهشت سالروز تولد این عالم بزرگ است که به پاس خدمات ارزنده ایشان به جهان تشیع، روز بزرگداشت شیخ بهایی و روز معماری نامیده شده است. همچنین به پاس خدمات شیخ بهایی به علم ستارهشناسی، یونسکو سال ۲۰۰۹ را به نام او سال «نجوم و شیخ بهایی» نامگذاری کرد. این دانشمند نامدار در فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر داشت و سرآمد دوران خود بود. از شیخ بهایی در حدود ۹۵ کتاب و رساله در سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه، مهندسی، هنر و فیزیک بر جای مانده است.
محمد بن حسین بن عبد الصمد حارثى، معروف به «بهاء الدین» و «شیخ بهایى» از علمای بزرگ و ذوالفنون اسلام و شیعه در سال ۹۵۳ هجرى قمری (ظاهرا ۱۷ ذیحجه) در شهر بعلبک لبنان به دنیا آمد. وی کودکی خود را در منطقهی شیعهنشین “جبل عامل” گذراند؛ شهری که پس از تسلط ترکان سلجوقی که مدعی دفاع از خلافت عباسیان بودند و با شیعیان در نهایت شدت و خشونت رفتار می کردند، دیگر برای دوست داران اهل بیت جای ماندن نبود.
به همین دلیل بهاء الدین به همراه خانوادهاش در ۱۳ سالگی به ایران مهاجرت کردند و در قزوین که آن زمان پایخت شاه طهماسب صفوی و مرکز اجتماع دانشمندان شیعه بود، ساکن شدند. پدرش “عزالدین حسین عاملی” در لبنان عالمی نامدار و شاگرد شهید ثانی بود، و به همین دلیل در ایران بسیار مورد توجه قرار گرفت و سلطان محمد خدابنده پدر شاه عباس بزرگ مقام شیخ الاسلامی دارالسلطنه ی هرات را به وی داد. این منصب پس از پدر، به شیخ بهایی رسید.
شیخ بهایی با تلاش و کوشش فراوان، روزها و شب ها به آموختن مشغول بود بیشتر تحصیلات بهائی، در قزوین بود که آن زمان حوزه علمیه فعّالی داشت. پس از قزوین، در اصفهان به تحصیل خود ادامه داد. اولین و مهمترین استاد بهائی، پدرش بود که نزد او تفسیر و حدیث و ادبیات عرب و فلسفه خواند و از او اجازه نقل روایت دریافت کرد.
شیخ بهایی در تمام علوم رسمی زمان خود تبحر داشت و در برخی از آن ها منحصر بفرد بود. او علاوه بر علوم و معارف اسلامی در ریاضی، معماری و مهندسی، جغرافیا و نجوم استاد بود.
آثار معماری ماهرانۀ وی هنوز پس از قرن ها تحسین اساتید این رشته را برمی انگیزد. برخی از آثار معماری شیخ بهایی به این شرح است:
مهندسی تقسیم آب زایندهرود برای ۷ ناحیه از نواحی اصفهان با محاسبات دقیق علمی، طراحی قنات زرینکمر، ساختن منار جنبان اصفهان به طوری که حرکت دادن یک مناره در این بنای تاریخی، مناره دیگر نیز به حرکت میآید در حالی که پهنای هر مناره نه متر و بلندای آن هفده متر است.
حیرت عام و خاص از نبوغ شیخ بهایی در ساخت آثار برجسته معماری چون منارجنبان اصفهان پس از قرن های متمادی همچنان پابرجاست
طراحی گنبد مسجد امام اصفهان که صدا را ۷ مرتبه منعکس میکند، ساختن ساعتی که نیاز به کوک کردن نداشت، حمّام معروف شیخ بهائی که مشهور است مدت زیادی آب آن تنها با نور شمعی گرم بوده است.
طراحی صحن و سرای حرم امام هشتم(ع) در مشهد مقدس و طراحی دیواری در صحن حرم حضرت علی(ع) در نجف طوری که وقت اذان ظهر را در تمام ایام سال مشخص میکند.
به مدد نبوغ شیخ بهایی، شهر اصفهان در زمان شاه عباس رونق خاصی در معماری یافت. در این شهر که پایتخت شاه عباس بود، مساجد، کاخها، پلها، خیابانها و باغهای زیادی ساخته شد و عصر زرین معماری صفوی از همین جا آغاز شد و به این ترتیب این هنر یکی از شاخصترین هنرهای هویتساز ایران گردید.
معماری صفوی بر دورههای بعد نیز تأثیر شگرف گذاشت و این تاثیر را می توان بر معماری کشورهای هند، عراق، قفقاز، ازبکستان، امپراتوری عثمانی، لاهور، فلورانس ایتالیا میتوان مشاهده کرد. سبک معماری عهد صفوی در داخل ایران هم به قدری کامل و جذاب بود که در تمامی دورههای تاریخی افشاریه، زندیه و قاجاریه از آن تقلید شد.
به این دلایل روز ولادت شیخ بهایی را در ایران به عنوان روز معماری نامگذاری کرده اند.
