- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
در دین اسلام شفاعت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) امری مسلم است و شیعه و سنی عقیده دارند که آن حضرت در روز قیامت، از برخی مسلمانان شفاعت می کند.
یکی از مسائل مهم اعتقادی در دین اسلام، مسئله شفاعت است. اعتقاد به شفاعت انبیا و اولیا، از امور مسلم دین اسلام است که در قرآن کریم به آن تصریح شده است. شفاعت به معنای وساطت بین بندگان و خدای متعال است. با شفاعت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بسیاری از گناهکاران از آتش جهنم نجات پیدا می کنند.
شفاعت پیامبر اسلام (ص) برای گناهکاران
برخی از مسلمانان به این باور هستند که شفاعت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) شامل گناهکاران نمی شود. در شفاعت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مرجئه، جز ابن شبیب، و گروهى از اصحاب حدیث با شیعه امامیه موافقت دارند که شفاعت پیامبر اسلام برای گناهکاران امت آن حضرت است.
اما معتزله بر ضد ایشان اجماع کرده اند. به اعتقاد ایشان شفاعت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مخصوص مطیعان است نه عاصیان، و اینکه آن حضرت از هیچ آفریدهاى که مستحق عذاب باشد شفاعت نمىکند [۱].
شیخ مفید می گوید مومنى که با گناه توبه ناشده از دنیا مى رود، خواه آن گناه صغیره باشد یا کبیره، از خلود در آتش رهایى خواهد یافت. ولى آن مومن به شفاعت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان (علیهم السلام) نجات پیدا مى کند. [۲]
در حدیث مشهور از نبى اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمود: «ادخرت شفاعتى لاهل الکبائر من امتى؛ یعنى شفاعت خود را براى اهل کبایر از امتم ذخیره نموده یا تاخیر انداختم. پس اصل مطلب مورد اشکال نیست اما سخن در اینست که چه گروهى مشمول شفاعت پیامبر و ائمه (علیهم السلام) مىشوند؟[۳]
در این نوشته به چند حدیثی اشاره شده است که آن حضرت فرموده از چه کسانی و در چه مواضعی شفاعت می کنند.
شفاعت پیامبر اسلام (ص) از شیعان علی (ع)
از ابن عباس نقل شده که پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) لِعَلِی (علیه السلام) یا عَلِی شِیعَتُکَ هُمُ الْفَائِزُونَ یوْمَ الْقِیامَهِ فَمَنْ أَهَانَ وَاحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ أَهَانَکَ وَ مَنْ أَهَانَکَ فَقَدْ أَهَانَنِی وَ مَنْ أَهَانَنِی أَدْخَلَهُ اللَّهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِداً فِیها- وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ .
یا عَلِی أَنْتَ مِنِّی وَ أَنَا مِنْکَ رُوحُکَ مِنْ رَوْحِی وَ طِینَتُکَ مِنْ طِینَتِی وَ شِیعَتُکَ خُلِقُوا مِنْ فَضْلِ طِینَتِنَا فَمَنْ أَحَبَّهُمْ فَقَدْ أَحَبَّنَا وَ مَنْ أَبْغَضَهُمْ فَقَدْ أَبْغَضَنَا وَ مَنْ عَادَاهُمْ فَقَدْ عَادَانَا وَ مَنْ وَدَّهُمْ فَقَدْ وَدَّنَا.
یا عَلِی إِنَّ شِیعَتَکَ مَغْفُورٌ لَهُمْ عَلَى مَا کَانَ فِیهِمْ مِنْ ذُنُوبٍ وَ عُیوبٍ. یا عَلِی أَنَا الشَّفِیعُ لِشِیعَتِکَ غَداً إِذْ أَقَمْتَ الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ فَبَشِّرْهُمْ بِذَلِکَ. یا عَلِی شِیعَتُکَ شِیعَهُ اللَّهِ وَ أَنْصَارُکَ أَنْصَارُ اللَّهِ وَ أَوْلِیاؤُکَ أَوْلِیاءُ اللَّهِ وَ حِزْبُکَ حِزْبُ اللَّهِ یا عَلِی سَعِدَ مَنْ تَوَلَّاکَ وَ شَقِی مَنْ عَادَاکَ. یا عَلِی لَکَ کَنْزٌ فِی الْجَنَّهِ وَ أَنْتَ ذُو قَرْنَیهَا. الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ* و صلى الله على خیر خلقه محمد و أهل بیته الطاهرین الأخیار المنتجبین الأبرار.[۴]
ترجمه
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به على (علیه السلام) فرمود اى على! شیعیانت روز قیامت همان رستگاران هستند. هر که به یکى از آن ها اهانت کند تو را اهانت کرده و هر که تو را اهانت کند مرا اهانت کرده و هر که مرا اهانت کند خدا او را به آتش دوزخ افکند و جاویدان در آن بماند و چه بد سرانجامى است.
