- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
مواجهه دیگران با فردی که به تازگی طلاق گرفته میتواند تجربه ای استرس زا برای او باشد. همه میدانیم که فردی که از همسرش جدا میشود، در روزهای بعد از طلاق شرایط دشواری دارد.
در دید و بازدیدها ممکن است برخی از اقوام را بعد از مدتها دیده و از حال آنها خبردار شویم. این «خبردار شدن» از حال همدیگر البته شامل اخبار متنوعی میشود، گاهی عقد و عروسی است، گاهی بچهدار شدن، گاهی بیماری و البته گاهی طلاق.
در زمان مواجه شدن با رویدادهایی چون عقد، ازدواج، بچه دار شدن و حتی فوت نزدیکان مان به صورت معمول تا حد زیادی آموزش دیده ایم که باید چه طور برخورد کنیم، چه صحبتهایی بکنیم و چه حرفهایی را نزنیم، اما وقتی نوبت به طلاق میرسد بسیاری از ما نمیدانیم چه باید بگوییم و البته چه چیزهایی را نباید بگوییم. نتیجه آن که گاهی حرفهایی را به فردی که طلاق گرفته میزنیم که نباید آنها را به زبان بیاوریم.
مواجهه دیگران با فردی که به تازگی طلاق گرفته میتواند تجربه ای استرس زا برای او باشد. همه میدانیم که فردی که از همسرش جدا میشود، در روزهای بعد از طلاق شرایط دشواری دارد، تا حدی که برخی افراد این زمان را مشابه وقتی میدانند که همسر کسی فوت کرده باشد؛ با وجود این، برخی از ما ممکن است در این روزهای دشوار صحبتهایی را با فردی که طلاق گرفته مطرح کنیم که نه تنها کمکی به او نمیرساند که باعث افزایش اضطراب و ناراحتی در او شده و یا عصبانیت و احساس گناه را در او تشدید میکند. در زمان گفت و گو با فرد جداشده از همسر بهتر است چه حرفهایی را به زبان نیاوریم؟
۱- «آخه تو که خوشحال به نظری میرسیدی، من فکر میکردم ازدواج خوبی داری»
هر کسی که طلاق میگیرد و لو این که دلایل بسیار موجهی نیز برای این کار خود داشته است، باز هم در گوشه ذهنش کمی تردید نسبت به انتخاب خوددارد. ممکن است تا مدتها بعد از طلاق، فرد با خود تکرار کند که «آیا واقعا هیچ راهی نبود تا من بتوانم زندگی مشترک خود را حفظ کنم و از این انتخاب دوری کنم؟» در نتیجه بیان این که «من فکر میکردم که تو ازدواج خوبی داشتی»، گاهی تنها میتواند تقویت کننده همان تردید و البته افزایش دهنده اضطراب باشد. پس شاید بهتر باشد در عوض اظهارنظر در مورد ازدواجی که به انتها رسیده، در مورد موضوعات روزمره و یا آینده با فردی که به تازگی طلاق گرفته به گفت و گو بنشینید.
۲- «اوه متاسفم!»
اظهار تاسف از طلاق هر چند به نظر دوستانه و همدلانه است، اما گاهی اوقات اصلا مناسب نیست. کسی که طلاق گرفته، به صورت معمول روندی طولانی را طی کرده تا به این انتخاب رسیده است. کشمکشهای درونی ای که افراد برای چنین تصمیماتی دارند به اضافه کشمکشهایی که برای انجام کارهای اداری و فرایند قانونی آن طی میکنند، معمولا انرژی زیادی از افراد گرفته و تایید طلاق آنها به نوعی رهاشدن از این فرایند و یک جورهایی محسوب میشود.
حالا تصور کنید در این شرایط که فرد تازه احساس رهایی میکند، کسی از راه برسد و بگویم متاسفم! درست است که منظور ما از اظهار تاسف، بیشتر معطوف آن زندگی از دست رفته و یا احساسات ناخوشایندی است که فرد تجربه کرده است، اما یادتان باشد این جمله میتواند دو پهلو بوده و منجر به بروز سوءتفاهم شود، پس در زمان اظهار چنین مواردی، دقت کافی در انتخاب کلمات داشته باشید و اگر فکر میکنید فرصت کافی برای توضیح منظور خود ندارید، از بیان چنین عباراتی به کل اجتناب کنید.
۳- «آره خب این روزها حدود یک سوم ازدواجها به طلاق میرسه؟»
شاید کسی که در مواجهه با فرد تازه طلاق گرفته چنین حرفی را بزند قصد بدی نداشته باشد، او میخواهد با تایید شیوع طلاق به نوعی احساس سرشکستگی و ناراحتی فرد را کاهش دهد، اما یادمان باشد شیوع بالای یک اتفاق ناخوشایند به معنای کاهش احساس ناراحتی ناشی از آن نیست. شاید توجه به شیوع بالای طلاق بتواند احساس شرم خانواده فرد را به میزان کمی تسکین دهد، اما معمولا نمیتواند ناراحتی خود فرد را کاهش داده و منجر به برقراری یک گفت و گوی لذت بخش با دیگران شود.