هر چند شیخ بهایی در علوم روزگار خویش سرآمد بود اما اهمیت این دانشمند بزرگ در جهان تشیع، فراتر از تبحر او در معماری، نجوم و ریاضی است.
وی عالمی بزرگ در علوم اسلامی از جمله در فقه، علوم قرآنی و تفسیر، اصول اعتقادات، ادعیه و مناجات، حکمت و فلسفه و یکی از پرکارترین علمای جهان اسلام از نظر تألیف و تنوع در آن بوده است. تعداد تألیفات او را ۱۲۳ عنوان دانسته اند که شامل رساله ها و حاشیه نویسی ها نیز می شود.
کتاب «جامع عباسی» یکی دیگر از آثار مشهور این عالم کم نظیر و شاخصترین اثر فقهی شیخ بهایی است که تألیف آن به زبان فارسی، ابتکاری نو در نگارش متون فقهی برای استفاده عامه مردم به حساب میآید، تا آنجا که برخی از صاحب نظران از آن به عنوان اولین دوره فقه فارسی غیر استدلالی که به صورت رساله عملیه نوشته شده است، یاد میکنند.
شیخ بهایی همچنین دارای شخصیت ادبی برجستهای است. کتاب «کشکول » و منظومههای «نان و حلوا» و «شیر و شکر» هم از مهمترین آثار ادبی او به زبان فارسی است.
نزدیکی به دربار و شاه برای ترویج علم و تبلیغ تشیع
شیخ بهایی در عرصه سیاست از فقهای بزرگ عصر صفوی است که سالهای زیادی عهدهدار مهمترین منصب سیاسی، مذهبی یعنی شیخالاسلام در دولت شاه عباس اول، مقتدرترین دولت صفوی و مورد اعتماد و مشورت شاه عباس بود.
وی که در ایران بر خلاف لبنان آن روز، از امنیت خاصی برخوردار بود و فضا را برای بیان عقاید مذهب شیعه آماده می دید تمام تلاش خود را برای رواج فرهنگ تشیع و اقتدار دولت شیعه مذهب صفوی به کار گرفت. او خیلی زود توانست در دربار صفوی راه پیدا کند و در تمام زمینه های سیاسی، اجتماعی، علمی و فرهنگی ایفای نقش کند.
شیخ بهایی مقام شیخ الاسلامی را از شاه عباس دریافت کرد که بالاترین مقام دینی در دربار بود. وظیفه شیخ الاسلام، رفع ظلم از مظلومان، امر به معروف و نهی از منکر و تحقیق و بیان احکام شریعت برای مردم بوده است.
دانشمندان و علمای بزرگی چون شیخ بهایی برای حرکت به سوی روشنایی در کنار شاهان قرار می گرفتند تا از این ظرفیت برای تحقق خواسته هایشان استفاده کنند
امام خمینی(ره) در مورد انگیزه شیخ بهایی از نزدیکی به دربار شاهان صفوی، معتقد است این کار شیخ بهایی و امثال وی یک مجاهدت نفسانی برای ترویج مذهب تشیع بوده است.
ایشان می گویند: «یک طایفه از علما، در واقع از مقامات خود گذشت کرده اند و به برخی سلاطین نزدیک شده اند براى ترویج دیانت و ترویج تشیع اسلامى و ترویج مذهب حق، و این سلاطین را وادار به ترویج مذهب تشیع کرده اند… اینها آخوند دربارى نبودند… نیازی به مقام و جاه نداشتند بلکه یک مجاهده نفسانى کرده اند براى اینکه این مذهب را به وسیله آن سلاطین ترویج کنند.»
شیخ بهایی علاوه بر اینکه در علوم دینی و غیر دینی سرآمد روزگار خویش بود و در عین حالیکه در سیاست و امور اداره کشور دست داشت و مورد وثوق پادشاهان بود، در خودسازی و کسب مقامات معنوی نیز صاحب درجات بالایی بود.
نزدیکی به دربار و مشغولیت به علوم دنیایی او نتوانست مانع پرواز روح بی قرار او در آسمان عرفان و تقرب به پروردگار باشد. کسانی که شیخ را می شناختند او را مردی وارسته و بی علاقه به نام و شهرت می دانستند که در کمال خضوع و خوش رفتاری با دیگران سلوک می کند و در پی قدرت و مال نیست.
او اهل عرفان و ریاضت بود اما در عین حال در نوشته های خود از برخی صوفیان به دلیل انحرافاتی که از دین داشته اند، اظهار برائت کرده است. کراماتِ زیادی از او نقل شده که بیان آن ها در این مقال نمی گنجد. علاقه و عشق وافر شیخ به اهل بیت (ع) در بیشتر آثار و اشعار وی نمایان است و برخی سروده های این عارف روشن ضمیر درباره امام زمان (عج) امروز نیز بر زبان فارسی زبانان جاری است.
این نوشته و یادبود را با ابیاتی از شعر معروف شیخ بهایی در اشتیاق به ولی عصر(عج) به پایان می بریم:
تاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم من که روم خانه به خانه
نویسنده: فرزان ثری
گروه فرهنگ و معارف برون مرزی صدا وسیما