اى على تو از منى و من از تو روح تو از روح منست و گل تو از گل من و شیعیانت آفریده شدند از فزونى گل ما هر که دوستشان دارد ما را دوست داشته و هر که با آنان کینه بورزد با ما کینه ورزیده است و هرکه دشمنشان دارد ما را دشمن داشته و هر که بدانها مهر ورزد با ما مهر ورزیده است.
یا على به راستى هر عیب و گناهى که در شیعیانت باشد براى آن ها آمرزیده شده است. یا على من شفیع شیعیان تو هستم فردا که به پایگاه محمود بایستم اى على این مژده را به آنها بده.
اى على شیعیان تو شیعیان خدایند و یارانت یاران خدا، اولیائت اولیاء خدا حزبت حزب خدا. اى على سعادت مند است هر که دوستت دارد و بدبخت است هر که دشمنت دارد. اى على تو را در بهشت گنجى است و تو بر هر دو طرف تسلط دارى، حمد خداى جهانیان راست و رحمت بر بهتر خلقش محمد و خاندان پاک و نیک و نجیب و خوش رفتارش.
مواقف شفاعت پیامبر اسلام (ص) در روز قیامت
جابر بن عبدالله انصاری از امام علی (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: «قَالَتْ فَاطِمَهُ (علیها السلام) لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): یا أَبَتَاهْ أَینَ أَلْقَاکَ یوْمَ الْمَوْقِفِ الْأَعْظَمِ وَ یوْمَ الْأَهْوَالِ وَ یوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ؟ قَالَ یا فَاطِمَهُ عِنْدَ بَابِ الْجَنَّهِ وَ مَعِی لِوَاءُ الْحَمْدِ وَ أَنَا الشَّفِیعُ لِأُمَّتِی إِلَى رَبِّی.
قَالَتْ یا أَبَتَاهْ فَإِنْ لَمْ أَلْقَکَ هُنَاکَ قَالَ الْقَینِی عَلَى الْحَوْضِ وَ أَنَا أَسْقِی أُمَّتِی. قَالَتْ یا أَبَتَاهْ إِنْ لَمْ أَلْقَکَ هُنَاکَ قَالَ الْقَینِی عَلَى الصِّرَاطِ وَ أَنَا قَائِمٌ أَقُولُ رَبِّ سَلِّمْ أُمَّتِی. قَالَتْ فَإِنْ لَمْ أَلْقَکَ هُنَاکَ قَالَ الْقَینِی وَ أَنَا عِنْدَ الْمِیزَانِ أَقُولُ رَبِّ سَلِّمْ أُمَّتِی. قَالَتْ فَإِنْ لَمْ أَلْقَکَ هُنَاکَ قَالَ الْقَینِی عَلَى [عِنْدَ] شَفِیرِ جَهَنَّمَ أَمْنَعُ شَرَرَهَا وَ لَهَبَهَا عَنْ أُمَّتِی فَاسْتَبْشَرَتْ فَاطِمَهُ بِذَاکَ.[۵]
ترجمه
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت پدر جان روز موقف اعظم و روز فزع تو را کجا دیدار کنم؟
فرمود اى فاطمه بر در بهشت که لواء حمد بامنست و من به درگاه پروردگار شفیع امتم باشم. عرض کرد پدر جان اگر آنجا خدمتت نرسم؟ فرمود سر حوض مرا دیدار کن که امتم را سیراب می کنم.
عرض کرد اگر آنجا دیدارت نکردم؟ فرمود بر صراط مرا ملاقات کن که ایستاده ام و می گویم پروردگارا امتم را سالم دار. عرض کرد آنجا هم نشد. فرمود مرا پاى میزان دیدار کن، که می گویم پروردگارا امتم را سالم دار. عرض کرد آنجا هم نشد فرمود مرا بر پرتگاه دوزخ برخورد کن که زبانه و شعله اش را از امتم جلو گیرم. فاطمه از این خبر شاد شد.