اگر با فرد طلاق گرفته رابطه نزدیکی دارید از او بپرسید آیا این روزها چیزی لازم دارد و یا کاری هست که شما بتوانید برای خوشحالی او انجام دهید؟
۴- «تا آخر مهریهات را ازش بگیر!» و یا این که «نگذار مهریه را بگیره و کیف کنه!»
تشویق به انتقام گرفتن از همسر، متاسفانه یکی از واکنشهایی است که این روزها به وفور دیده میشود. برخی افراد، خانم را تشویق به گرفتن تمام مهریه و یا معرفی اموال و دارایی همسر به دادگاه و… میکنند. در مقابل برخی نیز آقایان را تشویق به مخفی کردن داراییها و مقاومت در پرداخت مهریه، اصرار به قسط بندی و سپس دادن هر قسط به سختی میکنند.
یادتان باشد تشویق به انتقام و تحت فشار گذاشتن همسر سابق و در پی آن، انجام چنین کارهایی، شاید برای مدتی بسیار کوتاه به اصطلاح دل فرد را خنک کند، اما در طولانی مدت، هیچ کمکی به سلامت روان، آرامش فرد و البته سازگاری بهتر او با شرایط زندگی بعد از طلاقش نخواهد کرد. شاید بهتر باشد افراد را تشویق کنیم تا برای آرام شدن، بیشتر از پول بها قائل شوند و در صورت داشتن بچه و داشتن مشکلات متعدد در زمینه مسائل مالی، از وکیل برای حل مسائل خود بهره گیرند.
۵- «اما از ازدواج تو که خیلی میگذشت! تو که هفت هشت سال باهاش بودی!»
اشاره به زمان طولانی ازدواج چندان دردی را دوا نمیکند و تنها میتواند فرد را دچار تردیدهای بیشتری در زمینه انتخاب کند. این که «آیا انتخاب او برای طلاق در این زمان مناسب بوده؟»، «آیا او باید زودتر دست به کار میشده؟»، «آیا او میتوانسته باز هم ادامه دهد؟» یادتان باشد صحبتهایی که میتوانند تردید در انتخاب را در فرد تشدید کند، گزینههای خوبی برای گفت و گو نیستند، چرا که اضطراب را نیز افزایش میدهند. پس اگر نقشی در حد یک خویشاوند دارید و البته از مسائلی که منجر به طلاق شده است اطلاع دقیقی ندارید، بهتر است از بیان چنین حرفهایی اجتناب کنید.
۶- «مطمئنی انتخابی که کردی بهترین انتخاب بوده؟ آخه تو بچه داری!»
زمانی که فرد جدا شده بچه ای داشته باشد، معمولا حجم اظهارنظرها به دشت افزایش مییابد. این که «آیا این انتخاب برای بچهها خوب بوده یا نه؟» و این که «عوارض و آثار طلاق بر آنها چه خواهدبود؟»، از جمله موضوعاتی است که برخی افراد به خود اجازه میدهند تا در مورد آن به راحتی صحبت کنند.
اگر شما مطمئن هستید که فرد طلاق گرفته درباره وضعیت بچه هایش بعد از طلاق فکر نکرده و اگر او اکنون به دنبال دریافت نظرکارشناسی شماست، خب صحبتهای شما در این مورد میتواند ضروری تلقی شود، اما اگر میدانید که او در فرایند چندماهه طلاق خود به این موضوع اندیشیده و البته در جمع فامیلی و در زمانی دید و بازدید نوروز به دنبال نظرهای کارشناسی در این موضوع نیست، پس بهتر است در این زمینه صحبت نکنید.
یادتان باشد هر پدر و مادری در زمان اقدام به طلاق، کم یا زیاد به آینده فرزندش نیز فکر میکند و البته در عین حال در فرایند طلاق و در دادگاهها نیز بر روی مسئله فرزند تامل زیادی میشود. پس شاید بهتر باشد در مورد عوارض طلاق بر بچهها با پدر و مادری که به تازگی طلاق گرفته وارد بحث نشویم، چرا که این کار میتواند منجر به ایجاد و یا تقویت احساس گناه در آنها شود و یا تصور والد بد را در آنها ایجاد کند.
بهتر است شرایطی را فراهم کنید تا دوست و یا خویشاوند شما، اگر دلش خواست در مورد کارهایی که این روزها به عنوان والد برای فرزندش انجام میدهد، صحبت کند و شما نیز تلاش کنید تا با بازخوردهایی مناسب به او یادآوری کنید که او هنوز هم پدری مهربان و یا مادری دوست داشتنی است.
منبع: ماهنامه سپیده دانایی؛ نرگس عزیزی؛ کارشناس ارشد مشاوره