این حدیث دلیل بر این است که شفاعت پیامبر برای امتش در روز قیامت انجام می گیر د و در جاهای مختلف از گناهکاران امتش شفاعت می کند. اما در عین حال شفاعت پیامبر اسلام متوقف بر ایمان امتش است اگر برخی از امتش از حیث ایمان مشکل داشته باشند شفاعت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نصیب آنان نمی گردد.
شفاعت پیامبر اسلام (ص) از چهار طایفه
از امام علی (علیه السلام) نقل شده که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:«أَرْبَعَهٌ أَنَا الشَّفِیعُ لَهُمْ یوْمَ الْقِیامَهِ وَ لَوْ أَتَوْنِی بِذُنُوبِ أَهْلِ الْأَرْضِ مُعِینُ أَهْلِ بَیتِی وَ الْقَاضِی لَهُمْ حَوَائِجَهُمْ عِنْدَ مَا اضْطُرُّوا إِلَیهِ وَ الْمُحِبُّ لَهُمْ بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ وَ الدَّافِعُ عَنْهُمْ بِیدِهِ».[۶]
ترجمه
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود چهار کس اند که من در قیامت شفیع آن ها هستم اگر چه گناه همه اهل زمین را نزد من بیاورند، یارى کننده خانواده ام، بر آورنده حاجت آن ها وقتى بیچاره شوند، کسى که با دل و زبان آن ها را دوست دارد کسى که از آن ها به دست خود دفاع کند.
حدیثی از امام صادق (علیه السلام) درباره شفاعت
عمرو بن یزید می گوید: به حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) عرض کردم: من شنیدم که شما مى گفتید: تمام شیعیان ما با هر کردارى که دارند در بهشت هستند. حضرت فرمود: این قول تو را تصدیق می کنم، سوگند به خدا که همه در بهشت اند.
عرض کردم: فدایت شوم! گناهان، بسیار و بزرگ است.
حضرت فرمود: اما در قیامت پس همه شما در بهشتید به واسطه شفاعت پیامبر مطاع یا به شفاعت وصى آن پیامبر؛ ولیکن من از برزخ شما نگرانم و در هراس مى باشم.[۷]
نتیجه گیری
اصل شفاعت، برای مرتکبین گناه وضع شده است و طبق احادیث وارده، شفاعت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) برای امت آن حضرت که ایمان داشته و مرتکب گناه شده باشند ثابت است. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) توجه خاصی به شفاعت شیعیان امام علی (علیه السلام) و پیروان اهل بیت (علیهم السلام) دارد. همچنین شفاعت در روز قیامت در مواقف متعددی برای نجات امتش از آتش جهنم از سوی آن حضرت انجام می گیرد. با این حال باید توجه داشت که شفاعت پیامبران و اولیای خدا، هرگز مجوز گناه نیست تا مردم به امید شفاعت آنان، معصیت خدا کرده و مرتکب گناه شوند.
پی نوشت ها
[۱] . اندیشه هاى کلامى شیخ مفید، ص ۳۳۷.
[۲] . اندیشه هاى کلامى شیخ مفید ، ص ۳۴۵.
[۳] . شرح کشف المراد، ص ۵۶۶.
[۴]. الأمالی( للصدوق)، ص ۱۶.
[۵]. الأمالی( للصدوق) ، ص۲۷۶،
[۶]. الخصال، ج۱، ص ۱۹۶.
[۷] . معاد شناسى، ج۳، ص۲۴۰.
منایع
۱. حسینی تهرانی، سید محمد حسین، معاد شناسى، مشهد، نور ملکوت قرآن، چ۱، ۱۴۲۳ق.
۲. شیخ صدوق، محمد بن علی، الأمالی( للصدوق)، تهران، کتابچی، چ۶، ۱۳۷۶ش.
۳. شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، قم، جامعه مدرسین، چ۱، ۱۳۶۲ش.
۴. مارتین مکدرموت، اندیشههاى کلامى شیخ مفید، ترجمه احمد آرام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲ش.
۵. محمدی، علی، شرح کشف المراد، قم، دارالفکر، چ۴، ۱۳۷۸ش.